سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

خداوند آن را . . . دوایی قرار داد که پس از آن، دردی نیست و نوری که با آن ظلمتی نیست . [امام علی علیه السلام ـ در توصیف قرآن ـ]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
سامانه خانواده 7 + یکشنبه 95 آذر 7 - 4:0 عصر

مادر: یک انسان از جنس مؤنث که عنصر اصلی در سامانه فرهنگی‌ست. اوست که در گام اول از سوی پدر به عنوان نیروی اصلی تشکیل خانواده انتخاب می‌گردد. پدر تأمین مایحتاج امنیتی و اقتصادی وی را تضمین می‌دهد تا بتواند موافقت او را برای به خدمت خانواده در آمدن جلب کند.
عملگر فرهنگی: همان‌طور که پدر عملگر یکی از نظام‌های سیاسی یا اقتصادی در جامعه است، مادر عنصر اصلی عملگر در نظام فرهنگی‌ست. او باید توانایی‌هایی هنگام حضور در ساختار خانواده داشته باشد، تا بتواند انتقال فرهنگ را رقم بزند:
   شناخت کامل از فرهنگ جامعه
   عدم تعصّب بر فرهنگ گذشته و آمادگی برای پذیرش تغییرات فرهنگی
   قدرت بر یاددهندگی و تعلیم فرهنگ به ارکان یادگیرنده خانواده
   صبر و حوصله مورد نیاز برای آموزش و تربیت

   و ترجیحاً باید قدرت و توانایی بر تأمین سایر نیروهای انسانی مورد نیاز خانواده را نیز داشته باشد، از طریق زایش و اضافه نمودن افرادی با دانش و تجربه صفر که مناسب‌ترین نیرو برای انتقال فرهنگی می‌باشند.
   اگر خانواده قادر نبود تعلیم‌گیرندگان فرهنگی مورد نیاز را به صورت مستقل و خوداتکا تأمین نماید، بایستی از طریق مراکز رسمی، ایتامی را که جامانده از خانواده‌هایی متلاشی‌شده می‌باشند؛ به مرگ یا به طلاق، جذب نماید تا بتواند برای تحقق اهداف خود سهم خویش را به انجام رساند.
فرزند پسر: عضو یادگیرنده مذکر در سامانه خانواده که قرار است مقصد انتقال فرهنگ قرار گیرد.
عملگر سیاسی یا اقتصادی آینده:  هر عنصر یادگیرنده مذکّری که در خانواده عضو می‌گردد، بناست در آینده وظیفه حضور در نظام سیاسی یا اقتصادی جامعه را بر عهده بگیرد تا به عنوان یک کنشگر اجتماعی، امور روزمره و عادی جامعه را به انجام برساند. او مخاطب و دریافت‌کننده بخشی از داده‌های فرهنگی‌ست؛ دانشی یا تجربی، نظری، عملی یا مهارتی که برای حفظ وضعیت جاری نظام اجتماعی بدان‌ها نیاز دارد.
   ضمناً باید اطلاعات مورد نیاز برای تشکیل خانواده بعدی را نیز به دست آورد. خانواده‌ای که یک جوانه از خانواده فعلی محسوب می‌گردد و الگوهای فرهنگی منتقل شده در این خانواده را تکثیر و ترویج می‌نماید.
فرزند دختر: عنصر مؤنث یادگیرنده در سامانه خانواده.
عملگر فرهنگی آینده: او پس از پایان دوره انتقال فرهنگ، بنا نیست در امور جاری و روزمره اجتماعی در قالب نظامات سیاسی و اقتصادی مشارکت جوید. بلکه قرار است تأمین‌کننده نیروهای یک نسل بعدتر باشد. او باید داده‌های فرهنگی مورد نیاز برای انتقال فرهنگ و ارتقاء آن را دریافت نماید. از این رو، مخاطب اطلاعاتی‌ست که می‌تواند دانش و مهارت‌های ضروری وی را برای عملیات انتقال فرهنگی تأمین نماید.
   دختر نقشی سرنوشت‌ساز در تشکیل سلول‌های آتی فرهنگی نظام اجتماعی را خواهد داشت و اگر نتواند تربیت مورد نیاز را دریافت دارد و به نسل بعد منتقل سازد، سبب انقطاع نسل‌ها و سقوط و رکود نظام اجتماعی می‌گردد و ارتباط تاریخی جوامع را بر هم می‌زند.

