[پرسش حذف شد]
وقتی ما میگوییم:
منظور بنده از مشروط بودن حکم مراجع این نبود که مشروط به شرعی بودن عقود باشد آن را که بر روی کاغذ درست کرده اند
ظاهر کلام این است که قراردادهای بانکی از نظر شرعی اصلاح شده است روی کاغذ یعنی قرارداد آنها قرارداد سالمی است از نظر شرعی و منطبق با قوانین موضوعه نظام اسلامی
وقتی میگوییم:
حالا سوال من این است آیا سپرده گذار موظف نیست که بداند آیا بانک واقعا با آن فعالیت تجاری حلال انجام میدهد یا نه ؟ مرجع تقلید در مورد این قسمت که به مقلد اطمینان نداده است که حتما اینگونه است . فقط حکم شرع را گفته است
کلاممان ظهور در چه دارد؟! در اینکه اگر چه مرجع گفته که بر عهده مکلف نیست تا تحقیق نماید ولی من تردید دارم در این کلام ایشان و نمیپذیرم و معتقدم که باید سپردهگذار تحقیق نماید نحوه پرسش و علامت سؤالی که در پایان عبارت دیده میشود این را به خواننده القاء نمود وقتی فتاوایی وجود دارد که صراحت در همین دارد در اینکه تحقیق بر عهده مکلف نیست و قول مدیران و مسئولان کفایت مینماید
وقتی مرجع میگوید ظاهر در این است که اشکالی ندارد و من بگویم:
آنچه در عمل اتفاق می افتد قطعا فعالیت ربوی است
و بعد هم معترض باشم به مراجع:
بالاخره مردم چه تکلیفی دارند در برابر این غیرشفاف بودن فعالیت بانکها و اینگونه پاسخ هایی که مراجع میدهند
وقتی ما اینطور مطالب را در کنار هم بچینیم مخاطب احتمالاً اینطور متوجه خواهد شد:
«مراجع دارند ضد و نقیض سخن میگویند یا در پرده ابهام یکطور، هم دارند به نعل میزنند و هم به میخ»
و این اعتراض در مخاطب شکل میگیرد:
«چرا مراجع با الفاظ بازی میکنند چرا ما را میپیچانند چرا صریح و روشن نمیگویند که چه کنیم؟ چرا فقط حکم شرعی را میگویند و مصداق را تعیین نمیکنند چرا به مقلّد اطمینان نمیدهند بالاخره یا رومی ِ روم یا زنگی ِ زنگ هردوانه که نمیشود!»
وقتی ما بیاییم و بگوییم:
اینگونه پاسخهای مراجع به نظر بنده بهانه لازم را به این افراد میدهد و این شیوه را درست نمیدانم
روشن است که شیوه بیان مراجع را صحیح نمیدانیم مراجع را دارای این مخاطبآگاهی نمیدانیم که به شیوهای حکم را بیان نمایند تا بهانه دست وی ندهد
البته حقیر در مقام دفاع از مراجع محترم نیستم ایشان خود باید از کلام خود دفاع نمایند و از مخاطبشناسی خود و از شیوه بیان احکام قطعاً بنده نیز میپذیرم که سبک بیان فقهای ما کاملاً فقهیست اصطلاحاتی که در پاسخ استفتائات بیان مینمایند علمیست و مترجم میخواهد تا دست مردم را بگیرد مردم عادی وقتی متن رساله را بخوانند طبیعیست که گیج میشوند وقتی تفاوت احتیاط بعد از فتوا و بدون فتوا را نمیدانند احتیاط واجب و مستحب را مردم طبیعیست که کلام تخصصی مراجع را نفهمند و مبلّغ لازم باشد تا تبیین کند به زبان قوم ترجمه
وقتی ما در کلاممان این عبارت را به کار میبریم:
متاسفانه بحث هایی که در محافل حوزوی یا دانشگاهی میشود مربوط به همان بخش روی کاغذ است ولی مشکل اصلی در اجرای واقعی عملیات بانکی است .
چه برداشتی از آن منطقیست؟! یعنی ما به دانشگاه و حوزه معترضیم که اگر حکم به حلیّت و اباحه میدهند اگر قائل به قانونی بودن و صحیح بودن میشوند چون به ظاهر امر توجه دارند و آن بازی با الفاظی که در نوشتههای کاغذی در قراردادهای صوری بانک به کار بسته میشود در حالی که ما خود ِ ما تحلیل کردهایم و تجربه و دانستهایم که «واقعیت» جز این است واقعیتی که حوزه و دانشگاه و مراجع ما توجهی به آن نداشتهاند و به آنچه روی کاغذ آمده بسنده نموده یک جور فریب خوردهاند انگار فریب تزویر حقوقی حقوقدانان ِ کارکشته را
ما وقتی این همه عبارات روشن را در کلام خود به کار میبندیم روشن است که از «نزد خود» چیزی بر نظر مراجع افزودهایم آنها به «ظاهر امر این است» اکتفا مینمودند و مکلّف را تکلیف نمیکردند تا در کُنه امر تحقیق و بررسی نماید اما ما با این استدلال که:
اگر وظیفه مرجع تقلید نیست و وظیفه سپرده گذار هم نیست ، یا به قول شما توان تحقیق را ندارد پس چه کسی مسئول است ؟ اگر سازمان نظارتی که شما فرمودید وجود ندارد و یا وجود دارد و درست کار نمیکند آیا دیگر سپرده گذار تکلیفی ندارد و با خیال راحت باید سود بگیرد ؟ آیا در مضاربه عادی بین دو شخص حقیقی سپرده گذار نباید بداند که طرف قرارداد پول او را در چه تجارتی به کار میبرد ؟
مخاطب را به این سو میکشیم که پس خود سپردهگذار مکلّف است از نظر ما یا از نظر خودش که باید برود و عملیات بانکی را بررسی نماید پیش از سپردهگذاری و اگر «واقعاً» شرعی نبود عقد نبندد با بانک!
