سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   

از جاهل انتقاد مکن، که دشمنت می دارد، و از عاقل انتقاد کن، که دوستت می دارد . [امام علی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - سه دشمن - حاکم فقط فقیه است - مهاجرت معکوس - 
پول در بانک 2 + چهارشنبه 96 خرداد 31 - 4:37 صبح

[پرسش حذف شد]

از این که حقیر را شایسته دانستید
تا دیدگاه ارزشمند خود را بیان
و او را از دستاوردهای خویش بهره‌مند فرمایید
جداً سپاسگزارم

بنده نیز با شما موافق هستم
در این‌که
عقودی که در بانک‌ها صورت می‌گیرد
«در حقیقت» رباست
سه اتفاق جالب نیز در زندگی‌ام افتاده
که در حاشیه مطلب عرض می‌نمایم

نخست آن‌چه از دانشمندی شنیدم؛
استاد حسینی (ره) می‌فرمود
دکتر عضدی که از شهدای حزب بود
پیش‌نویس بانکداری اسلامی را به ایشان ارائه کرد
استاد نگرفت و پرسید:
اگر مدل آن کینز است غیر اسلامی‌ست
نیاز به بررسی هم ندارد
دکتر عضدی ناراحت می‌شود و می‌گوید:
چند ماه وقت صرف کردم و با تحریرالوسیله امام (ره) تطبیق نمودم
استاد پاسخ داد:
مدل گزینش شما از تحریرالوسیله مدل کینز بوده است
یعنی با یک مدل نادرست سراغ گزینش احکام رفته‌اید!

[لینک فیلم]

...

خودم هم یک‌بار که با پدرم برای خواستگاری رفته بودم
دختر یکی از اساتید خارج
از اساتید به نام
پرسیدند: چه می‌کنی؟
گفتم: در فلان مؤسسه هستم
پرسیدند: استاد حسینی (ره) هنوز همان حرف‌های سابق را می‌زنند؟!
در جواب ایشان
شمّه‌ای از ربا بودن معاملات در بانک گفتم
این‌که وام را تبدیل به دو عقد مستقل می‌کنند
جعاله و بیع
که ربای آن را توجیه نمایند
ایشان مخالفت کرد
و بحث به درازا کشید
و درگیری بالا گرفت
ایشان می‌فرمود: حلّل بکلمة حرّم بکلمة
به یک کلمه حلال می‌شود و به یک کلمه حرام
شما درست فقه نخوانده‌ای که این‌طور می‌گویی
پدرم هم مدام برای رفع درگیری
می‌گفت: آقازاده منظورش این نیست، منظورش آن نیست...
در نهایت صاحب‌خانه عصبانی
گفت: هندوانه بخورید!
خوردیم و رفتیم و دختر هم ندادند!

خاطره سوم این‌که یکی از دوستان معروف
امروز مؤسسه‌ای برای خود دارد و آمد و شدی و گاهی در تلویزیون
تماس گرفت و گفت از دفتر آیت‌الله نوری همدانی وقت گرفته
گفت: بیا برویم و با ایشان درباره بانک بحث کنیم
دو نفری رفتیم
مستقیم هم خدمت خود آقای نوری همدانی رسیدیم
درباره ربا در بانک‌ها انتقادهایی مطرح کردیم
و حضرت ایشان
بدتر از آن‌چه که ما گفته بودیم
محکم و راسخ فرمودند:
من چند سال پیش آقای نوربخش را خواستم
با ایشان صحبت کردم و از وضع بانک‌ها شکایت کردم
ایشان هم یکی از کارشناسان را فرستاد و ما صندلی گذاشتیم
مدتی در درس فقه ما شرکت می‌کرد و پاسخ سؤالات ما را جلوی طلاب می‌داد
که نتوانست پاسخ قانع‌کننده بدهد
آیت‌الله نوری همدانی هم به شدّت اعتقاد به ربوی بودن معاملات داشت
ولی در مقام فتوا
ایشان اگر چه یک کتابچه کوچک نوشته بود و به ما هدیه کرد
در موضوع ربا
ولی فتوایی که به مکلفین می‌داد این‌طور محکم نبود
به قول شما مشروط بود به نوع عقد شرعی
و قراردادی که منعقد می‌گردد

خلاصه فرمایش شما درست است
صحیح و مورد قبول
این بحث‌ها وقتی‌ست که در قلمرو پژوهش
با بزرگان به سخن درآییم
اما وقتی مکلف تلفن می‌کند به دفتر مرجع
که همین تلفن کردن در دسترس‌ترین نوع استفتاء است
که تکلیف خود را بپرسد
وقتی شما رادیو معارف را روشن می‌کنید
نزدیک به ظهر
که احکام شرعی را بیان می‌نماید
سؤالات را که می‌شنوید
و پاسخ‌ها را
آن‌جا مردم به چه پاسخی می‌رسند؟!

