سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

مردم دشمن آنند که نمى‏دانند . [نهج البلاغه]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
چه کنیم 7 + سه شنبه 95 شهریور 2 - 7:0 عصر

بنده سئوالات و یا بهتر بگویم بسته سئوالات و مباحث زیادی دارم.
‌‌‌‌‌‌‌‌البته بهتر میدانم که اولا میزان اطلاع خودم از مباحث فرهنگستان رو بگم تا بهتر بتوانید کمک کنید.
‌‌‌‌از مباحث مرحوم استاد معرفی فرهنگستان به زبان خودشان را خواندم(همان ‌‌‌‌سخنرانی ها ی مشهد)
‌‌‌‌از مباحث استاد میرباقری، چند سخنرانی و دو کتاب ولایت الاهیه و اصلاحات، دین ‌‌‌‌و...
‌‌‌‌از استاد صدوق، بروشور معرفی فرهنگستان وچند سخنرانی
‌‌‌‌بنده نیت این را دارم که به قدر توان اسلام شناس شوم،
‌‌‌‌سپس در مسیر تحقق این اسلام قدم بردارم. البته اکنون جمع بندی بنده امداد ‌‌‌‌انقلاب اسلامی است.
‌‌‌‌وآن را طریق تحقق میدانم، حال چه بتوان نمونه ی اسلام را در دوران غیبت ‌‌‌‌محقق کرد و چه آن که این حکومت زمینه ساز ظهور امام عصر ارواحنا له فداه ‌‌‌‌باشد.
‌‌‌‌البته مانعه الجمع نیستند.
اولا پیرامون مسئله اسلام شناس شدن که ‌‌‌‌اصطلاحا فقیه شدن میگویند بفرمایید. مرحوم سید منیر یا خودتان چه نظری ‌‌‌‌دارید؟ از مغهوم آن، مراحل رسیدن به آن و یا....
‌‌‌‌ثانیا سیری همراه با منابعش برای شناخت و یا تسلط بر تولیدات مرحوم سید ‌‌‌‌منیر پیشنهاد بدید.
‌‌‌‌ثالثا سئوالاتی پیرامون مباحث درونی تر فرهنگستان دارم که در مراحل بعدی عرض ‌‌‌‌میکنم.
‌‌‌‌رابعا حرفهایی هم در مورد مباحث امروز انقلاب هست که آن هم خدمتان عرض خواهم ‌‌‌‌کرد.


مهم‌‌‌‌ترین دستاوردهای استاد حسینی (ره)
در دوره‌‌‌‌های پژوهشی ایشان ثبت شده است
نوارهایی که سلسله‌‌‌‌وار ضبط گردیده
و گروه‌‌‌‌ها موظف بودند به صورت منظم همه را پیاده و ویرایش نمایند
و به صورت جزوه درآورند

مهم‌‌‌‌ترین مطلبی که در نخستین آشنایی با دفتر باید انجام شود
درک و فهم جدول طبقه‌‌‌‌بندی آموزشی‌‌‌‌ست
این آخرین دستاورد استاد حسینی (ره) بود
چند ماه قبل از رحلت
و یک فهرست است از کلّ مباحث دفتر
سه جدول دارد
اما ربط این سه جدول شاید مانند سایر جداول ایشان
کاملاً منطقی و روشی به نظر نرسد

جدول اول «روند» است
مسیری که طی شده و بحث به این نقطه رسیده است
از اصول انکارناپذیر و مسائل اغماض ناپذیر
و در نهایت
مراحل اجتناب‌‌‌‌ناپذیر

جدول دوم ارکان مدل نظری‌‌‌‌ست
تولید اصطلاحات و تکثیر آن‌‌‌‌ها و تعاریف و معادله در این جدول فهرست شده‌‌‌‌اند

جدول سوم نیز بحث اجرای مباحث است
روشی که در نهایت به وسیله آن
نظام اجتماعی بر مبنای نظام ولایت مهندسی خواهد شد
بحث فعالیت‌‌‌‌های حوزه و دانشگاه و دولت یا همان نظام اجرا
در این جدول نمایش داده شده

قبل از تولید این جدول
چند سال پیش از آن
استاد حسینی (ره) جدول دیگری برای گزارش فعالیت‌‌‌‌های دفتر
به مقام معظم رهبری در نمایشگاه دستاوردهای حوزه
تهیه فرموده بود
آن جدول نیز سه تایی بود
بخش اول مبادی، دوم مبانی و سوم مقاصد
در سه ردیف: حوزه، دانشگاه، اجرا
یک‌‌‌‌جور جدول روند محسوب می‌‌‌‌شد کل آن
کارهای انجام شده با یک پروگرس‌‌‌‌بار در ذیل هر خانه از جدول مشخص شده
و مقدار باقی‌‌‌‌مانده نیز معلوم بود تقریباً

این‌‌‌‌ها به شما یک تسلط عام و کلی می‌‌‌‌دهد
به تمام مباحث استاد حسینی(ره)

بعد از آشنایی با این دو بحث
باز هم نیاز به یک نگاه کلان است
استاد یک جدول جامعه‌‌‌‌شناسی دارند
که شامل سه سرفصل عمده سیاست، فرهنگ و اقتصاد است
که ابعاد جامعه را در عناصری لحاظ کرده است:
گرایش، بینش، دانش
توسعه، کلان، خرد
جهانی، بین‌‌‌‌المللی، ملی
این جدول بارها و بارها اصلاح شد
سیر تطوّر عجیبی دارد
از مهم‌‌‌‌ترین و کلان‌‌‌‌ترین جداول ایشان است
زیرا تمام موضوع فعالیت فرهنگستان را که جامعه است
در این جدول باید پوشش بدهد

از منظر استاد ما با سه موضوع کلان مواجه هستیم
تکوین، تاریخ و جامعه
مدیریت بخش اول و دوم به ما مربوط نیست
زیرا تحت تصرف ما قرار ندارد
تنها جامعه است که در دوران غیبت در اختیار ماست
و باید برای آن برنامه‌‌‌‌ریزی نماییم
لذا در یک نگاه کلی
شامل‌‌‌‌ترین موضوع نظام ولایت «جامعه» است
پس این جدول مهم‌‌‌‌ترین جدول خواهد بود
باید آن را به خوبی فرابگیرید
و بر روی تمام اصطلاحات آن کار کنید و آشنا گردید

اگر بخواهیم به عنوان سیر مطالعاتی به این بحث نظر اندازیم
پس از دستیابی به یک نگاه اجمالی از طریق جدول طبقه‌‌‌‌بندی آموزشی
و سپس جدول جامعه به عنوان شامل‌‌‌‌ترین موضوع
وقت آن است که با سه متد اصلی استاد آشنا شوید

