سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

ملایم باش ؛ زیرا هرکه ملایم باشد، همواره ازدوستی کسانش برخوردار می شود . [امام علی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
دردسر شفافیّت + جمعه 94 خرداد 29 - 8:6 عصر

مدت‌هاست به دیوار است
روی کاشی‌ها
دیوار آشپزخانه

مدت‌ها فقط در لپ‌تاپ بود
آن‌وقت‌ها مشکل کمتر
فقط برای مراجعه خودم
این‌که بدانم هر روز
فردا چه باید آماده و فراهم گردد
برای صبحانه و نهار و شام بچه‌ها

برنامه اصلاً نظم می‌دهد
وقتی می‌دانی چه باید بپزی
پیش‌پیش مواد اولیه را گرد می‌آوری
نگرانی هم برطرف می‌گردد
کاسه «نهار چه بپزم؟!» هم دستت نمی‌گیری!

یک‌روز مریم دید
روی میزکار (Desktop)
باسواد شده است خب
فهمید چیست و تقاضایی کرد:
«چاپ کن بزنم به دیوار!»

و از آن روز...
البته مدت‌هاست که می‌گذرد
و این تکه کاغذ
هم‌چنان بر دیوار
ولی توقعات را بالا برده است
کنترل بیرونی بر نظم را
شاید قبل‌ترها می‌شد گاهی
تغییر وهله‌ای برنامه...
فراخور موجودی مواد اولیه
یا حال و احوال سرآشپز :)

اما امروز
حتی سیداحمد هم دیگر سواد دارد
راه می‌افتد و می‌گوید: «امشب شام خامه کاکائو داریم!»

وقتی همه‌چیز شفاف باشد
مردم خودشان نظم را کنترل می‌کنند
می‌شوند عامل برقراری عدالت
حکمت و عزّت و مصلحت
سامانه‌های نظارتی زیادی لازم نیست
هزینه‌های نظارت هم کاهش می‌یابد

مشکل می‌شود وقتی نمی‌دانیم پشت درهای بسته چه می‌گویند
و مذاکرات «حقیقتاً» بر سر چیست؟!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
رفاقت ِ رنگی + سه شنبه 94 فروردین 25 - 8:8 عصر

سعی دارم از هر فرصتی استفاده کنم
برای طرح پیام تربیتی
البته به این هم فکر می‌کنم که کلیشه‌ای نشود

امروز سر نهار
به فراخور فصل بهار
سالاد گوجه و خیار و پیاز درست کرده بودم
برای هر کدام در کاسه‌ای جدا
کنار کوکوسیب‌زمینی
یعنی همان غذای سه‌شنبه‌ها

ناگهان سیده‌مریم پیازی را با قاشقش جلو آورد
نشانم داد و گفت:
«این پیاز قرمز شده»

فرصت را غنیمت شمردم
در دلم گفتم الآن وقتش است
یک پیام اخلاقی لازم آمده
و گفتم:
«می‌بینی دخترم
رفاقت چطور رنگ هر چیزی را تغییر می‌دهد
این پیاز با گوجه‌فرنگی دوست شده
داخل سالاد
رنگ او را گرفته
آدم‌ها هم همین‌طورند
باید مراقب دوستان‌شان باشند!»

چیزی نگفت
به خوردن ادامه داد
هیچ‌کدام چیزی نگفتند
بعد از چند دقیقه
این دوباره مریم بود که قاشقش را جلو آورد
این‌بار یک پیاز کاملاً سفید را نشانم داد:
«این پیاز هیچ دوستی نداشته!»

سؤالی نپرسید تا پاسخ بخواهد
جمله‌اش خبریه بود
من هم هیچ نگفتم
اصلاً چه می‌توانستم بگویم؟!
حدس زدم مثالم شاید ایراد فنّی داشته! :)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
چادر ممتاز + جمعه 94 فروردین 21 - 11:26 عصر

ساعت ده صبح برگزار شد
امروز
مراسمی در دانشگاه قم
ظاهراً دانش‌آموزان ممتاز را دعوت کرده بودند
هدیه‌ای هم دادند
ما هم رفتیم

به خانه که باز گشتیم
لابه‌لای هدایای اهدایی
مریم پارچه‌ای گلدار پیدا کرد
به من داد و گفت:
«اینو خودت برام چادر نماز بدوز!»

