سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   

[ و فرمود : ] اگر خداوند از نافرمانى خود بیم نمى‏داد ، واجب بود بشکرانه نعمت‏هایش نافرمانى نشود . [نهج البلاغه]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - سه دشمن - حاکم فقط فقیه است - مهاجرت معکوس - 
وحدت شخصیه وجود + جمعه 96 خرداد 5 - 12:0 عصر

سلام عرض ادب خدمت شما،اگر خدوند کل جهان را در بر میگیرد پس ارزش و نقش
ما موجودات چیست؟ اساسا ایا هدف از افرینش روشن میباشد؟


پاسخ شما را کمی درام
و در قالب یک داستان عرض می‌نمایم

چشمش را باز می‌کند
نور شدیدی همه اطراف را فرا گرفته
چند ثانیه طول می‌کشد تا به روشنایی عادت نماید
از جای خود حرکت می‌کند
به زائده‌های بزرگی که از بدنش آویزان است می‌نگرد
می‌بیند دست‌هایی فلزی بر بدنه نقره‌ای‌فامش متصل شده
و پاهایی که می‌تواند با آن حرکت کند
تمام تنش از فلزی براق
به انگشتانش می‌نگرد
و برای اولین بار حرکت آن‌ها را تجربه می‌کند
ناگهان صدایی توجهش را جلب می‌کند:
«سلام»
رویش را بر می‌گرداند
موجودی شگفت‌آورتر از خودش می‌بیند
که به او لبخند می‌زند
موجود شگفت‌آور به او نگاه می‌کند
او نیز با شگفتی می‌پرسد
اولین سؤالی که به ذهنش می‌رسد:
«من چی هستم؟»
موجود عجیب به او می‌گوید:
«تو یک ربات هستی که من اختراع کرده‌ام»
و ربات که اکنون هم خود را شناخته و هم خالق خود را
سؤال دوم را طرح می‌نماید:
«چرا من را ساخته‌ای؟»
موجود شگفت‌آور لبخندی می‌زند
به قد و بالای ربات نگاه می‌کند و این بار او سؤالی را طرح می‌کند:
«خودت چه فکر می‌کنی؟»

خب از قصه بیرون بیاییم
ربات فکر می‌کند
اما من یک سؤال مهم از شما دارم
این ربات با چند دقیقه فکر کردن می‌تواند به پاسخ برسد
ده دقیقه؟
ده ساعت؟
ده سال؟
چقدر باید فکر کند تا بفهمد که سازنده او چرا او را ساخته است؟!
اصلاً اگر سازنده خودش را به او نشان نمی‌داد
یا معرفی نمی‌کرد
اگر خود ربات را نیز به خودش معرفی نمی‌کرد
آیا ربات خودش می‌توانست با فکر کردن حتی این‌که خودش چیست را بفهمد؟
یا این‌که سازنده و مخترع او کیست؟

دقت بفرمایید که چه می‌خواهم عرض نمایم
این مثال را خیلی از ماها شنیده‌ایم
ماهی در آب است
اگر از او بپرسی در چه هستی؟
آیا تا زمانی که از آب بیرون نیامده باشد
هیچ توضیحی می‌تواند درباره آب بدهد؟
که آب چیست و من در آب چه می‌کنم؟

ما چشم که باز کرده‌ایم در دنیا بودیم
کدامیک از ما از دنیا خارج شده و بازگشته است
تا بتواند توضیحی درباره خارج از آن بدهد؟
ما خدا را دیده‌ایم؟
آیا جهان را دیده‌ایم؟
کل جهان را؟
تا بتوانیم اصلاً تصوّر نماییم
صرفاً تصوّر
بدون این‌که حتی دنبال پاسخ به سؤال باشیم
آیا می‌توانیم تصوّر کنیم این‌که «خدا کل جهان را در بر می‌گیرد» یعنی چه؟

ببینید
دقت کنید
وحدت وجودی‌ها همین بی‌راهه را رفتند
گفتند خدا که همه‌جا باید باشد
چون اگر جایی باشد که خدا نباشد
پس خدا محدود و ضعیف شده
و دیگر خدا نخواهد بود
پس حالا که همه‌جا هست
در همه چیز هست
پس چیزی جز خدا نمی‌تواند وجود داشته باشد
و چون خدا نمی‌تواند دارای اجزا باشد
یکپارچه و بسیط باید باشد
و چیزی که بسیط است و یکپارچه
با هر چیز دیگری اگر بخواهد مرتبط شود
باید هر دو عین هم باشند و یکی شوند
وحدت پیدا کنند یعنی
پس اگر ما وجود داریم
وجود ما باید با وجود خدا وحدت داشته باشد
یعنی - پناه بر خدا - ما باید خدا باشیم
همین جمله معروفی که در شبکه چهار آقای الهی قمشه‌ای بارها گفته است
در قیامت
پرده‌ها که بیافتد
همه این اعتبارها از بین می‌رود
و همه یکی می‌شوند!

حالا چه کنیم؟
ما که نمی‌توانیم درباره خدا صحبت کنیم
عقل ما تنها موضوعاتی را می‌تواند تحلیل نماید که از خارج دریافت کرده باشد
اگر موضوعی را خودش بسازد
یعنی خیال کند
یعنی در قوّه مخیّله تولید کرده باشد
این که ارزش واقع‌نمایی ندارد
این فقط بر بی‌راهه‌ها می‌افزاید
عقل ما تنها اگر بر موضوعات واقعی سوار شود می‌تواند تحلیل کارآمد ارائه کند
موضوعات واقعی هم که از حسّ به دست می‌آیند
آیا چیزی را می‌توانید تعقّل کنید که از غیر حسّ‌ به شما برسد
ولی بافته ذهن خود شما نباشد
و مطمئن باشید از واقعیت خارجی حکایت می‌نماید؟!

