سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

هر که خود را بزرگوار دید شهوتهایش در دیده وى خوار گردید . [نهج البلاغه]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
نمایشگاه ِ شهربازی + پنج شنبه 98 دی 5 - 10:0 صبح

اگر چه مخاطب ما نبودیم
مخاطب این نمایشگاه
اما
برای کودکان جالب است
دیدن ابزارهایی که برای سرگرمی انسان‌ها ساخته می‌شود
حجم بالای این تولیدات
تا حواس همه ما را پرت کند
از هدفی که برای آن خلق شده‌ایم

شهر آفتاب
سه سالن بزرگ
تقریباً سه برابر نمایشگاه‌هایی که تا به حال دیده‌اند
دو ساعت طول کشید
زمانی که بتوانند تمام غرفه‌ها را بازدید کنند



این همه هزینه
این همه انرژی
این همه کار و فعالیت
برای چه؟
فقط برای این‌که انسان سرگرم شود؟

انسان ِ شهری
برده کار است
وقتی قیمت‌ها را سرمایه تعیین می‌کند
کار بی‌ارزش می‌شود
کار ِ زیاد
درآمد ِ کم
مجبور است بیشتر کار کند
زیرا بیشتر میل به مصرف دارد
وقتی کالاها در خانه تولید نمی‌شوند
وقتی کارخانه‌ها
انحصار تولید را در دست می‌گیرند
و مگامال‌ها
فروشگاه‌های زنجیره‌ای بزرگ
انحصار توزیع را

زرق و برق تنوّع کالاها
هزینه‌های زندگی را بالا می‌برد
کار باید بیشتر شود
تا تأمین‌کننده نیازها شود
خستگی بیداد می‌کند
افسردگی می‌کُشد
تفریح سر بر می‌آورد
حالا دیگر تفریح هم انحصاری می‌شود
در انحصار شرکت‌های بزرگ سرگرمی‌سازی
امثال دیزنی‌لند

یک نظام بسته است
کاپیتالیزم
انسان؛ سوخت ِ آن است
خودش نمی‌داند
بازی می‌سازند تا نفهمد
اگر چه بالوجدان حس می‌کند چگونه در این اقتصاد ِ ظالمانه «مصرف» می‌شود!

قال أمیرالمؤمنین (ع): «مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ، أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْیَاهُ» (نهج‌البلاغه، ح89)
کسى که امر آخرتش را اصلاح کند خداوند امر دنیایش را اصلاح مى‌کند (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - اقتصاد 141 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
ریاضیات ِ سمبوسه + جمعه 98 آذر 15 - 3:31 عصر

جور نمی‌شد
اندازه نان
کمی زیاد یا کم
همیشه همین
چون اطلاعات دقیق آن را نداشتم
وقتی که در خانه سمبوسه درست می‌کردم



با بچه‌ها بیرون
تصمیم جمعی بر خوردن فلافل
داخل مغازه
برای اولین بار
دیدم چطور سمبوسه‌ها را می‌پیچد
لطف خدا
این بار الگوی آن را فرا گرفتم
به خانه که برگشتیم
روی تابلو کشیدم



محاسبه اندازه‌ها
ترسیمی هندسی
مستطیلی با نسبت اضلاع «یک» به «دو و نیم»
و برشی مثلثی
متساوی‌الساقین
بخشی که باید از گوشه مستطیل بریده شود
«یک دوم» عرض
این الگوی یک سمبوسه درست و دقیق است!

درست کردم
شد
دیگر کم نیامد
زیاد هم
اندازه
بخش آخر هم
داخل می‌رود تا بسته شود
قفل گردد
تا در روغن رها نگردد

ریاضیات همه جا هست
علوم ریاضی کلید درک «نسبت»
واقعیت؛ محصول «نسبت» است
و «نسبت»
عنصر اصلی تشکیل دهنده دنیای پیرامون ما
این «نسبت‌ها» هستند که جهان را شکل داده‌اند
این نظریه اصلی استاد حسینی (ره) در مبنای فلسفی «اصالت ربط» است!