تأکیدی که در کلامش بود
احساس کردم برایش مهم است
این‌که «خودم» برایش بدوزم...

قیچی را برداشتم
برشی زدم
و چند دوخت
زیاد طول نکشید
... که اولین چادر را در عمرم دوختم!

حدس می‌زدم کار دشواری نباشد
و نبود
واقعاً نبود
از تعریف چادر استفاده کردم
این‌که اساساً چیزی جز یک «چهاردوری» نیست
یک تکه پارچه مستطیل
که زیر آن گرد بریده شده
فقط برای این‌که مخروطوار بر زمین تراز گردد

با همین نکته کار انجام شد
و به نظرم ایرادی نداشت
خوب از کار درآمد یعنی!

گاهی بعضی چیزها برای بچه‌ها مهم می‌شود
حیاتی می‌شود اصلاً
چیزهایی که ممکن است به چشم ما نیاید
متوجه نشویم
ولی برای آن کودک
در آن لحظه خاصّ
انگار مرز «بود» و «نبود» است
همه چیز است و همه چیز!

امشب سیده‌مریم با همین چادر، نمازش را خواند! :)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - خیاطی 10 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
کتابخوان + پنج شنبه 94 فروردین 13 - 6:42 عصر

جایی در نوجوانی
در کتابی می‌خواندم:
کودک را با شکلات هم که شده کتابخوان کنید
به عنوان تشویق یعنی
لای کتابش شکلات بگذارید!
«کابوک»* می‌خواست با این پیشنهاد
«شیرینی ِ شکلات» را به کتاب پیوند بزند
به روش «بازتاب شرطی پاولف»!**

از خودم پرسیده بودم
خوب یادم هست
همان لحظاتی که آن سطور را می‌خواندم:
چرا به شکلات، کتاب را قیمت دهم؟
نمی‌شود گران‌ترش کرد؟
مثلاً بگوییم به کودکان‌مان:
اگر شکلات نخورید برای‌تان کتاب می‌خرم!

تحلیل ساده‌ای به نظرم رسیده بود:
ارزش را کودک از «جایزه‌ی تشویق» می‌گیرد، نه «مناسبت ِ تشویق»!
یعنی چه؟!

اتفاق عجیبی می‌افتد
آن‌چه بزرگ‌ترها اراده می‌کنند متفاوت می‌شود معمولاً
با آن‌چه کودک می‌فهمد...

از «تعلیق الف به ب» بزرگ چه اراده می‌کند؟
که بگوید «ب ارزشمند است»
که «اگر مسواک بزنی، برایت تبلت می‌خرم»
یعنی «معلّق کردن تبلت به مسواک»
اما کودک چه می‌فهمد؟
که «الف خیلی ارزشمند است که می‌تواند جایزه قرار بگیرد، حتی و قطعاً بیشتر از ب»
که «همه چیز به آن سنجیده می‌شود»
که «معیار برای ارزش‌گذاری سایر چیزهاست»
خیلی درک متفاوتی‌ست، نه؟! :)

گفته بودم اگر خوب درس بخوانید
و رفتارهای خوب داشته باشید
فلان و فلان و فلان‌طور رفتار کنید
می‌برمتان کتاب‌فروشی
و «یک» کتاب می‌توانید انتخاب کنید
تا برای‌تان بخرم
که برای خودتان باشد
برای خود ِ خودتان!