قوّه تفکّر ما روی محسوسات عمل می‌نماید
و آن‌چه خارج از حوزه و قلمرو احساس ما باشد
چیزی را که نبینیم
چیزی را که نشنویم
چیزی را که لمس نکرده باشیم
چیزی را که...
چطور می‌توانیم با عقل خود روی آن عمل سنجشی و تحلیلی انجام دهیم؟!
خدا را نمی‌بینیم
هیچ‌وقت ندیده‌ایم
چطور قضاوت کنیم که چطور بافتی دارد؟
چطور متریال و ماده سازنده‌ای؟
چطور بدنی؟
چطور جسمی؟
چطور روحی؟
چطور حرکتی؟
تا بعد بتوانیم بگوییم که وقتی جهان را در بر می‌گیرد
چطور این در بر گرفتن اتفاق می‌افتد؟!
عقل ما قدرت قضاوت درباره با خدا را ندارد
نه فقط خدا
هر چه که خارج از جهان محسوس ما باشد
ما فقط یک چیز را درک می‌کنیم
«بودن» خدا را
این‌که خدا هست
خدایی که نمی‌تواند مانند ما محدود باشد
موجودی که نمی‌تواند از جنس ما باشد
زیرا اشیایی که آن‌ها را درک می‌کنیم
و گیاهان و جانوران
و بدن خودمان
ویژگی‌های پیچیده‌ای دارند
و می‌فهمیم که حتماً سازنده‌ای فوق‌العاده توانمند دارند
همین!
و دیگر هیچ!

پس چه کنیم؟!
یعنی هزار سال هم بشر روی زمین مطالعه کند
نخواهد توانست درک کند که خدا «چیست»؟
بله
نخواهد توانست
امکان عقلی ندارد

پس چه کنیم؟!
هیچ
منتظر می‌شویم
خدایی که ما را ساخته است
هدفی داشته
او خودش با ما مرتبط خواهد شد
بالاخره اگر امروز نیامد
فردا «سلامش» به ما خواهد رسید
او با ما مرتبط خواهد شد
و مطمئناً ما را راهنمایی خواهد کرد
زیرا چنین خالق توانایی بیهوده چیزی نمی‌آفریند
و اگر به ما نگوید که با ما چکار دارد
خب ما هرز می‌رویم
توانایی‌مان بیهوده می‌گردد
چنین توانمندی آن‌قدر دانا هست که با ما تماس بگیرد

بله
خدا به ما «سلام» کرد
او پیش از آن‌که ما بخواهیم با او سخن بگوییم
به بشر روی نمود و حرف زد
وقتی آدم را خلق کرد با او سخن گفت
راهنمایی و هدایت نمود
و پس از آن
هر جا که انسانی بود
با بهترین‌های آن انسان‌ها مرتبط شد
و بهترین را مأمور کرد تا پیامش را به سایرین برساند
خدا با بعضی‌ها مستقیم
و با سایرین غیرمستقیم...
او بالاخره با همه ما سخن گفت
و یا خواهد گفت

او به ما می‌گوید که کیست
و ما کیستیم
و جهان چیست
و برای چه ما را ساخته است
او به ما می‌گوید که چه کنیم تا از خطرات جهان مصون بمانیم
و چه کنیم تا به بهترین نعمت‌های او دست یابیم
او همه اطلاعات مورد نیاز ما را در اختیار ما قرار می‌دهد
قرار داده است
قرآن را بگشایید
کتابی که در میان ما امانت نهاده
نامه‌ای که به شما نوشته
به عنوان یک انسان
نامه خدا را تا به حال به صورت کامل خوانده‌اید
به زبان عربی منظورم نیست
خب زبان عربی که مردم فارسی‌زبان به درستی نمی‌فهمند
نامه را عده‌ای مترجم و متخصص به زبان ما ترجمه کرده‌اند
آیا تا به حال نامه خدا را به زبانی که کاملاً می‌فهمید خوانده‌اید؟!
به صورت کامل؟!
با دقّت یعنی؟!
خداوند در نامه‌ای که برای ما ارسال نموده
تمامی داده‌های مورد نیاز برای هدایت‌مان را قرار داده
اما آیا تمام اسرار آفرینش را نیز بیان نموده؟!
خیر
این‌طور به نظر نمی‌رسد
حداقل ما غیرمعصومین (ع) که این‌طور از قرآن نمی‌فهمیم
آیا نیاز بوده بگوید و نگفته؟!
این‌که به ما نگوید نسبت خودش با جهان چگونه نسبتی است
و ما چطور درون ذات خداوند هستیم
یا بیرون از ذات او
نسبت وحدت با کثرت در عالم چیست
این‌ها را به ما خبر نداده است
مگر باید می‌داد؟!
مگر باید تمام ریزه‌کاری‌های خلقت را به ما می‌گفت؟!
یا باید که بگوید؟!
شما ربات بسازی همه نقشه ساختش را در اختیارش می‌گذارید؟!
اصلاً هارددیسکی که درون ربات نصب کرده‌اید
گمان می‌کنید گنجایش این میزان اطلاعات را دارد؟!

