سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

خدای سبحان آدم را در خانه ای سکونت داد که وسائل زندگی اش فراوان [امام علی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
قدس واس ماس + سه شنبه 101 اردیبهشت 13 - 8:50 صبح

«القدس لنا یعنی قدس برای ماست؟»
- آره، یعنی همش واس ماس! (به لهجه قمی پاسخ دادم :)
زبان عربی‌ست دیگر
در دبیرستان
وقتی یاد بگیرند این می‌شود
دیگر عبارت‌های ساده را می‌فهمند
این شد که سیداحمد پرسید
وقتی از راهپیمایی بازگشتیم



«مگه قدس مال ِ فلسطینی‌ها نیست؟»
- اصلاً بحث ایرانی و فلسطینی نیست
«ما» یعنی مسلمانان
مرزها الکی هستند
ساختگی
مرزی بین ما نیست
مرزها را انگلیسی‌ها کشیدند
وقتی خاورمیانه را تجزیه کردند

فلسطین مال ما مسلمان‌هاست
زیرا آن‌جا زندگی می‌کردیم
خانه داشتیم
پدران ما آن سرزمین را آباد کرده بودند
کشاورزی
ساخت و ساز
اما
صهیونیست‌ها که آمدند
به پشتوانه انگلیس و آمریکا
سرزمین‌های ما را به زور گرفتند
ما را آواره کردند
بخشی از ما را
بخشی که آن‌جا زندگی می‌کردیم
فرقی نمی‌کند
خانه ما باشد یا خانه برادر مسلمان‌مان
صهیونیست‌ها ظلم کردند
به همه ما
باید تاوان این ستمگری را بپردازند!

کتب قَرم الحدید (ع): «أَلَا وَ إِنَّ حَقَّ مَنْ قِبَلَکَ وَ قِبَلَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ فِی قِسْمَةِ هَذَا الْفَیْءِ سَوَاءٌ» (نهج‌البلاغه، ن43)
آگاه باش! حق مسلمانانى که نزد تو هستند با آنهایى که نزد منند در تقسیم بیت المال یکسان است. (ترجمه مکارم)

+ روز قدس 1392


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
شیفتگان ِ خبر + سه شنبه 101 اردیبهشت 13 - 8:34 صبح

منطقی نیست
مرسوم هم
معمولاً بچه‌ها دوست ندارند
خبر را
وقتی تلویزیون پخش می‌کند
اخبار

بچه‌های من اما دوست دارند
بدشان نمی‌آید
پیگیری هم
وقتی خبر مهمی باشد
اصلاً ابایی ندارند بزنند شبکه خبر حتی
به خاطر خبر شبکه را تغییر نمی‌دهند
برخلاف خیلی کودکانی که دیده‌ام



هیچگاه قطع نکردم
برنامه مورد علاقه‌شان را
وقتی کودک بودند
کارتون که پخش می‌کرد
شبکه را عوض نمی‌کردم
هیچ‌وقت
تا اجازه نمی‌گرفتم
حتی الآن هم
- بچه‌ها تلویزیون نگاه نمی‌کنید؟ بزنم یه شبکه دیگه؟!

احترام، متقابل است
احترام احترام می‌آورد
وقتی به برنامه‌شان احترام بگذاری
آن‌ها هم می‌گذارند
انسان هستند دیگر
فطرتاً این را می‌فهمند
خدا خلق‌مان کرده است

به نظرم خیلی زشت
خیلی بی‌ادبی
خیلی آسیب و فشار
بی‌احترامی اصلاً
وقتی کودکی در حال تماشای برنامه مورد علاقه خود است
اگر ناگهان شبکه را تغییر دهی
یا خاموش کنی
بدون اجازه
بدون توضیح
وقتی در حال پیگیری روند داستان
قصه‌ای که در حال دیدن و شنیدن
وقتی بدون پایان رها شود
این‌ها از خاطر کودکان نمی‌رود
بازتاب منفی تا پایان عمر!