به قول خود عمل کردم
کتاب‌شان را خریدم
کوچک‌ترین‌شان، کتابی که رنگ‌آمیزی داشته باشد
و دو تای دیگر
قصه‌هایی از امامان(ع) برگزیدند
خودشان
و من دخالتی در انتخاب‌شان نداشتم

نظریات نوجوانی خود را می‌آزمایم
و اگر جواب بدهد...
به گمان من اصلاً، کودکان «ارزش» را از همین «تعلیق»های والدین فرا می‌گیرند
این‌که چه چیز را به چه معلّق می‌کنند
حالا...
آیا خوب است بگوییم: «هر سوره قرآن حفظ کنی هزار تومان به تو می‌دهم؟!»
کودک از این تعلیق چه یاد می‌گیرد؟!

* نویسنده آن کتاب (شعبان طاووسی)
** دستاورد آزمایشی که ترشح بزاق دهان سگ را با صدای زنگوله پیوند زده بود
انسان را هم البته به عنوان یک «حیوان»
شرطی‌‌شونده در نظر گرفت!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - کتاب 9 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
سوپ ِ بارانی + پنج شنبه 93 بهمن 23 - 12:51 عصر

کودکان را آسان می‌توان شاد کرد
روحیه آنان
به سادگی قابل مدیریت و ارتقاست

امروز وقت نهار که شد
باران می‌بارید
نم‌نم بود و نه خیلی زیاد
دوست داشتند طراوت آن را حسّ کنند
گفتم به حیاط بروند
ناگهان
به نظرم رسید غذای‌شان را بدهم همان‌جا
سوپ ِ داغی
که برای نهار تدارک دیده بودم

خنکی هوا
نم‌نم باران
طراوت بی‌نظیر آسمان
نور کم خورشید که از پشت ابرها
فضایی بهاری و شاعرانه پدید آورده بود
با بخاری که از سوپ بلند می‌شد...

بچه‌ها خیلی خوشحال شدند
خیلی...
بیش از آن‌چه تصوّر می‌رفت

استاد حسینی(ره) انسان را با سه بُعد توصیف می‌فرمایند:
«روح، ذهن و جسم»
و اولی را نسبت به دومی مهم‌تر
و دومی را نیز
مهم‌تر از سوّمی بیان می‌دارند

آرامش و امنیت روحی و روانی
بیشتر در سلامت انسان تأثیر دارد
بر این مبنا
و برای والدین
این آسان‌ترین راه
برای ارتقاء وضعیت سلامت کودکان

به جای هزینه‌های فراوان برای جسم‌شان
یا این‌همه کلاس فوق‌العاده و کتاب‌های گام به گام و شیوه‌های بالابالا
برای افزایش قدرت ذهن و تفکّرشان
با ایجاد تنوّع
گاهی با کمی تغییر شرایط
کمی مدارا کردن و نوآوری در زندگی
خیلی می‌توان به ارتقاء وضعیت کودکان کمک کرد
به جای مسافرت‌های پرهزینه و رفتن به بوستان‌های دور حتی

به عنوان یک انسان
آن‌ها نیز بیش از توجه به جسم و ذهن
نیاز به توجه روحی دارند
و ارتقاء وضعیت روح و روان انسان
نیاز به هزینه مالی ندارد
فقط کمی دقت و توجه می‌خواهد!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
جشن تولّد + جمعه 93 دی 19 - 4:50 عصر

امروز را جشن گرفتیم
خودمان دور هم
یک کیک تولّد کوچک
صبح خریدم و بچه‌ها جمع شدند

نه...
تولّد هیچکدام‌شان نبود
خودشان هم می‌دانستند
تولّدهایشان فروردین و تیر و شهریور است
و حالا دی‌ماه

گفتم که تولّد پیامبر (ص) است
همان پیامبری که شما فرزندان ِ فرزندان ِ فرزندان او هستید
همان که آخرین بود
بعد از آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی (ع)
کیک را مریم برید
همه خوردند
و من بیشتر از همه :)

بعد از تولّد امام هادی (ع)
این دومین جشن تولّدی بود که خودم برایشان گرفتم
به هدف این‌که
هدف از جشن تولّد را عوض کنم
از خودپرستی به سوی خداپرستی...

