سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

دوستِ شریران، همچون مسافر دریاست که اگر از غرق شدن هم ایمن ماند، از ترسْ ایمن نیست . [امام علی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
دو نفره + شنبه 98 اسفند 17 - 6:0 صبح

مریم بیشتر مدرسه است
بیشتر از سیداحمد و سیدمرتضی
دبیرستان رفته دیگر
درسش بیشتر
بارش سنگین‌تر

گاهی می‌شود که تنها غذا می‌خورند
دو پسرم
و میزهایی که ساخته‌ایم
میزهای سه‌گانه
این‌بار دوگانه عمل می‌کنند



از مدرسه که می‌آیند
وقتی مریم نیست
فقط دو میز را کنار هم می‌گذارند
می‌شود یک میز دو نفره
برای دو نفر کافی
سه میز کمتر نیاز می‌شود

عجب چیزی ساختیم ما
همین میزهایی که این‌جا گفتم!

قال أمیرالمؤمنین (ع): «فَإِنَّ الدُّنْیَا مَشْغَلَةٌ عَنْ غَیْرِهَا وَ لَمْ یُصِبْ صَاحِبُهَا مِنْهَا شَیْئاً إِلَّا فَتَحَتْ لَهُ حِرْصاً عَلَیْهَا وَ لَهَجاً بِهَا، وَ لَنْ یَسْتَغْنِیَ صَاحِبُهَا بِمَا نَالَ فِیهَا عَمَّا لَمْ یَبْلُغْهُ مِنْهَا، وَ مِنْ وَرَاءِ ذَلِکَ فِرَاقُ مَا جَمَعَ وَ نَقْضُ مَا أَبْرَمَ؛ وَ لَوِ اعْتَبَرْتَ بِمَا مَضَى، حَفِظْتَ مَا بَقِیَ» (نهج‌البلاغه، ن49)
دنیا انسان را به خود مشغول و از غیر خود بیگانه مى سازد. دنیا پرست به چیزى از دنیا نمى رسد جز آنکه درى از حرص را به رویش مى گشاید و آتش عشق او را به دنیا تندتر مى کند در حالى که دنیاپرست هرگز به آنچه دارد در برابر آنچه به آن نرسیده قانع نیست (و دائماً در آتش حرص مى سوزد) و به دنبال آن جدایى از اموالى است که گردآورى کرده و واتابیدن آنچه را تابیده است. اگر از آنچه (در داستان پیشینیان و در گذشته عمر خودت) وجود داشته است عبرت گیرى آنچه را باقى است حفظ خواهى کرد. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
تحصیل ِ کرونایی + شنبه 98 اسفند 10 - 9:24 صبح

خیلی خوب بود
خیلی راضی
مریم امروز صبح کلاس داشت
توی تلویزیون
شبکه آموزش
سر ساعت 8

خیلی زود بیدار شدند
خیلی سریع رختخواب‌ها را جمع کردند
خیلی زود صبحانه خوردند
خیلی تند سفره را جمع کردند
هر کدام بشقاب و لیوان خود را شست
نیم‌ساعت به 8 مانده
همه‌شان خیره به تلویزیون
در انتظار
منتظر این‌که درس آغاز شود

یاد کودکی‌ام افتادم
آن روزها هم بود
مدتی از شبکه دو آموزش می‌دیدیم
وقتی موشک‌باران شده بود
تمام مدارس تهران را تعطیل کرده بودند



کلاس که تمام شد
سه اتفاق عجیب افتاد
اول گزارش مریم بود:
«معلم ما یک درس رو سه ساعت طول می‌کشید یاد بده، این تو نیم‌ساعت یاد داد!»

دوم
یادگیری کلاس‌پایینی‌ها
بله
در لابه‌لای درس
آن‌ها نیز پاسخ می‌دادند
به پرسش‌های معلم
سیداحمد و سیدمرتضی
وقتی
خیره به تلویزیون نگاه کرده بودند
انگار
آن‌ها نیز در کلاس درس ریاضی هفتم شرکت داشتند



الآن هر سه تایشان یاد گرفته‌اند
اولین بحث «توان» در ریاضی را
چقدر خوب
چقدر کارآمد
چقدر با راندمان بالا

سوم هم ذهن من بود
دوباره بهم ریخت
و دوباره از نگرانی‌ها پر شد
این‌که
سبک آموزش کهنه و پوسیده فعلی باید عوض شود

