سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

دانشمندان حاکم بر مردم اند . [امام علی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
بزرگ پسندی + سه شنبه 101 اسفند 2 - 4:45 عصر

همه ما
اصلاً انسان
یک‌جور انگار در فطرت
در غریزه
تبلیغ ساندویچ‌های یک‌متری را دیده‌اید؟
کباب‌های یک‌متری؟
اصولاً غذاهایی در ابعاد بزرگ؟
کم نه
برای جذب مشتری
همین‌هایی که در گینس هم ثبت می‌کنند
برای شهرت
کیک مثلاً
به چه بزرگی
همبرگر هم
خوردنی‌هایی عجیب بزرگ

اما انسان
مگر ما چقدر می‌خوریم
چقدر می‌توانیم؟
بزرگی چه فایده؟
ده تا کوچکش شاید بیشتر
از نظر مقدار
ولی «چشم» هم هوس خود را دارد
«اندازه» خیلی بیشتر به چشم می‌آید!

برای هر کدام یک پیتزا
معمولاً این‌طور
این‌بار اما فقط یکی
یکی به اندازه تمام سینی
چشم‌گیر



چشم‌شان را گیر انداخت
به چشم‌شان آمد
حسّ تازه‌ای
لذّت بیشتری
با این‌که در مقدار تفاوتی نداشت
فقط در ابعاد

خوردن فقط مزّه نیست
فقط بو
فقط طعم
دیدن هم هست
روح هم حتی
همه بهره‌ای دارند
فراخور توانمندی‌شان
«شهوت بینایی در خوردن» همین ابعاد است
زیبایی و چینش است
تنوّع رنگ‌ها و زیبایی آن‌ها

انسان چقدر موجود پیچیده‌ای
چقدر جزئیات دارد
محاسبه‌اش از توان خارج
به محاسبه‌ای که خدا کرده اعتماد باید
احکام برای همین
اخلاق
پروردگار صلاح و فساد این پیچیدگی را می‌داند
ما را مطلّع ساخته
تا خرابش نکنیم
از کار نیاندازیمش
اگر به دستورالعمل و راهنمایش عمل کنیم!

قال سید الأوصیاء (ع): «کُلُّ مُقْتَصَرٍ عَلَیْهِ، کَافٍ» (نهج‌البلاغه، ح395)
هر چه بدان بسنده کردن توان، بس بود همان. (ترجمه شهیدی)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
فقط یک منفی + دوشنبه 101 بهمن 10 - 7:0 صبح

دیدم لباس پوشیده
پنج و نیم صبح
متعجّب
پاسخ داد:
«دارم میرم نماز مسجد»
- هنوز شیفت کاری دزدها تمام نشده
پرنده تو خیابون پر نمی‌زنه
می‌خوای بری مسجد؟
فعلاً همون نماز مغرب و عشا رو برو
بذار یه ماه بگذره
یه سال بشه
بعد نماز صبح رو تو مسجد بخون!

افراط خطرناک
به خودی خود
چه برسد به این نوعش
آدم یهو از هر چه انجام داده پشیمان
دیده‌ایم
کسانی که عجله کرده‌اند
غوره نشده مویز!

همه بچه‌ها را صدا کردم
جمع‌شان
جلوی وایت‌بورد
لازم بود برای همه‌شان بگویم



- بچه‌ها می‌خوام براتون یه داستان بگم
خوب گوش کنید

همان اول صبح
بعد از این‌که نماز را در خانه خواندیم

- یه معلّمی به دانش‌آموزاش میگه انشا بنویسن
یک صفحه
اولی تحویل میده
معلّم هم یک مثبت براش میذاره
دومی اما متفاوت
دور تا دور صفحه نقاشی هم میکشه
کلی گل و سنبل
نقطه‌ها را هم با خودکار قرمز
چند رنگ
این‌بار معلّم دو تا مثبت میذاره
برای دومی
سومی که این ماجرا رو می‌بینه
دور تا دور صفحه نقاشی میکشه
رنگارنگ
ولی حوصله نمی‌کنه انشا بنویسه
همین‌جوری تحویل معلّم میده
با این قضاوت:
«انشا یک مثبت داشت
انشا با گل دو مثبت
پس یک مثبت برای گل
من حداقل یک مثبت که میگیرم
به خاطر گل‌هایی که کشیدم دور صفحه کاغذ»