[ادامه دارد]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: خانواده 57 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
سامانه خانواده 6 + شنبه 95 آذر 6 - 6:0 صبح

برشمردن کارکردهای خانواده: هدف اصلی نهاد خانواده «انتقال فرهنگ» بیان شد. اما در این سرفصل قرار است برای زن و شوهر کارکردهای جزئی‌تری تبیین شود که در نهایت به همان هدف غایی منتهی می‌گردند.
انتقال فرهنگ از نسلی به نسلی دیگر: مهم‌ترین کاری که خانواده انجام می‌دهد این است که دستاوردهای علمی، تجربی،‌ دانشی، تخصّصی، ذهنی، عملی، دستی، صنعتی، مهارتی، هنری و هر چه که بتوان آن را یک ارتقاء در توانمندی بشر به حساب آورد را به نسل بعد از خود منتقل سازد. مانند کاری که «ژن»ها در هسته سلول‌های بدن موجود زنده انجام می‌دهند.
   تمام کارکردهای دیگر خانواده حول این کارکرد محوری ترسیم می‌گردند، تا شرایطی برای تحقق این فعالیت فراهم نمایند.
ارتقاء و توسعه فرهنگ: اگر خانواده صرفاً آن‌چه از نسل پیش خود گرفته به نسل بعد منتقل سازد، نمی‌توان آن را انتقال‌دهنده «دستاوردهای بشری» دانست. خانواده باید حداقل تجربیات و دانشی را که خود به دست آورده، به فرهنگ پیشینیان اضافه نماید و سپس محصول آن را به نسل بعد منتقل سازد. پس نخستین ارتقاء و توسعه‌ای که خانواده موظف است در حین انتقال فرهنگ به آن توجه نماید، ضمیمه نمودن تجربیات خود به فرهنگ در حال انتقال است.
تأثیرپذیری از تحوّلات اجتماعی فرهنگ: هر خانواده به تنهایی مولّد تمامی رشدهای بشری نیست. از این رو، هر کدام از این نهادها، بایستی مترصّد تغییرات اجتماعی فرهنگ باشد و پیشرفت‌ها را ثبت و ضبط نماید. رسانه‌های صوتی و تصویری و ارتباطی به این امر یاری می‌رسانند. خانواده فرهنگ در حال انتقال به نسل بعد را با این پیشرفت‌های اجتماعی ترکیب می‌نماید، تا نسل بعد را جامعه‌پذیرتر بار آورد و هماهنگ‌تر با این تحوّلات فرهنگی.

   «لاتقسر اولادکم علی آدابکم فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم» فرزندانتان را برآداب خود وادار و اجبار نکنید؛ چرا که آنها برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند. (شرح نهج البلاغه، ج20، ص267)

تأمین نیازهای امنیتی، اقتصادی و روانی افراد: خوداتکایی سلول نظام فرهنگی ایجاب می‌نماید تا نیازهای ضروری خود را به صورت درونی برطرف نماید. بدین منظور هر یک از اعضا می‌بایست مسئولیت بخشی از آن‌ها را بر عهده بگیرد. یکی از کارکردهای مهم خانواده این است که نیازهای موجود در تک‌تک افراد را برطرف می‌نماید. نیازهایی که در خارج از محیط خانواده قابل تأمین نمی‌باشد. هدف از این کار از یک سو تشویق افراد جامعه به تشکیل نهاد خانواده و از دیگر سو حفظ خانواده‌های تشکیل شده از تلاشی و انهدام است.
   طبیعی‌ست اگر تمامی نیازهای حیاتی و ضروری جسمی و روحی افراد، در داخل خانواده برطرف نگردد، نگاهی و توقعی که به بیرون از خانواده متوجه می‌سازد، زمینه‌ساز پایان حضور و مشارکت در این نهاد می‌گردد.

هویّت‌بخشی اجتماعی به افراد: یکی از نیازهای اجتماعی انسان‌ها، جای‌گیری در موقعیتی متناسب با انتظار خویش در جامعه است. جایگاهی که اعتبار لازم برای فعالیت اجتماعی را برای فرد پدید آورد. به طور طبیعی یکی از کارکردهای مهم خانواده این است که به اعضای خود هویّت اجتماعی می‌بخشد و جایگاهی برای آن‌ها متناسب با میزان اعتبار خود پدید می‌آورد. رادیکال‌های آزاد و افرادی از جامعه که در خانواده‌ای شکل نگرفته باشند، اعتبار اجتماعی کمتری داشته و معمولاً باید تلاش بیشتری برای اعتمادسازی انجام دهند. خانواده بخش زیادی از اعتبار و احترامی را که در جامعه دارد، به سادگی در اختیار اعضای خود قرار می‌دهد.