این را ببینید، استفتاء از مقام معظم رهبری‌ست:

- آیا بهره ای که بانکهای جمهوری اسلامی از مردم در برابر وامهایی که به آنان برای اموری مانند خرید مسکن و دامداری و کشاورزی و غیره می دهند، مطالبه می کنند، حلال است؟

اگر این مطلب صحیح باشد که آنچه که بانکها برای ساخت یا خرید مسکن و امور دیگر به مردم می دهند به عنوان قرض است، شکی نیست که گرفتن بهره در برابر آن شرعا ً حرام است و بانک حق مطالبه آن را ندارد، ولی ظاهر این است که بانکها آن را به عنوان قرض نمی دهند بلکه عملیات بانکی از باب معامله تحت عنوان یکی از عقود معاملی حلال مثل مضاربه یا شرکت یا جعاله یا اجاره و مانند آن است. بطور مثال بانک با پرداخت قسمتی از هزینه ساخت خانه در ملک آن شریک می شود و سپس سهم خود را با اقساط مثلا ً 20 ماهه به شریک خود می فروشد و یا آن را برای مدت معینی و به مبلغ خاصی به او اجاره می دهد در نتیجه این کار و سودی که بانک از این قبیل معاملات بدست می آورد، اشکال ندارد و این نوع معاملات ارتباطی با قرض و بهره آن ندارند.

- بانک مسکن جمهوری اسلامی وامهایی را برای خرید یا ساخت و یا تعمیر خانه به مردم می دهد و بعد از پایان خرید یا ساخت یا تعمیر خانه، وام را به صورت اقساط پس می گیرد، ولی مجموع قسطهای دریافتی بیشتر از مبلغی است که به وام گیرنده داده شده است، آیا این مبلغ اضافی وجه شرعی دارد یا خیر؟ 

پولهایی که بانک مسکن به منظور خرید یا ساخت خانه می دهد، عنوان قرض ندارد بلکه آن را طبق یکی از عقود صحیح شرعی مانند شرکت یا جعاله یا اجاره و امثال آن پرداخت می کنند که اگر شرایط شرعی آن عقود را رعایت نمایند، اشکالی در صحت آن نیست.

- سپرده های دراز مدت که درصدی سود به آنها تعلق می گیرد چه حکمی دارند؟ 

سپرده گذاری نزد بانکها به قصد بکارگیری آن در یکی از معاملات حلال و همچنین سود حاصل از آن اشکال ندارد.

 [مطالعه استفتائات در سایت مقام معظّم رهبری]

دقت بفرمایید که گفته شده: «ظاهر این است»
واقعاً هم همین‌طور است
بنده شخصاً تا کنون هر بار قراردادی بانکی را دیده‌ام
این ظهور در آن بوده
یعنی طوری قرارداد را می‌نویسند
که با قوانین مصوّب مجلس سازگار باشد
بانک با آن همه حقوقدانی که در اختیار دارد
می‌داند چطور قرارداد را بنویسد که خلاف قانون در نیاید

ضمن این‌که
شناختن این موضوع آیا آن‌قدر ساده هست
که به مکلّف واگذار شود؟!
یعنی با توجه به تخصصی بودن موضوع
مردم عادی چطور می‌توانند خودشان تشخیص دهند
که مثلاً فلان بانک آیا قرادادش سازگار با قوانین مجلس هست یا خیر
در سوق مسلمین
در کشور اسلامی
فرض اولیه این است که تمامی نهادهای دارای مجوّز
که بانک هم جزئی از آن‌هاست
طبق قوانین عمل می‌نمایند
و این را نمی‌شود بر عهده مکلّف گذاشت
که برود و این را در تک‌تک معاملات خود بررسی نماید
بله
باید نهادی برای بازرسی وجود داشته باشد
که اگر بانکی قرارداد بر خلاف قوانین نوشت
متوقّف و رسوا گردد
که البته چنین نهادهایی هم وجود دارد
و اگر چه ممکن است من و شما معتقد باشیم صوری هستند
و درست عمل نمی‌کنند
ولی وجاهت قانونی دارند
و تکلیف ظاهری مکلّف را مشخص می‌نمایند

حقیر قطعاً مجتهد نمی‌باشم
و هر چه می‌دانم از اساتید فرا گرفته
شخصاً حق دادن فتوا ندارم
در میانه تحصیل بودم که متوقف شده
و به نتیجه نرسیده
این‌که فرمودید در فتوا دقّت شود
متوجّه مجتهدین است
و آن‌چه عرض کردم مطالبی بوده
که اساتید ما بیان فرموده‌اند

این را فراموش نکنیم
اگر قرار است بانک اصلاح شود
بر عهده بزرگان حوزه است که راه حل دهند
و بر عهده مسئولین تا اصلاح نمایند
نمی‌شود مردم را در هول و ولا انداخت
زندگی‌شان را بی‌ثبات نمود
اولیات امنیت و آرامش را از آن‌ها گرفت
که چه؟!
که حکم واقعی عقود بانکی در حال حاضر چیست
مردم مکلّف به احکام ظاهریه هستند
و در جامعه اسلامی
تا زمانی‌که بانک مورد تأیید نهادهای نظام است
اسلامی محسوب می‌گردد ظاهراً

همین مناط در اقلام خوراکی هم مطرح می‌شود
«این» گوشتی که الآن من و شما از «این» قصابی می‌خریم
محکوم به حلیّت است
اگر چه به صورت قطعی نمی‌دانیم ذبح شرعی داشته یا خیر
زیرا سوق مسلمین است
و نهادهایی متولّی نظارت بر کشتارگاه‌ها هستند!

