«آدم خسیسی بود گشنه و نمیخواست بیش از یک سکه خرج شکم کند با خود گفت: گردو بخرم؟ نه... پوستش حیف است گفت: انجیر؟ نه... دُم دارد، دور ریز میشود چشمش به کاهو افتاد: آری این خوب است، همهاش خورده میشود خرید و مشغول شد ناهنگام صدایی شنید برگها را گشود و میان کاهو قورباغهای دید «قور قور» میکرد لجش گرفت که از حسابش رفته است رو به قورباغه کرد و گفت: قارّی کنی، قورّی کنی، پولتو دادم، میخورمت!»
این حکایت را چرا گفت؟! وقتی از دادگاه پرسیدم و جریانات آن را دوباره بحث را بازگرداندم به اینکه چرا تمامش نمیکنی این جریان و حکایت غریب آن را گفتم تا زمانی که امید به بازگشتش داشتی خب صبر کردی و چه خوب هم اما از زمانی که ناف امید را بریدند و شتر بازگشت را پی کردند دیگر چرا؟ اینجا که رسیدم حکایت را گفت و معلّل کرد: «110 سکه بهار آزادی را برای چهل سال زندگی عهد کردم چهار سال گذشته همه را بدهم و برود؟! انصاف است؟! 24 سکه برای چهار سال، باقی را ببخشد تا طلاقش دهم به طلاق خُلع برود، حرام که نیست؟!»
ناراحت شدم: «حدود شرع را اگر چه زیرپا نگذاشتهای اما مرزهای اخلاق را چه بد پایمال کردی!» طلاق را گرو نگهداشتهای که باقی مَهر را ببخشد؟! کارت بدانجا رسیده که گروکشی میکنی؟!
این برگه را نشانم داد:
پدر گفته و دختر نوشته است سپس برگه را گرفته و ترتیب زده شمارههای ترتیبی سمت چپ خط پدرزن است مواردی که تیک خورده است انجام شده و دختر تأیید نموده بالکل نقشه طلاق است که پدرزن تنظیم کرده است برای زندگی من! ببین: 1. صحبت کردن با خاله 2. گرفتن پول از برادر (همان مهریه که داده برای کار و سود) 3. گرفتن جزوهها برای شروع تحصیل 4. خبر کردن اقوام از اینکه زن از خانه شوهر خارج شده 5. با زهرا خانم صحبت کنند (برای ازدواج دوم پدر) 6. تکلیف بچه مشخص شود که دست شوهر باشد و مانع تحصیل و کسب هویت نباشد 7. اقدام برای طلاق و جدایی 8. اجاره خانه و برنامهریزی مالی برای مخارج زن که دیگر پس از طلاق بر عهده شوهر نیست
نقشه کاملی است نه؟! از ابتدا هم برنامهریزی با پدر بوده وقتی که پسرش را فرستاد و دختر را به خانه پدر برد دختر در دفتر خاطراتش مینویسد:
دختر باید شش ماه در خانه پدر میماند تا مراحل نقشه پایان یابد یعنی زمان اجرای کامل شش ماه برنامهریزی شده بود دختر باید در این مدت چه کند؟ پدر میگوید و او مینویسد:
در گام اول دختر به مقام «مدیر اجرایی خانه پدری» منصوب میشود تعجب نکنید! این همان «مسئولیت پخت و پز» و «رُفت و روب» و «شست و شو» است که البته با عنوان چشم پُر کنی مزیّن شده و خُب دختر را هم به طمع انداخته گام دیگر ازدواج دوم پدر است که اگر دختر میخواهد عملاً تحصیل را آغاز کند باید ابتدا زن دوم پدر را جور کند تا بتواند «مدیریت اجرایی خانه پدری» را به زن دوم منتقل نماید - زن اول کجاست؟ پدر او را از خانه بیرون کرده است گفته اگر میخواهی برای مؤسسه ... کار علمی کنی باید بروی بیرون از این خانه و مادر زن رفته است خانه مادرش!