نسبت ما با خداوند تقریباً چنین نسبتی‌ست
و ارتباط‌مان چنین ارتباطی
باید مراقب باشیم فریب ابلیس را نخوریم
خدا از ابتدا انسان را جاودانه خلق کرده بود
ولی ابلیس، نخستین ِ ما را فریب داد
که اگر می‌خواهی مثل خدا جاودانه شوی نافرمانی کن!
ما را مراقب باشیم فریب ندهد
که اگر می‌خواهی مثل خدا همه چیز را درک کنی...
ما بنده خدا باشیم
همه چیز حل است
کافیست نامه‌اش را بخوانیم
و مو به مو به راهنمایی‌هایش عمل نماییم
به منوئلی (Manual) که برای کار کردن با بدن‌مان برای‌مان فرستاده
بالاخره این جسم پیچیده
با این روح پیچیده‌تر
نیاز به یک دفترچه راهنما ندارد؟!
چطور می‌خواهیم به هدف برسیم بدون این‌که دستورالعمل خود را بدانیم؟!

موفق باشید


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - فلسفه 74 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - سه دشمن - حاکم فقط فقیه است - مهاجرت معکوس - 
سازمان جبهه 11 + سه شنبه 96 خرداد 2 - 6:0 صبح

فریب استالینی
چندی پیش خاطره‌ای جالب از سرپرست مؤسسه اطلاعات منتشر شد پیرامون انتشار مطلبی از استاد شهید مطهری (ره) در ویژه‌نامه روزنامه اطلاعات.
او نقل می‌کند که پس از شهادت استاد، پاره‌ای از دست‌نوشته‌های اقتصادی ایشان به دست روزنامه اطلاعات می‌رسد که برخلاف سایر نگارش‌های وی که بیشتر معطوف به نقد اقتصاد سوسیالیستی‌ست، به نقد نظام سرمایه‌داری‌ پرداخته است. استاد مطهری در آن نوشته‌ها بیان داشته که «سرمایه‌داری»‌ امروز تبدیل به یک نظام شده است و سازمان‌یافته عمل می‌نماید و اساساً متفاوت با آن سرمایه‌داری صدر اسلام است که در متون دینی ما مورد تعرّض واقع نشده و از احکام امضایی‌ست و مورد تأیید.
پس از انتشار این مطالب در روزنامه، اعتراضاتی صورت می‌گیرد که مدیران اطلاعات تصمیم می‌گیرند موقتاً از انتشار «لایی» روزنامه جلوگیری نمایند. آقای دعایی مدعی‌ست که موزّعین منطقه جماران خیلی سریع‌تر مطلع شده و ویژه‌نامه را لای روزنامه نگذاشته‌اند، ولی ظاهراً در بعضی مناطق دیگر تهران، ویژه‌نامه نیز لای روزنامه اطلاعات رفته و منتشر شده است.
همان روز گویا امام (ره) امر می‌کنند که روزنامه توقیف شود! ظاهراً ایشان وقتی روزنامه اطلاعات به دست‌شان رسیده، از نبود ویژه‌نامه متعجب شده‌اند. فردی از اعضای دفتر را مأمور می‌نمایند تا کیوسک‌ها را بگردد و لایی را بیابد. او هم در جماران نیافته، ولی وقتی خارج شده، در مناطق دیگر دیده و تهیه کرده. مطلب را که به عرض رسانده، امام (ره) ناراحت شده‌اند.
آقای دعایی می‌گوید: «موفق به تماس گرفتن با امام نشدم. آزردگی و ناراحتی ایشان در حدی بود که مجال نمی‌‌دادند برای توضیح خدمت ایشان برسم. نزد آقای خامنه‌‏ای که آن موقع رئیس جمهور و سپس نزد آقای هاشمی که رئیس مجلس بودند رسیدم و ماجرا را تعریف کردم. آنها هم از اتفاقی که افتاده بود ابراز تأسف کردند و به دلیل اصرار من و لطف و علاقه‌‏ای که به من داشتند سعی کردند که تماس بگیرند. افسردگی و آزردگی امام در حدی بود که برای تنبیه کردن من و نشان دادن قاطعیت جدی حتی به آنها هم اجازه ندادند که تماس بگیرند».
و در نهایت این عبارت را از امام (ره) نقل می‌کنند: «امام تعبیر زیبایی کرد و گفت: من لنین نیستم که استالین یک روزنامه مخصوص او چاپ می‏ کرد و می‌‏گذاشت جلویش و در سراسر شوروی روزنامه دیگری را منتشر می‌‏ساخت» .
فراموش نکنیم اگر فاصله بالای هرم مدیریت با قاعده آن زیاد شود، آن‌طور که معمولاً در سازمان‌های دیگر روی می‌دهد، استالین‌هایی همیشه در سازمان‌ها پیدا می‌شوند که این فاصله را با اکاذیب خود پر می‌کنند و در این شرایط، دیگر نمی‌توان به همدلی نیروهای انسانی سازمان با مدیران ارشد در شرایط دشوار و سخت امید بست.

و توکّلتُ علی الله


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - سه دشمن - حاکم فقط فقیه است - مهاجرت معکوس - 
پوش ِ دیوار + دوشنبه 96 خرداد 1 - 7:55 صبح

هفت هشت سال پیش سیل عظیمی در پردیسان آمد
پس از چند روز بارندگی
با همسایه‌ها سر کوچه جمع شدیم
کیسه‌کیسه شن پر می‌کردیم و می‌چیدیم
عین سنگر
تا جریان تند آب که از خیابان می‌گذشت
به داخل کوچه نیاید
که اگر می‌آمد
از در خانه داخل می‌شد و قطعاً زیرزمین را که پر می‌کرد!

همسایه‌مان اما حیاط خانه‌اش ایمن نبود
قیرگونی نکرده یعنی
زیرزمینش را آب گرفت
و تا چند روز مشغول تخلیه آب و همچنین وسایل

از آن روز تا کنون
دیوارهای سمت این همسایه‌مان
بدجور نم گرفته و نم می‌دهد
هر چه هم تعمیر و مرمّت شده
اثری نکرده
پس از آخرین بار رنگ کردن هم ریخته
چاره نشده
بعضی متخصصین احتمال تجمّع آب در زیر دیوار را داده
که به خاطر خاصیّت مویینگی از لای آجرها بالا می‌روند
این چند سال را با آثار این سیل کنار آمدیم
تا این‌که...