دنیا عوض شده است
آموزش نباید بشود؟
فناوری آمده است
آموزش نباید فناورانه بشود؟

یادم هست اسکیپی را
کودکی که با کانگرویی دوست بود
دور از مدرسه و تحصیل
از طریق یک تلویزیون با معلم ارتباط داشت
و سر ساعت باید جلوی تلویزیون می‌بود
آن روزها خیال می‌کردیم این شیوه آموزش آینده است
آرزویش را داشتیم

بله
یک چیز هست
کودکان در کنار هم چیزهای دیگری نیز یاد می‌گیرند
روابط اجتماعی را
دعوا کردن یا نکردن را
البته فحش و فحاشی هم را
پسران من که از وقتی مدرسه رفته‌اند کلکسیونی از واژگان بی‌تربیتی شده‌اند(!)
این خوب است
این پرورش است
این جامعه‌پذیری را افزایش می‌دهد
از انزوا دور می‌کند
کودک را با آینده‌ای که خواهد داشت
همین امروز روبه‌رو می‌کند

اما
اگر کودکان ما بتوانند آموزش‌های نظری را در خانه یاد بگیرند
از طریق تلویزیون
یا از طریق اینترنت
آن‌وقت
فقط برای آموزش‌های مهارتی به کلاس می‌روند
برای نجاری و نقشه‌کشی و آهنگری و خیاطی و آشپزی و شیشه‌بری و ...
بگذاریم روابط اجتماعی را در محیط کار فرا بگیرند

آیا آموزش دوازده‌ساله به پنج‌سال تقلیل نخواهد یافت؟
وقتی راندمان یادگیری در خانه بالاتر است
تمرکز بیشتر
فرصت فراوان‌تر
نمی‌بینیم وقتی کارتون و فیلم می‌بینند چقدر تمرکز دارند؟!

چه خواهد شد؟
به زودی لشکری از جوانان پُرتوان خواهیم داشت
هم دانش دارند
هم مهارت
هم وقت و فرصت کافی برای اقدام
فرصتی که امروز به دلیل طولانی بودن آموزش از دست می‌دهند

این‌ها دنیا را متحوّل خواهند کرد
چنین جوانان پُرتوان و پُرفرصتی
دنیایی که با گذشته فرق می‌کند
چرا هنوز هر روز صبح سر صف بایستند و در کلاس بنشینند و زنگ تفریح تغذیه بخورند و ناظم سرشان داد بزند و سر کلاس هم معلم جلوی تخته درس‌شان بدهد؟!

قال أمیرالمؤمنین(ع): «...لِتَسْتَقْبِلَ بِجِدِّ رَأْیِکَ مِنَ الْأَمْرِ مَا قَدْ کَفَاکَ أَهْلُ التَّجَارِبِ بُغْیَتَهُ وَ تَجْرِبَتَهُ، فَتَکُونَ قَدْ کُفِیتَ مَئُونَةَ الطَّلَبِ وَ عُوفِیتَ مِنْ عِلَاجِ التَّجْرِبَةِ، فَأَتَاکَ مِنْ ذَلِکَ مَا قَدْ کُنَّا نَأْتِیهِ وَ اسْتَبَانَ لَکَ مَا رُبَّمَا أَظْلَمَ عَلَیْنَا مِنْهُ» (نهج‌البلاغه، ن31)
همه اینها براى آن است که با تصمیم جدى به استقبال امورى بشتابى که اندیشمندان و اهل تجربه تو را از طلب آن بى نیاز ساخته و زحمت آزمون آن را کشیده اند تا نیازمند به طلب و جستجو نباشى و از تلاش بیشتر آسوده خاطر گردى، بنابراین آنچه از تجربیات نصیب ما شده، نصیب تو هم خواهد شد (بى آنکه زحمتى کشیده باشى) بلکه شاید پاره اى از آنچه بر ما مخفى شده (با گذشت زمان و تجربه بیشتر) بر تو روشن گردد. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آموزش 28 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
ابرگیاه + شنبه 98 اسفند 10 - 8:0 صبح

چقدر بزرگ بود
آلوئه‌ورایی که با هم دیدیم
با پسرها



مریم را که گذاشتیم کلاس خیاطی
به خانه برنگشتیم
دوست داشتند کمی بگردیم
رفتیم و چند جا سر زدیم
چند عدد چرخ هم خریدیم

سیداحمد می‌خواست اسکیت‌بورد داشته باشد
درست کند یعنی
رفتیم چهارراه غفاری
چقدر چرخ...