- گفتم: «چه زندگی خوبی دارد این پدرزن شما» کجایش را دیدهای، خیلیهایش را هنوز نگفتهام! این نقشهای است که برای نبرد سه سال پیش کشیده است نقشههای امسال هنوز به دستم نرسیده! خلاصه من با چنین دشمنی که نقشههای درازمدت میکشد و برنامهریزیهای شگفت برای ریزترین مسائل زندگی چه کنم؟! خواستم به روش «قور قور» عمل کنم که بلکه ...
حرفش را قطع کردم ساعتی نصیحت گفتم و گفتم تا قانع شود که هر چه کردند به خود کردند و هر چه کنی به خود کنی که عمل هر کس همراه خود اوست وقتی به ملاقات پروردگار میشتابد میخواهی با کدام اعمال پروردگارت را ملاقات کنی؟!
راضی کردم که: برو و درخواست طلاق بده اگر چه مهریه را باید بپردازی ولی دریغ نکن حتی اگر در محاسبهات 110 سکه مهریه 40 سال بوده و تو باید برای 4 سال بپردازی اعتمادت به خدا را از دست مده همین مقدار هم اشتباه کردی برو و استغفار کن از اینکه برای طلاق اقدام نکردی اگر کراهت داری که با او زندگی کنی چه حقی داری که زندگی او را متوقف نگهداری آزادش کن تا به تحصیلش ادامه دهد تا به هویت از دست رفتهاش دست یابد برو و اقدام کن!
اما با خود که خلوت میکنم، از این نقشه عجیب به شگفتی میآیم! و هنوز در عجبم، واقعاً چنین پروندهای تا به حال ندیده بودم! چه پدرزنی!
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - فهرست مطالب آرشیوشده از این پرونده:
شرایط عجیب مهریه را باید داد...! بردن جهیزیه از خانه شوهر! نه شور، نه بینمک تضاد حقوق زوج و زوجه دعا برای هم چماق و هویج تنها مجتهد روی کره زمین! حالا از این بدتر نمیشود! هویج ِ خیلی بزرگ ناتوانی از عذر؛ محصول بیماری خودشیفتگی چماق رسید! قضاوت با شما کالمعلقه آزار برای طلاق پاسخ پرسشهایت - بخش اول پاسخ پرسشهایت - بخش دوم پاسخ پرسشهایت - بخش سوم پاسخ پرسشهایت - بخش چهارم نامهها - بخش اول نامهها - بخش دوم نامهها - بخش سوم نامهها - بخش چهارم نامهها - بخش پنجم خداحافظ زندانی پس گرفتند! رنج ِ فرزند تماس1 عامالبلوایی اخلاق در دادگاه بی هیچ قضاوتی انسانپرستی نصیحت در مطب یک میلیون نحله عجب اصلی! پدرپرست! کار مضاعف در دادگاه ریاضیدان! پیامک دیرهنگام المغالطات العینیّة اجرت المثل! در حجره می زیَم مرافقت بعد از طلاق باز هم دادگاه حکم ِ جلب احضار برای دادگاه ده ماه پس از طلاق 740 هزار تومان در 20 روز بازی ِ حضانت چه کار کردی؟ خب، بعد؟ این همه پیامک!؟ فتح بابی جدید باز هم پیامک از زن مطلقه و اما آن CD! بچه ها را پس داد! تشخیص نادرست چه اشتباهی؟! ملاطفتهای شگفت! احضاریه جدید شوهر ِ ضد انقلاب طلاق بمعروف تفسیر سوره تحریم راه جبران چه جبرانی؟ بدترین زن دنیا خورشید به راست فرار از ملاقات با فرزندان الزام به حضانت هویت اجتماعی؛ برتر از فرزندان اعتراف به نامادری! [بیشتر] برچسبهای مرتبط با این نوشته: طلاق 1 -
|