اما معلّم فقط یک منفی به او داد
بدون هیچ مثبتی
حدس بزنید چرا؟

پاسخ را گفتند
پاسخ را گرفتند
و داستان را تطبیق به واقعیت کردم:

- خدا از ما واجبات را خواسته
مستحبات اضافه بر آن
وقتی هنوز نماز قضا مانده باشد
وقتی هنوز غیبت و دروغ باقی
وقتی روزه‌هایی که قضا نکرده‌ایم
این فقط یک توهّم احمقانه است
غیرعاقلانه
نقاشی کردن دور کاغذ
به امید نمره گرفتن
این نمی‌شود
این بدون آن نمی‌شود
این پس از آن مقبول است

یادم هست سال‌های اول طلبگی
دیده‌ام که می‌گویم
کسانی داشتیم شب و روز اهل دعا
نماز شب و تمامی مستحبات
حتی مراعات پای چپ و راست
و کلاهی که بر سر می‌گذاشتند
وقتی به سرویس بهداشتی می‌رفتند
دو سال بعد رها کردند
نه فقط عمل به مستحبات
که واجبات
چه جاها که نرفتند
که نباید
طلبگی را نه فقط رها
به گرفتاری‌هایی عجیب هم مبتلی
از افراط به تفریط‌هایی شگفت!

- بچه‌ها!
قبل از نوشتن مشق دور کاغذ را تزئین نکنید
ممکن است خسته شوید
یا وقت تمام شود
آن‌وقت چه می‌کنید؟!

کتب باب مدینةُ الْعِلم(ع): «طُوبَى لِنَفْسٍ أَدَّتْ إِلَى رَبِّهَا فَرْضَهَا وَ عَرَکَتْ بِجَنْبِهَا بُؤْسَهَا» (نهج‌البلاغه، ن45)
خوشا به حال کسى که واجبات پروردگارش را به جا آورده، و مشکلات را تحمل نموده. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
دیدی گفتم + سه شنبه 101 بهمن 4 - 5:0 صبح

منتظر
در ماشین
تا مریم بیاید
من و سیداحمد و سیدمرتضی

صحبت شد
سیداحمد از ماجرایی گفت
قبلاً تذکر داده
می‌دانستم این‌طور می‌شود
سرانجام آن را
از سر تجربه

- الآن اگه بهت بگم «دیدی گفتم» شاید ناراحت بشی
مردم معمولاً این‌طور
نوعی شماتت
ولی یه جمله از یه نفری می‌خوام برات بگم
خیلی وقت پیش شنیده:
اونیکه میگه «دیدی گفتم» دوستته
دشمن میگه «می‌خواستم بگم»!

توضیح لازم
توضیح دادم
شیرفهم
- دشمنت نمی‌خواد موفق بشی
پس بهت نمی‌گه
می‌ذاره در خطا بیافتی
گرفتار بشی
بعد که خوب تو دلش بهت خندید
با این جمله ویرانت میکنه: «می‌خواستم بهت بگم»
خب چرا نگفتی؟
چرا تذکر ندادی؟
چرا کمک نکردی تا خطا نکنم؟
گرفتار نشم؟
اما دوست
حتماً میگه
تذکر میده
حتی وقتی توجه نکنی
عمل نکنی
چون نمی‌خواد در خطا گرفتار بشی

بله
درسته که شماتت بده
شاید اگر این جمله رو نگه بهتر
ولی هدفش چیه؟
«قبلاً گفتم، عمل نکردی، گرفتار شدی، بعداً اگر گفتم، عمل کن، گرفتار نشی»
هدف این
که بدانی باتجربه‌تر از توست
اعتماد
قبول کنی
برای پذیرش آینده
برای کمک‌های بعدی
این شماتت را تحمّل می‌کند
او که می‌خواهد از خطاهایش بکاهد!