چوب در خانه داشتیم
گذاشتم بر عهده خودش
اندازه زد
دریل را دادم سوراخ کند
پیچ هم
متصل شد
دورتادورش هم خودم لاستیک زدم
تیوپ سوراخی که قبلاً از دوچرخه باقی مانده بود



روی فرش استفاده می‌کنند
در خانه
خیلی تند نمی‌رود
ولی خوب است
حس سُر خوردن را بچه‌ها دوست دارند!

قال علی (ع): «أَ تَمْتَلِئُ السَّائِمَةُ مِنْ رِعْیِهَا فَتَبْرُکَ، وَ تَشْبَعُ الرَّبِیضَةُ مِنْ عُشْبِهَا فَتَرْبِضَ، وَ یَأْکُلُ عَلِیٌّ مِنْ زَادِهِ فَیَهْجَعَ؟ قَرَّتْ إِذاً عَیْنُهُ إِذَا اقْتَدَى بَعْدَ السِّنِینَ الْمُتَطَاوِلَةِ بِالْبَهِیمَةِ الْهَامِلَةِ وَ السَّائِمَةِ الْمَرْعِیَّةِ» (نهج‌البلاغه، ن45)
آیا همان گونه که گوسفندان در بیابان، شکم را از علف ها پر مى کنند و مى خوابند یا گله هایى که در آغل ها هستند از علف سیر مى شوند و استراحت مى کنند، على هم باید از زاد و توشه خود سیر شود و به استراحت پردازد؟ در این صورت چشمش روشن باد که پس از سال ها عمر به چهارپایان رها شده بى شبان و گوسفندانى که آنها را به بیابان براى چرا مى برند اقتدا کرده است. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
ارتقاء ِ چادر + چهارشنبه 98 اسفند 7 - 6:0 عصر

برایش کوتاه شده بود
چادر چهار سال پیش
همان چادرنمازی
خودم برایش دوختم
این‌جا گفته بودم



کوتاه شده
کوتاه که نه
دخترم قد کشیده :)

گفتم بلند کنم
حیف است
اگر نه از پارچه خودش
اندکی مشابه



بد نشد
استفاده می‌کند
راضی هم
نوارهای رنگی زیباتر کرده
خواستم تغییر رنگ پارچه را پوشش دهد!

قال ابن ابی‌طالب(ع): «وَ اعْمَلُوا فِی غَیْرِ رِیَاءٍ وَ لَا سُمْعَةٍ، فَإِنَّهُ مَنْ یَعْمَلْ لِغَیْرِ اللَّهِ یَکِلْهُ اللَّهُ [إِلَى مَنْ] لِمَنْ عَمِلَ لَهُ» (نهج‌البلاغه، خ23)
و عمل کنید ولى بدون ریا و خودنمایى، زیرا کسى که براى غیر حق عمل کند خداوند او را براى دریافت مزد به همان غیر واگذار کند. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
دست زدن + شنبه 98 اسفند 3 - 8:0 صبح

واقعاً دست زدن دارد
دارد
این نقاشی که کشیده است
نمی‌شود برای این هنرمندی دست نزد اصلاً

معمولاً  روی کاغذ می‌کشید
قوی شده در طراحی
از بس کشیده
اما این بار
ابزار پینت ویندوز را باز کرد
و چند دقیقه بعد
مرا با چنین تصویری به حیرت آورد:



مگر می‌شود
مگر داریم
کلاس هم که نرفته است
نه نقاشی
نه رایانه

خدا را شکر
فقط همین را می‌توانم گفت
خدا را برای این نعمت شکر کردم
اما آیا
آیا این کودک نمی‌تواند یک انیماتور باشد؟
در یک شرکت تولید انیمیشن کار کند؟
همین الآن
با همین مقدار توانایی که دارد
که البته بیشتر خواهد شد
وقتی سر کار باشد

آیا
باید هر روز به مدرسه برود؟
وقت خود را در کلاس‌های درس تلف کند؟
باقی وقت را هم در خانه مشق بنویسد؟
هی اجتماعی و ریاضی و نگارش و علوم بخواند؟
شعر حفظ کند و یاد بگیرد در هر کلمه باید کدامیک از چهار «ز» را بنویسد؟ (ز ظ ذ ض)
و کدامیک از سه «ت»؟ (ت ط ة)
و کدامیک از دو «ا»؟ (ا ع)
و کدام از سه «س»؟ (س ص ث)

