سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

مال خود را در راه حقوق [دوستان] ببخش و ازآن، به دوستت برسان که بخشش به آزاده، سزاوارتر است . [امام علی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  داستان ِ بانکدار 6 - داستان ِ بانکدار 5 - داستان ِ بانکدار 4 - داستان ِ بانکدار 3 - داستان ِ بانکدار 2 - داستان ِ بانکدار 1 - نمونه اقتصاد اسلامی - فلسفه حجاب - 
هابی + چهارشنبه 98 خرداد 22 - 5:0 صبح

«لحظه»‌ای‌ست
علاقه‌های کودکان
کم‌تر ماندنی باشد
بیشتر آزمایشی

نرم‌افزار رُزتا استون را نصب کردم
یکی از زبان‌ها را انتخاب کردند
عربی

سیداحمد و سیدمرتضی
چند روز سرگرم
درس‌ها را می‌گذراندند
هر وقت که وقت می‌کردند
پشت سر هم



زیاد اما طول نکشید
از دو هفته عبور نکرد
رها شد
رها کردند
دیگر سراغش نرفتند
خسته شدند
نه
خسته نشدند
علاقه‌شان تمام شد
علاقه‌ای که موقّتی بود
از سر کنجکاوی
بیشتر حسّ آشنایی با یک زبان جدید

کلمه «هابی» را اولین بار از دکتر عدالتی* شنیدم
خدایش بیامرزاد
به ما نجوم درس می‌داد:
«ستاره‌شناسی هابی است، یعنی هر کسی دوست دارد درباره آن بداند، ولی کمتر کسی تا پایان ادامه می‌دهد»

* محمد تقی عدالتی، دکترای تخصصی نجوم از دانشگاه منچستر انگلستان، استاد کامل در رشته اختر فیزیک و عضو هئیت علمی گروه فیزیک دانشگاه فردوسی مشهد، رئیس مرکز تقویم کشور، وفات: 1383


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - آموزش 28 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  داستان ِ بانکدار 6 - داستان ِ بانکدار 5 - داستان ِ بانکدار 4 - داستان ِ بانکدار 3 - داستان ِ بانکدار 2 - داستان ِ بانکدار 1 - نمونه اقتصاد اسلامی - فلسفه حجاب - 
جیپ جنگی + دوشنبه 98 خرداد 20 - 5:0 صبح

چند روز طول کشید
چند روز رفتیم
همان مسیر را
از شهید ستاری تا عباس‌آباد
از خانه پدری
تا موزه دفاع مقدّس

نمی‌شد در یک روز تمام کرد
هر روز بخشی را
روز بعد جیپ جنگی و هلیکوپتر



سرگرم می‌شوند
سرگرم بازی
آن‌قدر که به بخش بعدی نمی‌رسیم
ناچاریم برویم و دوباره بازگردیم
خدا را شکر که رایگان است
بازدید از این تجهیزات جنگی



ما علاقه‌ای به جنگ نداریم
کودکان‌مان را هم
قطعاً نبایستی مشتاق جنگ بار آوریم
اما
دشمن هست
ما دشمن داریم
تا وقتی آخرت برای ما اصل است
و دنیا برای غرب
دشمن داریم
او می‌خواهد ما را به جهت خود بکشد
و ما نیز
او را در جهت خود
پس جنگ هست
چه بخواهیم و چه نخواهیم
تا دنیاپرستی هست

وقتی می‌دانیم جنگ قهری‌ست
دیگر نمی‌توانیم به اصل رجوع کنیم
اصل صلح و دوستی
ناچاریم جنگاوری را نیز به کودکان‌مان یاد دهیم
برای روزی که نیاز باشد
وقتی که ما نباشیم
دشمن که همیشه هست!