معرفی ارکان خانواده: اگر خانواده یک سامانه و سیستم است، لاجرم عناصر و اجزایی دارد که ضمن متفاوت بودن که لازمه اجزای هر سیستمی می‌باشد، با یکدیگر هماهنگی و همسو و هم‌جهت می‌باشند، تا هدفی واحد را تأمین نمایند.
پدر:  یک انسان مذکّر که تصمیم اولیه را برای تشکیل نهاد خانواده می‌گیرد. اوست که نخستین انتخاب‌ها را برای تأمین نیروهای انسانی اولیه مورد نیاز صورت می‌دهد و سرمایه مالی و امنیتی ضروری را تهیه می‌کند. در حقیقت بازوی سیاسی و اقتصادی این سامانه می‌باشد.
عملگر سیاسی یا اقتصادی:  پدر در خانواده همان ظهور بیرونی آن است. بخشی از نظام فرهنگی که در حقیقت عملگری در نظام سیاسی و یا اقتصادی می‌باشد. در تبیین فلسفه خانواده به این نتیجه رسیدیم که جامعه علاوه بر فعالیت‌های روزمره‌ای که به انجام می‌رساند، ناگزیر است فعالیت‌های آینده خود را ساماندهی کند، تا باقی بماند؛ چه چیز باقی بماند؟ قدرت بر ادامه همین فعالیت‌های روزمره اجتماعی. و خانواده از این رو، نظام فرهنگی را سامان داد. پدر در حقیقت همان جزء عملگر اجتماعی است که در کنار وظیفه‌ای که در انجام امور روزمره سیاسی یا اقتصادی جامعه دارد، بایستی تشکیلات دیگری را نیز تحت نظام فرهنگی سرپرستی نماید، تا تداوم اجرای فعالیت‌های سیاسی و اقتصادی جامعه را با تربیت نسل بعد تضمین نماید.
   «نگاه اسلام به جنسیت، یک نگاه درجه‌ی دو است؛ نگاه اول و درجه‌ی یک، حیث انسانیت است؛ که در آن، جنسیت اصلاً نقشی ندارد. خطاب، انسان است. البته «یا ایها الّذین ءامنوا»(1) است، «یا ایها الّذین ءامنّ» نیست؛ یعنی صیغه‌ی ءامنوا، صیغه‌ی مردانه است، نه صیغه‌ی زنانه؛ اما این به هیچ وجه به معنای این نیست که در این خطاب، مرد بر زن ترجیح دارد؛ این ناشی از عوامل دیگر است؛ آن عوامل هم برای ما روشن است. حالا نمیخواهیم وارد آن بشویم که چرا ما مثلاً در زبان فارسی جمعیت را میگوئیم مردم؛ از مرد میگیریم، نمیگوئیم زنُم؛ در انگلیسی «HUMAN»، چرا «MAN»؟ این نشانه‌ی این نیست که غلبه‌ی فرهنگ مردانه این را به وجود آورده و در لغت یک چنین تصرفی کرده؛ نه، این یک عوامل دیگری دارد. بالاخره در داخل خانواده، مرد نمای بیرونی است، زن نمای داخلی است. بخواهید یک خرده ذوقی‌تر بگوئید، مرد پوست بادام است، زن مغز بادام است. از این قبیل تعبیرات میشود کرد. مرد ظاهرتر است، ساختمان او اینجوری است؛ خدای متعال او را برای این کار ساخته و پرداخته، زن را برای یک کار دیگری؛ بنابراین بروز و ظهور و نمایش و نمودداشتن در مرد بیشتر است؛ به خاطر همین خصوصیات، نه به خاطر ترجیح.» (بیانات مقام معظّم رهبری در سومین نشست اندیشه‌های راهبردی، 14/10/1390)

[ادامه دارد]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: خانواده 57 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
سامانه خانواده 5 + جمعه 95 آذر 5 - 11:0 صبح