امروز کلاس پنجم دبستان است
چند سال دیگر مانده تا بتواند از این هنر خود استفاده کند؟
چند سال دیگر؟
آیا تا آن سال‌ها دیگر هنری برایش باقی می‌ماند؟
می‌ماند یا می‌رود؟
توانایی‌اش؟
انگیزه‌هایش؟
علاقه‌اش؟
آیا آن روز میلی برای نقاشی خواهد داشت؟

مدرسه بد است
این مدارس بد است
این مدارس برای کودکان ما مفید نیست
این مدرسه‌ها راندمان ندارند
بهره‌وری یعنی
این‌ها انگیزه‌ها و علاقه‌ها و توانایی‌های کودکان ما را نابود می‌کنند
باید خودمان فکری برای آن‌ها کنیم
باید پدر و مادرها برای کودکان‌شان فکر تازه‌ای داشته باشند
با مدرسه هیچ‌کسی به هیچ‌جایی نمی‌رسد
فقط عمر است که حرام می‌گردد
این درد را به که باید گفت؟!

قال مقتدانا (ع): «إِذَا کُنْتَ فِی إِدْبَارٍ وَ الْمَوْتُ فِی إِقْبَالٍ، فَمَا أَسْرَعَ الْمُلْتَقَى» (نهج‌البلاغه، ح29)
زمانى که به دنیا پشت کرده اى و مرگ به تو روى نموده، به هم رسیدن تو و مرگ چه سریع است. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
انداختیم + جمعه 98 اسفند 2 - 10:30 صبح

ما رأی خود را انداختیم
به صندوق
همان اول صبح



پنج دقیقه به هشت سر صندوق بودیم
اما رایانه متصل نشد
نیم‌ساعتی طول کشید
نیروها نیز آموزش کامل ندیده
یادشان می‌رفت مهر بزنند یا انگشت

تا 9 صبح طول کشید
تا نوبت ما شد

انتخابات به همین چیزهایش جذاب است
اگر همه چیز منظم و دقیق باشد آدم به شک می‌افتد
حس توهم توطئه یعنی
همین بی‌نظمی‌هاست که خاصّ می‌کند
دوست‌داشتنی
آدم می‌فهمد که در کشور خودش است
بین مردم خودش
خودمان هستیم که رأی می‌گیریم
سر صندوق می‌نشینیم
سرباز از خودمان
افسر نگهبان از خودمان
منشی و مدیر و مسئول و نماینده فرماندار و شورای نگهبان و ناظر نامزدها
همه‌شان
همه خودمان هستیم
همین مردم
یک روز اگر همه چیز مهندسی‌شده و سر وقت بود نگران خواهم شد! :)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
شکست ِ شمشیر + شنبه 98 بهمن 5 - 5:0 صبح

خیلی دوست دارند
از بچگی داشتند
شمشیربازی را

همه بچه‌ها این‌طورند ظاهراً
شمشیر چیز عجیبی‌ست
هر کودکی ببیند عاشقش می‌شود!

دیگر نمی‌شد
بزرگ‌تر که شدند
دیگر نخریدم
اجازه ندادم داشته باشند
خطرناک شده
بدن‌ها رشد کرده
عضلانی شده
قدرت بیشتر از آن است که قابل کنترل باشد
دیگر ضربه‌هایشان مخاطره‌آمیز گشته

مقداری الیاف از بالش‌ها زیاد آمده
ایده‌ای به ذهنم رسید



لوله‌هایی دوختم
با پارچه‌های زیاد آمده از روتُشکی
و الیاف را
با فشار زیاد
سعی کردم محکم و قوی باشد
اما
نرم و بی‌خطر

خوب بود
دو سه روزی بازی کردند
مثل شمشیر
لذّت بردند
هم را زدند
و آسیبی هم ندیدند

اما شکست خورد
چرا؟
دو روز نگذشته نرم شد
الیاف وا رفتند
شمشیرها دیگر استقامت نداشتند
و بچه‌ها
شیوه بازی را عوض کردند
شمشیرها تبدیل به شلاق شدند
حالا این‌طور بازی می‌کردند

سیل شکایت‌ها سرازیر شد
این از آن
آن از آن‌یکی
آن‌یکی هم از این‌یکی
دیگر ضربه‌هایشان آسیب‌زا شده بود
هر کدام یک‌جایش را گرفته و با گریه و آه و ناله می‌آمد

«بچه‌ها من اشتباه کردم»
شمشیرها را پس گرفتم
گفتم این یک پروژه شکست‌خورده است
باید فکری دیگر کنیم
این‌که چطور شمشیرها شمشیر باقی بمانند
تبدیل به شلاق نشوند!