قال (علیه‌السلام): «مَعَاشِرَ الْمُسْلِمِینَ اسْتَشْعِرُوا الْخَشْیَةَ وَ تَجَلْبَبُوا السَّکِینَةَ وَ عَضُّوا عَلَى النَّوَاجِذِ فَإِنَّهُ أَنْبَى لِلسُّیُوفِ عَنِ الْهَامِ، وَ أَکْمِلُوا اللَّأْمَةَ وَ قَلْقِلُوا السُّیُوفَ فِی أَغْمَادِهَا قَبْلَ سَلِّهَا وَ الْحَظُوا الْخَزْرَ وَ اطْعُنُوا الشَّزْرَ وَ نَافِحُوا بِالظُّبَى وَ صِلُوا السُّیُوفَ بِالْخُطَا» (نهج‌البلاغه، خ66)
اى مسلمانان! لباس زیرین خود را ترس از خدا (و احساس مسؤلیّت در برابر دشمنان حق) و لباس رویین خود را آرامش و خونسردى قرار دهید; دندانهارا بر هم بفشارید که مقاومت جمجمه ها را در برابر ضربات دشمن بیشتر مى کند. زره را (با کلاه خود و ساعد بند) کامل کنید و شمشیرها را قبل از کشیدن از نیام، تکان دهید (تا به آسانى از نیام درآید.) با خشم و بى اعتنایى به دشمن نظر افکنید و به هر سو حمله کیند و ضربه بزنید تا غافلگیر نشوید; از فاصله نزدیک با لبه تیز شمشیر، حمله نمایید و با پیش نهادنِ گام، شمشیر را به دشمن برسانید! (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  داستان ِ بانکدار 6 - داستان ِ بانکدار 5 - داستان ِ بانکدار 4 - داستان ِ بانکدار 3 - داستان ِ بانکدار 2 - داستان ِ بانکدار 1 - نمونه اقتصاد اسلامی - فلسفه حجاب - 
جنگنده شکاری + شنبه 98 خرداد 18 - 5:0 صبح

تا به حال این‌قدر از نزدیک ندیده بودند
فرزندانم
من هم ندیده
هرگز
یک جنگنده شکاری را
این‌قدر از نزدیک!

ما فقط برای پل طبیعت رفته بودیم
مسافت زیاد
ترافیک همّت
پل را که رد کردیم
یک پارک جنگلی یافتیم
بعد از پارک
ساختمانی بزرگ
خیلی بزرگ
با تانک‌های فراوانی در اطراف



- نه بچه‌ها! امروز نه، برویم فردا برگردیم، ظهر شده و وقت نهار.
نوروز بود
تهران مهمان
دیگر دیر شده
بازگشتیم خانه
و روز بعد...
این‌بار مستقیم رفتیم به موزه دفاع مقدس
بدون گذشتن از پل طبیعت
بدون دادن هزینه پارکینگ
جلوی موزه فضای وسیعی برای پارک خودرو در نظر گرفته بودند
آفرین به این همّت!

تانک‌ها که تمام شد
چشمم به جنگنده‌ها خورد
باور نمی‌کردم
باور نمی‌کردیم
این‌قدر نزدیک
مگر می‌شود
مگر داریم؟!



می‌شد به بال‌های F5 دست زد
نه آنی که صفحه را رفرش می‌کند
این‌یکی پرواز می‌کرد
فانتوم
این سوی پل

و در آن سو
هواپیمای سقوط کرده عراقی
آن را هم می‌شد از نزدیک دید

فوق‌العاده بود
ندیده‌اید؟
نرفته‌اید؟
موزه دفاع مقدس؟
باید رفت
هر کسی که نرفته باید برود
این هواپیماها واقعاً دیدن دارد!

پرواز...
چرا انسان‌ها همه پرواز را دوست دارند
و پرندگان را
و ابزاری که بتوان با آن پرید؟
این راز عشق صعود به آسمان چیست؟!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  داستان ِ بانکدار 6 - داستان ِ بانکدار 5 - داستان ِ بانکدار 4 - داستان ِ بانکدار 3 - داستان ِ بانکدار 2 - داستان ِ بانکدار 1 - نمونه اقتصاد اسلامی - فلسفه حجاب - 
جنگل ِ تانکها + پنج شنبه 98 خرداد 16 - 5:0 صبح

بچه‌ها از خودبی‌خود شدند
آن‌همه تانک را که دیدند
موزه بود
برای نمایش آورده
دویدند و بالا رفتند



قدرت
فلسفه توجه به سلاح
بالا رفتن
تصعید
تسلط
تنها دلیلی که اشتیاق کودکان را توجیه می‌کند
این همه علاقه
به بالا رفتن از چنین سلاح‌های پیشرفته‌ای را



ارزشمند است
کاری که انجام شده
کاری که انجام داده‌اند
جمع کردن این سلاح‌ها در یک‌جا
در اختیار کودکان
ببینند
آشنا شوند
گذشته را مرور کنند
آینده را پیش‌بینی

این تنها نبود
فقط تانک نبود
خیلی بیشتر...