قال سراجُ المُنیر(ع): «وَ بِالنَّصَفَةِ یَکْثُرُ الْمُوَاصِلُونَ» (نهج‌البلاغه، ح224)
انصاف مایه فزونى دوستان است (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
آینده سازی + چهارشنبه 101 فروردین 31 - 5:27 عصر

سیداحمد این‌طور
مدام نگران آینده
مدام سؤال می‌کند
مدتی‌ست
چه رشته‌ای برود و چه درسی بخواند

اقتضای این سن
این فضا
انتخاب رشته است دیگر
راه‌ها متعدّد
اگر نظری برود
ریاضی و تجربی و انسانی
اگر عملی
هنرستان است و ده‌ها رشته جذّاب و عالی



معمولاً پاسخ نمی‌دهم
سؤالی که مال خودشان است
خودشان باید پاسخ دهند
خودشان باید پاسخ را بیابند
حتی اگر اصرار کنند

«بابا چرا جواب نمی‌دی
من آینده بهتره چه کاره بشم؟
چه رشته‌ای برم؟»

- پسر گلم!
این رو خودت باید پیدا کنی
من نباید بگم
ممکنه اثر بذاره
روی تصمیمت
دوست ندارم راهی رو بری که من می‌گم
خودت باید انتخاب کنی
فقط خودت!

این‌بار دیدم فرق می‌کند
احساس کردم راه را بلد نیست
باید پاسخ می‌دادم
ولی نه ماهی
فقط ماهی‌گیری



- نگاه کن سیداحمد!
سه تا چیز مهم هست
برای انتخاب
برای این‌که چه راهی را برویم

سومی «علاقه» است
همه می‌گویند علاقه مهم است
راست هم می‌گویند
آدم باید راهی را برود که به آن علاقه دارد
تا بماند و تلاش کند و خسته نشود

دوم «استعداد»
استعداد از علاقه مهم‌تر است
مثلاً فکر کن من علاقه‌ام به نجاری باشد
ولی بی‌استعداد
خیلی تلاش بیشتری می‌خواهد
همین‌که یاد بگیرم
خیلی هم خلاقیت نمی‌توانم
سرعت کارم هم پایین
راندمان ندارد
چون توانایی‌های جسمی و ذهنی و روحی‌ام سازگار نیست
برای نجاری ساخته نشده‌ام

اما اولی
«کاربرد و فایده»
این از هر دو مهم‌تر
آخر گفتم
ولی اول است
از همه اول‌تر
باید ببینی این شغل به چه کار مردم می‌آید
به چه کار خودت
به چه کار جامعه مسلمین
مثال موسیقی را زدم
- فکر کنم علاقه من موسیقی باشد
استعداد هم
اصلاً سنتور را بخورم
کمانچه را
تار و سه‌تار را
خب فایده‌اش؟!
بله
یکی بگوید موسیقی مناسب معنا و معرفت باشد
برای مثلاً فیلم‌ها و سریال‌های اسلامی
روز اول قبر چه می‌شود؟
آیا پشیمان نمی‌شوم؟

مسأله این است
نمی‌گویم موسیقی‌دان حتماً جهنمی‌ست
شاید بهشتی
آدم خوبی باشد
اما
مگر ما در دنیا چقدر فرصت داریم
نیاز به زاد و توشه
اگر بهتر بشود
کمتر اصلاً نباید باشد

بازی رایانه‌ای را می‌شناسد
- فکر کن در یک بازی
مثلاً کال‌آودیوتی
دو مسیر پیش رو
یکی آسان است
تیر و تفنگ و دشمن کمتر
اما خب
جایزه و امتیاز هم کمتر گیرت می‌آید
اما مسیر دوم
شلوغ
سخت
ولی پر از امتیاز
تو کدام را انتخاب می‌کنی؟
اگر بخواهی در پایان ِ بازی امتیاز بیشتری داشته باشی؟
اگر اعلام کنند
همان اول
که در پایان بازی به اندازه امتیازت به تو طلا می‌دهند
طلای واقعی
نه طلای بازی
سکه طلا در بیرون از بازی
در واقعیت
آیا برای امتیاز بیشتر مسیر سخت‌تر را انتخاب نمی‌کنی؟!



پاسخ‌هایش همان بود که انتظار داشتم
برایش روشن شد
- اول به فکر فایده باش
فایده‌اش برای زندگی جاویدان
برای وقتی که بمیری
برای وقتی که ته ندارد
زندگی همیشگی
کدام شغل بهتر است؟
آنی‌که سود بیشتری برای آخرت داشته باشد
آن اولویت دارد
حتی اگر مورد علاقه و استعداد نباشد
آن دو تا در مرحله بعد هستند
اگر باشند خیلی بهتر
نباشند هم خواهند آمد
خداوند قدرت دارد
آدم از خدا درخواست می‌کند
علاقه و استعداد بدهد
در کاری که خودش آن را دوست دارد
خود ِ خدا
پروردگار قطعاً یاری می‌کند!