عید که رفته بودیم تهران
پیشنهادی از اقوام دریافت کردیم
بر اساس تجربه موفّقی که داشتند:
«استفاده از دیوارپوش!»



پرس و جو کردم و قیمت گرفتم
مناسب بود
شاخه‌های شش‌متری آن
با عرض 20 سانتی‌متر
حدود 20 هزار تومان
با طرح‌ها و رنگ‌های زمینه‌ای بسیار متنوّع
اما برای نصب...
صد هزار تومان مطالبه می‌کردند!

دیدم وقت دست به کار شدن است
بچه‌ها را جمع کردم و آستین‌ها را بالا زدیم
رفتیم نمایندگی فروش آن‌ها در قم
یکی از نمایندگی‌های معروفش
میدان شهید محلّاتی
بعد از نمایندگی ایران خودرو
در یک کوچه باریک
انباری بزرگ

اندازه‌ها را بردم
متر و تیغ موکت‌بری هم
چند شاخه خریدم به قدر نیاز
و لبه‌های U برای دور کار
لبه‌ها را در شاخه‌های سه متری
دو هزار تومان می‌فروشند
همان‌جا تقطیع کردم و با خودروی شخصی
آوردیم منزل
نیاز نشد پول وانت هم بدهیم
مقاومت در اقتصاد یعنی این! :)



بچه‌ها خیلی کمک کردند
و دست در دست هم
با یاری خداوند متعال
بخشی از دیوارمان را هفته پیش پوشاندیم
بخشی هم هنوز مانده
منتظر فرصتی تا بپوشانیم
با این دیوارپوش‌های ساخت اصفهان!

پ.ن.
در این نشانی می‌توانید تنوّع طرح و رنگ محصولات این کارخانه را ببینید:
http://www.partsafhe.com/home/fa/laminet
ما طرح 31 را انتخاب کردیم!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - خانواده 57 - کار 38 - ساخت 12 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - سه دشمن - حاکم فقط فقیه است - مهاجرت معکوس - 
سازمان جبهه 10 + یکشنبه 96 اردیبهشت 31 - 9:0 عصر

شرطِ کارآمدی
اما احکام شرعی مستنبطه از دین کلّی هستند، آن‌چه مجتهدین از متون دینی استخراج می‌نمایند. احکام صادره از جانب ولی فقیه نیز کلان هستند و مشتمل بر تنها راهبردهای اصلی نظام اسلامی.
تطبیق احکام شرعی فقهی بر امور جاری سازمان و دستیابی به راهکارهای عملیاتی بر مبنای راهبردهای ولایت فقیه، نمی‌تواند بدون آگاهی و اطلاع و بدون نظم و قاعده‌مندی صورت پذیرد.
سازمان ناگزیر است برای تولید راهکارها و برنامه‌ها و نگارش آئین‌نامه‌ها و تعیین ضوابط اجرایی خویش گروهی را به کار گیرد. گروهی که بتوانند روح حاکم بر فتاوای شرعی و احکام حکومتی را بفهمند و برای دستیابی به مقاصد شرع، برنامه‌ریزی نمایند. این شرط کارآمدی احکام است.
دین آمده است که امور دنیای مردم را سامان دهد، تا بیشترین بهره را از دنیا و آخرت خویش ببرند. اگر چنین باشد که هست، نمی‌توان کارآمدی برنامه‌های عملیاتی را ندیده گرفت و نسنجیده به شعاری استناد کرد که معنایی متفاوت با آن‌چه گاهی برداشت می‌شود دارد.
این‌که «ما مأمور به تکلیف هستیم، نه نتیجه» به معنای آن نیست که بی‌ملاحظه آثار عملکردهای‌مان، بی‌گدار به آب بزنیم و هر چه به نظرمان رسید در هر شرایطی عمل نماییم. اگر شارع نهی از منکر را مشروط به احتمال اثر در مخاطب کرده است، باید بدانیم که همه احکام شرعی چنین هدفی را دنبال می‌نمایند که تغییری در نظام اجتماعی ما پدید آورند.
اگر امام راحل (ره) حج را تعطیل می‌فرمایند، نه این‌که دین را تغییر داده، که می‌دانند دین وسیله‌ای برای سامان دادن جامعه و نظام‌سازی در مسیر تقرّب الی الله است. اگر بدانیم دین هدف نیست، می‌یابیم که تولید راهکارهای سازمانی برای تحوّل فرهنگی نیز محتاج ملاحظه شرایط اجتماعی برای بهره‌برداری از حداکثر کارآمدی اجتماعی احکام است.
حالا اگر همه این ملاحظات به انجام رسید؛ صحّت شرعی احکام ثابت شد و شیوه‌ای کارآمد برای عملیاتی کردن پروژه فرهنگی طراحی گشت، رسیدن به نتیجه دیگر در اختیار گردانندگان سازمان نیست و محصول مجموع اراده‌های اجتماعی و فراتر از آن می‌باشد. دیگر نباید از عدم حصول نتیجه ناخرسند و ناامید شد.
نیاز به ارزیابی
پس از اجرای هر فرآیند در سازمان، تولید یا توزیع هر محصول فرهنگی، لزوماً باید ارزیابی از نتیجه کار صورت پذیرد. ما مأمور به حصول نتیجه نیستیم، اما مأمور به ملاحظه و تدبیر برنامه‌ها برای دستیابی به نتیجه هستیم. این تدبیر نیز محتاج ارزیابی هر نتیجه، پس از تولید هر محصول است.
این ارزیابی‌ها نیز بی‌تردید به دست گروهی از کارشناسان و نخبگان «خودی» حاصل می‌گردد. آن دسته از خواصّ اهل حق، که دین خود را به دنیای خود نفروخته و اسیر ظواهر و مادیات زندگی نشده باشند. افرادی که نخواهند نتایج را در راستای بهره‌مندی بیشتر خود از رفاه دست‌کاری نمایند و خودآگاه یا چه بسا ناخودآگاه، ضرایب فنی آماری را به نحوی محاسبه و تحلیل کنند که در راستای دیگری، جز طریق ارزش‌های الهی سازمان عمل کرده و جوابی نادرست ارائه بدهند.