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  داستان ِ بانکدار 6 - داستان ِ بانکدار 5 - داستان ِ بانکدار 4 - داستان ِ بانکدار 3 - داستان ِ بانکدار 2 - داستان ِ بانکدار 1 - نمونه اقتصاد اسلامی - فلسفه حجاب - 
جنگل ِ شهری + سه شنبه 98 خرداد 14 - 5:0 صبح

حسابی خسته شدیم
یک‌ساعت پیاده‌روی
جنگل‌پیمایی دقیقاً

پل طبیعت را که رد کردیم
وارد یک جنگل شدیم
نام پارک روی آن گذاشته بودند
انسان ساخته
اما
چیزی از جنگل کم نداشت!



دل ِ بشر تنگ شده است
برای طبیعت
قبل‌تر خراب می‌کرد
جنگل را
دریاچه را
حالا امروز
خودش می‌سازد
همان‌هایی که خراب کرده

اما
این‌بار نه همان‌قدر طبیعی
مصنوعی
ساختگی
تلاشی برای بازگشت به زندگی انسانی
به جای ماشینی
می‌خواهد اشتباه خود را جبران کند
انسان مگر چقدر وقت دارد تا همه راه‌ها را با آزمون و خطا طیّ کند؟
بدون هدایت از بیرون
زندگی انسان مثل چرخیدن اسب عصّاری‌ست!

در جنگل رفتیم
تا اتفاق جالبی
جای جالبی را پیدا کردیم
یک موزه بود انگار
«موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس»
روی سردر آن که این‌طور نوشته!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  داستان ِ بانکدار 6 - داستان ِ بانکدار 5 - داستان ِ بانکدار 4 - داستان ِ بانکدار 3 - داستان ِ بانکدار 2 - داستان ِ بانکدار 1 - نمونه اقتصاد اسلامی - فلسفه حجاب - 
انیمیشن ِ هویّت + یکشنبه 98 خرداد 12 - 5:0 صبح

«فیلم راز سیاوش رو گرفتی؟»
- می‌گیرم پسرم!

ول کن نبود
سیداحمد
هر روز
روزی چند بار
«گرفتی؟»
- پیداش کنم می‌گیرم!



ماجرا چیست؟
ماجرای هویّت است
و این خیلی مهم

بخشی از فیلم را در تلویزیون دید
یک انیمیشن
ولی چرا این‌قدر مهم
چرا مهم شده برایش؟

چون بن‌تن را می‌شناسد
او را می‌بیند
سیاوش هم قهرمان ملّی
برای او
نامی از شاهنامه
دنبال برتری می‌گردد
برتری خودش
برتری ملّتش
برتری کشورش
برتری گروهی که به آن تعلّق حسّ می‌کند
بر غرب
بر دشمن
بر گروهی که سعی در سلطه‌گری دارد
خوی سلطه اصلاً
نتیجه تحقیر
تحقیر سوپرمن و بت‌من و مرد عنکبوتی
رضایتی که با دیدن برتری سیاوش بر بن‌تن احساس می‌کند



این خوب است
این‌طور انیمیشن ساختن خوب است

البته بهتر می‌شد اگر خیلی عقب نمی‌رفتیم
به ایران باستان
ایران جدید هم هست
تازه‌تر هم هست
واقعی‌تر هم
چه اشکالی دارد شهید همّت با سوپرمن بجنگد
شهید خرازی
شهید باکری
لشکری به فرماندهی این رزمندگان اسلام
با لشکری به فرماندهی سوپرمن
چنین انیمیشنی هم پرفروش خواهد شد
هم پرفایده
منفعت فرهنگی زیادی دارد
زیرا
هویّت را به کودک ایرانی باز می‌گرداند
تحقیر را بر می‌دارد
انیمیشن‌های ابرقهرمانی آمریکایی کودکان ما را سال‌ها تحقیر کرده‌اند!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - فیلم 16 - فرهنگ 89 - سید احمد 274 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  داستان ِ بانکدار 6 - داستان ِ بانکدار 5 - داستان ِ بانکدار 4 - داستان ِ بانکدار 3 - داستان ِ بانکدار 2 - داستان ِ بانکدار 1 - نمونه اقتصاد اسلامی - فلسفه حجاب - 
اسرائیل ِ زباله + جمعه 98 خرداد 10 - 6:48 عصر

یکی از خلاقیت‌های موزه دفاع مقدّس
جالب بود



مفهوم کلّی را فهمیدم
اسرائیل و زباله‌دانی
اما
ترکیب چهار تصویر با هم...