تولّد ما که ارزشی ندارد
تا برایش جشن بگیریم
اما کسانی به این عالم پا گذاشتند
که تولّدشان مهم بوده است
برای بشریّت مهم بوده است
برای فرشتگان هم مهم بوده است
برای تمام مخلوقات الهی مهم بوده است
برای ما هم صد البته!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
فداکاری + شنبه 93 آبان 3 - 11:54 صبح

باقالی‌پلو با گوشت
امروز برای نهار پخته‌ام
چند دقیقه پیش
چند لقمه که از غذایش خورد
گوشت‌ها را جمع کرد و در بشقاب من گذاشت
تعجب کردم
شاید دوست نداشته
ولی او که همیشه خیلی گوشت دوست داشت!

پرسیدم: گوشت نمی‌خوری دخترم؟!
با لبخند جواب داد:
«آخه برا خودت گوشت نذاشتی، همه رو دادی به ما»

لبخند زدم
کوچک‌ترها هم بلافاصله دست به کار شدند
و نتیجه
انتقال بخش زیادی از گوشت‌ها به بشقاب من!

وقتی با فرزندان به عدالت رفتار شود
اجحاف و ظلم و ستم نشود
وقتی طریق انصاف در پیش گرفتی
حق‌شان ادا نمودی و ضایع نساختی
صدایت را بلند نکردی و برای هر تنبیهی توضیح داشتی
آن‌ها نیز انسان هستند
حتی اگر اندازه‌شان کوچک باشد
و به نظر نیایند
می‌فهمند و این عمق فهم‌شان
بزرگ‌ترها را گاهی به شگفت می‌آورد!

خدای را چگونه باید شکر گزارد
از رحمتی که بر بنده‌اش داشته
و چنین گوهرهایی عطا نموده؟!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
تفاوت خط + دوشنبه 93 مهر 21 - 12:5 عصر

این تفاوت از کجا ناشی می‌شود؟!
به دفتر مشق دوران کودکی خود می‌نگرم
و آن را
با دفتر مشق کودک خردسال خود مقایسه می‌کنم
این تفاوت چراست؟

نظام آموزشی ما تحوّل یافته است
ما را رسم‌الخط «کودک» می‌آموختند
و کودکان ما را
از ابتدا با خط نستعلیق آموزش می‌دهند
خردسالان امروز
از ابتدا نوشتن را خوش‌خط می‌آموزند!

محتوا نیز تغییر کرده
ما با جملاتی بی‌ربط و ساده و کم‌ارزش خواندن می‌آموختیم معمولاً؛
دارا انار دارد
آن مرد با اسب آمد
اکرم با سوزن می‌دوزد
کودکان ما امروز
معنای بلندی از مشارکت و همکاری
ایمان و مذهب و اخلاق را
در کتاب‌های آموزشی خود دارند
مشورت، نمایندگی، گروه، کتاب مفید، تلاش، نظم و...

جای سپاس و تشکر
از همه مسئولین آموزش و پرورش
چقدر این کتاب‌ها صفحه‌بندی‌های جذاب و زیبایی هم دارد!

انقلاب به همین آموزش کودکان ماندنی‌ست
فرهنگ
ایمان و عمل
انسان‌ها رفتنی هستند!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - مدرسه 36 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
کاربازی + سه شنبه 93 مهر 8 - 9:27 صبح

کاردرمانی را احتمالاً شنیده‌اید
پس
نباید خیلی از واژه‌ای که به کار بردم متعجب شوید
بله: کاربازی!

بچه‌ها کار را خیلی دوست دارند
زیرا جدّی‌گرفته‌شدن را دوست دارند
و کار
جدّی‌ترین فعالیت بشری‌ست

کودک که بودم دوست داشتم جاروبرقی بکشم
دوست داشتم پیچ‌گشتی دست بگیرم
دوست داشتم با انبردست و دم‌باریک کار کنم
دوست داشتم فازمتر را داخل پریزهای برق قرار دهم و نور لامپ آن را ببینم!