قال مولانا (ع): «أَنْشَأَ الْخَلْقَ إِنْشَاءً وَ ابْتَدَأَهُ ابْتِدَاءً بِلَا رَوِیَّةٍ أَجَالَهَا وَ لَا تَجْرِبَةٍ اسْتَفَادَهَا وَ لَا حَرَکَةٍ أَحْدَثَهَا وَ لَا هَمَامَةِ نَفْسٍ اضْطَرَبَ فِیهَا أَحَالَ الْأَشْیَاءَ لِأَوْقَاتِهَا وَ [لَاءَمَ] لَأَمَ بَیْنَ مُخْتَلِفَاتِهَا وَ غَرَّزَ غَرَائِزَهَا وَ أَلْزَمَهَا أَشْبَاحَهَا عَالِماً بِهَا قَبْلَ ابْتِدَائِهَا مُحِیطاً بِحُدُودِهَا وَ انْتِهَائِهَا عَارِفاً بِقَرَائِنِهَا وَ أَحْنَائِهَا» (اولین خطبه نهج‌البلاغه)
آفرینش را بدون نیاز به اندیشه و فکر و استفاده از تجربه و بى آن که حرکتى ایجاد کند و درباره تصمیمى بیندیشد ایجاد کرد و آغاز نمود. خلقت هر موجودى را به وقت خاصّش موکول کرد موجودات گوناگون را با یکدیگر التیام داد و به هر کدام طبیعتى مخصوص و غریزه اى ویژه بخشید و صفات ویژه آنها را همراهشان ساخت و پیش از آن که آنها را بیافریند از همه آنها آگاه بود و به حدود و پایان آنها احاطه داشت و از جمیع لوازم و تمام جوانب آنها باخبر بود. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
رقابت + جمعه 98 آذر 8 - 5:58 عصر

اولین بود که یادش دادم
نان پنجره‌ای
چهار پنج سال پیش
وقتی قالب‌ها را دید
ابزار و لوازم قنادی که پیش از این داشتم
وقتی پرسید
درست کردم و یاد گرفت
اما امروز
خودش درست می‌کند



کلاس «سیب ِ سبز» هم که رفته
نام آموزشگاه
کیک، چند مدل یاد گرفته
حرفه‌ای



دیدم نمی‌شود
باید دست به کار شوم
هوا برش ندارد که استاد شده
یک چیزی درست کردم که بلد نباشد
تعجب کند و احساس عجز



و کیک کشمشی ساده و خوشمزه



گاهی که زندگی سخت می‌شود
خدا می‌خواهد از غرور نجات‌مان دهد
دوست‌مان دارد
تنگ می‌گیرد تا احساس بی‌نیازی نکنیم!

قال الله تعالی: «إن الإنسان لیطغی، أن رآه استغنی» (علق:6و7)
این چنین نیست [که انسان سپاس گزار باشد] مسلماً انسان سرکشی می کند. برای اینکه خود را بی نیاز می پندارد. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
ملاک ِ انتخاب + دوشنبه 98 آذر 4 - 6:0 صبح

دیگر یاد گرفته‌اند
خودشان یادم می‌اندازند
تولد پیامبر (ص) که نزدیک شد
سراغ کیک را گرفتند

رفتیم قنادی گل لاله
خواستم تا خودشان انتخاب کنند
از میان طرح‌های متنوّع
اصرار بر همین
فقط همین یکی
هر چقدر هم که موارد بهتر نشان‌شان دادم



ملاک‌شان مشخص بود
گفتم و قبول کردند
با این‌که از آن بهتر هم بود
شکلات‌های ریزی که کف کیک ریخته
چیپس شکلاتی یعنی
و
از همه مهم‌تر
توت‌فرنگی‌های قرمز و قشنگی که دور آن چیده
کنتراست شدید رنگ

هوس انسان تابع چشم است
چشم می‌بَردش
انسان این‌طور است
با دیدن می‌پسندد
اگر
عقلی در بین نباشد که عِقال هوس باشد
پابند امیال
خواسته‌های دنیا
انسان را رها کنی همین است
با چشم می‌بیند
با دل می‌خواهد
زیبایی‌های دنیا اساساً فریبنده‌اند
زیبایی‌هایی که بیشتر «دیدنی» هستند!

امسال تولد پیامبر (ص) را با این کیک جشن گرفتیم
شاد و در کنار هم
خودمان خانوادگی!