دغدغه فرهنگی در یاددهنده: ارکان تعلیم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهنده در خانواده باید نسبت به فرهنگ و سنّت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های خود تعصّب داشته باشند و حساس بوده، احساس کنند باید حتماً این فرهنگ در خانه محقق شده و پیگیری گردد. اگر فرهنگشان این است که به فرد بزرگتر «شما» بگویند و «تو» گفته نشود، بر این امر اصرار داشته باشند و تحقق آن را پیگیری نمایند.
   اگر یاددهنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها اهل مسامحه در فرهنگ خویش باشند،‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ در حقیقت به عنوان الگو، مسامحه فرهنگی را به نسل بعد منتقل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سازند.
   خداوند به صورت تکوینی این حسّ را در افراد قرار داده است که با بالارفتن سن، نسبت به فرهنگ تنسّک پیدا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. این خصلت فطری سبب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گردد تا در انتقال فرهنگ با دغدغه بیشتر عمل نمایند. بنابراین خانواده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی که حداقل یک فرد مسنّ و پیر در میان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان باشد نسبت به انتقال فرهنگ موفّق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر عمل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نمایند. در حالی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌که همین فرد پیر، زمان جوانی تعصّب کمتری داشت تا بتواند در نقش یک پذیرنده فرهنگ ظاهر گردد!
   حضرت امام صادق(ع) فرموده اند: وجود پیر سالخورده در خانواده اش همانند پیغمبر الهی است در بین امتش. (منبع: لئالی الاخبار، ص180)
تأمین نیازهای فردی ارکان: افراد خانواده، اجزایی هستند که یک سامانه واحد را شکل داده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. همان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌طور که به تفکیک تمام قطعات یک خودرو باید متناسب با ویژگی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های شخصی خود نگهداری شوند؛ یکی روغن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کاری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، دیگری رنگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کاری، دیگری تمیزکاری و…، اجزای خانواده نیز احتیاجات فردی متفاوتی دارند.
   باید تببین شود برای مخاطب که نیازهای هر فرد یک نیاز مهم برای خود اوست و نباید به دلیل مهم نبودن در نزد سایرین که مسئول برآورده نمودن آن می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌باشند نادیده گرفته شود؛‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ نیازهای روانی، تغذیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای، پوشاک، عاطفی و جنسی و….
پذیرش تغییر و سازگاری با آن: مخاطبین باید بدانند مادامی‌‌‌‌که عضوی از خانواده هستند، با توجه به تغییر جبری و گریزناپذیر خانواده بمثابه یک کلّ متغیّر، ناگزیرند خود را با این تغییرها هماهنگ سازند.
   روندی از تغییرات را می‌‌‌‌توان به اجمال این‌‌‌‌گونه توصیف نمود:
   چند ماه نخست تشکیل نهاد خانواده، فرصتی‌‌‌‌ست که اعضا با خصائص و روحیات یکدیگر آشنا می‌‌‌‌گردند و به هم عادت می‌‌‌‌نمایند. پس نخستین تغییر پس از چند ماه شکل می‌‌‌‌گیرد: عادی شدن! تا پیش از عادی شدن، مراعات اموری را می‌‌‌‌کردند که فرهنگ یادشان داده نسبت به «دیگران» باید مراعات شود. اما پس از عادی شدن، «خانواده» می‌‌‌‌شوند و آن امور را دیگر مراعات نمی‌‌‌‌نمایند.
   چهار پنج سال پس از آغاز زندگی مشترک، اعضای خانواده تحوّل مهمی را تجربه می‌‌‌‌نمایند؛ تحوّلی در شخصیت و منش و رفتار که ناشی از تجربه مسئولیت‌‌‌‌پذیری چندساله در نهاد خانواده است. نوعی پختگی در رفتار پدید می‌‌‌‌آید که این تغییر رویه اگر از سوی طرف مقابل پذیرفته نشود و همچنان فرد مقابل را همان انسانی بداند که روز اول در پیدایش خانواده حاضر شد، معمولاً به عنوان کم‌‌‌‌محلّی تعبیر شده و به دعوا و جدایی منتهی می‌‌‌‌گردد.
   با افزایش سن و پایان یافتن دوره میانسالی، تغییر مهم دیگری در ارکان خانواده پدید می‌‌‌‌آید که مربوط به پایان یافتن دوره فرزندآوری‌‌‌‌ست. ورود به دوره پیری، ارکان اصلی خانواده را از مرحله تربیت مستقیم به مرحله رهبری خانواده به عنوان افراد مسنّ و پیر وارد می‌‌‌‌سازد. این تغییر نیز نیازمند پذیرش جایگاهی جدید در سیستم است که اگر پذیرفته نشود به چالش منتهی می‌‌‌‌گردد.

[ادامه دارد]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: خانواده 57 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
سامانه خانواده 4 + پنج شنبه 95 آذر 4 - 6:0 عصر

بیان نیازهای بنیادین خانواده: خانواده برای دستیابی به اهداف خود، باید نیازهایش را تأمین نماید. با توجه به اصل خوداتکایی، این نیازها درون خود سیستم باید راهکاری برای تأمین بیابند. در غیر این صورت با یک خانواده ناقص یا معیوب مواجه می‌شویم که ضرورتاً به ناهنجاری اجتماعی کشیده می‌شود.

