سواد دنیا را تاریک میکند دید را کاهش میدهد سیاهیست دیگر عُجب میآورد از یکسو اینکه «میداند» تصوّر اینکه «ندانستهای» نمانده برایش
از سوی دیگر مشغله افزاست نوشتهها بسیار شده آنقدر زیاد که کلام حق میانشان پنهان شود به چشم نیاید و دیده نشود اباطیل آنچنان فزونی یافته که «علم» کممشتری گشته
دست هر آدمی یک گوشی هوشمند مملوّ از وی و بی و کی و ویس و تا و انواع چتها آخر یک آدم و اینهمه ابزار ارتباط؟! مگر میخواهد آپولو هوا کند؟!
درون آن چه؟! پر از حرفها و سخنهای بیفایده تصاویر و متحرّکهای باطله سرگرمیهایی که سر انسان را واقعاً گرم میکند غفلت میافزاید و از حقیقت دور این شده سرانجام «سواد» آنکه خواندن بداند سخت است اگر بگوییم اسیر این چرندیّات نشود! تکلیف بمالایطاق است انگار موبایل بدهیم دست یک انسان ِ باسواد و بگوییم وقتت را تلف نفرما! مگر میشود؟!
امسال این نیز قرار است باسواد شود پس از خواهر و برادرش خواندن بیاموزد بتواند هر نوشته فارسی را بخواند
امیدوارم زمانی که سوادش شکفت این درختهای باطل یا خشکیده باشند و از ریشه قطع همین واتزماتزهایی که مردم را به نشخوار مزخرفات هم واداشته یا سیدمرتضی خودش قوامی یافته شخصیّتش رشد کرده بتواند پاسدار روح خویشتن باشد و آن را به چنین وقتتلفکنهایی نیالاید! برچسبهای مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - مدرسه 36 - سید مرتضی 271 -
|