ایشان یک روش و متد برای حوزه قائل است
همان اصول فقه احکام حکومتی
ایشان دو دوره بحث اصلی اصول دارند
و سه چهار تا شاید بحث‌‌‌‌های فرعی و کوتاه مدت
آن بحث‌‌‌‌های اصلی شاید روی هم به تقریباً دویست جلسه برسد
مبادی و مبانی این علم بررسی شده است
بیشتر بحث ضرورت‌‌‌‌ها
بحث یقین در آن مطرح می‌‌‌‌شود
بحث یقین اجتماعی
چگونگی دستیابی به حجیّت از طریق تفاهم اجتماعی
امکان تحول و ارتقاء درک از مفاهیم وحیانی
از طریق رشد و تغییر مفاهیم ابزاری و نظام ارتکازات اجتماعی متشرّعه
این‌‌‌‌ها سرفصل‌‌‌‌های اصلی این مباحث است

روش دوم ایشان که برای دانشگاه تدوین شده
برای تولید تعاریف کاربردی
و تولید معادلات
بحث آزمون عینی و تجربی و انواع پیمایش‌‌‌‌ها
این‌‌‌‌جاست که روش تعریف را بر مبنای ایشان باید فرا گرفت
و این به نظر حقیر
از سخت‌‌‌‌ترین و دشوارترین مباحث استاد است
زیرا عمیق‌‌‌‌ترین مباحث فلسفی تولیدی ایشان را به کار می‌‌‌‌گیرد
در ساختن ابزاری که با آن بتوان «واقعیت» را شناخت
شناختی نسبی
که از یک‌‌‌‌سو از مطلق‌‌‌‌انگاری منطق صوری و انتزاعی رهاست
و از دیگرسو
دچار هرج و مرجی که در نسبیت غربی پدید آمده نمی‌‌‌‌شود
و پایگاهی برای حجیّت خود پیدا می‌‌‌‌کند
اگر چه این پایگاه را به هیچ‌‌‌‌ وجه به ثبات باز نمی‌‌‌‌گرداند
ثباتی که اگر ذره‌‌‌‌ای از آن وارد روش شود
روش تعریف
تمام تعاریف را دچار آسیب و مشکل خواهد کرد
یک نظام سیّال و در تغییر
که در عین سیّالیت دارای پایگاهی قابل اتکاست
این از عجایب است
همه شاهکار بحث فلسفه همین است
که بتوانیم نسبیت غربی را که یک واقعیت غیرقابل انکار است بپذیریم
و در عین حال مسلمان باقی بمانیم
و از اعتقاد به خدا دست برنداریم!
استاد نام «نسبیّت اسلامی» به این نظریه خود داده است

منطق سوم هم منطق اداره است
بحث مدل‌‌‌‌سازی
و تولید برنامه

اما در نهایت یک بحث فلسفه می‌‌‌‌ماند
استاد فلسفه را با نفی اصالت وجود و ماهیت آغاز می‌‌‌‌کند
که آن‌‌‌‌ها را اصالت ذات می‌‌‌‌نامد
اصالت ربط را بنیان می‌‌‌‌نهد
و بعد با ذکر اشکالات آن به اصالت تعلّق می‌‌‌‌رسد
همین تعلّق را وقتی تبیین می‌‌‌‌نماید
و اشکالات آن را می‌‌‌‌گیرد
می‌‌‌‌شود اصالت فاعلیت
که نام آن را نظام ولایت می‌‌‌‌نهد
این بحث فلسفه را اگر آشنا نباشید
خیلی از ریزبحث‌‌‌‌های اصول فقه قابل فهم نخواهد بود
و درباره روش تعریف
اصلاً هیچ چیز از روش تولید تعاریف کاربردی و معادلات نمی‌‌‌‌شود فهمید

گمان می‌‌‌‌کنم این‌‌‌‌ها مباحث اصلی باشد
غیر از این بحث بسیار است
بحث ناهنجاری‌‌‌‌ها
تحلیل آسیب‌‌‌‌های اجتماعی نظام اسلامی
مباحث اقتصادی
خیلی بحث‌‌‌‌های پراکنده
ولی همه آن‌‌‌‌ها یک‌‌‌‌جور به کارگیری همین مفاهیم اصلی‌‌‌‌ست
در موضوعات مختلف

امیدوارم فهرست فوق به کار شما بیاید
اگر چه بدون مراجعه به اسناد و فهارس
و با سرعت نوشته شده است
امید که به لطف یزدان
عاری از غلط و اشتباه باشد
بنده آن‌‌‌‌چه می‌‌‌‌دانم عرض کردم
خیلی از جزوات ایشان را هنوز توفیق مطالعه نداشته‌‌‌‌ام
حدود هفت هزار جزوه به نظرم موجود باشد
البته نه این‌‌‌‌که در هر جزوه تمام مطالب گفته شده جدید باشد
بعد از مدتی که مشغول مطالعه شوید
ملاحظه خواهید کرد که مثلاً از 14 صفحه یک جزوه
شاید یک یا دو صفحه آن مطلب جدید دارد به طور میانگین
باقی در تکرار و تبیین مفاهیمی‌‌‌‌‌‌‌‌ست که قبلاً بیان شده
البته این مطلب متناسب با مباحث مختلف فرق می‌‌‌‌کند
موفق باشید


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - خواص 17 - آقامنیر 117 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
نسبیــّـت ِ بهشتی + چهارشنبه 93 خرداد 14 - 10:58 عصر

چند روزی‌ست این کتاب در دست است
اقتصاد شهید بهشتی
چند ساعت پیش که در پارک نشسته بودم
و به مطالعه اجباری روزانه مشغول
در هوای خنک شبانه بهاری قم
به این صفحات رسیدم
برایم جالب بود
شاید برای شما هم باشد:

دنبال جامعه مطلقاً خوب بودن
به دنبال مدینه فاضله اسلامی گشتن
امروز را
با فردایی که با ظهور محقق خواهد شد سنجیدن
و بدی‌ها و خطاها
و حتی پاره‌ای معصیت‌ها را
از بعضی افراد مسئول
بر سر نظام اسلامی کوفتن و غیراسلامی‌ش خواندن...

شهید بهشتی ره به راستی یک امّت بود!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: روحانیت 20 - اقتصاد 141 - خواص 17 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
قرآن شناسی جان استوارت میل + یکشنبه 92 خرداد 5 - 7:23 عصر

به دنبال کتاب «انقیاد زنان» می‌گشتم
متن کاملش
که چشمم به «درباره آزادی» خورد
کتابی که یکی از دلایل اصلی شهرت اوست
و رسیدنش به قدرت سیاسی

در حال خواندن کتاب
ناگهان به شگفتی آمدم
تعجب کردم و حیران ماندم
وقتی واژه قرآن (Koran) را در عبارات دیدم
جان استوارت میل
کشیشی مسیحی
شخصیتی مشهور در تسلط به مسائل مربوط به جامعه، سیاست، اقتصاد و نظریه‌پرداز در موضوع حکومت
از مناشئ جنبش فمینیسم
مطلبی را به قرآن ارجاع می‌دهد!