جامعه این‌طور رشد می‌کند
وقتی اشتباه خود را بپذیرند
مسئولین
و اصلاح کنند
روش‌ها را
هر روز
روز به روز
نشود، نمی‌شود
راهی جز این نیست
ما که از پیش همه چیز را نمی‌دانیم
مسئولین ما هم نمی‌دانند!

قال علی (ع): «لَا یَقُولَنَّ أَحَدُکُمْ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْفِتْنَةِ، لِأَنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ إِلَّا وَ هُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَى فِتْنَةٍ؛ وَ لَکِنْ مَنِ اسْتَعَاذَ فَلْیَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلَّاتِ الْفِتَنِ؛ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَقُولُ "وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ"» (نهج‌البلاغه، ح93)
فردى از شما نگوید: خدایا از فتنه به تو پناه مى برم، زیرا کسى نیست که در فتنه اى نباشد، لکن آن که مى خواهد به خدا پناه برد، از آزمایش هاى گمراه کننده پناه ببرد، همانا خداى سبحان مى فرماید: «بدانید که اموال و فرزندان شما فتنه شمایند» (ترجمه دشتی)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
پیتزا دوپُخت + شنبه 98 دی 28 - 5:0 صبح

نه این‌که بد بشود
ولی
به این خوبی نمی‌شد
این چیزی بود که بچه‌ها گفتند

در برنامه غذایی جمعه‌های ما
پیتزا هم هست
نه هر هفته
دو سه هفته یک‌بار
نه پیتزایی که بخریم
بلکه
پیتزایی که خودمان بپزیم



همیشه خمیر را که درست می‌کردم
از آب و روغن و آرد و کمی نمک و خمیرمایه
پهن می‌کردم کف ظرف
خودشان یا خودم
مواد رویی را می‌چیدیم
و خلاص
فر بود و گرما و پختن در حرارت
کمی در وسط خمیر آب می‌انداخت
و کمی وسط خمیر نرم‌تر

این‌بار
اول خمیر را گذاشتم در فر
تنها
بدون مواد رویی
کمی که پخت
نان که نیم‌پز شد
بیرون آوردم
مواد را چیدیم
و دوباره
یک بار دیگر پخته شد

عالی
حرف نداشت
همه راضی
نان خوشمزه و کاملاً پخته
این را بچه‌ها بیشتر دوست داشتند!

همیشه راه بهتری وجود دارد
یادگیری ته ندارد
علم بی‌منتهاست
رشد پایان ندارد
هر چقدر تلاش کنی بیشتر فرا می‌گیری
این راز خلقت بشر است
آن‌چه او را از سایر مخلوقات متفاوت ساخته!

قال ابن ابی‌طالب (ع): «فَمَا خُلِقْتُ لِیَشْغَلَنِی أَکْلُ الطَّیِّبَاتِ کَالْبَهِیمَةِ الْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا، أَوِ الْمُرْسَلَةِ شُغُلُهَا تَقَمُّمُهَا، تَکْتَرِشُ مِنْ أَعْلَافِهَا وَ تَلْهُو عَمَّا یُرَادُ بِهَا، أَوْ أُتْرَکَ سُدًى أَوْ أُهْمَلَ عَابِثاً أَوْ أَجُرَّ حَبْلَ الضَّلَالَةِ أَوْ أَعْتَسِفَ طَرِیقَ الْمَتَاهَةِ» (نهج‌البلاغه، ن45)
آفریده نشده ام که غذاهاى لذیذ و پاکیزه مرا سرگرم سازد، چونان حیوان پروارى که تمام همّت او علف، و یا چون حیوان رها شده که شغلش چریدن و پر کردن شکم بوده، و از آینده خود بى خبر است. آیا مرا بیهوده آفریدند آیا مرا به بازى گرفته اند آیا ریسمان گمراهى در دست گیرم و یا در راه سرگردانى قدم بگذارم. (ترجمه دشتی)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
سمبوسه پنیری + شنبه 98 دی 21 - 5:0 صبح

خوش‌شان آمد
از فرمولی که یافتیم
نسبت یک به دو و نیم
در طرح هندسی نان سمبوسه

سیدمرتضی نان و پنیر درست کرد
با سبک سمبوسه
زیاد هم
بردند مدرسه
تغذیه
رقابتی
هر سه مشتاق
بیشتر می‌خواستند