اگر ایرادی در عرایض بنده هست
لطفاً مثل گذشته با صراحت بفرمایید
سپاسگزار شما خواهم بود
بیش از پیش.

در پناه حق

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 143 - آقامنیر 118 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - سه دشمن - حاکم فقط فقیه است - مهاجرت معکوس - 
تحوّلات ِ غذایی + چهارشنبه 96 خرداد 24 - 8:25 عصر

تأثیر گرسنگی‌ست*
می‌دانم
می‌گویند حتی خرید هم نرود
آدم گرسنه
چه برسد به تنظیم برنامه غذایی!

این برنامه را سال 1393 اولین بار رایانه‌ای کردم:



قبل از آن هم برنامه بود
همین برنامه تقریباً
ولی نه روی کاغذ
ذهنی حساب می‌کردم
یک روز هم که مریم روی میزکار رایانه‌ام دید
ناگزیر پرینت گرفتم و زدم به دیوار آشپزخانه
این‌جا خاطره‌اش هست

ولی همین‌طور نماند و تغییر کرد
هر از چند گاهی
چیزهایی اضافه کردم
و روی تجربه
جابه‌جایی‌هایی صورت دادم:



و بعدتر:



و سپس:



و اما امروز
عصرهنگام
وقتی گرسنگی غلبه کرده
رنگ و رو سفید شده
حال و احوال متغیّر
به سرم زد باز هم تحوّلی بنا نهم
و برنامه غذایی را توسعه...
غذاهای ایرانی بیشتری در آن گنجاندم
غذاهایی که به ترتیب معمولاً پخته می‌شوند
هر هفته یکی از برنامه‌های آن روز:



بچه‌ها هم خوشحال بودند
و امروز که برنامه را دیدند خوشحال‌تر:



مریم فوری گرفت و برد و گفت خودم می‌چسبانم
زد جای برنامه قبلی
روی دیوار
و پرسش‌هایش آغاز شد
خیلی از غذاها را تا به حال نخورده
حتی اسمشان را نشنیده
قرار است بعد از ماه مبارک
کم‌کم با آن‌ها آشنا شود!

و من بلافاصله احساس کردم نباید هنگام گرسنگی تحوّلی در برنامه غذایی ایجاد می‌کردم! :)

یاد حرفی از استاد حسینی (ره) افتادم
وقتی بدحجابی و فحشا را تحلیل می‌کرد
با این مضمون:
وقتی متدیّنین سیر نباشند
دست و دلشان نمی‌رود که نهی از منکر کنند
سکوت می‌کنند
و در دلشان رضایت دارند از وضعی که پیش آمده
این می‌شود که می‌بینید
بنیان ازدواج موقّت و دائم باید
درست شود تا این وضع اصلاح شود!

[صحیح، مسند] مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ کَانَ عَلِیٌّ ع یَقُولُ: «لَوْ لَا مَا سَبَقَنِی بِهِ بُنَیّ الْخَطَّابِ مَا زَنَى إِلَّا شَقِی‏» (کافی، ج5، ص448)
از امام باقر (علیه السلام) شنیدم که می‌فرمود: حضرت علی (علیه السلام) فرمود: اگر پسرک خطاب، متعه را حرام نکرده بود، هیچ‌کس زنا نمی‌کرد، مگر انسان شقی!

[توضیح بیشتر]

*این مطلب در ماه مبارک رمضان نوشته شده است
لحظات آخر روزه
دقایقی تا افطار باقی مانده!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: خانواده 57 - سند 32 - آقامنیر 118 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - سه دشمن - حاکم فقط فقیه است - مهاجرت معکوس - 
قداست ِ نام + چهارشنبه 96 خرداد 24 - 7:23 عصر

تا آماده شد
در کاسه که ریختم
دارچین را که آوردم
پرسیدم: چه بنویسم؟
مریم حرف جالبی زد:
«مادری روی شله‌زرد می‌نویسه الله
اونوقت ما باید الله رو بخوریم
خیلی بده، نه؟!»




خوشم آمد
بله، خوشم آمد
کیف کردم یعنی
از این فهم و درک
از این شجاعت در مخالفت با رسوم نادرست
هنجارهای ناهنجار

فوری جواب دادم:
بله دخترم
من هم با تو موافقم

خب می‌خواهیم تزیین کنیم
چرا خود را با چنین شبهه‌ای مواجه سازیم
وهن اسماء مقدّس

یاد رسم ناروای مسیحیّت افتادم
نان و نوشیدنی در عشاء ربّانی
که نیّت می‌کنند به جای «گوشت» و «خون» مسیح می‌خورند! :(
یعنی چه حسّی به آنان دست می‌دهد
وقتی با چنین تجرّی و با چنین نیّت بدی...
پناه بر خدا از این انحرافات!