قال محجّة الواضحة(ع): «أَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّمَا الدُّنْیَا دَارُ مَجَازٍ وَ الْآخِرَةُ دَارُ قَرَارٍ، فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّکُمْ لِمَقَرِّکُمْ» (نهج‌البلاغه، خ203)
اى مردم، دنیا سراى گذر، و آخرت خانه همیشگى است، از سراى گذر براى خانه دائمى توشه برگیرید (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
کارواش ِ سیرابی + چهارشنبه 101 فروردین 31 - 5:19 عصر

گیر سه‌پیچ
چند روز
ول‌کن نبود
الا و بلا که باید ماشین را بشوریم
در خانه هم البته نه
در کارواش

رفتیم اولی
50 هزار تومان
فقط روشویی
رفتیم آن طرف خیابان
بلوار دانش
45 هزار
- نه پسرم
گران است
او رها نکرد:
«برویم یک جای دیگر»
بالاخره به 35 هزار تومان هم رسیدیم
جایی در جاده اراک
اما دلم راضی نبود



- ببین سیدمرتضی!
سیرابی چند است؟
«سی هزار تومان»

سیرابی خام منظورم بود
خیلی دوست دارد
می‌خریم و در خانه می‌پزیم
سال‌هاست

همه‌شان دوست دارند
سید احمد
سیده مریم
ولی درباره سیدمرتضی
یک‌طور بیمارگونه
یک‌جور خیلی خاصّ
اصلاً همچین با لذّت که نگو
سیرابی را شاید با جوجه‌کباب هم تاخت نزند! :)

خودم مقصّر
از کودکی‌شان
هم کله‌پاچه
هم سیرابی
علاقه‌مندشان کردم
چون خودم بودم

من که خودم در حدّ اعتیاد
قبل ِ ازدواج که هر روز
هر روز
می‌گویم هر روز یعنی هر روز
آن روزم اصلاً روز نمی‌شد
اگر صبحم را با کله‌پزی سر چهارراه شهدا آغاز نمی‌کردم
کنار دفتر قدیم فرهنگستان
قبل از این‌که خراب کنند
قبل از کله‌پاچه که اصلاً چاق نبودم
مغز این کار را کرد
مغز خالص گوسفند! :)

حالم به هم می‌خورد
از فکر کردن به سیرابی و کله‌پاچه
تا کی؟
تا وقتی که رضا مرا برد
امروز انتشارات دارد
کسب و کار موفق و پررونقی
ولی آن روز
وقتی هم‌حجره‌ای بودیم
اصرار که برویم شام سیرابی بخوریم

سیرابی دیده بودم
کوچک‌تر که بودم
خاله‌ام از یزد آمده
گفت بلد است
در حیاط شست
با آب گرم
و همه را تراشید
همه پرزهای سیرابی را
پرزهایی که امروز خیلی دوست‌شان دارم
اصلاً سیرابی بدون پرزهای رویش که مزه ندارد!

آن روز فقط سوپ را فهمیدم
مزه دیگری نداشت
قطعات کوچک سیرابی در سوپ
بدون طعم خاصی
ولی
حالم را به هم زد
بو و شکلی که قبل از پخت داشت

«نمی‌دانی سیرابی چیست»
این نظر رضا بود
متقاعدم کرد
مهمان ِ او
رفتیم صفائیه
مغازه‌ای کوچک
آقایی ناشنوا
می‌پخت و با تکه‌ای نان سنگک
فقط 1500 تومان
هر کاسه سیراب شیردان
همان‌جایی که امروز شده است «فلافل من و بابام»!

راست می‌گفت
حق با رضا بود
خوشمزه بود
و من معتاد شدم
اول به سیرابی
و بعد کله‌پاچه

کله‌پاچه هم رضا مقصر بود
«برویم کوچه سوهان خودکار»
جاده اراک
جای معروفی
یک کله‌پزی عالی
متفاوت با هر جای دیگری که دیده بودم
کاسه‌های چینی گل‌دار
سینی‌های مرتّب و منظّم
در هر کدام یک آبلیمودان کوچک
یک نمکدان
چند پر پیاز هم کنارش
شیک و زیبا
کله هم حرف نداشت
تمیز و خوشمزه

- ببین سیدمرتضی!
ماشین ِ شسته‌شده و تمیز بهتر است؟
یا سیرابی؟
موافقی این پول را به کارواش ندهیم
برویم یاس و سیرابی خام بخریم؟
بپزیم و برای افطار بخوریم؟