این مطلب را:

It is in the Koran, not the New Testament, that we read the maxim—"A ruler who appoints any man to an office, when there is in his dominions another man better qualified for it, sins against God and against the State." (On Liberty, John Stuart Mill, The Walter Scott Publishing, p93)

او تعالیم اخلاقی مسیح را بسیار ناقص می‌داند
همه را ناظر به نفی
منفعلانه
و تنها درصدد نهی از انجام بعضی امور
ده امری که ذکر می‌کند
در برابر الحاد
الحادی که به نظر جان استوارت میل
ریشه در گذشته دارد
در نظر او مسیحیت تنها «نهی اخلاقی» دارد
و این را با رجوع به کتب عهد جدید بیان می‌نماید
اگر چه در عهد عتیق
میراثی که مسیح از شریعت موسی دارد
اخلاق به شکل ایجابی موجود باشد

به اسلام ارجاع می‌دهد
از قرآن شاهد مثال می‌آورد:

«از این رو در قرآن است، نه در انجیل ما، که ما این آیه آسمانی را می‌خوانیم: هر آن فرمانروایی که مردی را به منصبی بگمارد در حالی که خود بداند در قلمرو حکومتش مرد دیگری هست که صلاحیتش برای احراز آن منصب بیشتر است، چنین فرمانروایی مرتکب معصیت بر ضد خدا و دولت وقت می‌گردد» (رساله درباره آزادی، جان استوارت میل، ترجمه: جواد شیخ‌الاسلامی، ناشر: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ص134)

او اسلام را دارای گزاره‌های اثباتی و ایجابی در اخلاق می‌داند
مانند عهد عتیق
و آن‌چه از یونان و روم برای مسیحیت به ارث رسیده

با صرف نظر از اشتباهی که مترجم به او منتسب می‌سازد
که آن‌چه به قرآن نسبت داده
اساساً در قرآن نیست
و روایت و حدیثی است از نبی اکرم(ص)*
در هر صورت برایم جذابیت داشت
اقرار یک کشیش مشهور مسیحی به برتری قرآن بر انجیل!

* شاید اشاره به یکی از این دو روایت:
المناقب لابن شهرآشوب أَبُو ذَرٍّ عَنِ النَّبِیِّ ص «مَنِ اسْتَعْمَلَ غُلَاماً فِی عِصَابَةٍ فِیهَا مَنْ هُوَ أَرْضَى لِلَّهِ مِنْهُ فَقَدْ خَانَ اللَّهَ» (بحارالأنوار، ج‏23، ص75)
و یروون عن النبیّ صلّى اللّه علیه و آله أنّه قال: «من تولّى شیئا من امور المسلمین فولّى رجلا شیئا من أمورهم و هو یعلم مکان رجل هو أعلم منه فقد خان اللّه و رسوله و المؤمنین» (التعجب من أغلاط العامة فی مسألة الإمامة، محمدبن‌علی کراجکی، ص59 و الغدیر، ج8، ص291)
ترجمه احمد آرام: «آن کس که خود را پیشواى مسلمانان قرار دهد، در صورتى که مى‏داند در میان آنان کسى برتر از او وجود دارد، به خدا و رسول خدا و به مسلمانان خیانت کرده است» (الحیاة، محمدرضا حکیمی، ص585)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: خواص 17 - کتاب 9 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
شیوه سیدجمال در جنگ نرم + یکشنبه 90 دی 11 - 11:18 صبح

یک متن تاریخی است
خلاصه کردم و کمی از حواشی زدم
روش مبارزه سیدجمال‌الدین اسدآبادی در مصر را توصیف می‌کند
در جنگ نرمی که علیه سلطه انگلیس به راه انداخت
در زمانی که «آفتاب در مستعمرات بریتانیای کبیر غروب نمی‌کرد»
کاری کرد که پایه‌های استعمرار در کمتر از 10 ماه به لرزه درآمد
سیدجمال یک شیوه ابداع کرد برای نبرد با استعمار
یک شیوه «مدرن» که «سنّت»‌ها را پاس می‌دارد
انجمنی که رفتار حسنه اعضای آن در «دفتر کل» ثبت می‌شود:

سید به‌ تأسیس‌ یک‌ انجمنی‌ موسوم‌ به‌ «محفل‌ وطنی‌» عزیمت‌ فرمود. نونهالان‌ تازه‌ مصری‌ که‌ از یُمن‌ فیوضات‌ خورشید آن‌ بزرگوار بجای‌ خار مغیلان ِ‌ جهل‌ و کسالت‌ درکانون‌ قلبشان‌ شاخه‌ طوبای‌ عشق‌ کلمه‌ مبارکه‌ توحید رویان‌ و در تمام‌ عروق‌ و شریانشان‌ شاخ‌ و برگ‌ و ریشه‌ دوانده‌ حیات‌ و ممات‌ ملت‌ اسلام‌ را بالحس‌ در امتثال‌ فرمان‌ سید دیده‌، دعوت‌ حقه‌اش‌ را اجابت‌ گفتند. محفل‌ وطنی‌ قاهره‌ مصر به‌ دستور و ریاست‌ سید افتتاح‌ گردید.
این‌ انجمن‌ انجمن‌ عجیبی‌ بوده‌، دزد درآنجا راه‌ نداشته‌، حب‌ شهرت‌، تخلق‌ به‌ اخلاق‌ خارجه‌، بافتن‌ رَطب‌ و یابس‌ در آن‌ انجمن‌ قدغن‌ فطری‌ بوده‌. این‌ انجمن‌ میدان‌ صرافی‌ یگانه‌ ممیز فرد اسلامیت‌ و انسانیت‌ سید استاد بوده‌، اعضایش‌ از خودخواهی‌ و خودپسندی‌ منزه‌ بوده‌اند و از برای‌ اقدام‌ هرگونه‌ فداکاری‌ نسبت‌ به‌ عالم‌ و مسلمین‌ بجان‌ حاضر بوده‌اند. عده‌ اعضا به‌ روایتی‌ 300 و به ‌قولی‌ کمتر بوده‌.