قال الأمیر (ع): «أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی إِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ، وَ إِنْ أَضْمَرْتُمْ عَلِمَ؛ وَ بَادِرُوا الْمَوْتَ الَّذِی إِنْ هَرَبْتُمْ مِنْهُ أَدْرَکَکُمْ، وَ إِنْ أَقَمْتُمْ أَخَذَکُمْ، وَ إِنْ نَسِیتُمُوهُ ذَکَرَکُمْ» (نهج‌البلاغه، ح203)
اى مردم از خدایى بترسید که اگر سخنى گویید مى شنود، و اگر پنهان دارید مى داند، و براى مرگى آماده باشید، که اگر از آن فرار کنید شما را مى یابد، و اگر بر جاى خود بمانید شما را مى گیرد، و اگر فراموشش کنید شما را از یاد نبرد. (ترجمه دشتی)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
غرق ِ لذّت ِ ساختن + یکشنبه 98 آذر 3 - 2:19 عصر

نه فقط چون میز است
چون خودمان ساخته‌ایم
چون
خودشان درگیر بوده‌اند
به این خاطر دوست دارند
خیلی زیاد

ذوق کردند
مشارکت کردند
کمک فراوان
در تولید چیزی که خودشان مصرف‌کننده‌اش هستند
میزی برای غذاخوری



قبلاً کمد ساخته بودیم
سه سال پیش
پاراوان هم ساخته بودیم
این‌بار
میزی برای صرف غذا

میز ِ بلند صندلی دارد
نشستن روی صندلی سخت
جای زیادی هم اشغال
روی زمین هم کمر انسان خم می‌شود
هم هنگام گستردن و جمع کردن
هم وقت میل غذا
اما روش شرقی‌ها
شرق آسیا
میزهایی که روی زمین غذا را سرو می‌کند
همه محاسن را با هم دارد



طرح اولیه تاشو بود
ایده‌ای که داشتم
نپسندیدم
هم ساخت دشوار
هم باز کردن و بستن
یک‌سره هم جا اشغال می‌کرد
پیدا کردن یراق مناسب هم سخت
این شد که سه تکه در نظر گرفتم
طراحی کردم و با بچه‌ها ساختیم
همین چند روز اخیر

دویست هزار تومان پول MDF شد
همراه با برش و 28 متر نوار دور
چند هزار تومان هم پیچ خریدیم
با پولکی‌های روی پیچ
و در نهایت
زمان لذّت‌بخشی که با هم سپری کردیم
دورهمی
میزی که برای غذاخوری خودمان ساختیم!

قال مولانا أمیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (ع): «مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ رَبِحَ، وَ مَنْ غَفَلَ عَنْهَا خَسِرَ، وَ مَنْ خَافَ أَمِنَ، وَ مَنِ اعْتَبَرَ أَبْصَرَ، وَ مَنْ أَبْصَرَ فَهِمَ، وَ مَنْ فَهِمَ عَلِمَ.» (نهج‌البلاغه، ح208)
هر کس به حساب خود برسد سود مى برد و آن کس که غافل بماند زیان مى بیند. کسى که (از خدا) بترسد ایمن مى گردد و کسى که عبرت گیرد بینا مى شود و آن کس که بینا گردد (حقایق را) مى فهمد و آن کس که (حقایق را) بفهمد دانا مى شود.(ترجمه مکارم)

پ.ن.
پایه‌ها را وسط میز قرار دادم
تا نشستن دور آن آسان باشد
بشود نزدیک‌تر به میز نشست
اما
نگران افتادن میز شدم
وقت تکیه دادن
موقع غذا خوردن
این شد که پایه‌های کف را طراحی کردم
کمک بزرگی برای ثبات میز است!
جدا بودن میزها
علاوه بر این‌که امکان سه وضعیتی می‌دهد
غذا خوردن یک‌نفره
دو نفره
یا سه نفره با هم
فرصت دیگری نیز فراهم می‌کند
کاهش فضا هنگام عدم نیاز
پس از پایان غذا
میزها را روی هم می‌گذاریم
جای بسیار کمتری در گوشه اتاق می‌گیرد!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - کار 38 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
سلامتی در سرما + چهارشنبه 98 آبان 22 - 9:0 صبح

از چهارده سال پیش
من هم مانند خیلی از مردم
برای رهایی از سرمای زمستان
خانه را ایزوله می‌کردم

شکاف‌های در و پنجره را درزگیر می‌زدم
پلاستیک‌های بزرگ پشت پنجره‌های حیاط
پرده‌های ضخیم
هدف چه؟
با کمترین مصرف انرژی خانه را گرم نگه دارم

چند سالی بود
هر سال
اول فصل سرما
همین کارها
و نتیجه
البته که با یک بخاری کوچک تمام فضای خانه گرم می‌ماند
تمام روز
مصرف اندک انرژی
و
اما
بیماری از ما دور نمی‌شد
بالاخره یکی دو سرماخوردگی شدید داشتیم
هر سال
در فصل پاییز و زمستان

چند سال پیش
مطلبی به چشمم خورد
متخصصی می‌گفت:
دلیل عمده سرماخوردگی سرما نیست، آلودگی هواست!