سازگاری ارکان با یکدیگر: اجزایی که قرار است در کنار یکدیگر عمل نمایند باید بتوانند کنش و واکنش متناسب و سازگاری از خود بروز دهند. باید نقش خود را بشناسند و ضمن انجام کامل وظایف، تعدّی به تکالیف دیگر اجزا ننمایند تا تداخلی صورت نپذیرد.
مثلاً اگر نقش یکی از ارکان خانواده، تأمین اقتصادی در نظر گرفته شده، سایر اجزا نبایستی در این مقوله داخل شوند و باید به نقش خود منحصراً بپردازند تا چینش صحیح ساختار خانواده بر هم نخورد.
پایداری ساختار: با توجه به این‌که فلسفه خانواده به عنوان سلول نظام فرهنگی، آن را برای تأمین هدفی درازمدت تعریف کرده است، یکی از مهم‌ترین ویژگی‌هایی که باید بتواند برای این نهاد در نظر بگیرد پایداری و عمر طولانی آن است.
خانواده نیازمند عمر دراز است، مشارکتی که در زمانی کوتاه به پایان نرسد و به سادگی متزلزل نگردد. این‌جا تبیین می‌شود که چرا اسلام حق طلاق را از زن گرفته است و چرا موانع زیادی برای تحقق طلاق در نظر گرفته. می‌توان به حجاب و ممنوعیت خواستگاری صریح و غیرصریح از زن شوهردار یا در عده طلاق نیز اشاره نمود.
انتقال فرهنگ امری زمان‌بر است و باید در یک دوره حداقل ده دوازده ساله برای هر فرزند در نظر گرفته شود. حداقل این زمان را می‌توان از بدو تولد کودک تا رسیدن به سن بلوغ دانست. در این دوره زمانی، بایستی خانواده پایدار و باثبات باشد.
ارتباط مستمر: انتقال فرهنگ امری نیست که با کتابت قابل انجام باشد و ارکان تعلیم‌دهنده خانواده آن را به تعلیم‌گیرنده بدهند تا خود به تنهایی مطالعه نماید و فرا بگیرد. این انتقال بر محور الگوگیری صورت می‌پذیرد که نیازمند ارتباط تنگاتنگ و مستمر عناصر تعلیم‌دهنده و تعلیم‌گیرنده است.
در این سرفصل برای مخاطبین توضیح داده می‌شود که به چه دلیل زوجین باید در ارتباط نزدیک و مستمر با یکدیگر و با فرزند باشند و حضور زیادی در خانه به عنوان محل اصلی انتقال فرهنگ داشته باشند.
آمادگی پذیرش در یادگیرنده: یادگیرنده نیاز به آمادگی دارد. او باید ذهنی خالی و کشت نشده داشته باشد. از این روست که خداوند این‌گونه تدبیر نموده که فرد یادگیرنده بدون هیچ اطلاعات قبلی وارد خانواده شود. از نظر تکوینی پروردگار ارکان جدید را به نحوی در خانواده وارد می‌نماید که «هیچ»‌ نمی‌دانند و به شدت مستعد یادگیری می‌باشند.
«اِنَّما قَلْبُ الْحَدَثِ کالاْرْضِ الْخالِیةِ، ما اُلْقِی فیها مِنْ شَیء قَبِلَتْهُ» (نهج‌البلاغه، نامه31) قطعاً دل جوان همانند زمین خالی است، هر بذری در آن ریخته شود می پذیرد.

پس اگر قرار باشد که فرد جدیدی به غیر از طریق زاد و ولد، به عنوان یادگیرنده وارد خانواده شود، مثلاً فرد یتیم، باید که این نکته لحاظ شود، تا امر انتقال فرهنگ مختل نگردد.

[ادامه دارد]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: خانواده 57 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
سامانه خانواده 3 + چهارشنبه 95 آذر 3 - 10:0 عصر

توصیف سامانه، نظام یا سیستم خانواده: در این بخش قصد داریم برای زن و شوهر توضیح دهیم که چگونه آن‌ها با قرار گرفتن در خانواده یک سیستم و نظام واحد تأسیس کرده‌اند و صرفاً دو فرد انسانی نیستند که در کنار یکدیگر زندگی می‌نمایند.
گزینش و تأمین افراد جامعه بمثابه ارکان و اجزا: خانواده یک سیستم است که ویژگی‌های اصلی تمام سیستم‌ها را دارد. اجزایی دارد که با هم  تفاوت دارند و این اجزا در کنش با یکدیگر محصولی واحد را تولید می‌کنند. بنابراین خواستگاری رفتن مرد، در حکم تصمیم برای تشکیل یک نهاد جدید است و نوعی گزینش پیمانکار و نیروی انسانی همکار برای فعالیت در این نهاد می‌باشد و باید متضمّن شرایط و دقت‌های خاصّی باشد. نیروهای بعدی عضو در این سیستم از طریق توالد و تناسل و اگر ممکن نبود، از طریق پذیرش فرزندان یتیم جذب می‌گردند.
شیوه هماهنگ شدن اجزا در مسیر هدفی واحد: در این سرفصل بیان می‌شود که برای هماهنگ شدن اجزایی که کاملاً با هم متفاوت می‌باشند، ضرورتاً باید فرآیندی طراحی گردد. این فرآیند در مکاتب مختلف و فرهنگ‌های گوناگون شیوه‌های مختلفی را در پیش گرفته است. در فرهنگ اسلام نیز تبیین خاصّی برای هماهنگی میان اجزای خانواده صورت پذیرفته و در متون دینی ما ذکر شده است.
تأمین نیازمندی‌های سامانه به صورت خوداتکا: هنگامی‌که خانواده «سلول» نظام فرهنگی باشد، لاجرم نمی‌تواند در معماری نیازهای خود وابسته به بیرون از خود گردد. زیرا بیرون از هر خانواده، خانواده‌ای دیگر قرار گرفته که او نیز باید بتواند نیازمندی‌های خود را مستقلاً تأمین نماید. این خوداتکایی ایجاب می‌کند تا در معماری خانواده، برای تمام نیازهای درونی آن منبعی داخلی در نظر گرفته شود.
جوانه‌زایی خانواده در مسیر تکثیر و تکرار الگوی خود: خانواده مانند گیاهان رشدیافته، پس از دستیابی به موفقیت،‌ جوانه می‌زنند و تکثیر می‌شوند. همچون یک ساختار زنده که با رشد خود، پیوسته می‌زاید و الگوی خود را گسترش می‌دهد. وقتی فرزند خود را پرورش دادند و عروس کردند، یا داماد، در حقیقت نسخه‌ای جدید از خود پدید آورده‌اند، جوانه‌ای که در حمایت تنه اصلی درخت، می‌تواند به سمت اهداف خود پیش رود.
از طریق مثال می‌توان نشان داد که در گذشته که توسعه فرهنگی کندتر بود، چندین نسل از این جوانه‌ها در کنار هم به تنه اصلی متصل می‌ماندند. اما امروزه که شتاب توسعه فرهنگی افزایش یافته، جوانه‌ها خیلی زودتر از تنه اصلی خانواده جدا می‌شوند و خوداتکا می‌گردند. زیرا زودتر به الگوهای منحصر به فرد خود دست می‌یابند. بنابراین نباید این جداشدن‌های زود را نکوهش نمود و باید پذیرفت که ریشه‌ای منطقی و علمی دارد.
تغییر جبری و غیرقابل اغماض: توجه دادن خانواده‌ها به این‌که یک سیستم پیوسته در حال تغییر است، متناسب با شرایط محیط و دوره‌هایی که در آن قرار دارد. طبیعتاً نهاد خانواده نیز همانند یک شرکت اقتصادی یا یک نظام سیاسی، دوران پیدایش دارد، دوره رشد و دوره اوج. تغییر یک ویژگی غیرقابل حذف از هر سیستم و نظامی‌ست.