در جلسه‌ 15 انجمن‌ سید استاد به‌ کرسی‌ خطابه‌ رفت‌ و بیان‌ فرمود:
بارالها گفته‌ تو است‌: «و من‌ جاهد فینا لنهدینهم‌ سبلنا و ان‌الله لمع‌ المحسنین‌» و کلام‌ تو محض‌ حق‌ است‌. از آنجا که‌ دعوت ‌من‌ و اجابت‌ این‌ نفوس‌ ذکیه‌ خالصاً مخلصاً لوجهک‌ الکریم‌ بود، مرا به‌موجب‌ گفته‌ حق‌ خودت‌ بسبیل‌ هدایت‌ راهنمائی ‌فرمودی‌.
آقایان‌! مدینه‌ فاضله‌ انسانی‌ و صراط‌ المستقیم‌ سعادت‌ بشری‌ قرآن‌ است‌. گرامی‌ دستور مقدس‌ که‌ نتیجه‌ شرافت‌ کل‌ ادیان ‌حقه‌ عالم‌ و برهان‌ قاطع‌ خاتمیت‌ مطلقه‌ دین‌ اسلام‌ الی‌ یوم‌ القیامه‌ و ضامن‌ سعادت‌ دارین‌ و فوز نشأتین‌ است‌؛ آه‌، آه‌ چسان‌ ازفرط‌ غفلت‌ مهجور شده‌. گرامی‌ دستور مقدس‌ که‌ مختصر شراره‌ از قبسات‌ انوار مضیئه‌اش‌ عالم‌ قدیم‌ و دنیای‌ جدید را به‌ آن ‌حقارت‌ به‌ این‌ تمدن‌ رسانید. آها آها چسان‌ فوائد امروز آن‌ از فرط‌ جهل‌ و غفلت‌ منحصر در امور ذیل‌ شده‌ است‌: تلاوت ‌بالای‌ قبور شبهای‌ جمعه‌، مشغولیت‌ صائمین‌، زباله‌ مساجد، کفاره‌ گناه‌، بازیچه‌ مکتب‌ چشم‌ زخم‌، نظر قربانی‌، قسم‌ دروغ‌، مایه‌ گدائی‌، زینت‌ قنداق‌، سینه ‌بند عروس‌، بازوبند نانوا، گردن ‌بند بچه‌ها، حمایل‌ مسافرین‌، سلاح‌ جن‌زده‌ها، زینت‌ چراغانی‌،نمایش‌ طاق‌ نصرت‌، مقدمه‌ انتقال‌ اسباب‌، حرز زورخانه‌ کار، مال‌التجاره‌ روسیه‌ و هند، سرمایه‌ کتابفروشها، سرمایه‌ گدائی ‌زنان‌ بی‌تقوی‌ و مردان‌ بی ‌سروپا در معابر!
آه‌، وا اسفا، یک‌ سوره‌ والعصر فقط‌ که‌ سه‌ آیه‌ بیش‌ نیست‌، اساس‌ نهضت‌ یکدسته‌ اصحاب‌ صفه‌ گردید که‌ از فیض‌ مقدس‌ همین‌ مختصر سوره‌ مبارکه‌ شرک‌زار بتخانه‌ مکه‌ را قبل‌ از هجرت‌ بستان‌ وحدت‌ و یزدانخانه‌ بطحا نمودند.
آه‌ والهفاه‌! این‌ کتاب‌ مقدس‌ آسمانی‌، این‌ گرامی‌ تصنیف‌ حضرت‌ سبحانی‌، این‌ مایه‌ کل‌السعادات‌ انسانی‌، از دیوان‌ سعدی ‌و حافظ‌ و مثنوی‌ و ابن‌فارض‌ امروزه‌ کمتر محل‌ اعتناء و مورد اهتمام‌ است‌. در هر مواعظ‌ و معانی‌ عرشی‌ و فرشی‌ از اواستفاده‌ کنند. برعکس‌، جمعی‌ که‌ یکی‌ از منسوجات‌ شعریه‌ خوانده‌ می‌شود نفسها از ته‌ دل‌ کشیده‌ چشمها، گوشها و دهنهابرای‌ او باز مانده‌ و چه‌ اندازه‌ قرآن‌، برعکس‌ که‌ هرگز در هیچ‌جا با قیل‌ و قال‌ فکر و کار کسی‌ مزاحم‌ نخواهد بود. «ای‌ وحقک‌ سبحانک‌ اللهم‌ انت‌ القائل‌ و قولک‌ حق‌ ـ نسوالله فانسیهم‌ انفسهم‌ ـ » تو را فراموش‌ کردیم‌ تو هم‌ آئینه‌ قلوب‌ ما را ازانعکاس‌ توفیق‌ حقایق‌ ذکر مقدست‌ محروم‌ نمودی‌. «سبحانک‌ اللهم‌ و قولک‌ حق‌ ـ ان‌الله لایغیر ما بقوم‌ حتی‌ یغیروا مابانفسهم‌ ـ » وجه‌ نفوس‌ خودمان‌ را از اطاعت‌ مقدست‌ برگرداندیم‌ تو هم‌ سعادت‌ و شرافت‌ ما را بذلت‌ و نکبت‌ تبدیل‌فرمودی‌. «علیکم‌ بذکرالله الاعظم‌ و برهانه‌ الاقوم‌ فانه‌ نوره‌ المشرق‌ الذی‌ به‌ یخرج‌ من‌ ظلمات‌ الهواجس‌ و یتخلص‌ من‌ عتمه‌الوساوس‌ و هو مصباح‌ النجات‌ من‌ اهتدی‌ بها نجی‌ و من‌ تخلف‌ عنها هلک‌. و هو صراط‌الله القویم‌ من‌ سلکه‌ هدی‌ و اهمله‌غوی‌. علیکم‌ بالفوز مما انتثر من‌ لئالی‌ مقالات‌ صاحبه‌ علیه‌السلام‌. لقوله‌ صلوات‌ علی‌ قائله‌ اذا ارادالله بقوم‌ سوء قل‌ّ فیهم‌العمل‌و کثر فیهم‌ الجدل‌. و قوله‌ علیه‌السلام‌ ثلاث‌ لایقل‌ قلب‌ امرء مسلم‌: اخلاص‌ العمل‌ فیه‌، والنصیحه‌ لامراء المسلمین‌، و لزوم‌جماعاتهم‌. المسلمون‌ تکافوء دمائهم‌ ادناهم‌. یسعی‌ بذمتهم‌ من‌ والاهم‌. و هم‌ ید علی‌ من‌ سواهم‌. و قوله‌ علیه‌السلام‌ لایزال‌الامر فی‌ امتی‌ مالم‌ یتخلقوا باخلاق‌ الفرس‌. و اشباه‌ هذه‌الغرور الزاهره‌ التی‌ تضمن‌ واحده‌ منها سعاده‌ الامم‌ کلها. والسلام‌علیکم‌ و رحمه‌الله برکاته‌.»