او معتقد بود
این‌که فضای خانه را بسته نگه می‌داریم
عوامل بیماری‌زا در محیط رشد می‌کنند
در هوا
افزایش می‌یابند
و
نتیجه مشخص است
ما از این هوای ساکن و آلوده استشمام می‌کنیم
هوای راکد می‌گندد!

چند سالی‌ست روال را عوض کرده‌ایم
دیگر از پلاستیک و درزگیر خبری نیست
دیگر خانه را مهر و موم نمی‌کنیم
امسال هم مثل سال‌های قبل
این برنامه روزانه را در پیش گرفته‌ایم:

دماسنج نصب بر دیوار
دمای هوا 25 درجه سانتی‌گراد
بخاری را همین‌قدر تنظیم می‌کنیم

نزدیک غروب
بخاری را روشن می‌کنیم
تا شب و هنگام خواب گرم می‌شود
در و پنجره هم بسته
صبح اما
بخاری را که خاموش می‌کنیم
هوا هنوز گرم است
در حد همان 25 درجه سانتی‌گراد
نزدیک ظهر
تمام در و پنجره‌ها را باز می‌کنیم
تمامشان را
و هوا
اگر چه هوای کمی سرد
تمام خانه را فرا می‌گیرد
هوای خانه بالکل عوض می‌شود
کمی سرد می‌شود
ولی
سر ظهر است و خیلی محسوس نیست
نزدیک غروب
در و پنجره‌ها را می‌بندیم
بخاری روشن
دوباره دما به 25 درجه سانتی‌گراد باز می‌گردد
و شب مطبوع و خوبی را پشت سر می‌گذاریم
با هوایی که کاملاً تازه و سالم است!



خیلی خوب
عالی اصلاً
دفترچه بیمه سفید مانده
هزینه درمان کاهش یافته
نه فقط بیماری از خانه ما دور شده
که روحیه شادی هم پیدا شده
خنکی خانه اسباب شادابی‌ست
برخلاف گرما
گرمایی که خمودی و خواب‌آلودگی می‌آورد

مگر همین مردم ما در تابستان کولرهای گازی راه نمی‌اندازند
آن‌قدر مصرف برق که به خاموشی منتهی شود
دمای خانه را زیر 23 درجه سانتی‌گراد نگه می‌دارند
حالا در زمستان
چه می‌شود که همه می‌خواهند در 35 درجه سانتی‌گراد زندگی کنند؟

از عدم اطلاع است
چون فکر می‌کنند این‌طور دیگر بیمار نمی‌شوند
در حالی که سلامتی
در استفاده از هوای آزاد است!

امام علی (ع): «لَا یَنْبَغِی لِلْعَبْدِ أَنْ یَثِقَ بِخَصْلَتَیْنِ: الْعَافِیَةِ وَ الْغِنَى؛ بَیْنَا تَرَاهُ مُعَافًى إِذْ سَقِمَ، وَ بَیْنَا تَرَاهُ غَنِیّاً إِذِ افْتَقَرَ» (نهج‌البلاغه، ح426)
سزاوار نیست انسان به دو چیز اطمینان پیدا کند: سلامتى و ثروت. چراکه در همان حال که انسانى را تندرست مى بینى ناگهان بیمار مى شود و در همان حال که او را ثروتمند مشاهده مى کنى ناگهان فقیر و مستمند مى گردد. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
تفکیک تصمیم از درآمد + دوشنبه 98 آبان 20 - 3:0 عصر

«مردم چرا فریب تبلیغ را می‌خورند؟»

تبلیغ‌های تلویزیونی
کلاً آگهی بازرگانی
گاهی خیلی احمقانه به نظر می‌رسد
پس چرا
چرا باز هم مردم فریب می‌خورند؟