[ادامه دارد]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: خانواده 57 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
فهرست تعدد زوجات نه + چهارشنبه 95 آذر 3 - 6:14 صبح

چرا تعدّد زوجات نه 1
چرا تعدّد زوجات نه 2
چرا تعدّد زوجات نه 3
چرا تعدّد زوجات نه 4
چرا تعدّد زوجات نه 5
چرا تعدّد زوجات نه 6
چرا تعدّد زوجات نه 7
چرا تعدّد زوجات نه 8
چرا تعدّد زوجات نه 9
چرا تعدّد زوجات نه 10
چرا تعدّد زوجات نه 11
چرا تعدّد زوجات نه 12


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: خانواده 57 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
سامانه خانواده 2 + سه شنبه 95 آذر 2 - 2:0 عصر

شناخت نظامات اجتماعی: آشنا شدن اجمالی کارآموز با نظام اجتماعی و نظامات اصلی زیرمجموعه آن، به نحوی که بداند یک جامعه از چه عناصر اصلی تشکیل شده است.
نظام سیاسی: آشنایی با «داری‌ها» و «کنسولگری‌ها» به عنوان سلول‌های اصلی داخلی و خارجی نظام سیاسی؛ استانداری‌ها، فرمانداری‌ها، بخشداری‌ها، دهداری‌ها.
نظام اقتصادی: آشنایی با «بنگاه‌ها» به عنوان سلول‌های اصلی نظام اقتصادی مبتنی بر کسب منفعت با تولید کالا یا خدمات و «هلدینگ‌ها» به عنوان «بنگاه ِ بنگاه‌ها» برای مدیریت فعالیت‌های اقتصادی چندین بنگاه بمثابه یک «کارتل».
نظام فرهنگی: متولّی انتقال دانش و تجربه از یک نسل به نسل دیگر

نقش خانواده در نظامات اجتماعی سنّتی: تبیین این‌که حکومت‌های موروثی و الیگارشی دلیلی‌ست بر سلول بودن خانواده برای نظام سیاسی در گذشته و نیز تشکیل فعالیت اقتصادی خانوادگی در کشاورزی و دامپروری و همچنین صنایع کوچک، دلیلی‌ست بر سلول بودن خانواده در نظام اقتصادی.
فارغ شدن نظام سیاسی و اقتصادی از سیطره خانواده: توضیح این مطلب که با ورود به عصر مدرن، خانواده مقبولیت لازم برای سلول بودن در نظام سیاسی را از دست داده است. در نظام اقتصادی نیز، منافع بیشتر در تضاد با خانواده‌محوری قرار گرفته است. لذا ما نمی‌پذیریم که خانواده سلول نظام سیاسی و اقتصادی باشد.
فارغ شدن نظام فرهنگی از سیطره خانواده در کشورهای توسعه‌یافته: در جوامع غربی، با تعمیم مهدکودک‌ها و به‌کارگیری پرستار کودک، عملاً خانواده از سلول بودن برای نظام فرهنگی عقب‌نشینی کرده و نقش خود را به نهادهای آموزشی و تربیتی سپرده است.
تعارض نقش خانواده با نظام آموزشی در انتقال فرهنگ: برای اعضای خانواده تشریح می‌شود که در کشورهای در حال توسعه، همچنان خانواده حضور خود را در انتقال فرهنگ حفظ نموده است و از همین رو با نظام آموزشی این کشورها به چالش خورده. در کشور ما با تأسیس انجمن اولیاء و مربیّان تلاش شد تا جایی‌که امکان دارد تضاد فرهنگی موجود میان تعالیم خانواده و تعالیم مدرسه یا تربیت در خانواده با تربیتی که در مدرسه صورت می‌پذیرد کنترل گردد. اما همچنان این تداخل وظایف وجود دارد.