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - سه دشمن - حاکم فقط فقیه است - مهاجرت معکوس - 
سوسیس ِ خودمان + شنبه 96 اردیبهشت 30 - 9:52 عصر

یک روز در هفته در برنامه‌مان هست
در برنامه غذایی‌مان
یک وعده غذای تندپز
همان فست‌فود
معمولاً ژامبون 90درصد مرغ
یا کوکتل مرغ
با بهترین کیفیتی که کمترین ضرر را داشته باشد
اما...
بالاخره هر گوشت فراوری‌شده‌ای درصدی از ترکیبات نتیراته را دارد
اگر نداشته باشد فاسد می‌گردد

می‌گویند کم است
اما اگر آن‌قدر هست که باکتری‌ها را می‌کشد
نمی‌تواند سلول‌هایی را هم در بدن ما نابود کند
سلول‌هایی که باید بمانند

چندباری‌ست خودمان در خانه درست می‌کنیم
سوسیسی خانگی
نوعی از سوسیس که تقریباً صددرصد آن گوشت مرغ است!



نصف سینه مرغ را همراه با سیر
کمی آرد و زرده تخم مرغ
مقداری ادویه و اندکی روغن
چند تکه یخ در آن انداخته و خمیر می‌کنیم
ادویه شامل دارچین و زنجبیل و نمک و هل
جوز هندی و میخک را تا به حال نداشتیم
از عطاری تهیه کرده و این‌بار آخری
این دو را نیز اضافه نمودیم



خمیر را در نایلون لوله می‌کنیم
و بعد دو تا
برای این‌که کوچک‌تر گردد
و هم سرخ کردنش راحت‌تر



در آب نمک در حال جوش



نیم‌ساعته می‌پزد



زیر آب سرد سریع خنک می‌شود
و در یخچال تا زمان استفاده

وقتی سرخ می‌کنیم...



بافت قشنگی دارد
خیلی مانند سوسیس‌های کارخانه‌ای یکنواخت نیست
و همین بر زیبایی آن و شاید تنوّع طعمش
می‌افزاید



بچه‌ها بیشترشان دوست داشتند
اولی و آخری که گفتند عالیست
با لذّت هم خوردند





فقط وسطی...
گلایه از طعم دارچینش
آن هم فقط این‌بار
به گمانم طعم جوز هندی برایش جذّاب نبوده
با دارچین اشتباه گرفته
بار دیگر یا کم
یا حذفش خواهم کرد
مثل فلفل می‌ماند
تند می‌کند غذا را بدجور! :)

عقل و روح سالم در بدن سالم
و بدن سالم حداقل در گروی غذای سالم که هست
چه خوب است به غذای روح و عقل و جسم‌مان اهتمام نماییم بیشتر!

فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ (عبس:24)
پس انسان باید به خوراکش با تأمل بنگرد (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - خانواده 57 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - سه دشمن - حاکم فقط فقیه است - مهاجرت معکوس - 
پند ِ کولری + شنبه 96 اردیبهشت 30 - 5:25 عصر

جعبه ابزار را چسبیده و رها نمی‌کند
به چه امید؟!
به امید این‌که وقتی ابزار می‌خواهم
از او بخواهم
زود دست دراز کند و آن‌چه خواسته‌ام تحویلم نماید!



به سیدمرتضی گفتم پوشال‌ها را بیاورد
و سیداحمد همچنان ایستاده
دست به جعبه ابزار...
می‌فهمد گویا که آن‌چه مهم است در آن است!



منبرم این‌جا بود که آغاز شد
وقتی نتوانستم ساکت بمانم
پندی می‌بایست می‌دادم
که مقدمه‌ای داشت:
«سیداحمد می‌تونی این قلاب‌های پوشال رو از روی در باز کنی؟!»
تلاش می‌کند و نمی‌تواند
بلد نیست خب
من قلاب‌های در اول را باز کرده بودم
ولی او ندیده بود
دست به ابزار بود و حواسش به جای دیگر
- نمی‌تونم!
سیدمرتضی خودش به حرف آمد
قبل از این‌که از او بخواهم:
- من می‌تونم!
انبردست را برداشت و باز کرد
و باز کرد
واقعاً باز کرد یعنی
تمام قلاب‌های درب را باز کرد به تنهایی
و این‌جا بود که پندم آمد:

- سیداحمد! می‌دونی فرق کسی که دنبال علم باشه با کسی که دنبال قدرت باشه چیه؟!
سکوت می‌کند و انگار در تحیّر است که چه بگوید
و من ادامه می‌دهم:
ببین پسرم
کسی که دنبال قدرت باشه
می‌چسبه به جعبه ابزار
همونی‌که دست توست
که اگر هر کسی نیاز به ابزار داشت
محتاج اون باشه
این آدم تمام دارایی‌اش همون قدرتی‌ست که داره
ولی کسی که دنبال علم باشه
می‌ره پیش کسی که علم و فن بلده
نگاه می‌کنه و یاد می‌گیره
وقتی یاد گرفت
دیگه محتاج اونی‌که قدرت داره نیست!
فرق علم با قدرت اینه
قدرت محدوده و همیشه باید نگرانش باشی
ولی علم نامحدود
همیشه با تو هست
و نیاز نیست که نگران از دست دادنش باشی
و بخوای سفت بچسبیش!