- بچه‌ها به همین تبلیغ ِ «قیمت» نگاه کنید
کشک بادنجان دلپذیر
مسیر تصمیم‌گیری این‌طور است معمولاً
وقتی آگهی در خانه دیده می‌شود:

کودک: بابا از اینایی که قیمت میگه خوشمزه‌ست می‌خری؟
بابا: نه عزیزم، اینا چیزای خوبی نیست.
مامان: بچه گناه داره، حالا یه چیزی هوس کرده، چرا همه‌ش نه میاری، حالا یه بار بخر ببینیم چیه دیگه، یه بار که به جایی بر نمی‌خوره!
[حالا بابا وسط یک دوراهی سخت گیر کرده؛
نخرد، دوست داشتن فرزندش زیر سؤال می‌رود
بخرد هم احمق شده
پول مفت به جیب آگهی‌دهنده ریخته]

اما بچه‌ها
خانواده همیشه قدرتمند‌تر است
پس
پدر خانواده می‌خرد
فردا با یک شیشه کشک بادنجان دلپذیر به خانه خواهد آمد
چرا؟
چون قیمت ِ دورهمی آن را تبلیغ کرده است!



سیداحمد: «پس همه‌اش تقصیر زن‌هاست!»
نه پسرم!
این‌طور قضاوت کردن صحیح نیست
برعکس هم بود همین می‌شد
چه بسا...

مسأله اصلی چیز دیگری‌ست:
«تفکیک تصمیم‌گیری از درآمدزایی»

فکر کن اگر مرد در خانه بود
زن درآمد کسب می‌کرد
باز هم همین اتفاق می‌افتاد
منتها برعکس

وقتی کسی برای تأمین مخارج خانه کار می‌کند
درآمد کسب می‌کند
درک کاملی از نسبت تلاش و کار انجام شده با مبلغ درآمد دارد

این‌جای کار را با دست نشان دادم
با فاصله دو دست از هم

فردی که درآمد کسب می‌کند
می‌داند
به خوبی
می‌فهمد
اگر یک متر تلاش کرده و ده سانت پول کسب کرده
حالا
ارزش ندارد با این ده سانت پول فقط بیست سانت کشک بخرد مثلاً
چرا؟
زیرا آن‌وقت یک متر تلاش خود را برابر با بیست سانت کشک قرار داده
او ارزش واقعی کار خود را می‌داند

اما
وقتی این ده سانت پول را به فرد دیگری می‌دهد
چه مرد و چه زن
هر فرد دیگری
او توازن ده سانت پول با یک متر کار انجام شده را درک نمی‌کند
او
به سادگی
بدون نگرانی
بدون ناراحتی
خیلی سریع حاضر می‌شود ده سانت پول را با بیست سانت کشک عوض کند!

و آگهی بازرگانی
دقیقاً می‌داند چه کسی را هدف قرار دهد
فردی که درآمد کسب می‌کند را نه
می‌رود سراغ آن‌هایی که «تصمیم» برای مصرف درآمد می‌گیرند!

قال علی (ع): «أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ، وَ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَه.» (نهج‌البلاغه، ح2)
هر کس طمع را پیشه کند خود را حقیر کرده و کسى که ناراحتى هایش را (نزد این و آن بدون هیچ فایده) فاش کند به ذلت خویش راضى شده و آن  کس که زبانش را بر خود امیر کند شخصیتش حقیر خواهد شد. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - اقتصاد 141 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
قیمت ِ قیمت + پنج شنبه 98 آبان 16 - 6:0 صبح

«قیمت» آمد در تلویزیون
در آگهی بازرگانی
درشت نوشته بود «دلپذیر»
بچه‌ها ناهار می‌خوردند
قیمت هم صحبت می‌کرد
درباره غذایی با نام کشک ِ بادنجان ِ دلپذیر

- بچه‌ها
می‌دونید اگر از قیمت بپرسیم
این‌که خودش را سبک کرده
ارزشش را پایین آورده
با دروغ‌هایی که می‌گوید
چه پاسخی می‌دهد؟

همو که در دورهمی بود
این‌جا دروغ می‌گفت
درباره یک محصول غذایی:
«بهترین غذا»
«همه عاشق آن هستند»
«خوشمزه‌ترین»
و خیلی دروغ‌های دیگر



همین‌طور که غذایشان را می‌خوردند
برایشان توضیح دادم

هر کدام در این ماجرا وظایفی دارند
پاسخ قیمت روشن است:
دو روز دیگر باید یک میلیون تومان اجاره خانه بدهم
تو می‌دهی؟
خب این‌ها بیست میلیون نقد می‌دادند
مجبور بودم بگیرم!