نتوانستم داستان آن را درک کنم
نشان اسرائیل تبدیل به بمب می‌شود
می‌ریزد در سطل زباله
خب چرا خود نشان اسرائیل همین‌طوری نمی‌رود درون سطل زباله؟!
این‌طوری که سطل می‌ترکد! :)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید احمد 274 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  داستان ِ بانکدار 6 - داستان ِ بانکدار 5 - داستان ِ بانکدار 4 - داستان ِ بانکدار 3 - داستان ِ بانکدار 2 - داستان ِ بانکدار 1 - نمونه اقتصاد اسلامی - فلسفه حجاب - 
جاپارک راهپیمایی + جمعه 98 خرداد 10 - 6:47 عصر

پیدا کردم
همین راحتمان کرد

همیشه مشکل داشتیم
سال‌هاست
اوایل نزدیک پارک می‌کردیم
مشکل ترافیک بود
بعد هم دور
کلّی باید پیاده می‌رفتیم تا تازه به آغاز راهپیمایی برسیم
این شد که...

این‌بار نقشه را گستراندم
تمام اطراف حرم حضرت معصومه (س) را
مسیر راهپیمایی را
خوب گشتم
و یافتم
جایی را که در مسیر نبود
عوارض طبیعی و مصنوعی جدا کرده
اما
راهی داشت
میان‌بری تا مسیر

خوب است
خودش است
همین است
امروز ماشین را بردم و آن‌جا پارک کردم
دیگرانی نیز فهمیده
همان‌جا آمده
از میان‌بر رفتیم و زود به راهپیمایی رسیدیم
در بازگشت نیز
خیلی سریع
بدون هیچ ترافیکی!

راهپیمایی روز قدس امسال
امروز صبح
خیلی خوش گذشت
برای بچه‌ها هم راحت بود
راحت‌تر از گذشته



کجا؟
نمی‌گویم
بگویم که دفعه بعد جا برای خودمان هم گیر نمی‌آید
نباید لو برود! :)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - خودم 11 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  داستان ِ بانکدار 6 - داستان ِ بانکدار 5 - داستان ِ بانکدار 4 - داستان ِ بانکدار 3 - داستان ِ بانکدار 2 - داستان ِ بانکدار 1 - نمونه اقتصاد اسلامی - فلسفه حجاب - 
الگوی مصرف + پنج شنبه 98 خرداد 2 - 5:0 صبح

حرص ایجاد می‌کند
زندگی مدرن
کاپیتالیزم این را ایجاب کرده
فاصله طبقاتی در مصرف

هر غذایی را هر کسی نباید بخورد
هر سینمایی را هر کسی نباید برود
هر خودرویی را هر کسی نباید سوار شود
هر استخری برای هر کسی نیست
این فاصله طبقاتی‌ست



فاصله طبقاتی باید باشد
از ارکان نظام سرمایه‌محور است
نباشد می‌پاشد
چرا؟

کارگر یا کارمند
هر کسی که کالا یا خدمات تولید می‌کند
درآمدی داشته است
باید می‌داشته
حالا که نظام سرمایه‌داری آمده
بانک که راه افتاده
باید بخشی از این درآمد را بدهد
بخش بزرگی هم
ربا به اندک راضی نمی‌شود که
بدهد برای کسی که کار نمی‌کند و درآمد دارد
رباخوار یعنی
کسی که پول برایش پول می‌آورد
بانکدار یعنی
آن‌که از تورّم نان می‌خورد
دلّال و محتکر یعنی

پس
او باید بیشتر کار کند
کارگر و کارمند
هر کسی که تولید می‌کند
کالا یا خدمات
تا
بتواند همان مقدار قبل درآمد کسب کند

آیا کارگر یا کارمند می‌پذیرد؟
البته که خیر
اگر دست خودش باشد
قطعاً نمی‌پذیرد

پس تمدن نیاز به حرص دارد
تحریص کند
بستنی با روکش طلا درست می‌کند
خودرو با دست‌دنده طلا
استخرهایی که شهوانی‌تر باشند
لباس‌هایی که
پوشیدن‌شان برند و مارک محسوب شود
خودروهایی که
حتی دیدن‌شان دست و دل آدم را می‌لرزاند

سرمایه‌داری این است
با تفاخر روی الگوی مصرف
با فاصله طبقاتی
حرص ایجاد می‌کند
آرزو می‌سازد
«بابا یه روز می‌شه ما هم بالای برج میلاد نهار بخوریم و دور خودمون بچرخیم؟»
رستوران گردان در ارتفاع بالا برای همین است
حالا
دیگر او با رضایت خود بیگاری می‌دهد
بیشتر درآمد خود را
با دست خود
تحویل بانک و رباخوار
سرمایه‌دار
چون الگوی مصرف طبقاتی شده است
و او نمی‌خواهد تحقیر شود!