یاس
قصابی خیابان ایستگاه
خیابان راه‌آهن
سیرابی را خیلی خوب تمیز می‌کند
تمیزتر از جاهای دیگری که دیده‌ام
قیمت هم معمولاً مناسب

سیدمرتضی طاقت نیاورد
کم آورد
فوری راضی شد
«به شرط این‌که دو تا بخریم!»
- چرا دو تا؟
«یکیشو بذاریم فریزر بعداً بخوریم»

من را می‌گویی
کیفور
خوشحال
فوری هم قبول:
- یک دست جگر سفید هم می‌خریم
با سیرابی خوشمزه می‌شود!

از نظر مالی شاید گران‌تر
دو دست سیرابی
هر دست 30 هزار تومان
دو دست جگر سفید
هر دست 5 هزار تومان
ولی
دلم راضی‌تر
آدم مگر برای تمیز شدن ماشین پول خرج می‌کند؟
خودش در خانه یک دستمال می‌کشد خب
یک تشت آب هم کارش را راه می‌اندازد!



دیشب بچه‌ها سیرابی خوردند
برای افطار
و سیدمرتضی جملات قصار خود را گفت:
«سیرابی خیلی عجیبه
همه غذاها یا خوشمزه هستند یا مفید
غذایی که هم خوشمزه باشه و هم مفید نداریم
سیرابی ولی هم خوشمزه‌ست و هم مفید
چربی و قند ندارد
فایده هم دارد»

قال رسول‌الله (ص): «إنّ لِرَبِّکُم فی أیّامِ دَهرِکُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ لَعَلَّهُ أن یُصِیبَکُم نَفحَةٌ مِنها فلا تَشقَونَ بَعدَها أبدا» (کنزالعمّال، 21324)
همانا از سوى پروردگار شما در طول عمرتان نسیم‌هایى مى‌وزد، پس خود را در معرض آن‌ها قرار دهید، باشد که نسیمى از آن نفحات به شما بوزد و زان پس هرگز به شقاوت نیفتید.


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
نیاز به تذکّر + پنج شنبه 101 فروردین 18 - 4:46 عصر

جواب نمی‌دادند
یکی‌شان اشتباهی کرده
داشتم سؤال می‌پرسیدم
از دلایلش
توضیح خواستن
پاسخ نمی‌داد

مشغول آشپزی
برای افطار
کتلت درست می‌کردم
و همچنان سؤال
و همچنان بدون پاسخ

یکی آرام این‌طور گفت
وقتی پرسیدم چرا جواب نمی‌دهد:
«آخه عصبانی هستی داری بلند صحبت می‌کنی»
خوشم آمد
صدایم را آرام کردم
راست می‌گفت
حواسم نبود
صدایم از حدّ معمول بلندتر
بنده خدا ترسیده
شاید به خاطر صدای بلند هود آشپزخانه
شاید چون حس می‌کردم صدا به صدا نمی‌رسد



بچه‌ها دور هم
فردای آن روز
جمع‌شان کردم
و جمله‌ای:
- آدم گاهی خودش متوجه نیست
اگر من صدایم بلند بود
لطفاً بگویید
مثل این‌بار
همان اول کار
یک جمله کافیست:
«بابا صدات بلنده»
مطمئن باشید که ناراحت نمی‌شوم
یقین داشته باشید

صدایم قوی
از ابتدا
سال‌های سال
در راهپیمایی‌ها خیلی کاربرد دارد
تکبیر شب 22 بهمن
خدا را شکر
تا چهارتا خیایان آن‌طرف‌تر هم
ولی فقط همین
برای همین خوب است
صدای انسان نباید بالا رود
در جایی به جز این!

قال رسول اللّه (ص): «إنّ اللّه َ یُحِبُّ الصَّوتَ الخَفیضَ، و یُبغِضُ الصَّوتَ الرَّفیعَ» (منیة المرید، ص213)
خداوند صداى آهسته را دوست دارد و صداى بلند را دشمن مى‌دارد.


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
فتوشاپ + یکشنبه 100 دی 26 - 6:0 صبح

یاد گرفته
نه خیلی زیاد
ولی
البته قدری که نیاز است
ویرایش و تغییرات

این تصویر را به من داد:



که چه؟!
«بگذار در وبلاگت!»

