• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : رأي من
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + انصراف 
    تا قبل از تغيير سن راي توسط مجلس هفتم بيشتر اختلافات سر اين بود که به چه دليل سن راي دختران بايد مانند پسران پانزده سال باشد در حاليکه سن تکليف دختران کمتر از پسران است.
    پاسخ

    خيلي جالب است. اين بياني كه شما داشتيد سبب شد به خاطرات خود بيش‌تر اعتماد كنم. وقتي داشتم اين پست وبلاگ را مي‌نوشتم كاملاً مطمئن بودم كه در سال 1376 براي اولين بار رأي دادم. بر همين اساس هم نيمي از پست را نوشتم. بعد برگشتم مرور كنم، يهو متوجه شدم من كه متولد بهمن هستم، دوم خرداد كه 18 سال تمام نداشتم. اين شد كه ترديد كردم و با خودم گفتم: عجب ضايع شد، انگار خاطراتم ديگر قابل اعتماد نيست، دارم پير مي‌شوم و نمي‌توانم هر آن‌چه از گذشته به ياد دارم را درست بدانم. اين شد كه برگشتم و يك يك حرف «ن» به فعل جمله اضافه كردم و چند خط هم لابه‌لاي مطلب نوشتم كه جمع و جورش كرده باشم. اما اين توضيح شما خيالم را راحت كرد. از طرف ديگر شناسنامه‌ام را هم چون عوض كرده‌ام، مهرهاي انتخابات آن دوره را ندارم تا بشود مراجعه كرد! خيلي لطف فرموديد.
    + انصراف 

    در ابتدا حداقل سن رأي‌دهندگان را قانون انتخابات مصوب شوراي انقلاب، 16 سال تمام معين كرد.

    اين اولين گام براي شرط سني رأي‌دهندگان بود، مجلس شوراي اسلامي در سال 1360 اين سن را به 15 سال تمام تقليل داد، با وجود اين پس از گذشت 18 سال در سال 1378 سن رأي‌دهنده مجدداً به 16 سال افزايش يافت، اما ديري نپاييد (25 آبان 1379) كه به 15 سال تمام بازگشت.

    سرانجام در 12/10/1385 حداقل سن رأي‌دهندگان ايراني براي حضور در انتخابات رياست جمهوري و مجلس شوراي اسلامي كه تقريباً مهمترين و پر‌شور‌ترين انتخابات هستند، 18 سال تمام معين شد.

    سن راي توسط مجلس اصولگراي هفتم به هيجده سال تغيير يافت براي تکرار نشدن پيروزي خاتمي با راي پانزده سال ها

    پاسخ

    ممنون از توضيح كامل‌تان.
    + انصراف 
    به 1396 که رسيديم
    باز هم نظرم قاليباف بود
    اما کنار کشيد
    به نفع رئيسي
    پس من به رئيسي رأي دادم
    به او رأي مي‌دهم
    به جليلي
    البته اگر تا روز انتخابات کنار نکشد
    به نفع رئيسي شايد!

    نفرموديد اگر به نفع رييسي کنار بکشد به چه کسي راي مي دهيد؟ همانطور که نفرموديد بعد از انصراف قاليباف چرا به رييسي راي داديد؟ در سن شما سن راي شانزده سال تمام بود نه هيجده سال، اصولاً تغيير قانون سن راي از شانزده به هيچده ،پيروزي خاتمي با راي شانزده سال ها بود


    پاسخ

    جدّي؟! عجب... من هم اول نوشتم اولين انتخاباتي كه شركت كردم 1376 بود، بعد حساب كردم ديدم كه 18 سال كه نداشتم، بعد شك كردم! با خودم گفتم من كه نظرم ناطق بوده، ولي خب سنم كه به رأي نمي‌خورده، پس رأي نداده‌ام! درست است، اگر در سن رأي دادن نبودم پس چرا آن‌قدر پي‌گير بودم كه اصلح را پيدا كنم؟ پس مي‌توانستم رأي بدهم! ممنون از توضيح شما. پس اصلاح مي‌كنم: من اولين بار سال 1376 رأي دادم، ولي آن‌قدر زمان گذشته كه فراموش كرده بودم! :) وظيفه خودم را رأي به «صالح‌ترين» مي‌دانم. خب وقتي يك صالح‌تر نباشد، صالح‌تر بعدي را برمي‌گزينم ديگر! اين هم دليل رأي دادنم به فرد بعدي. اين‌بار هم البته همين كار را خواهم كرد. يعني اگر آن فردي كه در نظرم صالح‌تر است كنار برود، به صالح‌تر بعدي رأي خواهم داد. تشكر.
    + حسن ف 
    سلام. ظهر شما بخير. خوب هستيد ان شاءالله؟ مگر کلمه "رئيس جمهور" به معني رئيس کل نظام هست؟
    پاسخ

    سلام. کشور ما «جمهوري اسلامي» است و آن فرد «رئيس جمهور» است، يعني رئيس جمهوري اسلامي! خوب است قانون اساسي پيش از بازنگري را مطالعه بفرماييد. «اصل‏113: پس‏ از مقام‏ رهبري‏ رئيس‏ جمهور عاليترين‏ مقام‏ رسمي‏ کشور است‏ و مسئوليت‏ اجراي‏ قانون‏ اساسي‏ و تنظيم‏ روابط قواي‏ سه‏‌گانه‏ و رياست‏ قوه‏ مجريه‏ را جز در اموري‏ که‏ مستقيما به‏ رهبري‏ مربوط مي‏‌شود، بر عهده‏ دارد.» همان اصل پس از بازنگري: «پس‏ از مقام‏ رهبري‏ رئيس‏ جمهور عاليترين‏ مقام‏ رسمي‏ کشور است‏ و مسئوليت‏ اجراي‏ قانون‏ اساسي‏ و رياست‏ قوه‏ مجريه‏ را جز در اموري‏ که مستقيماً به‏ رهبري‏ مربوط مي‏ شود، بر عهده‏ دارد.» تنظيم روابط قواي سه‌گانه؟! اجراي قانون اساسي؟! عالي‌ترين مقام رسمي کشور؟! دقت فرموديد؟ پس رئيس جمهور هم‌تراز رئيس قوه قضائيه و رئيس مجلس نيست. هست؟! ولي «دولت» به عنوان قوّه مجريه هم‌تراز قوّه مقننه و قوّه قضائيه است. پس رئيس جمهور فراتر از رئيس دولت است که اختياراتي فراتر از آن قوّه دارد. اين مشکل درست مي‌کند. چهل سال است که دارد مشکل ايجاد مي‌کند.