بالاخره‌ سید می‌فرماید که‌ یگانه‌ راه‌ علاج‌ و نجات‌ منحصر به‌ این‌ است‌ که‌ هر فردی‌ از افراد مسلمانان‌ برطبق‌ قرآن‌ مجید طابق ‌النعل‌ بالنعل‌ باید عمل‌ نماید. و به‌اسلاف‌ خود در صدر اول‌ اسلام‌ اقتدا کند و از خلوص‌ نیت‌ و صفای‌ باطن‌ ونوع‌ خواهی‌، دوری‌ از حقد و بخل‌ و حسد، طمع‌، بساطت‌، عیش‌، التزام‌ بواجبات‌ و محرمات‌ که‌ مابه‌السعاده‌ و السیاده‌ اسلاف ‌ما بود به‌ بازار عمل‌ گذارد.
این‌ بود که‌ اول‌ قدمی‌ که‌ در میدان‌ جانبازی‌ به‌ عالم‌ اسلام‌ گذاشتند تجملات‌ صوری‌ و زینتهای ‌ظاهری‌ از لوازم‌ خورد و خواب‌ و پوشاک‌ و سواری‌ و پذیرائی‌ در بازار حراج‌ ریخته‌ وجه‌ آنرا  در صندوق‌ انجمن‌ برای ‌دستگیری‌ درماندگان‌ و قضاء حوائج‌ نوعیه‌ ملک‌ و ملت‌ اسلام‌ ذخیره‌ کردند، ثانیاً هریک‌ از اعضا ملتزم‌ شد که‌ خویشتن‌ را  درمقابل‌ قرآن‌ مجید مسئول‌ بداند و تلاوت‌ قرآن‌ را اقل‌ در 24 ساعت‌ یک‌ حزب‌ از روی‌ فکر و امعان‌ مواظبت‌ نموده‌  مواد ذیل‌ را عمل‌ نماید:
1. ادای‌ فرایض‌ و نوافل‌ با جماعت‌
2. امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر
3. دعوت‌ به‌ اسلام‌
4. بحث‌ با دعاه‌ نصاری‌ بالتی‌هی‌ احسن‌
5. احسان‌ با فقرا
6. اعانت‌ و قضاء حوائج‌ هر محتاجی‌ با تمکن
7. صله‌ رحم
8. عیادت‌ مرضی‌
9. تفقد ازحال‌ غائبین
10. زیارت‌ قـادمین
11. اداء حقـوق‌ مـالیه‌ الهیه
12. ارشـاد جـاهـل‌، تنبیـه‌ غافل
13. تنـزیه‌ و تقدیس‌ آئینه‌نفـس‌ از مطلـق‌ ملکات‌ خبیثه‌ خاصه‌ ملکه‌ رذیله‌ خودخواهی‌، خودبینی‌، خودپسندی‌
14. عفو و اغماض‌ از خطایای‌ شخصی‌
15. کظم‌ غیظ
16. اعراض‌ از لغو و سخن‌ بیهوده
17. اینکه‌ هریک‌ یک‌ دفتر در جیب‌ همیشه‌ داشته‌ باشد
که‌ هر کدام ‌یک‌ از مواد هفده‌گانه‌ مزبوره‌ را بجا آورده‌ مثل‌ اینکه‌ فقیریرا احسان‌، غریبی‌ را پرسش‌، قادمی‌ را  زیارت‌، غایبی‌ را تفقد، معروفی‌ را امر، منکری‌ را نهی‌، مریضی‌ را عیادت‌، رحیمی‌ را صله‌، جاهلی‌ را ارشاد، غافلی‌ را تنبیه‌، کشیشی‌ را مجاب‌، فاسقی ‌را توبه‌، رذیله‌ را زائل‌، خطائی‌ را عفو، غیظی‌ را کظم‌، کافری‌ را مسلمان‌، حقی‌ را ادا کرده‌ باشد در آن‌ دفتر برحسب‌ نمره‌ وتاریخ‌ ثبت‌ نمایند و هرشب‌ یاد این‌ دفتر بجزء دفتر کل‌ که‌ راجع‌ به‌همه‌ اعضاء است‌، مستقل‌ گردد تا عمل‌ کرد اعضا در جامعه‌حزب‌الوطنی‌ معلوم‌ و مشخص‌ گردد.

تقریباً ده‌ ماه‌ تمام‌ در کمال‌ حراست‌ به‌ وظایف‌ مزبوره‌ پرداختند و حاصل‌ عمل‌کرد انجمن‌ در مدت‌ مزبور و ذخیره‌ در صندوق‌ انجمن‌ برای‌ اصلاحات‌ نوعیه‌ از اینقرار می‌شود:
ذخیره‌ 90000 تومان‌ ایرانی‌، عمل‌کرد انجمن‌ حزب‌الوطنی‌ مصر در مدت‌ یک‌ ماه‌:
مرضی‌ عیادت‌ شده‌ 1500 نفر، غائب‌ تفقد می‌شود 500، حاجت‌ برآورده‌ 12000، شارب‌ الخمر و تارک‌ الصلوه‌ وفاحشه‌ تائب‌ می‌شوند 25000. مستخدمین‌ ادارات‌ انگلیس‌ تماماً تائب‌ و در سلک‌ اخیار داخل‌ و به‌ پروگرام‌ انجمن‌ عامل‌می‌گردند 80 نفر از اکابر و اعیان‌ که‌ به‌کلی‌ از تجملات‌ و تزیینات‌ اثاث‌البیت‌ و انواع‌ اطمعه‌ دست‌ شسته‌اند 500، ورشکسته‌را سرمایه‌ دادند 75، سائل‌ بکف‌ که‌ ابن‌السبیل‌ حقیقی‌ بود مؤنه‌ یک‌ سال‌ داده‌ شد 206، نصاری‌، یهود، بت‌پرست‌ بشرف‌اسلام‌ مشرف‌ شدند 120، مجلس‌ بحث‌ با دعاه‌ نصاری‌ 44، ایراد عقلی‌ و اجتماعی‌ بر آنها که‌ اظهار عجز از جواب‌ نمودند120.

«لورد کرومر» مستشار مالیه‌ انگلیس‌ یکدفعه‌ ملتفت‌ گردید که‌ نفوذ انگلیس‌ در مصر درصد چهل‌ و پنج‌ (%45) کاسته‌ شده‌،تجارت‌ انگلیس‌ صدی‌ سی‌ و پنج‌ (35%) تنزل‌ نموده‌، مرکز دعات‌ نصاری‌ نسبت‌ عمل‌ کرد حزب‌الوطنی‌ را با حاصل‌ زحمات‌ سی‌ وپنج‌ ساله‌ تمام‌ دعاه‌ در تمام‌ قطر آفریقا سنجیده‌ دید که‌ نسبت‌ یک‌ به‌ شانزده‌ است‌. ناله‌ رؤسای‌ ادارات‌ انگلیس‌ از عدم‌ معاون ‌و مستخدم‌ به‌ کهکشان‌ فلک‌ بلند شد که‌ هشتاد نفر مستخدم‌ عالم‌ کارکرده‌ آنها از دست‌ رفته‌، دیگری‌ هم‌ از نو تکلیف‌خدمت‌ و معاونت‌ با خصم‌ قرآن‌ و اسلام‌ را قبول‌ نمی‌کند، فریاد وکلای‌ کمپانیهای‌ تجارت‌ انگلیس‌ و اروپائی‌ به‌ آسمان‌رسیده‌ که‌ ما دست‌ روی‌ دست‌ گذارده‌ از صبح‌ تا شام‌ به‌اندازه‌ مصارف‌ اجزاء فروش‌ نداریم‌، محصلین‌ مالیه‌ و شرابخانه‌ها وفواحش‌ و تیاترها استعفا تقدیم‌ نمودند که‌ چون‌ دخل‌ نیست‌ وجه‌ مقرری‌ عاید نمی‌شود.