انسان به دلش که مراجعه کند حسّ می‌کند
که نوشتن نام‌های مبارک
روی خوردنی‌ها...
اصلاً به دل انسان نمی‌چسبد
بدیهی‌ست این مطلب
آن‌قدر بدیهی که یک کودک هم می‌فهمد
یک خُردسال
پس چرا بزرگ‌ترهای ما این فهم را نداشتند و ندارند؟!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - سه دشمن - حاکم فقط فقیه است - مهاجرت معکوس - 
پول در بانک + دوشنبه 96 خرداد 22 - 5:41 عصر

«من الآن چقدر پول تو حسابم دارم؟»
- دقیقشو نمی‌دونم.
«خب اگه اونا از پولام بردارند چطوری متوجه بشیم؟»
- باشه، می‌رم ببینم چقدر تو حسابت هست، روی کاغذ می‌نویسیم از این به بعد، تا بدونیم چقدر داری.
«نه، من همه پولامو همین فردا از بانک برمی‌دارم»
- چرا؟
«آخه اگه دزد بزنه پولامو می‌بره»
- مگه ندیدی چقدر دوربین مداربسته توی بانک بود؟ فوری دزد رو پیدا می‌کنن و پولارو پس می‌گیرن.
«نه دیگه، دزده فوری پولارو می‌بره طلا و این‌جور چیزا می‌خره»
- خب، طلاها رو می‌فروشن و پول تو رو پس می‌دن.
«نمیشه، چون طلاها رو موقع فروش ارزون‌تر می‌خرن، پس همه پولمو پس نمی‌دن»



من دیگه کم آوردم
گفتم: باشه، حالا تا فردا صبر کن یه فکری می‌کنیم!
به این امید که تا فردا فراموش کند
این‌که چقدر به بانک بی‌اعتماد است!

کیف پول دیواری بچه‌ها را یادتان هست
این‌جا درباره‌اش نوشته بودم قبلاً
تمام عیدی‌هایشان را در آن می‌گذاشتند
جمع می‌کردند و کم‌کم خرج
امسال هم دوباره برایشان جاپولی سه‌تایی درست کردم
این‌بار با باقی‌مانده جعبه شکلات
نمای بسیار زیبایی پیدا کرد



ولی پول کمی را برایشان در آن قرار دادم
باقی پول‌هایشان را
که مقداری جمع شده بود و ارزش پس‌انداز داشت
با رضایت خودشان به بانک سپردم
و سه تا کارت اعتباری برایشان گرفتم



از داشتن کارت‌ها خیلی خوشحال شدند
احساس بزرگی دست‌شان داد
اما گفتم اجازه ندارید پول برداشت کنید
فقط هر چه عیدی و هدیه و جایزه گرفتید
می‌توانید به موجودی این کارت‌ها اضافه کنید!

سیدمرتضی تنها فردی بود که نسبت به بانک ابراز بی‌اعتمادی کرد
و فرض اختلاس و دزدی را طرح نمود
این توجّه برایم جالب بود!

راستی، واقعاً اگر بانک از پول‌هایمان بردارد
متوجه خواهیم شد؟!
با توجه به این‌که دیگر دفترچه حسابی هم نداریم تا هر تراکنشی در آن ثبت شود و ما امضایش کنیم
بانک بدون امضای ما می‌تواند از حسابمان بردارد
ما هم فقط اعداد را می‌بینیم
آیا همیشه به خاطرمان می‌ماند که مثلاً فلان 15 هزار تومان را کجا خرج کرده‌ایم
و در کدام فروشگاه کارت کشیده‌ایم؟!
من که هر بار صورت‌حساب می‌گیرم با فوجی از تراکنش‌هایی مواجه می‌شوم که اصلاً خاطرم نیست انجام‌شان داده باشم
نکند حرف سیدمرتضی درست در بیاید و واقعاً بانک یک روزی... الله أعلم! :)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - اقتصاد 143 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - سه دشمن - حاکم فقط فقیه است - مهاجرت معکوس - 
همه، به جای من + یکشنبه 96 خرداد 21 - 3:23 عصر

از ابتدا این شیوه را در پیش گرفتم
در تربیت کودکان
این‌که نگویم «من»
وقتی ظلمی در حال بروز است
ظلمی معمولاً از نوع اسراف!

- ببین پسرم با این کار به محیط زیست آسیب زدی
با همین یک کاغذ سفیدی که پاره کردی
می‌دونی درخت‌ها را قطع کردند تا این کاغذ تهیه شده...

- آخ آخ... می‌دونی با خراب کردن این اسباب‌بازی چه ظلمی مرتکب شدی؟
به برادر و خواهرت
آن‌ها هم در این اسباب‌بازی سهم داشتند
حق آن‌ها را ضایع کردی...

- چراغ رو روشن گذاشتی؟
می‌دونی به همه خانواده بد کردی؟
چون قبض برق بیشتر میاد
و پول بیشتری از خانواده ما خرج میشه
و برای کارهای مهم دیگه پول کم میاریم

- می‌خواهی زنگ بزنی به عموپورنگ؟
به دایی حمید؟
به هشت ستاره؟
به...
گوش کن به اولش که میگه هزار تومان...
خب اگر با هر دقیقه تماس این‌همه پول بدیم
پول دو تا بستنی
با این‌کار به همه ظلم می‌کنی
اونوقت خیلی چیزها که نیاز داریم نمی‌تونیم تهیه کنیم
اگه می‌خوای قصه بشنوی بیا خودم برات قصه می‌گم...