- یک جمله دیگه هم یادم افتاد
از یک بزرگی:
«وقتی رو در رو با کسی هستی، او پشت سر تو را می‌بیند، چیزی را که تو نمی‌بینی»
همیشه دنبال این باش که نظر دیگران را بدانی
درباره خودت
و پشت سرت
آن‌چه نمی‌توانی ببینی
ما خودمان را معمولاً کم می‌بینیم
خیلی کم
یکی دوبار در روز که جلوی آینه باشیم
ولی دیگران
آن‌ها هستند که «مدام» ما را می‌بینند
خودمان و رفتارمان را
عاقل به نظر دیگران اهمیت می‌دهد
چون برای بهتر شدن نیاز دارد

«اینا رو از کجا یاد گرفتی بابا»
سیدمرتضی پرسید
به گفتگوی من و سیداحمد گوش می‌داد
- روی در توالت عمومی خوندم! :)
به شوخی گفتم
خندیدند
- پسرم اگه کتاب زیاد بخونی، می‌بینی این‌چیزا تو کتابا هست!

قَالَ عِصمَةُ الأولیاء (ع): الْغِیبَةُ جُهْدُ الْعَاجِزِ. (نهج‌البلاغه، ح461)
به زشتى یاد کردن مردمان پشت سر آنان، سلاحى است براى مرد ناتوان. (ترجمه شهیدی)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - خودم 11 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
لکه پذیری + شنبه 101 بهمن 1 - 2:52 صبح

اصلاً خوب نیست
یقین زیادی
اطمینانی که پایه ندارد
صددرصدی
چنین باور و تفکری
وقتی اعمال و رفتار خودمان را در نظر داشته باشیم
ما همیشه در معرض خطاییم

سیدمرتضی زحمت کشید
در فترت میان امتحانات نوبت اول
فرصت و وقتی اضافی
فرنی شکلاتی درست کرد
یک نوع «پودینگ» به گفته خودش
خوشمزه هم :)



به قانون هم عمل
قانون خانه ما
همه ظرف‌ها را شست
هر چیزی که برای پخت و پز به کار گرفته
تمیزکاری اساسی
هر کسی که از آشپزخانه استفاده می‌کند

عصر رفتم شام آماده کنم
دستگیره یخچال کمی شکلاتی شده
خیلی کم
تمیز کردم
تذکر هم دادم
به رسم همیشگی

«نه، کار من نبوده»
- پسر گلم، غیر از تو کسی از پودرکاکائو استفاده نکرده که
شاید دستت کثیف بوده
مسأله‌ای نیست، فقط خواستم بگم حواست بیشتر جمع باشه، همین!
«من صددرصد مطمئنم که دستگیره یخچال رو کثیف نکردم»
- ببین!
قضیه حالا جدی شد
دستگیره یخچال واقعاً قضیه خیلی کوچیکیه
تمیزش کردم
ولی
قضیه «اطمینان» خیلی بزرگه
نمی‌تونم بهت گیر ندم
همین‌که از باور صددرصدی درباره رفتار صحبت می‌کنی
نگران‌کننده است
مجرمانه است اصلاً
خطرناک
«خب من یقین دارم دستم تمیز بوده»

باید برایش توضیح می‌دادم
باید از «توهّم» درش می‌آوردم
از این خطر
باید می‌فهمید در چه مصیبتی ممکن است گرفتار شده باشد
بزرگترین مصیبت بشریت؛
«یقین در درستی رفتار خود»