این‌جا بود که سیداحمد فوری جعبه ابزار را داد دست سیدمرتضی
پوشال را برداشت و آمد جلوتر
و به دست‌های من خیره شد
همان کاری که سیدمرتضی از ابتدا می‌کرد
«یادگیری»!

پیامبر اکرم (ص) فرمود: «أَلَا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْمِ» (الکافی، ج1، ص30)
آگاه باشید که خداوند کسانی که بیش از حد طلب علم می‌کنند را دوست دارد.
«بغاة» جمع بغی به معنای «طلب توأم با تجاوز از حد» است. (قاموس قرآن، ج‏1، ص207) تجاوز از حد در هر چیزی مذموم است مگر در علم آموزی!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - کار 38 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - سه دشمن - حاکم فقط فقیه است - مهاجرت معکوس - 
سازمان جبهه 9 + شنبه 96 اردیبهشت 30 - 4:0 عصر

تربیت در نظام ارزشی
این رویه، یک دانشگاه پدید می‌آورد؛ آموزشگاهی که آدم‌ها در کوره آن آبدیده می‌شوند و پرورش می‌یابند. این همان سازمانی‌ست که ساده‌ترین نیروهای انسانی را به سرعت به مدارج عالی تقوا و ایمان می‌رساند، افرادی که یک‌شبه ره صدساله رفته و سر از سفره والامرتبه‌ترین عرفا در می‌آورند.
وقتی نظام ارزشی الهی وصف سازمان شده باشد، یک نظام تربیتی الهی پدید می‌آورد. رفتارهای افراد در یکدیگر منعکس شده، انگیزه‌ها شدیدتر می‌شود و سرعت رشد و ارتقای ایمان تصاعدی می‌گردد.
تجلیل‌ها و تحقیرها
نظام تربیتی مذکور مجموعه‌ای از تجلیل‌ها و تحقیرهای جدید می‌سازد که دیگر بر حسب «درآمد بیشتر»، یا خودرو و خانه مرغوب‌تر، مصرف بالاتر و یا کیفیت ظاهری و مادی محصول مبتنی نیست، بلکه به میزان انگیزه و نیت افراد برای فداکاری در راه خدا بها می‌دهد.
مدال‌های افتخار را سربازهایی به سینه می‌آویزند که اگر چه نتوانسته باشند کار بزرگی انجام بدهند، ولی بزرگ‌ترین دارایی‌های خود را فدا کرده‌اند. آن‌هایی که جان و مال‌شان را در راه خدا می‌دهند، این‌ها عزیزترند در سازمان و بیشتر مورد احترام، نسبت به بزرگی که اگر چه کار بزرگی برای سازمان کرده، ولی بخش کوچکی از دارایی وی را شامل می‌شده. و دلیل آن: «لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»(آل‌عمران:92).
اگر شیوه تشویق و توبیخ، تجلیل و تحقیر و گرامی‌داشت و سرزنش نیروهای انسانی متناسب با مکتب الهی نباشد، هیچ گزینه دیگری نمی‌تواند نظام تربیتی سازمان را شکل دهد و ریزش‌ها را با رویش جبران نماید. در نهایت بقای سازمان به مخاطره می‌افتد.
تِذکار
مأمور به تکلیف
می‌دانیم و فرا گرفته‌ایم، از امام‌مان (ره) که تنها مأمور به تکلیف هستیم، نه نتیجه. باید که برای تبدّل فرهنگ قیام کنیم، حتی اگر شهادت سریع‌تر از پیروزی ظاهری پیش آید و ما را در آغوش گیرد. حتی اگر محفوف به انزوای دشوارتر از شهادت شویم و رنج غربت رهایمان نسازد.
اما «تکلیف» چگونه بر دوش ما می‌آید؟! آیا هر عضوی از سازمان، هر چه در نظرش آمد، تکلیف وی محسوب می‌گردد؟! اگر چنین باشد همسویی و هماهنگی سازمان چه می‌شود؟! مگر سازمان مجموعه‌ای از رفتارهای متفاوت ولی همسو نیست که یکدیگر را کامل کرده و به محصول می‌رسند؟!
شرطِ صحّت
نخستین ویژگی تکلیف صحّت آن است. سازمانی که بر مبنای دین پایه‌ریزی شده باشد، صحّت تکالیف خود را از مجرای مرجعیّت و ولایت فقیه می‌گیرد. احکامی که به حجیّت نرسند، تکلیف فرد و سازمان نیستند و جز وزر و وبال، نتیجه‌ای برای صاحب آن ندارند و نمی‌توانند مایه تقرّب الی الله قرار گیرند.