یادمان نرفته
قبل‌ترها این‌طور از بزرگ‌ترها می‌شنیدیم مثلاً:
«من این‌قدر پول برق دادم، برق رو اسراف نکن!»
یعنی ابتدا از «خود» می‌گفتند
و سپس از اسراف
و همیشه این تصوّر برای ما پیدا می‌شد
که بزرگ‌تر به خاطر هوای نفس خودش است که از اسراف نهی می‌کند!

تأثیر کدام بیشتر است؟!
این‌که مدام بگوییم «من»
یا مخاطب را به جای «حق خودمان» با «حق دیگران» دراندازیم؟!

دیروز مشابه همین اتفاق افتاد
در این ماه مبارکی مشغول کاردستی هستند هر روز*
یکی صبح و یکی عصر
هر کدامشان



سیدمرتضی چسب زیادی مصرف کرد
یک تیوپ کامل برای یک کاردستی
از همین شیوه استفاده کردم:
«برو از سیداحمد و مریم عذرخواهی کن
تو سهم اون‌ها از چسب رو مصرف کردی
با این کارِت به همه ظلم کردی»

انسان ذاتاً دنبال استقلال است
زیر بار دیگران نرفتن
از خودخواهی و تکبّر هم بیزار
وقتی مخاطب از خودش حرف بزند
تأثیر بسیار کمتری دارد
تا برای احقاق حقوق دیگران سخن بگوید

چه خوب است وکیل مدافع بقیه بچه‌ها باشم
وقتی می‌خواهم به اشتباه یکی از بچه‌ها خُرده‌گیری کنم!
تأثیر آن هزاربرابر است، بلکه هم بیشتر...
اصلاً قابل مقایسه نیست

می‌رود از بقیه عذرخواهی می‌کند
و تلاش که دیگر تکرار ننماید
از «من» هم دلگیر نمی‌شود
احساس نمی‌کند که حرف «من» از سر منیّت و خودخواهی است
وقتی «من» را در «کلام من» نمی‌بیند
سخنم در این حال «نقش تربیتی» بیشتر پیدا می‌کند
به جای این‌که «نقش گرفتن حق خودم» را بیابد
حتی وقتی که واقعاً حق خودم در حال ضایع شدن باشد! :)

* این کاردستی‌ها را در یک سایت اینترنتی یافتم
cubeecraft.com
شخصیت‌های مکعّبی
ساختن آن‌ها خیلی جذّاب است
همه شبیه به هم
ولی با تفاوت‌هایی اندک
آسان هم هستند.
بدون کمک می‌توانند بسازند!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - کار 38 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - سه دشمن - حاکم فقط فقیه است - مهاجرت معکوس - 
فتوای سحری + سه شنبه 96 خرداد 9 - 4:59 صبح

«وقتی من بزرگ بشم و تو بمیری، اگه برات نماز بخونم که درجه‌ات تو بهشت بالا بره، خوشحال می‌شی؟»
تازه از سفره افطار بلند شده است
جلوی ظرفشویی
مشغول شستن ظرف‌های افطارم
توپ خورده است
حسابی یعنی
امروز به اصرار خودش
برای اولین بار روزه گرفته
سحری خودش بیدار شده
چون گفته بودم بیدارش نمی‌کنم
چون هنوز روزه برایش واجب نشده



- بله، خوشحال می‌شم
«مثل همین نماز معمولی می‌مونه؟»
- بله
«فرقی نداره؟»
- نه
«ثوابش تو بهشت بهت می‌رسه؟»
- بله

یک ساعت قبل از افطار مشغول آماده‌سازی غذا و چیدن میز
افطار هم سنگین
حالا هم که شستن آن همه ظرف
حال این که زیاد صحبت کنم نداشتم
این بود که بله/خیر جواب می‌دادم

او هم که ول‌کن نبود
این‌بار پرسید:
«می‌دونی چرا برات می‌خوام نماز بخونم؟»
- چرا؟
«چون خیلی برام زحمت می‌کشی»

وقتی تشکر کردم
آخرین جمله را گفت و رفت:
«وقتی مُردی برات نماز می‌خونم تا تو بهشت حالشو ببری!»

«اللَّـهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ ثُمَّ رَزَقَکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ» (روم:40)
خداست که شما را آفرید، آن گاه به شما روزی داد، سپس شما را می میراند، و پس از آن شما را زنده می کند (ترجمه انصاریان)

* درباره مرگ
طوری برای‌شان صحبت کرده‌ام
که کاملاً‌ نسبت به آن خوش‌بین هستند
از سال‌ها پیش
توضیح داده‌ام که از کجا آمده‌ایم
و به کجا قرار است برویم
گفته‌ام که برزخ چیست
و مرگ چه انتقال خوبی‌ست
از دنیای امتحان
به دنیای پس از آن
جایی که محل خوشحالی ماست
اگر از عهده امتحان به خوبی برآمده باشیم!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید احمد 274 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - سه دشمن - حاکم فقط فقیه است - مهاجرت معکوس - 
نماز برای میّت + دوشنبه 96 خرداد 8 - 10:11 عصر