- یادته همین دیروز هم سر یک موضوع دیگری همین را گفتی
بارها ازت شنیدم
این چند وقت
بدجور
عاقل این‌طور حرف نمی‌زند
همیشه احتمال خطا می‌دهد
در رفتار خودش
«مگه من چی گفتم؟»
بر حرفش اصرار داشت
خیلی سریع موضع گرفت
ناراحت
- از کلمات «یقین، اطمینان، صددرصد» استفاده نکن
وقتی از رفتار خودت صحبت می‌کنی
«شاید» یادت نرود
همیشه احتمال بده شاید اشتباه کرده باشی
این را هیچوقت فراموش نکن
تا عمر داری
تا زنده هستی
«انتقادناپذیر» نباش
وقتی هر کسی گفت
هر کسی ایراد گرفت
اگر گفت مثلاً این‌جا رو «لکه کردی»
بپذیر:
«شاید حواسم نبوده، ببخشید اگر لکه شده»
سعی کن «لکه پذیر» باشی
انتقادپذیر یعنی
آدمی که فکر کند
فقط فکر
همین کافیست
فکر کند یقین دارد اشتباه نکرده
همان لحظه بزرگ‌ترین اشتباه عمرش را کرده
بزرگ‌ترین!

وقتی درباره رفتار خودمان صحبت می‌کنیم
همیشه احتمال خطا هست
باید بدهیم
درصدی احتمال
درصدی شاید
شاید متوجه نبوده و خطا کرده باشیم
اگر ندهیم انسان نیستیم
عاقل نیستیم
فناپذیر نیستیم
ادعای خدایی‌ست
خودپرستی
و این خطرناک
خیلی خیلی خطرناک
و ِری دَنجرس (Very Dangerous) یعنی!

قال طَریقُ المُستقیم (ع): «سَیِّئَةٌ تَسُوءُکَ، خَیْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُکَ‏.» (نهج‌البلاغه، ح46)
کار زشتى که تو را برنجاند، نزد خداوند از عملى که تو را دچار خودبینى نماید بهتر است‏. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
غیبت + شنبه 101 دی 24 - 5:39 عصر

سیداحمد حرف می‌زند
درباره فرد دیگری
سیدمرتضی قطع می‌کند:
«غیبت نکن»

و من:
- سیدمرتضی، غیبت چیه؟
جوابی نمی‌دهد
- به چه حرفی می‌گن غیبت؟
«نمی‌دونم»
- وقتی به یکی می‌خواهی بگویی غیبت نکن، باید معنای غیبت را بدانی خب!
«من از همه شنیدم که غیبت نباید کرد»
- از هیچکدومشون نپرسیدی که غیبت چیه؟

سیدمرتضی نپرسید
ولی سیداحمد:
«بابا غیبت به چی می‌گن؟»
- مگه مسجد نمی‌رید؟ از پیشنماز مسجد بپرسید.
سیدمرتضی: «من امشب می‌پرسم»
سیداحمد: «بابا تلفن دفتر رهبری چنده؟»
- از 118 بگیر!

راه همیشه نباید ساده باشد
آسان
راه رسیدن به پاسخ
گاهی دشواری خوب است
که جواب را ندهی
بروند و راه رسیدن به جواب را پیدا کنند
همیشه که در کنارشان نیستی
آینده‌ای هست



سیداحمد تلفن کرد و پاسخ گرفت:
«یه چیزی درباره طرف بگی که اگر بفهمه ناراحت بشه»
سیدمرتضی هم حضوری پرسید
به پاسخ رسیدند
و از آن مهم‌تر
راه رسیدن به پاسخ را تمرین کردند!