[ادامه دارد]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: خانواده 57 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
سامانه خانواده 1 + دوشنبه 95 آذر 1 - 6:0 عصر

برنامه‌ای تنظیم کرده بودند
برای آموزش گروهی از زوج‌های جوان
گفتند تو نیز اگر پیشنهادی داری
درباره سرفصل‌هایی که باید در مباحث قرار گیرد...
مطلب زیر را نوشتم
تحلیل خانواده مبتنی بر «نگرش سیستمی»
و بر اساس آموزه‌های اسلامی

روشن است که هر فعالیت فردی یا اجتماعی نیازمند دانش و مهارت است. این دانش و مهارت را یا باید از طریق تجربه کسب نمود و یا از طریق آموزش و تربیت. دوره فوق فرصتی‌ست تا زوج‌های جوان را با کارویژه‌های فردی و اجتماعی خود آشنا سازد. از این رو، ابتدا باید این کارویژه‌ها فهرست گردند، سپس نیازهای دانشی و مهارتی هر کدام تجمیع شده، در اختیار کارآموزان جوان قرار گیرند. دستیابی به کارویژه‌های مذکور مبتنی بر نگاهی‌ست که ما به «خانواده» داریم. با تغییر نگاه به خانواده و فلسفه آن، کارویژه‌ها نیز تفاوت خواهد کرد. در این مسیر ما تلاش می‌کنیم تا نگاه اسلامی را مبنا قرار دهیم.
  
تبیین فلسفه خانواده: کارآموزان که همان زوج‌های جوان هستند در ابتدا باید بدانند اصلاً چرا و به چه دلیل تبدیل به «خانواده» شده‌اند و از زندگی فردی خارج گشته‌اند، به چه دلیل و با چه هدف و غایتی.
خانواده بمثابه سلول نظام فرهنگی جامعه: تبیین جایگاه خانواده به عنوان کوچک‌ترین واحد تکرارشونده نظام فرهنگی جامعه اسلامی
تعریف سلول در یک ارگانیسم زنده: سلول کوچک‌ترین واحد تکرارشونده در ساخت یک موجود زنده است.
تفاوت سلول با مولکول: مولکول کوچک‌ترین واحد تکرار شونده در مواد غیرزنده
تعریف سیستم: مجموعه‌ای مرکّب از اجزای متفاوت با یکدیگر و با عملکردهای نامساوی و نابرابر، ولی هماهنگ به گونه‌ای که مجموعه را به سوی هدف واحدی سوق داده و تمام اجزاء با هم سهیم در تولید محصول باشند.
سازمان‌یافتگی و سیستم‌وارگی سلول: ترکیب اجزایی متفاوت و مختلف در عملکرد و در عین حال هماهنگ در راستای هدفی واحد

[ادامه دارد]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: خانواده 57 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
چرا تعدّد زوجات نه 12 + یکشنبه 95 آبان 23 - 9:0 عصر

بعضی آدم‌‌‌‌ها اهل استخاره‌‌‌‌اند
تا قرار می‌‌‌‌شود میان دو راه یکی را انتخاب کنند
فوری دست به تسبیح
یا قرآن
این‌‌‌‌ها اصلاً انتخاب ندارند
انگار اختیار هم ندارند
بعضی آدم‌‌‌‌ها هم مشاور را با تصمیم‌‌‌‌گیر اشتباه گرفته
تلفن در دست مدام
«امروز فلان مسجد بروم یا نروم؟ در منبر چه بگویم یا چه نگویم؟»
این‌‌‌‌ها نیز انتخاب نمی‌‌‌‌کنند
اختیار خود را به دست فردی دیگر سپرده
بالکل از عرصه انسانیت خلاص شده‌‌‌‌اند
زیرا انسان به اختیارش از فرشتگان متمایز شده
و توانایی برتر شدن یافته است
مشاور راه‌‌‌‌ها را نشان می‌‌‌‌دهد
نقاط پنهان و تاریک را روشن می‌‌‌‌کند
اما تصمیم را فرد باید بگیرد
زیرا به همین تصمیم است که بهشت و جهنم را توزیع می‌‌‌‌کنند
آیه مشاوره در قرآن نیز
در انتها حضرت رسول (ص) را امر می‌‌‌‌کند
که خود بنفسه تصمیم بگیرد
و با توکل به خدا به آن عمل نماید
نخستین چیزی که انسان مؤمن باید فرا بگیرد
از دار امتحان بودن دنیا
همین است
مسئولیت‌‌‌‌پذیری
پذیرش مسئولیت اعمال خویش
انتخاب‌‌‌‌های خود
مسئولیت ِ داشتن اختیار در انجام افعالش
من پاسخ سؤال شما را نمی‌‌‌‌دانم
اگر بخواهم بفهمم
باید ساعت‌‌‌‌ها با همسر شما هم‌‌‌‌سخن شوم
مشکلات خانواده ایشان را بشنوم
مشکلات زن اول را به دقت تحلیل کنم
اصلاً از ابتدا گام به گام زندگی ایشان را بررسی نمایم
اصلاً باید جایگاه انسان‌‌‌‌ها عوض شود
اصلاً‌‌‌‌ چگونه یک انسان دیگر می‌‌‌‌تواند بگوید من چه کنم یا نکنم؟
او که جای من نیست
او که همه آن‌‌‌‌چه من دیده و شنیده‌‌‌‌ام نشنیده و ندیده است!
او که احساس مرا درک نمی‌‌‌‌کند
او که عاشق چیزهایی که من هستم نیست
او که...