«وقتی من بزرگ بشم و تو بمیری، اگه برات نماز بخونم که درجه‌ات تو بهشت بالا بره، خوشحال می‌شی؟»
تازه از سفره افطار بلند شده است
جلوی ظرفشویی
مشغول شستن ظرف‌های افطارم
توپ خورده است
حسابی یعنی
امروز به اصرار خودش
برای اولین بار روزه گرفته
سحری خودش بیدار شده
چون گفته بودم بیدارش نمی‌کنم
چون هنوز روزه برایش واجب نشده



- بله، خوشحال می‌شم
«مثل همین نماز معمولی می‌مونه؟»
- بله
«فرقی نداره؟»
- نه
«ثوابش تو بهشت بهت می‌رسه؟»
- بله

یک ساعت قبل از افطار مشغول آماده‌سازی غذا و چیدن میز
افطار هم سنگین
حالا هم که شستن آن همه ظرف
حال این که زیاد صحبت کنم نداشتم
این بود که بله/خیر جواب می‌دادم

او هم که ول‌کن نبود
این‌بار پرسید:
«می‌دونی چرا برات می‌خوام نماز بخونم؟»
- چرا؟
«چون خیلی برام زحمت می‌کشی»

وقتی تشکر کردم
آخرین جمله را گفت و رفت:
«وقتی مُردی برات نماز می‌خونم تا تو بهشت حالشو ببری!»

«اللَّـهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ ثُمَّ رَزَقَکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ» (روم:40)
خداست که شما را آفرید، آن گاه به شما روزی داد، سپس شما را می میراند، و پس از آن شما را زنده می کند (ترجمه انصاریان)

* درباره مرگ
طوری برای‌شان صحبت کرده‌ام
که کاملاً‌ نسبت به آن خوش‌بین هستند
از سال‌ها پیش
توضیح داده‌ام که از کجا آمده‌ایم
و به کجا قرار است برویم
گفته‌ام که برزخ چیست
و مرگ چه انتقال خوبی‌ست
از دنیای امتحان
به دنیای پس از آن
جایی که محل خوشحالی ماست
اگر از عهده امتحان به خوبی برآمده باشیم!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - کار 38 - سید احمد 274 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - سه دشمن - حاکم فقط فقیه است - مهاجرت معکوس - 
انفجار اطلاعات + دوشنبه 96 خرداد 8 - 6:54 عصر

حقیقتاً اگر امروز بود چه می‌گفت
شهید آوینی
وقتی تازه ماهواره داشت می‌آمد
چنین تعابیری درباره آن بیان نمود:

انفجار اطلاعات!
نمی دانم چرا من از این تعبیر آنچنان که باید نمی ترسم
و حتی چه بسا
مثل کسی که دیگر صبرش تمام شده است
از فکر اینکه جهان به سرنوشت محتوم این عصر نزدیک تر می شود خوشحال می شوم

نیچه خطاب به فیلسوفان می گوید:
« خانه هایتان را در دامنه های کوه آتشفشان بنا کنید »
و من
همه کسانی را که در جست و جوی حقیقتند
مخاطب این سخن می یابم
«گریختن» مطلوب طبع کسانی است که فقط به عافیت می اندیشند
و اگر نه
مرگ یک بار
زاری هم یک بار

دهکده جهانی واقعیت پیدا خواهد کرد
چه بخواهیم و چه نخواهیم
این حقیقت
تنها ما را که شهروندان مطیعی برای این دهکده بزرگ نیستیم
مضطرب نمی دارد
و بلکه غرب را هم چه بسا
بیش تر از ما
به اضطراب می اندازد

دهکده جهانی واقعیت پیدا کرده است
چه بخواهیم و چه نخواهیم
و ماهواره ها
مرزهای جغرافیایی را انکار کرده اند
این همان دهکده ای است که در آن مردمان را به یک صورتِ واحد قالب می زنند
و هیچ کس
نمی تواند از قبول مقتضیات تمدن تکنولوژیک سر باز زند
این همان دهکده ای است
که بر سر ساکنانش آنتن هایی روییده است
که یکصد و پنجاه کانال ماهواره ها را مستقیماً دریافت می کنند
*

او درباره رایانه
و قدرتی که در آن نهفته است
در مقایسه با ویدئو که زمانی بسیار بد تلقّی می‌شد
این‌گونه سخن می‌گوید:

چه کسی می تواند اثبات کند
که ضرر ویدئو از کامپیوتر بیش تر است؟
هیچ کس

روزگار ما روزگار اسارت در چنگ ابزاری است
که هویت فرهنگی دارند
محصولات تمدن غرب
همگی
کم و بیش
صورت هایی مجسم از فرهنگ غرب هستند
به اعتقاد من
اگر با چشم حکمت به محصولات تکنولوژیک بنگریم
کامپیوتر را بسیار خطرناک تر از ویدئو خواهیم یافت
کامپیوتر " بَعل ذَنوب " است:
بُت بزرگ!