«لورد کرومر» در راپورت‌ خود به‌ لندن‌ می‌گوید:
«درخصوص‌ پیش‌آمد این‌ اوضاع‌ ناگوار هیچ‌ خلاف‌ سیاست‌ و ضد پولتیک‌ اعمال‌ نشده‌ و بهیچوجه‌ هیچکس‌ را مقصر و مسئول‌ نمی‌توان‌ دانست‌ ولی‌ خاطر اولیای‌ متبوعه‌ام‌ را متذکرمی‌سازم‌ که‌ اگر انجمن‌ حزب ‌الوطنی‌ یک‌ سال‌ دیگر برقرار باشد و سلسله‌ جنبان‌ امروزه‌ آسیای‌ غربی‌ و مرکزی‌ و افریقای‌ شمالی‌ سید جمال‌الدین‌ اسدآبادی‌ مرفه‌الحال‌ و آسوده‌خاطر در مصر زیست‌ کند؛ گذشته‌ از اینکه‌ تجارت‌ و سیاست‌ بریطانیا  در قاهره‌ افریقا بالمره‌ معدوم‌ گردد که‌ سهل‌ است‌ ترس‌ آن‌ است‌ که‌ سیادت‌ قاطبه‌ اروپا از هیمنه‌ این‌ انجمن‌ عجیب‌، وجود تاریخی‌ کسب‌ نماید و اثری‌ از او در صفحه‌ تمام‌ عالم‌ باقی‌ نماند».

در راپورت‌ دیگرش‌ نیز می‌گوید: «انجمن‌ حزب‌الوطنی‌ مصر بدتر و سخت‌تر عائقی‌ است‌ که‌ از برای‌ پیشرفت‌ ما تصور شود و باید با کمال‌ سرعت‌ و عجله‌ از برای‌ تفرق‌ آن‌ دستور سریع‌ لازم ‌الاجرا برسد».

در راپورت‌ دیگر می‌گوید: «انجمن ‌حزب‌الوطنی‌ مصر بهترین‌ برهانی‌ است‌ بر استیلای‌ محیرالعقول‌ اعراب‌ در 13 قرن‌ پیش‌ که‌ در کمتر از ربع‌ قرن‌ بر ثلث ‌معموره‌ استیلا و سلطنت‌ یافتند».

یکی‌ از دعاه‌ نصارای‌ قاهره‌ در راپورت‌ خود به‌ یکی‌ از اعضای‌ مجمع‌ کنیسه‌ ( سان‌ پول‌) که ‌بزرگترین‌ کنائس‌ دنیاست‌ در لندن‌ می‌گوید: «در دار خیال‌ هیچ‌ امری‌ از این‌ واقعه‌ عجیب‌تر رخ‌ نداده‌ که‌ هفتصد میلیون‌ اولاد انجیل‌ با کمال‌ علمیت‌ و اقتدار و غیرت‌ که‌ در خور طبیعت‌ بشر است‌ درمقابل‌ چهل‌ نفر که‌ حقیقت‌ روح‌ یک‌ سید درویش‌ ایرانی‌ بیش‌ نیست‌ مقهور گردند».

یکی‌ از دکترهای‌ مریضخانه‌ پورت‌ سعید که‌ اصلاً ایرلاندی‌ و کاتولیکی‌ مذهب‌ است‌ در کتاب‌ خود «فلسفه‌ مجامع‌»می‌گوید: «شنیده‌ بودم‌ که‌ مخترع‌ نقشه‌ شطرنج‌ خمس‌ مثقال‌ گندم‌ را از خانه‌ چهلمین‌ بر حسب‌ قانون‌ تضعیف‌ معمول‌ به‌ هفت‌ صد وبیست‌ و هفت‌ میلیون‌ و پنجاه‌ و نه‌ هزار و نهصد و هشت‌ خروار که‌ مزروع‌ تمام‌ کره‌ و محمول‌ تمام‌ کشتی‌های‌ دنیا و کلیه‌ راه‌های‌ آهن‌ خواهد بود می‌کشاند؛ اما ندیده‌ بودیم‌ که‌ در پیشرفت‌ نفوذ و اتحاد کلمه‌ و ترقی‌ هیئت‌ جامعه‌ یک‌ ملتی‌ شدیدتر و سخت‌تر از این‌ تصاعد در خارج‌ صورت‌ پذیرد. مجال‌ آن‌ تصاعد و ترقی‌ چون‌ در وادی‌ اعتبار و کوهستان‌ وهم‌ است ‌صعوبتی‌ چندان‌ ندارد. چه‌ آن‌ وادی‌ منزل‌گاه‌ ضدین‌ و ارتفاع‌ نقیضین‌ هم‌ تواند بود. ولی‌ در تنگنای‌ مضیقه‌دار، تحقق‌ این‌ سنخ‌تصاعد که‌ یک‌ سنخ‌ تصاعد محیرالاوهام‌ والعقولی‌ است‌ انجمن‌ حزب‌الوطنی‌ مصر اول‌ یک‌ تن‌ سید درویش‌ ایرانی‌ بیش‌ نبود بعد شیخ‌ محمد عبده‌ را جذب‌ نمود، رفته ‌رفته‌ به‌ چهل‌ نفر و الان‌ عملیات‌ آنها در مدت‌ نه‌ ماه‌ به‌ بیست‌ هزار و یکصد و هشتاد و یکنفر با سرمایه‌ یک‌ کمپانی‌ معتبری‌ از تجارت‌خانه‌های‌ اروپ‌ تصاعد نموده‌. بدیهی‌ است‌ که‌ اگر هرماهه‌ یک‌ نفر زایش‌ مثل‌ خود نماید به‌ بیست‌ سال‌ نخواهد کشید که‌ صفحه‌ پشت‌ و روی‌ کره‌ کمترین‌ جولان‌ آنها خواهد بود».

رئیس‌ بانک‌ انگلیس‌ به‌ یکی‌ از صرافهای‌ لندن‌ می‌نویسد: «برادر عزیز! از غرائب‌ روزگار اینکه‌ اروپای‌ امروزه‌ در مصر و فردا در تمام‌ دنیا مقهور معدودی‌ گردد که‌ سلاحشان‌ فقط‌ دیانت‌ و بساطت‌ عیش‌ و جدیت‌ در عمل‌ و نوع‌خواهی‌ است‌».

از توارد این‌ همه‌ راپورتهای‌ مدهش‌ و موحش‌ پی‌درپی‌ انگلیس‌ با کمال ‌جدیت‌ در اعدام‌ و تفرقه‌ انجمن‌ مذکور و رئیس‌ آن‌ همت‌ گماشتند. اداره‌ عرفیه‌ در مصر اعلان‌ و سیدمعظم‌ را روانه‌ اروپ‌ کرده‌ شیخ‌ مفتی‌ را سه ‌سال‌ محکوم‌ تبعید و بعضی‌ اعضا را گرفتار و برخی‌ را در ادارات‌ مستخدم‌ و معاش‌ کلی‌ درباره‌ آنها مقرر می‌دارند. انجمن‌حزب ‌الوطنی‌ سید یا مفتاح‌ سعادت‌ مصر به‌ روایتی‌ پس‌ از نه‌ ماه‌ و چند روز دار فانی‌ را وداع‌ گفت‌ و از این‌ تاریخ‌ به‌ بعد تمام‌ شش‌ جهت‌ اروپا چشم‌ شدند که‌ نگذارند در فضای‌ ملک‌ و ملت‌ اسلام‌ نسیم‌ صبح‌ سعادت‌ شروع‌ به‌ وزیدن‌ نماید.*

* نقل از سایت «مصلح شرق»