کتب صَفْوَة اللّه (ع): «فَإِنَّمَا أَهْلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ أَنَّهُمْ مَنَعُوا النَّاسَ الْحَقَّ فَاشْتَرَوْهُ، وَ أَخَذُوهُمْ بِالْبَاطِلِ فَاقْتَدَوْهُ.» (نهج‌البلاغه، ن79)
امت هایى که پیش از شما بودند تنها دو چیز مایه هلاکت و بدبختى آنها شد: نخست اینکه آنها مردم را از حقشان باز داشتند، ازاین رو ناچار شدند حق خود را (از طریق رشوه) به دست آورند و دیگر اینکه مردم را به باطل سوق دادند و آنان نیز از آن پیروى کردند. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
استعداد یا کارآیی + دوشنبه 101 دی 12 - 9:26 صبح

حرف ندارد
در طراحی بی‌نظیر
در خانه ما
از هیچ چه می‌سازد

دو سه کلاس طراحی البته رفت
تابستان‌ها
وقتی دیدم علاقه دارد



- ببین پسرم!
داوینچی هم طراح
نقاش اصلاً
در دوره خود بی‌نظیر
اما کدام کارش مفید؟
طرح‌هایی که از بدن انسان و اجزای آن کشید
در پزشکی

تو می‌توانی یک نقاش بزرگ باشی
بعدش چه؟
تابلوهایت را می‌خرند و به دیوار
چند مرفّه مستکبر
که چه؟
جز پول چه نصیب تو می‌شود؟
وقتی مُردی چه داری؟

طراحی وسیله است، نه هدف
ابزار
کاربرد در علوم دیگر
سایر فنون
تو موشک بساز
طراحی نیاز دارد
جامعه‌شناس باش
اقتصاددان حتی
طراحی کاربرد دارد
طراحی را به عنوان هدف زندگی انتخاب نکن
استعداد را در مسیر کارآ به کار گیر

انسان اختیار دارد
او هم
فرزند من است
اما انسانی‌ست مستقل
با آرا و نظراتی مختص
وظیفه من فقط آگاهی
تا ببینیم چه رشته‌ای را انتخاب خواهد کرد
دو سال آینده!

قال سید النجباء(ع): «فَعَلَیْکُمْ بِالتَّنَاصُحِ فِی ذَلِکَ وَ حُسْنِ التَّعَاوُنِ عَلَیْهِ» (نهج‌البلاغه، خ216)
بر شما لازم است یکدیگر را به اداى حقوق سفارش و نصیحت کنید و در انجام آن به هم کمک نمایید (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
رهاسازی + جمعه 101 آذر 25 - 5:0 عصر

آرام
باید آرام باشد
سریع نمی‌شود

مثل قایقی که تازه ساخته شده
به آب انداختن
خیلی آرام
سریع نه

گام به گام است
رهاسازی
وقتی کودکان دیگر کودک نیستند
بزرگ شده
ورود به جامعه
روندی که دفعی نیست
تدریجی

تبدیل نقش لازم است
پدر و مادر
از عامل به آمر
از آمر به ناظر

قبلاً کارها را خودم انجام می‌دادم
حالا دستورش را می‌دهم
خودشان باید
سفره را پهن کنند
بخش‌هایی از غذا را آماده
جمع کردن و شستن
نظافت خانه
شستن لباس‌ها
آویزان
حتی اتو کردن نیز
تمام کارها
تبدیل به آمر می‌شوی
دستور می‌دهی که چه کنند

گام بعد دستور هم ندارد
باید بتوانند
یاد گرفته باشند
فقط نظارت
فقط نگاه می‌کنی و اشتباهات را تذکر
این‌بار این‌طور
وقتی بوستان غدیر رفته بودیم
دست به سیاه و سفید نزدم
فقط خودشان



توضیح داده‌ام
گفته‌ام مسیر را
این‌که دیگر عامل نیستم
آمر هم نباید
فقط ناظر
همه کار از خوشان بر می‌آید
باید که بیاید

نوجوان را اگر ناگهان رها کنی
جامعه است دیگر
می‌بلعد
دزد زیاد
دزد فکر و اندیشه هست
از مال و پول بدتر
دزد عقیده و اعتقاد
دزد سیاسی هم
باید اندیشه‌های باطل را بشناسند
روش‌های رواج باورها
بتوانند قضاوت کنند
کوتاه نیایند
راه و روش مقاومت را

قایق را باید آرام به آب انداخت
نم‌نم خیس شود
اگر نشتی داشت اصلاح شود
تعمیر
وگرنه تضمینی نیست که غرق نشود!

