«از این نباید بخری، از این نباید بخری!» امروز گفتند صبح که رفته بودیم سهشنبهبازار
قبلاً اینجا نوشته بودم روشم را برای انجام نقش خود نقشی که در مقابل تبلیغات مصرفگرایانه دارم گویا به خوبی ایفایش نمودهام نشانهاش امروز صبح
داشتیم در سهشنبهبازار قدم میزدیم بیشتر میوه و سبزیجات اما کسی مواد شوینده و بهداشتی آورده بود عمده و زیاد تا پرسیدم: «شامپو سیر پرژک چنده؟» بچهها همه با هم فریاد زدند: «از این نباید بخری، از این نباید بخری!» قبل از اینکه بپرسم چرا خودشان گفتند: «اینو تلویزیون تبلیغ کرده! میخواستن فریبمون بدن که بخریم!»
کم نیاوردم گفتم: «احسنت، راست گفتید» و ادامه دادم: «البته نمیخواستم بخرم، فقط خواستم قیمت کنم»
واقعاً هم اصلاً دوست ندارم از این کالاها از اینکه مواد خوراکی برای بهداشت و مثلاً تقویت ریشههای مو به کار رود یک جوّ افراطی مدرن تصوّر میکنم اینکه همه هجوم میبرند به استعمال خوراکیها بر روی بدن آنچه خوردنش سزاوارتر شامپوی انار و سبوس و سیر و پرتقال و خیار و ... به نظرم هوس بعضی به این ترکیبات ناشی از شکمسیریست رفاه زیاد وقتی انسان از خوردن طعام سیر میشود حرصش به خوراکیها طور دیگر خودنمایی میکند و صنعت بازار تولید کالا البته که به دنبال سوار شدن بر این نیاز کاذب!
در هر صورت خوشحال شدم :) از اینکه یاد گرفتهاند چگونه در برابر «فریب تبلیغات مصرفگرایانه» مقاومت کنند! امید که بر همین سبیل پایدار مانند و کم نیاورند! برچسبهای مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - اقتصاد 141 -
|