ما برای جنگ نرم چه شیوه‌ای باید ابداع کنیم؟


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: تاریخ 4 - روحانیت 20 - خواص 17 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
ضرورت اصول فقه حکومتی به روایت جوادی آملی + پنج شنبه 90 آذر 24 - 5:8 عصر

«ما تا اصول فقه حکومتی نداشته باشیم، فقه حکومتی نخواهیم داشت»
این جمله‌ای است که چند دقیقه پیش
آیةالله العظمی جوادی آملی (حفظه‌الله)
در کنگره بزرگداشت مرحوم آخوند خراسانی بیان کرد

حیفم آمد در وبلاگم ننویسم
که این حرف را سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی (أعلی‌الله مقامه الشریف)
بیست سال پیش مطرح کرد
و برای تولید اصول فقه احکام حکومتی
بیش از 200 جلسه بحث کرد
که نوارهای آن موجود است
و دو  سال طول کشید تمام جزوات آن را بخوانم و مباحثه کنم
دو دور بحث است
یک دور «مبادی» اصول فقه احکام حکومتی
و یک دور «مبانی» آن

خداوند رحمتش کناد
و به آقای جوادی آملی هم توفیقات کثیر عطا نماید!

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسّکین بولایة علی بن ابی‌طالب


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: خواص 17 - آقامنیر 117 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
فاطمه، فاطمه است + دوشنبه 90 خرداد 2 - 2:31 عصر

چه بگویم؟
اصلاً چه می‌توانم بگویم؟
أعنی، وقتی جدّم موسی‌بن‌جعفر، از پدرش، صادق آل محمد (علیهم الصلاة و السلام جمیعاً)
چنین نقل می‌کند:

«اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فَاطِمَةُ ع فِیها مِصْباحٌ الْحَسَنُ الْمِصْباحُ فِی زُجاجَةٍ الْحُسَیْنُ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ فَاطِمَةُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ بَیْنَ نِسَاءِ أَهْلِ الدُّنْیَا یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ إِبْرَاهِیمُ ع زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ لَا یَهُودِیَّةٍ وَ لَا نَصْرَانِیَّةٍ یَکادُ زَیْتُها یُضِی‏ءُ یَکَادُ الْعِلْمُ یَنْفَجِرُ بِهَا وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ إِمَامٌ مِنْهَا بَعْدَ إِمَامٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ یَهْدِی اللَّهُ لِلْأَئِمَّةِ مَنْ یَشَاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ»
(کافی، ج1، ص195؛ در تبیین آیه 35 سوره نور)

مرحوم کلینی برای آن پنج سند ذکر کرده است
که سه تایش قابل خدشه نیست!
یعنی تمام راوی‌های آن
بر اساس نظر متخصصین علم رجال: «إمامیُ، ثقة جلیلُ‏»
بزرگانی چون:
  علی‏ بن‏ محمد علان‏ الکلینی
  سهل‏ بن‏ زیاد الآدمی
  موسى‏ بن‏ القاسم‏ البجلی
  علی‏ بن‏ جعفر العریضی
  محمد بن‏ یحیى‏ العطار
  العمرکی‏ بن‏ علی

لذا حدیثی است «صحیح» و قابل استناد به معصوم، علیه السلام.

دیگر من چه می‌توانم بگویم
جز همان کلام دکتر را:
«فاطمه، فاطمه است»
همین و فقط همین!

پ.ن. ترجمه متن حدیث، برای کسانی که شاید آشنا نباشند:
امام صادق علیه السلام راجع به قول خداى تعالى فرمود: «خدا نور آسمانها و زمین است، حکایت نور او چون فانوسى است» آن فانوس فاطمه علیها السلام است «که در آن فانوس چراغیست» آن چراغ حسن است «چراغ در آبگینه است» آبگینه حسین است «آبگینه مانند اختر درخشانى است» آن اختر درخشان فاطمه است در میان زنان جهان، «از درخت پر برکتى برافروزد» آن درخت حضرت ابراهیم (ع) است «درخت زیتونى است نه خاورى و نه باخترى» نه یهودى و نه نصرانى «که نزدیکست روغنش برافروزد» نزدیکست علم از آن بجوشد «اگر چه آتشى باو نرسد، نوریست روى نورى» از فاطمه امامى پس از امامى آید «خدا هر که را خواهد بنور خود رهبرى کند» هر که را خدا خواهد به واسطه امامان رهبرى کند «و خدا براى مردم مثلها میزند». (ترجمه محمدباقر کمره‌ای، ج2، ص109)

متن آیه: «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی‏ زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ یَکادُ زَیْتُها یُضی‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ» (نور:35)

ترجمه آیه: «خداوند نور آسمانها و زمین است؛ مثل نور خداوند همانند چراغدانى است که در آن چراغى(پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابى قرار گیرد، حبابى شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، این چراغ با روغنى افروخته مى‏شود که از درخت پربرکت زیتونى گرفته شده که نه شرقى است و نه غربى؛ (روغنش آن چنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعله‏ور شود؛ نورى است بر فراز نورى؛ و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت مى‏کند، و خداوند به هر چیزى داناست.»


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: خواص 17 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
آخوند درباری + سه شنبه 89 بهمن 19 - 3:40 عصر

شبکه المصریة را که نگاه می‌کنم
گویا همه چیز متفاوت است
تظاهرات مردم متفاوت است
حتی پلاکاردهای دست مردم هم متفاوت است
مقواهایی دست جوانان می‌بینم
«لا للتخریب»، «لا للفساد»، «االإشتغال» و...
آن پلاکاردهای بزرگ ِ «إرحل مبارک» اصلاً دست کسی نیست
اصلاً انگار این آدم‌ها یک آدم‌های دیگری هستند
و خواسته‌های متفاوتی هم دارند
رسانه چقدر دروغ می‌گوید!

شبکه ملّی مصر کلیپ قشنگی ساخته
درباره وحدت شعب مصری
تمام اقشار مصری را نشان می‌دهد
همه در کنار هم کار می‌کنند
برای کشورشان؛ مصر
تند و تند این کلیپ را پخش می‌کنند
آخر کلیپ هم یک شعار نوشته است:
«حافظوا علی مصر»
این شعاری است که چند وقتی، مدام در تلویزیون مصر دیده می‌شود.