تصویر اصلی و تصویر اصلاح شده
هر دو در کنار هم
از خودش
تصاویر قدیمی
با افتخار
خوشحال از این‌که توانسته چنین تغییراتی اعمال کند! د:

قال ساقی کوثر (ع): «إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ اثْنَتَانِ: اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ» (نهج‌البلاغه، خ28)
ترسناک ترین چیزى را که بر شما از آن بیمناکم دو چیز است: هواپرستى و آرزوهاى دراز (نخستین، انسان را از پیروى از حق باز مى دارد و دومى، آخرت را به فراموشى مى سپارد). (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
ورزش ِ مجازی + دوشنبه 100 دی 20 - 8:50 صبح

این بار توپ درست کرد
برای کلاس ورزش
عجیب است
ولی واقعی!



ورزش که مجازی نمی‌شود
این را همه می‌دانند
پس معلّم چه کند؟
بالاخره حقوق می‌گیرد

تکلیف معلوم است
باید تشویق کند
گزارش فعالیت بخواهد
در منزل ورزش کنند
راه دیگری که ندارد



اما این‌بار
مثل سال گذشته
کاردستی خواسته
هر کدام چیزی درست کنند
هنری که به ورزش مرتبط
نمره هم می‌دهد



مریم کیک درست کرد
تصویرش برای مدرسه
خودش برای خودشان
سه نفری همه را خوردند!

قال زَینُ الصِّدّیقینَ (ع): «أَلَا فَاعْمَلُوا فِی الرَّغْبَةِ کَمَا تَعْمَلُونَ فِی الرَّهْبَةِ» (نهج‌البلاغه، خ28)
آگاه باشید! همان گونه که به هنگام ترس عمل مى کنید در موقع آرامش نیز عمل کنید! (و تنها، در سختى ها و مشکلات، به یاد خدا نباشید). (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
شیدایی + پنج شنبه 100 آذر 25 - 5:0 صبح

گاهی شیفته هستی
برای هنری
عشق آن را دارد
فقط و فقط آن
یک‌جور متفاوت می‌شود
آدم را رها نمی‌کند
همیشه با او

کارها را معمولاً می‌نویسیم
برای نظم
جلوگیری از فراموشی
بچه‌ها هم یاد بگیرند
چیزهایی که باید بخریم:
- بنویس پنیر بخریم
پنجشنبه که با هم رفتیم بیرون!



سبک نوشتن را دیدید؟!
اصلاً یک حوصله‌ای

سیدمرتضی دیوانه طراحی‌ست
نقاشی
نقاشی نه به عنوان رنگ‌آمیزی
بیشتر سیاه‌قلم
فقط مشکی
نه
سیاه‌قلم هم نه دقیقاً
طراحی فقط
رسم فنی شاید
طراحی و ترسیم
کشیدن خطوط و شمایل
کاریکاتوری

دو سه تا کلاس رفت
تابستان‌های گذشته
هر کدام دو سه جلسه
نپسندید
باب طبعش نبود
نه نقاشی و رنگ‌آمیزی
نه سیاه‌قلم و طراحی سایه‌دار
شاید بشود گفت گرافیک
طراحی لوگو مثلاً
بیشتر به درد نقشه‌کشی می‌خورد
طبعش

انسان کلاً این‌طور
وقتی دوست بدارد
در همه چیز داخل می‌کند
همان را
همیشه همراهش است
در همه کارهایش
آن‌چه را که دوست دارد
زمین نمی‌گذارد
«پنیر» و «موش» می‌کشد
حتی وقتی قرار است بنویسد «پنیر»

حالا فکر کن «خدا» را دوست بدارد
بدون رضایت او کاری انجام می‌دهد؟!
بدون حسّ حضورش؟!
بدون ملاحظه و توجه به امر و نهی‌اش؟!

نداریم که غافل می‌شویم!

قال قرآن ناطق (ع): «أَوَّلُ الدِّینِ مَعْرِفَتُهُ وَ کَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِیقُ بِهِ وَ کَمَالُ التَّصْدِیقِ بِهِ تَوْحِیدُهُ وَ کَمَالُ تَوْحِیدِهِ الْإِخْلَاصُ لَهُ» (نهج‌البلاغه، خ1)
آغاز دین شناخت اوست، و کمال شناختش باور کردن او، و نهایت از باور کردنش یگانه دانستن او، و غایت یگانه دانستنش اخلاص به او،  (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
نوسازی + جمعه 100 آذر 19 - 3:1 عصر

دور هم بازی می‌کنند
تقریباً هر روز
آخر هفته‌ها بیشتر
این‌بار مشغول «اسم و فامیل»

دیدم تکراری شده
حروف الفبا را دور زده
کلمات، دیگر همه در ذهن‌شان
تا یکی حرفی انتخاب می‌کند
فوری همه را تکمیل
به نظرم خسته‌کننده

- بچه‌ها!
چرا قانون بازی رو عوض نمی‌کنید؟
این بار کلماتی رو بنویسید که حرف مورد نظر در آخرش باشه!