البته به قول طلبهها «مصنّف زنده است» و تمام آنچه برداشت حقیر بوده همه را به کناری مینهیم وقتی میفرمایید از نزد خود چیزی بر نظر مراجع نمیافزایید میپذیریم شاید در فهم کلام شما اشتباه کرده باشم که آن طور قضاوت نمودهام از این بابت پوزش میطلبم
اما اینکه مراجع میگویند سپردهگذاری در بانکها مانعی ندارد در مطالب قبلی متن فتوا را با نشانی آوردم البته نه همه مراجع را ولی نظر بعضی دیگر از مراجع هم در این سایت معتبر دیده میشود: http://www.isna.ir/news/92121409189 و برای سایر نظرات نیاز به تحقیق و بررسی بیشتر ولی حقیر به حسب حشر و نشری که با دفاتر مراجع داشتهام با آدمهایی که آنجا آمد و شد دارند و حضور در کلاس درس اساتید اگر چه سالهاست حدود پنج شش سال که به صورت فیزیکی از حضور معذورم و محروم و بیشتر نوار درسها را گوش میکنم فیالجمله میدانم که سایر مراجع نیز با مسامحه فتوا میدهند بالجمله نه البته
اما در هر صورت مکلّف باید به فتوای صریح مرجع تقلید خود مراجعه نماید و گمان میکنم نباید مکلّف را به چیزی ورای آنچه در متن فتوا آمده دعوت کنیم به نحوی که در اصل فتوا به شک افتد و این خیال را در ذهن او بیاندازیم این وهم را که مرجع، نظر ظاهریاش با نظر واقعیاش فرق دارد و مکلّف را به حرج اندازیم که حالا چطور نظر واقعی مرجع را از نظر ظاهری وی تشخیص دهد! این سدّ میکند ارتباط مردم با مرجعیّت را غیرقابل اعتماد یا دشوار و پیچیده
به زعم حقیر البته که بعید نیست در اشتباه باشم که ما هیچوقت از اشتباه و خطا مصون نیستیم بلکه با تضارب آراء و شنیدن نقدهای دوستانمان آگاه شویم و از اشتباه خلاصی یابیم
حالا از همه این بحثها گذشته که البته بحث بسیار نشاطآوری بود و حظّ وافری بردم از این همکلامی اینجا بحث مکلّف بود و وظیفه او اما در اصل ماجرا بنده با شما موافقم در انحرافاتی که به واسطه بانکها ایجاد میشود و آثار وسیعی که در جامعه اسلامی دارد بنده سخنرانیهای آقای حسن عباسی را هم پیوسته پیگیری میکنم تحت عنوان کلبه کرامت مدام فیلمهای ایشان را دانلود میکنم و میبینم و ایشان را فرد دقیقی یافتم در تحلیل بانک و اقتصاد سرمایهداری و کدهایی که از خود غربیها میدهند واقعاً روشنگر است و حتی بنده مقداری فراتر از شما که معتقدید میشود «بانک خوب» داشت جایی که فرمودید:
و این در حالی است که اعلام حرام بودن سود بانکی و نگرفتن آن از فردا به کار اصلی بانک که گردش نقدینگی است لطمه ای نمیزند که این موضوع البته مفصل است و جای بحث دارد .
با شما اختلاف نظر دارم سختتر میاندیشم و از وقتی کتاب ثروت ملل آدام اسمیت را خواندهام و کتاب سرمایه (کپتال) مارکس را به شدّت معتقد شدهام که بانک قابل اصلاح نیست و اصلاً بر پایه ربا طراحی شده ربا نباشد بانک نیست اگر چه ما میتوانیم چیز دیگری طراحی کنیم نوعی دیگر از نهاد اجتماعی که بتواند انباشت سرمایه ایجاد کند ولی آن دیگر بانک نیست و معادلات بانک بر آن تطبیق نمیکند آن دیگر اسکناس ندارد حواله و چک و سفته و برات و تراول و این قبیل چیزها آن باید طور دیگری باشد
و ما امروز شدیداً نیاز داریم به تأسیس به جای خیلی از بحثهای دیگر که ثمری جز افزایش التهاب روانی و نارضایتی اجتماعی ندارد استاد حسینی (ره) بر ضرورت طراحی اقتصاد اسلامی تأکید داشت: حوزویان و دانشگاهیان باید دنبال تأسیس علوم انسانی جدید باشند البته تأسیس سخت است، ولی سرنوشت محتوم است!
[لینک فیلم]
...
اگر تأسیس نکرده باشیم اگر راه جدید نساخته باشیم اگر قادر نباشیم امروز نسخهای برای اداره صحیحتر جامعه ارائه کنیم به هم ریختن ساختار موجود معلوم نیست حجیّت داشته باشد و مجوّز شرعی: ما اگر نمیتوانیم جامعه را ارگانیزه بکنیم نباید متشتّتکننده باشیم یا باید دست بکشید از کار جامعه یا مدعی هستید که میتوانید سعادت بشر را اداره کنید اداره سعادت بشر که شوخی و بازی نیست
[لینک فیلم]
...
خدایش رحمت کناد
مرا از نقطهنظرات ارزشمند خود محروم نفرمایید هر غلط و اشتباهی نیز در کلامم یافتید بیدریغ بفرمایید سپاسگزارتان خواهم بود دوچندان!
در پناه حق
[ادامه دارد...] برچسبهای مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 141 - آقامنیر 117 -
|