قال رُکْنُ الأولیاء (ع): «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَا یَسْتَغْنِی الرَّجُلُ وَ إِنْ کَانَ ذَا مَالٍ عَنْ عِتْرَتِهِ وَ دِفَاعِهِمْ عَنْهُ بِأَیْدِیهِمْ وَ أَلْسِنَتِهِمْ، وَ هُمْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَیْطَةً مِنْ وَرَائِهِ وَ أَلَمُّهُمْ لِشَعَثِهِ وَ أَعْطَفُهُمْ عَلَیْهِ عِنْدَ نَازِلَةٍ إِذَا نَزَلَتْ بِهِ» (نهج‌البلاغه، خ23)
اى مردم! انسان، هر چند ثروتمند باشد، از اقوام و بستگان خود، بى نیاز نیست که از وى، با دست و زبان دفاع کنند. آنها در واقع، بزرگ ترین گروهى هستند که از او پشتیبانى مى کنند و پریشانى و مشکلات را از میان مى برند و به هنگام بروز حوادثِ سخت، نسبت به او، از همه، مهربان ترند. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
نظم ِ ابزاری + شنبه 101 آذر 12 - 2:48 صبح

باشد می‌شود
ابزارش
گاهی این‌طور
اصلاً ابزار می‌تواند مسیر را تسهیل کند
انسان می‌رود
حرکت می‌کند
وقتی راه ساده شده باشد

نظم هم این‌طور
اگر ساعتی باشد که زنگ بزند
اگر برنامه‌ای که خبر بدهد
فرصتی که بشود منظم بود
این ابزار است
ابزاری که کارها را ساده می‌کند
ضعیف‌ترین انگیزه‌ها هم تبدیل به اراده می‌شوند

این برنامه را چاپ کردم
از همین رو
برای هر کدام یکی
هر کدام از فرزندانم



روکش با لمینیت
پس می‌شود با ماژیک نوشت
پاک کرد و دوباره نوشت
مثل تابلوی وایت‌بورد

منظّم بودند
بیشتر شدند
دقیق‌تر
با میل و اراده خودشان
بدون زور
بدون فشار

در غرفه‌مان هم گذاشتم
غرفه‌ای که برای فروش محصولات خانگی‌مان داریم
این‌جا:
https://basalam.com/movashah

فناوری این
ابزار
وقتی ساده شود
حرکت بیشتر
توقف کمتر

قَالَ سید المسلمین (ع): «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً؛ فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ، وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ» (نهج‌البلاغه، ح312)
دلها را نشاطى و ملالى است، اگر نشاط روى آورد آنها را به مستحبّات وادارید، و اگر ملالت دست داد به برگزارى واجبات اکتفا کنید. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
اغتشاش سیدمرتضی + چهارشنبه 101 آبان 25 - 4:40 عصر

معلم خواست
خودش نوشت
من نه
فقط در حدّ راهنمایی
با هم گفتگو
باقی قلمش
این انشا را:



مطلب خیلی ساده
خیلی عجیب که بعضی نمی‌فهمند
تغییر راه دارد
این نمی‌شود
عاقل می‌فهمد
لجباز نمی‌فهمد
کینه‌توزی می‌کنند
می‌فهمم
از نثرشان پیدا
جایی ضربه‌ای خورده‌اند که دردشان آمده
شاید مظلوم واقع شده
چه ربطی به امنیت مردم دارد؟!
هر چه هست هوای نفسشان است
آن‌ها هم می‌فهمند
اگر از شرّ آن خلاص شوند!