تازه شد
رنگ و رو گرفت
جدید شد
خوش‌شان آمد
حالا می‌توانستند واقعاً خود را بیازمایند
دایره لغات
تلاش کنند
ببرند و ببازند
متفاوت از دفعات قبل
دوباره از نو
همه چیز تازه

دولت‌ها هم همین‌طور
مسئولین هم
مدیران نیز
زیر و رو شدن
تغییر کردن
از نو آغاز کردن
چقدر متفاوت
انسان هم به تغییر نیاز دارد
همان‌قدر که جامعه

امروز چقدر تفاوت را می‌شود دید
در همین صد روز
همین صدروزی که دولت جدید سر کار آمده
و چقدر خوب
و چقدر امید!

کتب امام الصّالِحین (ع): «لاَ یَکُنِ اخْتِیَارُکَ إِیَّاهُمْ عَلَى فِرَاسَتِکَ وَاسْتِنَامَتِکَ وَحُسْنِ الظَّنِّ مِنْکَ، فَإِنَّ الرِّجَالَ یَتَعَرَّضُونَ لِفِرَاسَاتِ الْوُلاَةِ بِتَصَنُّعِهِمْ وَحُسْنِ خِدْمَتِهِمْ، وَلَیْسَ وَرَاءَ ذَلِکَ مِنَ النَّصِیحَةِ وَالاَْمَانَةِ شَیْءٌ» (نهج‌البلاغه، ن53)
در انتخاب این منشیان هرگز به فراست و هوشیارى خود، و اعتماد شخصى و حسن ظن خویش قناعت مکن، زیرا افراد (فرصت طلب) براى جلب توجّه زمامداران به ظاهرسازى و خوش خدمتى مى پردازند در حالى که در ماوراى این ظاهرِ جالب هیچ گونه خیرخواهى و امانت دارى وجود ندارد. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - بازی 21 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
سریع تر از زمان + سه شنبه 100 آذر 9 - 8:34 صبح

«بابا»
- بله
«میشه برام پیرهن سفید بدوزی، مثل مال خودت؟»
- مگه پیرهن نداری؟
«برای داخل خونه»
- خب برای خونه هم که پیرهن داری
«نمی‌خوام رنگی باشه، سفید باشه»
- چرا سفید؟
«چون می‌خوام بزرگ شدم طلبه بشم!»



قبلاً تفاوت می‌کرد
خیلی متفاوت
همین چند ماه پیش
اصرار داشت «وکیل» شود
قطعی و بدون تردید
مسیر آن را هم پرسیده
راهنمایی هم کرده
می‌دانست چه رشته‌ای برود

قبل‌تر هم
تابستان
محکم و مصرّ
فقط آتشنشان
حتی رفتیم ایستگاه آتشنشانی سر فلکه ارتش
با یک‌نفرشان صحبت کردیم
مسیر استخدام را



تغییر سریع است
زمان ِ تغییر است اصلاً
دوره نوجوانی
تصمیماتی سخت

- پسرم نگران نباش! باز هم تغییر خواهد کرد.
شب دراز است و قلندر بیدار
عمر به همین سپری
«نه! تصمیم من قطعی‌ست!»

انسان هست و همین تصمیمات
انسانیّت به همین
کار اصلی‌مان
«اختیار» داریم دیگر
خدا به ما بخشیده
کارمان همین
تصمیم بگیریم
پاداش و عقاب هم
بهشت و جهنم
وقتی بین خوبی و بدی
وقتی حتی بین دو خوبی
یا دو بدی
خوبی بیشتر
یا بدی کمتر
«تصمیم‌گیری» هرگز ما را رها نمی‌کند!

قال امام النّاصِحُ (ع): «مَا أَنْقَضَ النَّوْمَ، لِعَزَائِمِ الْیَوْمِ.» (نهج‌البلاغه، ح440)
چه شکننده است خواب براى تصمیم هایى که (انسان) در روز مى گیرد. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

<      1   2   3   4   5   >>   >

چهارشنبه 103 آذر 7

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سید مرتضی - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X