و ما اگر چه درست نیست که مطلقاً مانع ورود محصولات تکنولوژیک به کشورمان بشویم
اما
اگر قرار شد که میان کامپیوتر و ویدئو
یکی را انتخاب کنیم
و مطلقاً اجازه ورود ندهیم
بدون تردید باید جلوی کامپیوتر را بگیریم

کامپیوتر اگر چه به نظر می آید کارها را راحت تر می کند
اما این کار را
به بهای بسیار سنگینی انجام می دهد
کامپیوتر برای آنکه بتواند کارها را راحت تر کند
از یک سوی
باید
همه سیستمی را که لازمه وجود و عمل اوست
به همراه بیاورد
کامپیوتر را نمی توان از سیستم کامپیوتری جدا کرد
و سیستم کامپیوتری
یعنی همه غرب
کامپیوتر فقط در سیستمی که خودش طراحی و ایجاد کرده است می تواند کار کند
و به این ترتیب
با ورود کامپیوتر
تمامی سیستم قبلی می بایست که خود را متناسب با کامپیوتر تغییر دهد

همان طور که نتوانسته ایم از ورود کامپیوتر جلوگیری کنیم
از ورود ویدئو هم نخواهیم توانست
اگر چه نظارت بر ورود هر دوی این محصولات تکنولوژیک لازم است
هر چیزی که ما را در حدّ کامپیوتر مقید کند
به همان میزان تقیدی که به همراه دارد خطرناک است
اما
ما در جهانی زندگی می کنیم
که در آن مرزها در حال فرو ریختن اند
و در عصری به سر می بریم
که محصولات تکنولوژیک لازمه حیات بشری هستند
و بنابراین، اصلاً نباید درباره ورود یا عدم ورود ویدئو به کشور اندیشید
چه ما بخواهیم و چه نخواهیم این کار انجام شده است
**

و مهم‌ترین راه حل
مطلبی که ذهن همه ما را مشغول می‌کند
این‌که چه باید کرد:

اکنون باید در این باره که
" چگونه ویدئو را مسخّر خویش کنیم " بیندیشیم
و البته این کار
جز با وصول به معرفت نسبت به ماهیت ویدئو
و غلبه روحی بر حقیقت آن ممکن نیست
**

امروز گرفتار اینترنت هستیم
شبکه‌های اجتماعی گسترده
وقتی می‌بینم چگونه
تمام اطرافیانم
تمام آشنایان و دوستان
سرشان پایین افتاده
و هر لحظه
هر آن
حجم انبوهی از اطلاعات بی‌فایده را تلقّی می‌نمایند
بر روی رایانه‌ای کوچک به نام تلفن هوشمند
smart phone
و در بیهودگی آن غرق می‌شوند
حال عجیبی پیدا می‌کنم
نوعی دلسوزی
برای نسلم
برای انسانیّت جامعه‌ام

وقتی پدرم
بدون این‌که تحقیق کند
یا نیازی به تحقیق اصلاً حس نماید
تمام اطلاعاتی را که از طریق این شبکه‌ها در اختیارش قرار می‌گیرد را
وحی منزل می‌داند
و اخباری که بیشتر به دروغ می‌مانند تا راست
برایم می‌خواند و شگفتی‌اش را ابراز می‌دارد...
یاد آوینی می‌افتم
سید شهدای اهل قلم
و یاد مطالبی که درباره نابودی قریب‌الوقوع غرب می‌گفت:

غرب ذاتی پارادوکسیکال دارد
و این پارادوکس های پایانه ای
سرنوشت محتومی هستند
که تمدن امروز به سوی آن راه می سپرده است
انفجار اطلاعات
از همین ترمینال هایی است
که
تناقض نهفته در باطن تمدن امروز را آشکار خواهد کرد
وقتی حصارهای اطلاعاتی فرو بریزد
مردم جهان خواهند دید
که این دژ ظاهراً مستحکم
بنیان هایی بسیار پوسیده دارد
که به تلنگری فرو خواهد ریخت
قدرت غرب
قدرتی بنیان گرفته بر جهل است
و آگاهی های جمعی که انقلاب زا هستند به یکباره روی می آورند
همچون انفجار نور
*

جهل را که از بین ببریم
غرب را برده‌ایم یعنی
و آرامشی عجیب در این کلامش نهفته است:

و اما درباره خودمان
نباید بترسیم
حصارها تا هنگامی مفید فایده ای هستند
که دزدان شب رو، بر زمین می زیند
اما آن گاه که دزدان از آسمان فرود می آیند
چگونه می توان به حصارها اطمینان کرد؟
پس باید
از این اندیشه
که حصارهایی بتوانند ما را از شرّ ماهواره ها محفوظ دارند، بیرون شد
و « خانه را در دامنه آتشفشان بنا کرد. »
باید در رو به رو شدن با واقعیت
به اندازه کافی جرئت و شجاعت داشت

غرب
از همان آغاز
غایتی مگر برپایی یک حکومت جهانی نداشته است
و هم اکنون نیز
چه آنان که از حاکمیت ماهواره ها به وحشت افتاده اند
و چه آنان که مشتاقانه چنین روزی را انتظار می برند
هر دو
حاکمیت ماهواره ها را با حاکمیت جهانی غرب یکسان گرفته اند
و هر دو اشتباه می کنند!
*

شبکه‌های اجتماعی
کاربردشان
پرمصرف‌شدن‌شان
گستره حضورشان
گستردگی استقبال‌شان
دارد به اوج خود می‌رسد
به منتهای روابطی که می‌تواند پدید آورد
و این نقطه
آغاز دوره انزجار است
تنفّری پدید خواهد آورد
و وازدگی ناشی از آن...
دیری نخواهد پایید که سقوط خواهند کرد
شاید چند سال فقط...
به زودی آگاه می‌شوند از عمری که به پای این روابط هدر داده‌اند
و هر آن می‌دهند!