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - سه دشمن - حاکم فقط فقیه است - مهاجرت معکوس - 
سازمان جبهه 8 + چهارشنبه 96 اردیبهشت 27 - 11:0 صبح

ریزش و رویش
تداوم سازمان فراتر از تداوم افراد و نیروهای انسانی‌ست. انسان‌ها عمر محدودی دارند و توان محدودتری. انسان‌ها تغییر می‌کنند و گاهی در مبارزه با نفس اماره، انتخاب‌هایی می‌نمایند که سازگار با اهداف فرهنگی سازمان نیست.
سازمان باید فقط و فقط پیرو آرمان‌هایش باشد، ارزش‌هایی که برای تحقّق آن‏ها تلاش می‌نماید و هرگز نباید خود را با آدم‌ها گره بزند. نیروهای انسانی، حتی در بالاترین منزلت‌های سازمان نیز امکان لغزش دارند. سازمان اگر بر حول انسان‌ها تعریف شود، همان تحذیر پروردگار محقق می‌شود که: «أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَی أَعْقَابِکُمْ»(آل‌عمران:144).
این است که سازمان نیاز به نوسازی دارد. با گذر زمان، هر جا که فردی از قطار انقلاب جا ماند، قرار نیست امور محوّله بر زمین بماند، باید جوان‌ترها و تازه‌کارها بیایند و جای وی را پر کنند. سازمان باید مانند رود جاری باشد، نیروهای جدید می‌توانند طراوت فرآیندهای سازمانی را حفظ نمایند.
فشار در بالا، ترخیص در پایین
سازمان‌هایی که بر ارزش‌های مادی شکل گرفته‌اند، چون انگیزش‌های پرسنل را بر مبنای رفاه بیشتر و مصرف افزون‌تر سامان می‌دهند، ناگزیر فشار کاری را بر قاعده هرم مدیریت می‌آورند و رفاه و راحتی و آسایش را برای رأس هرم تخصیص می‌دهند. برای مثال: ده نفر کارمند را در اتاقی جای می‌دهند که نصف اتاق مدیریتی‌ست که تنها یک فرد در آن کار می‌کند، آن‌هم فقط چند ساعت اندک در روز!
این فاصله طبقاتی در مصرف، محرّکی می‌شود برای نیروهای انسانی سازمان، تا برای خلاصی از فشارها و بهره‌مندی بیشتر از مواهب دنیایی، شب و روز تلاش نمایند و بیشتر کار کنند.
اما در سازمانی که ارزش‌های الهی را مبنای تصمیم‌گیری خود قرار می‌دهد، در نظر گرفتن چنین تبعیضی میسّر نیست. حتی بالعکس، برای خنثی کردن آسیب‌های ناشی از اعتبار بیشتری که مدیران از قدرت و شهرت کسب می‌نمایند، تکلیف بیشتری بر دوش آنان گذاشته می‌شود و توبیخ‌های شدیدتری برای‌شان در نظر گرفته شده است.
یک نگهبان دم در اگر یک ربع تأخیر کرد، قابل مؤاخذه است، اما مؤاخذه‌ای در حدّ شأن و قدرت اجرایی و نفوذ و سهمی که در سازمان دارد. وقتی به سهم قله‌های سازمان می‌نگریم، پنج دقیقه تأخیر آنان، وقتی در سهم تأثیرشان در سازمان ضرب گردد، عددی بسیار بزرگ‌تر نشان‌مان می‌دهد. علم حساب ثابت می‌کند که توبیخ وی باید بسیار شدیدتر از نگهبان مذکور باشد.
سازمان جبهه باید برای خطاهای عناصر ضعیف، قاهده هرم مدیریت، پیوسته پرده‌پوشی کند و با عفو و بخشش و مدارا و رحمت و رأفت اسلامی عمل نماید. اما نسبت به اشتباهات عناصر کلیدی، با غضب و شدت مواجه گردد.
نتیجه این رفتار، مضاف به کاهش مصرف در رأس هرم، نوعی انگیزه برای «فرار از مدیریت» پدید می‌آورد. برای دنیادوستان اصلاً صرف نمی‌کند که در رأس هرم قرار بگیرند، زیرا رأس هرم همیشه در سخت‌ترین خاک‌ریز جبهه قرار دارد و در مواجهه و روبه‌رویی با بیشترین خطرات.
درست در همین نقطه است که ایثارگران پای پیش گذاشته و تنها برای ادای دین و تکلیف شرعی خود، مسئولیت‌های حساس سازمان را برعهده می‌گیرند، آنانی‌که توقع مالی هم ندارند و خود را بیشتر بدهکار می‌دانند تا طلبکار،‌ زیرا خالی شدن میدان، وجوب کفایی بر دوش‌شان آورده و آنان کسانی نیستند که واجبی را ترک نمایند.

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - سه دشمن - حاکم فقط فقیه است - مهاجرت معکوس - 
به اضافه هجده + چهارشنبه 96 اردیبهشت 27 - 5:46 صبح

دستمال کاغذی خریدم
از سه‌شنبه‌بازار
وقتی رسیدم خانه
ناگهان چشمم به نشان 18+ افتاد و تعجب کردم!



یعنی بچه‌ها نباید از این دستمال‌ها استفاده نمایند؟!
چرا؟!
خب...
شاید این عدد فقط تعداد دستمال‌های درون بسته را نشان می‌دهد
ولی وقتی شمردم
دقیقاً 18 عدد رول داخل بسته است
نه بیشتر
پس چرا علامت به علاوه (+) در کنار آن قرار داده شده؟!
که چه مطلبی را القاء نماید؟!
آیا فقط برای این‌که مخاطب را جذب نماید؟!
که این بسته را برای خرید انتخاب کند؟!
واقعاً چرا؟!
خیلی ناراحت شدم...

کسب سود به چه قیمتی؟!
منافع مادی و دنیوی به چه قیمتی؟!
برای تأمین نیازهای این جهانی خود...
ما چه چیزهایی را حاضریم فدا نماییم؟!
چه ارزش‌هایی را؟!

«أُولَـئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا بِالْآخِرَةِ فَلَا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ یُنصَرُونَ» (البقرة: 86)
اینان کسانی اند که زندگی [زودگذر] دنیا را به جای آخرت خریدند؛ پس نه عذاب از آنان سبک شود و نه یاری شوند.