وَ قَالَ اَبو الرّیْحانَتَیْن (علیه السلام): أُوصِیکُمْ بِخَمْسٍ لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَیْهَا آبَاطَ الْإِبِلِ لَکَانَتْ لِذَلِکَ أَهْلًا: لَا یَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِلَّا رَبَّهُ؛ وَ لَا یَخَافَنَّ إِلَّا ذَنْبَهُ؛ وَ لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا یَعْلَمُ أَنْ یَقُولَ لَا أَعْلَمُ؛ وَ لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ یَعْلَمِ الشَّیْءَ أَنْ یَتَعَلَّمَهُ؛ وَ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ، فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِیمَانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ، وَ لَا خَیْرَ فِی جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ، وَ لَا [خَیْرَ] فِی إِیمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ. (نهج‌البلاغه، ح82)
شما را به پنج چیز سفارش مى کنم که اگر براى دسترسى بدان رنج سفر را بر خود هموار کنید، در خور است: هیچ یک از شما جز به پروردگار خود امید نبندد، و جز از گناه خود نترسد، و چون کسى را چیزى پرسند که نداند شرم نکند که گوید ندانم، و هیچ کس شرم نکند از آنکه چیزى را که نمى داند بیاموزد، و بر شما باد به شکیبایى که شکیبایى ایمان را چون سر است تن را، و سودى نیست تنى را که آن را سر نبود، و نه در ایمانى که با شکیبایى همبر نبود. (ترجمه شهیدی)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: انشا 12 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
کوکوسبزی پلو + چهارشنبه 101 آبان 4 - 2:28 عصر

نمی‌گم نیست
می‌گویم ندیدم
من ندیدم
تا به حال
به گوشم هم نخورده
غذایی که این‌طور باشد
ترکیبی از کوکوسبزی با پلو

این‌بار هم قصد داشتم کوکوسبزی درست کنم
مثل همیشه
ناگهان به سرم زد
فکر تازه‌ای:
چطور است کوکو ته پلو درست شود!

مواد همان مواد
ریختم ته پلوپز
رویش پلو
دوباره یک لایه دیگر
کوکو شد ته‌دیگ
مثل ته‌دیگ سیب‌زمینی
این‌بار ته‌دیگ کوکوسبزی
یک‌جور ته‌چین در حقیقت



عالی
کیف کردند
طعم کم‌نظیر
پلو هم عطر و بو گرفته
کوکو هم واقعاً کوکو شده
بدون عیب و نقص :)



زیبایی خوب است
غذا باید دلپذیر باشد
دوست‌داشتنی
ظاهری جذاب بهتر
حتی اگر ساده
حتی اگر فقط نان و پنیر
ساده‌ترین‌ها
می‌تواند زیبا شود
با چیدن مناسب
انسان باید چیزی بخورد که بدان «میل» داشته باشد
خوردن بدظاهر «کراهت» دارد!

کتب مرتضی(ع): «... فَإِنَّمَا أَهْلُهَا کِلَابٌ عَاوِیَةٌ وَ سِبَاعٌ ضَارِیَةٌ، یَهِرُّ بَعْضُهَا عَلَى بَعْضٍ وَ یَأْکُلُ عَزِیزُهَا ذَلِیلَهَا وَ یَقْهَرُ کَبِیرُهَا صَغِیرَهَا ...» (نهج‌البلاغه، ن31)
...دنیا پرستان سگانى فریاد زننده، و درندگانى شکار کننده هستند، یکدیگر را مى گزند، زورمندش ضعیفش را مى خورد، و بزرگش به کوچکش به قهر و غلبه حمله مى کند... (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

   1   2      >

پنج شنبه 103 آذر 1

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
فرزندانم 26 - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X