* http://old.aviny.com/article/aviny/Chapters/EnfejareEttelaat.aspx
** http://old.aviny.com/Occasion/Enghelab_Jang/Aviny/89/Goftogo.aspx


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: دشمن 14 - خواص 17 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - سه دشمن - حاکم فقط فقیه است - مهاجرت معکوس - 
کوفته تخم مرغ + شنبه 96 خرداد 6 - 7:0 صبح

اختراع خودمان است
جایی ندیدیم یعنی
تا به حال هم نشنیده بودیم
این‌که در ترکیبات تخم‌مرغ آب‌پز دست ببرند!



هر چیزی می‌تواند باشد
موادی که اضافه می‌کنیم
من گردو و نعناع و مقداری نمک و فلفل را امتحان کردم
گردوی با چاقو خُرد شده را

تخم‌مرغ را از انتها سوراخ می‌کنیم
قسمتی که معمولاً مخزنی از هوا دارد
با یک قاشق کوچک هم می‌زنیم
سفیده و زرده مخلوط شوند
اندکی از آن را خارج می‌کنیم تا جا باز شود
اکنون مخلوط آماده را اضافه می‌نماییم و دوباره هم می‌زنیم

طوری باید در ظرف قرار داد که آب درون آن نرود
و پوسته تخم‌مرغ
همچون کاسه‌ای
محتویات را تا پایان پخت درون خود نگه دارد
شاید بتوان آن را نوعی دلمه هم تصوّر کرد

در پنج دقیقه پخته می‌شود
تخم‌مرغ آب‌پزی که مواد افزودنی دارد
یک اتفاق متفاوت! :)

پ.ن.
طبیبی می‌گفت بهترین نوشیدنی همراه با تخم‌مرغ
شربت خاک‌شیر است
فشار تخم‌مرغ بر روی کبد را می‌کاهد!

پ.ن.
دفعه بعد قصد دارم مقداری ژامبون ریزشده را امتحان کنم
و شاید با مقداری گوشت رشته‌رشته شده پخته مرغ هم خوشمزه شود
ولی تصوّر می‌کنم پنیر طعم بهتری به آن بدهد
باید امتحان کرد و نتیجه را آزمود!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - خانواده 57 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - سه دشمن - حاکم فقط فقیه است - مهاجرت معکوس - 
آزادنگاری + جمعه 96 خرداد 5 - 3:58 عصر

سه رنگ بیشتر نداشتم
قرمز و زرد و آبی
رنگ‌های اصلی
رنگ پلاستیک
همین رنگ‌هایی که با آب شسته می‌شود
حلال در آب یعنی
که هرگز هم نفهمیدم چرا به آن‌ها می‌گویند پلاستیک!

چند سال پیش که گواش می‌خواستند
برای هنر در مدرسه
این‌ها را برای پشتیبانی آن خریده بودم
تا ظرف‌های کوچک گواش تمام می‌شد
از همین سه رنگ اصلی ترکیب می‌کردم و جایگزین
تا این‌که دیروز...

رنگ‌ها یکی دو سالی مانده
نگران از این‌که فاسد شوند
یا خشک
ریسک بزرگی کردم
دلم را زدم به دریا
گفتم بچه‌ها
می‌خواهید روی دیوار نقاشی کنید؟!
استقبال کردند
گفتم لباس کهنه بپوشید
این هم رنگ
همه رنگ‌ها را دادم دستشان
بروید در حیاط و با هم هر چه خواستید بکشید!



این تابلویی‌ست که امروز در حیاط خانه ماست
نیمه‌کاره مانده
رنگ‌ها تمام شده
کمی هم شرّه کرده
می‌دانم
ولی خب، اولین کارشان است
با اولین بارانی که ببارد
این تصویر از هم خواهد پاشید
و یک‌بار دیگر باید بکشند
و قطعاً هر بار بهتر از بار قبل خواهد شد
این محصول ِ کار ِ گروهی ِ فرزندان ِ من! :)

چقدر خوشحال شدند
چقدر وقت گذاشتند
چقدر اشتیاق نشان دادند
آزادی چقدر لذّت‌بخش است
و برای کودکان هم
وقتی انسان بتواند «آن‌چه می‌خواهد» بروز دهد
چقدر روح انسان رشد می‌کند
با این حسّ شگفت
این‌که فضای بزرگی را در اختیارت قرار دهند
تا هر چه بخواهی در آن تصرّف نمایی
زندگی همین است
به قول استاد حسینی (ره):
«سرور» انسان به میزان «تصرّف» اوست
هر چه «گستره تصرّف» بیشتر
و فاعل‌های تبعی افزون‌تر
«شدّت سرور» فرد نیز برتر و بالاتر!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - کار 38 - آقامنیر 118 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

<   <<   81   82   83   84   85   >>   >

چهارشنبه 04 خرداد 21

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر روحانیت بازی خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سید مهدی موشَّح - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X