پ.ن.
وقتی از کنار مسائلی که به نظر کوچک می‌آیند
و غیر مهم
به سادگی می‌گذریم و چشم می‌بندیم
به بیشتر از آن مبتلی می‌گردیم
تجربه نشان داده است
حسّاسیّت اگر کم می‌شود
وقتی ناهنجاری‌ها تبدیل به ابزار شوخی و خنده می‌گردند
اتفاقات بد و ناگوار عادی جلوه می‌کنند
و سیر تغییرات ارزشی جامعه عوض می‌شود
مسیر نادرستی پیدا می‌کند!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - سه دشمن - حاکم فقط فقیه است - مهاجرت معکوس - 
سازمان جبهه 7 + دوشنبه 96 اردیبهشت 25 - 9:0 صبح

بیناییِ عوامّ
اما باید بدانیم که عوامّ حواس جمعی دارند. جماعتِ سازمان همه‌چیز را می‌بینند، حتی اگر به خاطر حفظ وفاق و یکپارچگی سخنی به میان نیاورند.
هنگامی که ببینند روغن از مطبخ مدیران می‌چکد و نان‌شان چرب است، زود می‌فهمند آن بانگ که شنیدند، نه از سر خلوص که بر سبیل نفاق صلا داده شده. اگر دنیاپرست نباشند، سفره خود را جای دیگری پهن خواهند کرد.
مردم زود باخبر می‌شوند. حتی اگر برداشت‌کننده فلان وجه، فامیل بسیار دور مسئول باشد، یا معاونت فلان قسمت را به فلانی واگذاشته که صلاحیت و توانایی‌اش مخدوش، اما نَسَبش روشن است، اگر کلاس پرواز مسئول از نوع First باشد… عوامّی که قرار است حمایت نمایند، این خلأهای ایمانی را زود پیدا می‌کنند.
برندسازی مذهبی
این‌جاست که «اعتماد» کار می‌کند و به داد خواصّ اهل حق می‌رسد. آنانی که سازمان‌شان جز بر مسیر ربوبی گام ننهاده و درآمدهای پروژه‌های فرهنگی‌اش را خرج شکم‌بارگی اجزای سازمان خود نکرده، شناخته می‌شود.
اگر سایر سازمان‌ها توقع‌شان از برندسازی، نشان دادن «کیفیت» محصول‌شان به مخاطب است و تضمین به مصرف‌کننده که اگر کالای سازمان ما به دستت برسد، قطعاً بالاترین کیفیت را دارد، برند سازمان مذهبی بر مبنای تضمین صحت مخارج است، اگر چه نتواند بالاترین کیفیت را تأمین کند.
مردمی که اهل حق و عدالت‌اند، می‌توانند کاستی در کیفیت محصول فرهنگی را تحمّل نمایند، اما وقتی پای «افزایش بهره‌مندی مادی» وسط کشیده شود، ناراضی می‌شوند اگر بفهمند فلان وجوهاتی که برای مشارکت در ثواب فلان فعالیت فرهنگی پرداخت کردند، خرج خرید خودرویی شد که نصف قیمت آن به خاطر کلاس بالایی‌ست که دارد!
حفظ نهضت
تداوم خودسازی
سازمانی که أسّس علی التقوی باشد، بر اساس تقوا هم باقی می‌ماند،‌ به قول فلاسفه دلیل مبقیه همان دلیل محدثه است و جز این نمی‌شود.
اگر سازمان به تفاوت عملکردهای اجزای آن تعریف می‌شود، مجموعه‌ای از آدم‌های متفاوت که کارهای متفاوت ولی همسویی را بر عهده دارند، شدت عبادت آنان نیز نمی‌تواند برابر باشد. آنان‌که وظیفه خطیرتری در سازمان بر عهده دارند، بی‌تردید نیازمند بروز عبودیت بیشترند و باید افزون از دیگر اجزای سازمان، در برابر پروردگار متعال سر خم کنند.
اگر یک نیروی رده پایین در سازمان جبهه دچار ساعتی غفلت شود، شاید آسیبی به کیفیت کار وارد نماید که با اندکی هزینه مالی قابل جبران باشد. اما نیروی رده بالای سازمان، با لحظه‌ای غفلت، آسیبی به سازمان وارد سازد که هرگز نتوان مرتفع نمود و سال‌های سال آثار آن باقی بماند، حتی اگر جان‌ها و مال‌های زیادی باخته شود.
سازگاری با عقل عملی
عوامّ برای تشخیص صداقت خواصّ اهل حق از «عقل عملی» خویش بهره می‌گیرند. موهبتی الهی که می‌تواند «خوبی و بدی»، «زشتی و زیبایی» و به قول متکلمین «حُسن و قُبح» را نمایان سازد.
همه انبیاء‌ الهی مراعات قواعد عقل عملی را می‌نمودند و از آن‏چه فطرت انسان‌ها را می‌خراشد و آزار می‌دهد دوری می‌کردند. و امام بزرگوار ما (ره) در رفتار عملی خویش به شدت مبادی آداب و اصول معتبره اجتماعی بودند. مردم به همین شواهد میزان تعبّد فرد را می‌سنجند و پی به شدت ایمان وی می‌برند.
سازمانی که برای فعالیت‌های فرهنگی خود، قصد جلب نظر بخش خصوصی را دارد، باید که مناسبات عقل عملی را گردن نهد و آبروی اجتماعی خود را بر اساس «مروّت» استحکام بخشد. گاهی به یک جواب سلام ندادن، حتی اگر ناشی از سهل‌انگاری باشد، ثلمه‌ای در پیکره آبرومندی سازمان پدید می‌آید که به سختی برطرف می‌گردد.

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

<   <<   81   82   83   84   85   >>   >

یکشنبه 04 خرداد 25

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر روحانیت بازی خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سید مهدی موشَّح - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X