می‌رویم سراغ دلپذیر
روابط عمومی و بخش تبلیغاتی
او هم پاسخی دارد:
بابا من کارمند این شرکتم
حقوقم به اینه که خوب تبلیغ کنم
حالا چهارتا دروغ هم باید بنویسم
مجبورم دیگه
مگه آگهی بدون دروغ هم میشه؟!

بله
راست می‌گوید
می‌رویم سراغ رئیس کل شرکت
البته که او هم پاسخ دارد:
داداش! من تولیدکننده‌ام
مواد اولیه می‌خرم
دستگاه و تجهیزات
حقوق کارگر را باید بدهم
سود وام بانکی را
محصول را هم باید به قیمتی وارد بازار کنم که رقابتی باشد
خب مگر می‌توانم بادنجان قلمی بخرم
مجبورم از این چاق‌های دانه‌دار تهیه کنم
زیر قیمت
کشک هم حالا کمی بی‌مزه بود عیبی ندارد
در عوض ارزان‌تر است
آیا شما نمی‌خواهی چهارتا کارگر مشغول به کار شوند؟
از کار بی‌کارشان کنم؟!

همه‌شان پذیرفتنی
همه‌شان قبول
همه‌شان دارند به وظیفه خود عمل می‌کنند
همه‌شان زحمتکش و پرتلاش
اما ما...
ما هم باید به وظیفه خود عمل کنیم:
«بچه‌ها، وظیفه ما هم این است که فریب این آگهی‌ها را نخوریم!»

قَالَ مولانا و مقتدانا (ع): «کُنْ فِی الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ، لَا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ.» (نهج‌البلاغه، ح1)
در فتنه ها همچون شتر کم سن و سال باش; نه پشت او قوى شده که سوارش شوند نه پستانى دارد که بدوشند! (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - اقتصاد 141 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
قالتاقان + سه شنبه 98 آبان 14 - 9:0 صبح

«واقعاً قالتاق‌بازی‌ست بچه‌ها»
خیلی ناراحت‌کننده اصلاً
کمال فریب‌کاری و نامردی و لامروّتی

باید برای بچه‌ها توضیح می‌دادم
تا بازار را بشناسند
بازار آزاد را
مارکتینگ را

در پردیسان ِ قم فروشگاه زده‌اند
چهار پنج تا هم
در باقی شهر هم
«افق»

وقتی رفتیم تهران
همین فروشگاه‌ها را دیدیم
با بچه‌ها
اما
با نامی متفاوت
«کوروش»

نه نه...
نه متفاوت
بلکه ناقص، نصفه نیمه



«بچه‌ها نگاه کنید، اسم شرکت دو کلمه است؛ افق ِ کوروش»
می‌دانید چرا؟!
تا ما را فریب بدهند
در تهران کوروش را بزرگ می‌کنند
افق را ریز
در قم
اصلاً کوروش را نمی‌نویسند
فقط روی فاکتورها و سربرگ‌هایشان

«بچه‌ها این اقتصاد بازار آزاد است»
همگی ِ‌ ما را احمق فرض کرده‌اند
نادان
نفهم
توهین به شعور مخاطب اصلاً
در شهرهای مذهبی با نام «افق» جذب کنند
در شهرهای دیگر
با نام «کوروش»
یک‌جا مذهب‌گرایی را
جای دیگر ملّی‌گرایی

این‌ها نه مذهب برایشان مهم است و نه ملیّت
اگر هر کدام از این طرفین برایشان مهم بود
همه‌جا همان را درشت می‌کردند
و اگر هر دو
همه‌جا هر دو را
این تعارض در رفتار
حکایت از یک علاقه بیشتر نمی‌کند:
آن‌ها جیب‌های ما را دوست دارند
پول‌های ما را
استثمار ما را
این هنر بازار در دنیای مدرن است!

«قَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ وَدِدْتُ أَنَّ أَخِی فُلَاناً کَانَ شَاهِدَنَا لِیَرَى مَا نَصَرَکَ اللَّهُ بِهِ عَلَى أَعْدَائِکَ. فَقَالَ لَهُ (علیه السلام) أَهَوَى أَخِیکَ مَعَنَا؟ فَقَالَ نَعَمْ. قَالَ فَقَدْ شَهِدَنَا، وَ لَقَدْ شَهِدَنَا فِی عَسْکَرِنَا هَذَا [قَوْمٌ] أَقْوَامٌ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ، سَیَرْعَفُ بِهِمُ الزَّمَانُ وَ یَقْوَى بِهِمُ الْإِیمَان.» (نهج‌البلاغه، خ12)
یکى از یارانش گفت: «دوست داشتم برادرم در این صحنه بود و مى دید چگونه خداوند تو را بر دشمنانت یارى داد». امام به او فرمود: آیا میل برادرت با ماست؟ گفت: آرى، فرمود: بى شک با ما حضور داشته، بلکه اقوامى با ما در این لشکر حضور داشتند که هم اکنون در صلب پدران و رحم زنها هستند، آنان که زمانهاى آینده ظهورشان مى دهد، و ایمان به وسیله آنان تقویت مى شود. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - اقتصاد 141 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
لذّت ِ تأثیر + چهارشنبه 98 آبان 8 - 7:20 صبح

بین این همه وسایل
تجهیزات
امکانات و دستگاه‌های مختلف
این را خیلی دوست داشتند
رها نمی‌کردند



هواپیما بود
جنگنده
هلیکوپتر
تانک
جیپ جنگی
نفربر
اما این
یک چیز دیگر بود برایشان
چرا؟!

پرسیدم
پاسخ دادند:
«چون حرکت می‌کنه!»

می‌توانستند حرکت دهند
دستگیره‌ها را می‌چرخاندند
تأثیر آن را به لحظه مشاهده می‌کردند

این همان «عمل و عکس‌العمل» است
همه ما دوست داریم
واقعیت را
واقعیتی که متأثر از ماست
وقتی تأثیر می‌گذاریم
اثر آن را مشاهده کنیم
قدرت ِ تصرّف خودمان را

خداوند به انسان توانایی داده
تا «تغییر»‌ دهد
جایی که بتوانیم تغییر دهیم
دوستش داریم
لذّت می‌بریم
از این توانایی خودمان
کوچک و بزرگ هم ندارد
و عدم تغییر
جایی که قدرت بر اصلاح نداریم
قدرت بر تغییر
عذاب
درد
ناراحتی و غم و غصه

اصل در «سرور» همین است
ریشه سرور «وسعت در تصرّف» است
هر چه ابزارهای بیشتری به فرمانت باشد
بیشتر لذّت می‌بری
این عصاره خلقت بشر است
این نکته اصلی نظریه اصالت ولایت استاد حسینی(ره)ست
سه‌گانه مهم: «ولایت»، «تولّی»، «تصرّف»!

قال مولای (ع): «أَلَا وَ فِی غَدٍ وَ سَیَأْتِی غَدٌ بِمَا لَا تَعْرِفُونَ، یَأْخُذُ الْوَالِی مِنْ غَیْرِهَا عُمَّالَهَا عَلَى مَسَاوِئِ أَعْمَالِهَا، وَ تُخْرِجُ لَهُ الْأَرْضُ أَفَالِیذَ کَبِدِهَا، وَ تُلْقِی إِلَیْهِ سِلْماً مَقَالِیدَهَا؛ فَیُرِیکُمْ کَیْفَ عَدْلُ السِّیرَةِ، وَ یُحْیِی مَیِّتَ الْکِتَابِ وَ السُّنَّةِ.» (نهج‌البلاغه، خ138)
آگاه باشید فردا ـ همان فردایى که حوادثى با خود مى آورد که شما نمى دانید ـ کسى بر شما حکومت خواهد کرد که از غیر آن طایفه (آتش افروزان جنگهاى خونین و ظالمانه) است و او عمّال حکومتهاى ظالم پیشین را بر اعمال بدشان کیفر مى دهد، در آن زمان زمین گنجهاى درونش را بیرون مى ریزد و کلیدهایش را تسلیم وى مى کند، آن وقت او روش عدالت گسترى را به شما نشان مى دهد که چگونه است؟ و آنچه را از کتاب و سنت مرده است زنده مى کند. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

پنج شنبه 103 آذر 22

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
عکس - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X