امروز هم کودکانم دوست دارند
با این تفاوت
من به آن‌ها فرصت کار کردن می‌دهم
فرصت تجربه کردن
فرصت جدی‌گرفته‌شدن

چند روز قبل خواستم بالش‌ها را مرتب کنم
محتوایشان را یعنی
پنبه‌ها را بیرون آوردم
پنبه که نه
همین الیاف نایلونی که امروزه به جای پنبه کاربرد دارد
بچه‌ها دور هم نشستند
با تفریح و خنده
با بازی و شادی
همه الیاف را با دست باز کردند
پنبه‌زدند یعنی
همه پنبه‌های بالش‌ها را

و هنگام جارو کردن
جاروبرقی را یک نفر می‌آورد
دیگری سیم را خارج ساخته
نفر بعد به برق می‌زند
بخش‌هایی از خانه را اجازه دارند جارو کنند
آن‌قدری که خسته نشوند
و نه دلزده

خُردکردن قارچ و گوجه فرنگی
اگر چاقو خیلی تیز نباشد
هم‌زدن سس در سالاد
...

خیلی کارها هست که بچه‌ها می‌توانند انجام دهند
کار برای بچه‌ها بهترین بازی‌ست
مگر نه این‌که بازی برای یادگیری کار است
پس با یک اصطلاح جدید باید آشنای‌شان کنیم
کودکان‌مان را برای تربیت صحیح: «کاربازی»!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - کار 38 - بازی 21 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
بازی به جای اسباب بازی + پنج شنبه 93 شهریور 6 - 1:22 عصر

خیلی‌ها بر عکس فکر می‌کنند
و شاید من بر عکس خیلی‌ها فکر می‌کنم
اما تجربه نشانم داده
بچه‌ها بازی می‌خواهند، نه اسباب‌بازی
پس چرا خانواده‌ها اسباب‌بازی را ترجیح می‌دهند؟!
شاید تا خود را از دست بچه‌ها خلاص کنند
تا با آن‌ها بازی نکنند

مدتی‌ست اسباب‌بازی‌ها را با هم می‌سازیم
این خودش یک‌جور بازی‌ست
که بازی‌ساز هم هست
نمونه‌اش همین ماکت‌ها

ابتدا خرید ماکت را تجربه کردم
همان دو تای تصویر بالا
یک لودر چوبی و یک هواپیمای جنگنده
خریدم و با هم ساختیم
اما بعدتر...
هزینه را پایین آوردم
تا تعداد را بالا ببرم
حجم بازی را بیشتر کنم

سراغ اینترنت رفتم و طرح ماکت‌های مقوایی را دانلود کردم
چند تا فایل pdf
تنوع بسیاری در این زمینه هست
طرح‌های بسیار زیبا
بردم سر خیابان و پرینت گرفتم
بعد از این‌که کمی در فتوشاپ ادیت نمودم
نمونه‌اش نوشتن اسم بچه‌ها بر روی ماکت‌ها

چقدر بچه‌ها خوشحال می‌شوند وقتی ماکت آن‌ها کاستومایز شده است!

بعدتر اما روش‌های دیگری هم امتحان کردم
اصلاً بچه‌ها به طرح‌های زیبای فتوشاپی نیاز ندارند
بچه‌ها همین‌که با بزرگ‌ترها همنشین باشند غرق کیف‌ند
کافیست یک تکه مقوا بردارید
چند طرح سریع بکشید
من حتی از خط‌کش هم استفاده نکردم
کاملاً بی‌قواره و کج و کوله

ولی بچه‌ها  استقبال می‌کنند
وقتی به خودشان بگویی: رنگش کن!
وقتی بر چهره‌شان نقاب و عینکی را نصب می‌کنند که خودشان رنگ کرده‌اند
وقتی در ساخت اسباب‌بازی‌ای که در دست دارند مشارکت داشته‌اند

بچه‌ها بازی می‌خواهند
نه اسباب‌بازی

ما هستیم که با خریدن اسباب‌بازی دست به سرشان می‌کنیم
می‌پیچانیم‌شان یعنی!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - بازی 21 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

<   <<   26   27   28   29      >

شنبه 103 آذر 10

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سیده مریم - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X