قال علی بن ابی‌طالب (ع): «فَلْتَکُنِ الدُّنْیَا فِی أَعْیُنِکُمْ أَصْغَرَ مِنْ حُثَالَةِ الْقَرَظِ وَ قُرَاضَةِ الْجَلَمِ، وَ اتَّعِظُوا بِمَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ قَبْلَ أَنْ یَتَّعِظَ بِکُمْ مَنْ بَعْدَکُمْ، وَ ارْفُضُوهَا ذَمِیمَةً فَإِنَّهَا قَدْ رَفَضَتْ مَنْ کَانَ أَشْغَفَ بِهَا مِنْکُمْ» (نهج‌البلاغه، خ32)
باید دنیا در چشم شما کم ارزشتر از تفاله برگ هایى باشد که با آن دبّاغى مى کنند (که بسیار بدبو و متعفّن و بى ارزش است) یا (بى بهاتر از) بقایاى قیچى شده پشم حیوانات باشد (که بر زمین مى ریزد و کسى به آن اعتنا ندارد). و از کسانى که پیش از شما بودند پند گیرید، قبل از آن که آیندگان از شما پند گیرند و این دنیاى پست و نکوهیده را رها کنید زیرا کسانى را که از شما شیفته تر نسبت به آن بودند رها ساخت (و به عاشقان خود کم ترین وفایى نکرد).
(ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  داستان ِ بانکدار 6 - داستان ِ بانکدار 5 - داستان ِ بانکدار 4 - داستان ِ بانکدار 3 - داستان ِ بانکدار 2 - داستان ِ بانکدار 1 - نمونه اقتصاد اسلامی - فلسفه حجاب - 
افطار ِ غدیر + چهارشنبه 98 خرداد 1 - 12:22 صبح

برای تفریح
خوشی بیشتر
تنوّع و تفاوت
افطار را رفتیم بوستان غدیر

ساده
همانی که قرار بود در خانه بخوریم
نمایشگاه را که دیدیم
«حج همراه با کالای ایرانی»
بعد از نمایشگاه
خانه نیامدیم
از قبل وسایل لازم را پشت ماشین گذاشته بودیم



«می‌شه هر شب افطار رو بیایم این‌جا بخوریم؟»
- نه پسرم
ساعت رو نگاه کن
خیلی دیر می‌شه
از وقت خوابمون می‌گذره!

هوا عالی
بهاری
بوستان هم خلوت
آرامشی وصف‌ناپذیر
اصلاً وقتی آسمان بالای سرت باشد
بدون سقف
احساس حضور خدا هم بیشتر
انگار بهتر تو را می‌بیند
وقتی روزه‌ات را با نام او باز می‌کنی
حضورش را می‌بینی! :)

قال أمیرالمؤمنین (ع): «أَحْمَدُهُ اسْتِتْمَاماً لِنِعْمَتِهِ وَ اسْتِسْلَاماً لِعِزَّتِهِ وَ اسْتِعْصَاماً مِنْ مَعْصِیَتِهِ وَ أَسْتَعِینُهُ فَاقَةً إِلَى کِفَایَتِهِ، إِنَّهُ لَا یَضِلُّ مَنْ هَدَاهُ وَ لَا یَئِلُ مَنْ عَادَاهُ وَ لَا یَفْتَقِرُ مَنْ کَفَاهُ» (نهج‌البلاغه، خ2)
حمد و ستایش مى کنم او را براى جلب اتمام نعمتش و اظهار تسلیم در برابر عزّتش و تقاضاى حفظ و نگهدارى از معصیتش، چرا که آن کس را که او هدایت فرماید هیچ گاه گمراه نمى شود و آن کس را که او دشمن دارد هرگز رهایى نمى یابد و هر که را او کفایت کند محتاج نگردد (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

شنبه 103 شهریور 31

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سید احمد - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X