امروز «شفیق» اولین جلسه کابینه را برگزار کرد
اول جلسه هم به نام «شهدای میدان التحریر» مصر یک دقیقه سکوت کردند
تمام وزرای مصر!
تحریف اذهان عمومی امروز یک تکنیک است
یک فناوری است
فراتر از یک دانش
در عرصه عمل، قوی‌ترین ابزار جامعه‌داری است در دنیا...
برنامه «صباح الخیر یا مصر» را هر روز 7 تا 10 صبح پخش می‌کند (8:30 تا 11:30 به وقت ایران)
بسان تمام برنامه‌های دیگر شبکه مصر
این برنامه هم اختصاص به ناآرامی‌های اخیر دارد
کارشناس می‌آورند و تحلیل فرو می‌کنند در ذهن مخاطبین
امروز بحث از «تحزّب» بود

یک حزب جوانان تشکیل داده‌اند
می‌گویند همه جوان‌های مخالف رئیس جمهور در آن عضو شوند
و مطالبات‌شان را از طریق حزب پی‌گیری کنند
اصرار داشت: «تاریخ نشان داده است که تمام تحولات ماندگار سیاسی از طریق احزاب صورت گرفته است!»
قوانین انگلستان و کشورهای دیگر اروپایی و آمریکایی را ذکر کرد
مردم مصر را دعوت می‌کرد تا «دموکراسی» را تجربه کنند
مدام کلمه «ایران» را از دهن‌شان می‌شنوی
در هر برنامه‌ای ذکری از ایران می‌شود
همان‌طور که ما در هر ده کلمه‌مان
یک سیخک هم به آمریکا می‌زنیم
از ترس فراگیر شدن اندیشه انقلابی ایران
مدام نام ایران را گفته و تقبیح می‌کنند!

این‌ها همه به کنار
چند روز است مجالی پیدا شده و شبکه المصریه را رصد می‌کنم
اما دلیل نوشتن امروزم درد دیگری است؛
سیدحسن نصرالله را ناگهان نشان داد
در اخبار

تکه‌ای از فرمایش ایشان را
و بعد
این سید به ظاهر جلیل‌القدر تشریف آوردند پشت شاشه تلفیزیون مصر:

چند دقیقه صحبت کرد
ای کاش نمی‌کرد
«بیگانگان نباید در این خواسته شعبی و ملّی مردم مصر دخالت کنند»
خب این حرف خوبی است
ولی نمی‌دانم چرا فقط لفظ «ایران» را ذکر کرد
نه نامی از آمریکا برد و نه اسرائیل
آمریکا و اسرائیل شبانه‌روز در تمام امورات شَعب مصر دخالت می‌کنند
این آقا فقط ایران را...
به نصرالله هم گفت: «شأن خودت را ملاحظه کن و فراتر از آن لاتتکلّم»!
به نصرالله بد گفت
ولی مطمئن هستم در آن عبارت هم
ایران را در نیّت داشت، فقط جرأت نداشت نام رهبر ایران را ببرد!

یاد پدرم افتادم
می‌گفت قبل از انقلاب
پیش‌نمازی در مسجدی
آخر منبر برای طول عمر شاه دعا می‌کرد
بعد از انقلاب اسناد ساواک پخش شد
رسیدهایی پیدا کردند از پول‌هایی که ساواک به او می‌داده
نوشته بود: «بابت دعا برای سلامتی اعلی حضرت»!
آخوند درباری همیشه در تاریخ بوده است
مگر شریح قاضی نبود؟!

اما مردم مصر
واقعاً با این بمباران فریبکارانه تبلیغاتی
چه انتظاری از آنان هست؟
آن‌ها نیز همانند مردم ایران هستند
در زمانی‌که شیخ فضل‌الله نوری
شاگرد برجسته میرزای شیرازی اعدام شد
به حکم یک آخوند درباری!
آن روز مردم ایران هنوز آخوند درباری را از روحانی معنوی تشخیص نمی‌دادند
اما انقلاب وقتی اتفاق افتاد
که درک دینی مردم ایران رشد کرد
به همّت 15 سال تلاش یک رهبر دانشمند و آگاه
امروز مردم مصر کجا هستند؟
آیا آن‌قدر درک دینی دارند که آخوند درباری را تشخیص دهند؟!

غرب تجربه انقلاب ایران را فراگرفته
با فریب جدیدی آمده
که مصر به انقلاب نرسد
هر انقلابی راه و روش خود را دارد
مثل هر بیماری که نسخه خودش را می‌خواهد
مصر رهبری نیاز دارد
که مکر «امروزی» آمریکا را بتواند رو کند
رهبری از خود ِ قوم مصر!

پ.ن. عجب! این بنده خدا سابقه دارد
ید طولی در بعضی امور!
از سعد حریری این‌چنین می‌گوید:
«أکد العلامة السید علی الامین ان الرئیس سعد الحریری من الاشخاص الذین تحتاجهم المناصب ولا یحتاجون الیها»
منصب‌ها به سعد حریری احتیاج دارند، نه ایشان به منصب!
http://www.al-amine.org/article.php?id=316
الگو گرفتن از ایران را نیز گرفتاری بعضی احزاب لبنان می‌پندارد:
«ونحن نصیحتنا لبعض الممارسات الحزبیة من بعض الاحزاب فی الوسط الشیعی التی اوحت نتیجة ارتباطاتها بمحاور خارجیة مثل المحور الایرانی، نصیحتنا ان تقلع عن مثل هذه الممارسات وان تعود الى تلک الادبیات التی عشناها قروناً»
خب، نصیحت ایشان ظاهراً این است که احزاب شیعی لبنان از ایران الگو نگیرند!
http://www.al-amine.org/article.php?id=315
گرفتاری حزب‌الله لبنان را نیز همین الگوبرداری از ایران می‌داند:
«السید الأمین لفت إلى أنّ حزب الله حینما یختار هذه الطریقة فی الحیاة السیاسیة فهو یختارها من منظور عقائدی خاص به، ناشئ من رؤیة النظام الایرانی للصراع فی المنطقة»
http://www.al-amine.org/article.php?id=213
وقتی هم نظر آیةالله العظمی سیستانی در سایت ایشان منتشر می‌شود که خلفای ثلاث «مرتد» بودند
ایشان فتوا می‌دهد: «لا ینبغی للشیعی أن یقلد مرجعیة شیعیة کالسیستانی فی أن الصحابة مرتدون»
خب دلیلش چیست؟ این:
«أن قول السیستانی بأن الصحابة قد ارتدوا لأنهم لم یبایعوا علیا هو رأیه فی موضوع من الموضوعات التی یجب عدم رجوع المقلدین إلى مقلدهم فیها، ویمکن أن تکون لهم وجهات نظرهم المغایرة فیها»
این که مرتد هستند چون بیعت نکردند با علی(ع)
خب این نظر آقای سیستانی است در موضوعی که کسی نباید به مرجع رجوع کند
(زیرا از مباحث اعتقادی است که تقلید در آن جایز نیست)
http://www.muhawer.net/forum/showthread.php?t=21913
ایشان برای تبیین همین مطلب کتابی نوشت با عنوان:
«زبدة التفکیر فی رفض السب والتکفیر»
حدود 80 صفحه است که می‌توانید از این نشانی دانلود کنید:
http://www.al-amine.org/uploads/6201_8038_1749.pdf
در ابتدای این کتاب که به شکل پرسش و پاسخ و مصاحبه تنظیم شده
ایشان نظر شیخ مفید (ره) را که معتقد است خلفای سه‌گانه به حضرت علی(ع) ظلم کردند
و بنابراین خلود در جهنم دارند
نقد می‌کند و معتقد است: «باب اجتهاد در شیعه باز است! خب اجتهاد ما هم فرق می‌کند!»
خدا به من رحم کند!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: خواص 17 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

<      1   2      

چهارشنبه 103 آذر 7

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
خواص - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X