زیبایی اثر دارد
حتی در خوردنی‌ها
شکل و شمایل ِ آن‌چه می‌خوریم
تنوّع
تا حدّی خوب
برای آن‌که میل ندارد
ولی
بدنش نیاز دارد

اما
وقتی به فروشگاه‌ها می‌رویم
همین تنوّع
انسان شهری امروز را بیچاره کرده
حیران
هر چه می‌خورد تمامی ندارد
هر چه می‌خَرد
جدیدتر می‌آید
شرکت‌ها هم می‌دانند
هر روز بسته‌ها را عوض می‌کنند
طرح‌ها را دگرگون

هدف؛ سرمایه است
افزایش سود ِ سرمایه
اوست که تصمیم می‌گیرد
و سرمایه
به هیچ‌چیزی جز خود اهمیت نمی‌دهد
سلامتی ما برایش مهم نیست
او فقط به افزایش خود می‌اندیشد
از هر راهی که بشود
از تنوّع بهتر چیست
برای افزایش تقاضا برای خرید کالا؟!

قال أمیرالمؤمنین (ع): «قَدْ قَلَّبْتُ هَذَا الْأَمْرَ بَطْنَهُ وَ ظَهْرَهُ حَتَّى مَنَعَنِی النَّوْمَ، فَمَا وَجَدْتُنِی یَسَعُنِی إِلَّا قِتَالُهُمْ أَوِ الْجُحُودُ بِمَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ (ص). فَکَانَتْ مُعَالَجَةُ الْقِتَالِ أَهْوَنَ عَلَیَّ مِنْ مُعَالَجَةِ الْعِقَابِ وَ مَوْتَاتُ الدُّنْیَا أَهْوَنَ عَلَیَّ مِنْ مَوْتَاتِ الْآخِرَة» (نهج‌البلاغه، خ54)
زیر و روى کار را بر رسیدم [به گونه اى که خواب از چشمم برید.] دیدم یا باید با این قوم بجنگم یا آنچه را محمد (ص) آورده انکار کنم. پس، جنگ با آنان را از عذاب خدا آسانتر یافتم که رنجهاى این جهانى، تحمل پذیرتر از عذابهاى آن جهانى است. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
قدرت ِ نمایشگاه + پنج شنبه 98 دی 19 - 8:13 صبح

همه را می‌رویم
هر نمایشگاهی را
هر نمایشگاهی که در شهرمان برگزار شود
پیگیری می‌کنیم
از طریق سایت رسمی آن

ایده می‌دهد
نه فقط به من
که به کودکان
آن‌ها را با دنیای بزرگ پیرامون آشنا می‌کند
جامعه‌ای که در آن می‌زیند
چقدر پیش رفته
تا کجا
و چقدر باقی مانده
بر عهده آن‌ها
تا پیش ببرند
تصمیم بگیرند
برای بزرگسالی‌شان

آرزوها در کودکی شکل می‌گیرند
خواسته‌ها
آن‌چه می‌خواهند بشوند
و بکنند
کار و شغلی که بپسندند
این‌ها
این علاقه‌ها
امیال
در کودکی در ضمیر همه ما شکل گرفته است



همه نمایشگاه‌ها را می‌رویم
تقریباً هر هفته
هر نمایشگاهی که برگزار شود
نه برای خرید
بیشتر برای دیدن
برای این‌که نوآوری‌ها را ببینند
غبطه بخورند
بخواهند
اراده کنند
و این اراده در ناخودآگاهشان رسوخ کند
ته‌نشین شود
برای روز اقدام
روزی که قادر به انجام باشند
مثلاً نوشتن کتاب

نمایشگاه کتاب خیلی خوبی این هفته برگزار شد
خیلی خوب
عالی!

قال أخو الرسول الأعظم (ع): «انْظُرْ فِی أُمُورِ عُمَّالِکَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً، وَلاَ تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً وَأَثَرَةً، فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَالْخِیَانَةِ.» (نهج‌البلاغه، ن53)
در امور مربوط به کارگزارانت دقت کن و آنها را با آزمون و امتحان و نه از روى «تمایلات شخصى» و «استبداد و خودرأیى» به کار گیر، زیرا این دو کانونى از شعب ظلم و خیانت اند. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

پنج شنبه 103 آذر 22

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
عکس - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X