سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

سه ویژگی در هر که باشد، ایمانش به کمال رسد : خرد، بردباری و دانش . [امام علی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
اجرت المثل! + دوشنبه 90 فروردین 15 - 9:37 عصر

این‌جا چه می‌کنی برادر؟ تو...، دادگستری کل؟
هر جای دیگه‌ای توقع داشتم ببینمت جز این‌جا.

- دادگاه تجدیدنظر، برای اجرت المثل.
مگر حکم طلاق چند ماه پیش نیامد؟
- اعتراض زده، اجرت المثل می‌خواهد، نفقه و حتی یارانه‌ها را.
بنده خدا هنوز گرفتار بود
یک‌سال و نیم تقریباً می‌شود که زنش رفته
هر چه بلا هم بوده، سرش آورده
قصه‌ای که سر دراز دارد
چقدر اجرت المثل شد؟
- اجرت المثل  ثابت نشد، نحله را زیاد کردم.
می‌گفت قاضی از خانم خواسته دو چیز را ثابت کند؛
اولاً این که برای کار کردن در خانه قصد دستمزد داشته است
واقعاً داشت؟
- چی می‌گی؟! در دادگاه، جلوی قاضی، با داد و هوار گفت:
«در تمام کارهای خانه قصد گرفتن اجرت المثل داشتم، ولی به شوهرم نگفتم»
ثانیاً این که زوج دستور کار به شما داده است.
چه گفت؟ تو دستور دادی؟
- خانم مدعی شد: «مرا مجبور به کار در خانه می‌کرد، تحت فشار بودم»
قاضی استفسار کرد: «یعنی مثلاً زوج هر روز دستور می‌داد چای دم کنید؟»

خانم چه گفت؟
- «اگر کار نمی‌کردم مرا توبیخ می‌کرد، من تحت فشار بودم، باید کار می‌کردم»
یعنی این قدر نامرد بودی و من خبر نداشتم، اخوی؟
- به خدایی که هر دومون اعتقاد داریم، نه!
اصلاً صبح که من از خانه بیرون می‌رفتم، خانم خواب بود
تا یازده تقریباً، هر روز.
مادرش  هم حتی بهش تذکر داده بود که این چه وضع زندگی است
تا ظهر خوابی، پاشو حداقل یه چیزی درست کن خودت بخوری!
کار منزل را هم که هر ماه کارگر می‌آمد
من هم کارهای شخصی خودم را خود انجام می‌دادم؛ شستن لباس و اتو و ...

آخر چه شد؟
- از قاضی خواهش کردم
تضرّع و التماس
آقا تمامش کنید
زود این طلاق اتفاق بیافتد و آرامش به زندگی من بازگردد
هر روز نگرانم دوباره از کلانتری نیایند منزل
این‌قدر که این خانم با مأمور در خانه ما آمده است
قاضی گفت مصالحه کنید، تمام شود
من هم یک میلیون تومان گذاشتم روی نحله، شد دو میلیون

داشتی مگر؟
- چه می‌گویی برادر، هیچ کس نداند تو که می‌دانی!
به قاضی گفتم: برای یک میلیون نحله هم باید قرض بگیرم
این قدر آبرو دارم که یک میلیون هم روی آن بگذارم و بیشتر مقروض شوم
از عزّتی که خدا داده استفاده می‌کنم

تمام شد؟
- نه، خانم مدعی بود که نفقه مدتی که خانه پدرش بوده را هم می‌خواهد
مگه حکم تمکین نداشتی؟
- داشتم، ولی خانم همچنان مدعی بود که من بیرونش کرده‌ام
من هم پرسیدم چقدر می‌شود؟
قاضی حساب  کرد و گفت هشتصد تومان
من هم آخرین کلام را گفتم:
آقای قاضی، نحله را بکنید دو میلیون و هشتصد تمامش کنیم

تمام شد اون‌وقت؟
- به همین سادگی که نه،
خانم کمی چانه زد با قاضی
قاضی هم گفت: این آقا که این‌قدر دارد کوتاه می‌آید
شما اگر می‌خواستی اجرت یا نفقه را هم بگیری، کلی شهادت و قسم و این‌ها نیاز داشت
ایشان که همه را پذیرفت
این شد که امضاء کردیم و حکم قطعی شد

طلاق هم دادی؟
- نه هنوز، رأی تا ده روز دیگر باید برسد
یعنی قاضی که نوشت رأی را
ولی تا برود دفتر شعبه و تایپ شود
دبیرخانه شماره شود
به شبکه وارد و در سامانه ثبت شود
به پیک و یا به اداره پست تحویل شود
تا به در منزل برسد و بگیرم
خُب خیلی طول می‌کشد خُب!

بنده خدا عجب رنجی کشیده در این یک سال و نیم
ولی روزهای آخر ِ گرفتاری است
گفتم: نگران نباش، آینده روشن‌تر است، مگر به یاد نداری که خدا گفت:
«بسم الله الرحمن الرحیم، ألم نشرح لک صدرک، و وضعنا عنک وزرک،
ألذی أنقض ظهرک، و رفعنا لک ذکرک، فإنّ مع العسر یسرا،
إنّ مع العسر یسرا، فإذا فرغت فانصب، و إلی ربک فارغب»
(سورة الشرح)
برو که رها شدی، کارت را بپرداز و به سوی پروردگارت بشتاب!

پ.ن. شگفتا...! با این واژه کلامش را آغازید و گفت:
من که هنوز برای قرض گرفتن دست خود دراز نکرده‌ام
آبروی خدادادی را وسیله نکردم
من که هنوز به کسی رو نیانداخته‌ام
این دیگر چیست؟!

مبلغ گردش شرح واریز کننده /ذینفع
+28,000,000 واریزح.ا بابت قرض الحسنه آزاد سازی دل سید حسابداری اداره کل خدمات نوین

حساب اینترنتی را باز کرده
به سایت بانک که رفته امروز
می‌گفت: بنده خدایی آمده و مبلغ را قرض داده است
پیش از آن‌که...
خدا حفظ کند اصدقاء را...!
خواست در وبلاگم بنویسم و رسماً از این دوستش تشکر کنم
گفت اولین فرصت که پس‌اندازهایش به این حد برسد
قرض را بازپس خواهد داد.
گفتم: «برادر، نگفتم خدا بزرگ است، نترس و توکل کن!»


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
<< مطلب بعدی: فلسفه حجاب
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

یکشنبه 103 آذر 4

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
اجرت المثل! - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X