این تجربه بنده است
هیچ فردی نمی‌‌‌‌تواند به جای انسان تصمیم بگیرد
و بگوید: بکن یا نکن!
برو یا نرو!
طلاق بگیر یا نگیر!
نه تنها نمی‌‌‌‌تواند
که حق آن را هم ندارد
وقتی حسّ مرا ندارد
وقتی درک مرا از فرد مقابل ندارد
وقتی آن لحظاتی که من لمس کرده‌‌‌‌ام لمس نکرده است
حتی اگر بهترین مشاور دنیا باشد
خدا به انسان اختیار نداد
که انسان به اختیار خود آن را به دیگری واگذارد!
خدا به انسان اختیار داد
تا انسان آن را گرامی داشته
به کار بگیرد
انسان باید اختیار کند
باید تصمیم بگیرد
البته با فکر کردن
با مشورت کردن
با مطالعه کردن موضوع
و استفاده از تجربیات دیگران
اما...
انسان ِ مختار نباید اختیار خود را به غیر واگذارد

می‌‌‌‌دانم مطالبی که گفتم به موضوع پرسش شما ربطی ندارد
می‌‌‌‌دانم که نتوانستم جوابی برای سؤال شما ارائه نمایم
راستش جوابی هم نداشتم
ولی غرض این بود که توجه شما را به نکته‌‌‌‌ای جلب نمایم
امتحان شما دقیقاً همین است
دقیقاً آمده‌‌‌‌اید در دنیا که همین تصمیم را بگیرید
خود ِ شما تصمیم بگیرید
قرار است از روی همین تصمیم، نامه اعمال شما را تنظیم کنند
درجه و مرتبه شما را در بهشت
قرار است به همین تصمیم امتحان بعدی شما تعیین شود
که آیا برای کارشناسی امتحان دهید
یا کاردانی...
این امتحان شماست
و شما باید پاسخ آن را بیابید
با تمام عشق، عقل و ایمان‌‌‌‌تان!

راستی
خدا به مؤمن‌‌‌‌هایی که تضرّع داشته باشند
و شب‌‌‌‌ها را با او خلوت نمایند
و از او پنهانی یاری طلبند
التماس کنند
و اعتراف نمایند که جز او رهنمایی ندارند
ظلمتُ نفسی بگویند
و خُرد شدن خود در فشار مشکلات دنیا را به رخ او بکشند
تقلّب هم می‌‌‌‌رساند
از آن الهام‌‌‌‌هایی که به بعضی انسان‌‌‌‌ها در طول تاریخ داشته
با این‌‌‌‌که پیامبر و رسول هم نبوده‌‌‌‌اند
مثلاً به مادر موسی!
موفق باشید


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - خانواده 57 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
چرا تعدّد زوجات نه 11 + جمعه 95 آبان 21 - 3:0 عصر

راهنمایی کنید بعدازطلاق چه باید بکنم؟
خانواده مخالف طلاق هستند.
90درصد ازحمایت آن ها بی بهره می شوم.
باید از حقوقم بگذرم و طلاق بگیرم، چون هم همسرم
در وضعیتی نیستند که بخواهم طلب حق کنم،
وهم تمامی شرایط را ازابتدا به من گفته بودند،
و الان به دورازانصاف است بخواهم بابت نوع طلاق گرفتن
(ایشان را به دادگاه کشیدن) و
طلب مهریه و ... آزاری به ایشان برسانم.
اما مسئله این جاست که همسرم مرد بزرگوار، با اخلاق و با تقوی ایست،
از جانب ایشان درحقم ظلمی نشده،
همه اش لطف بوده وعنایت وتوجه.
من نیز تمام تلاشم را کرده ام این گونه باشم.
و بارها ازایشان شنیده ام که ازحقیررضایت دارند.
الان با این که شرایط برایم تشریح شده بوده،
طلاق خواستن ظلم به ایشان نمی شود؟
ایشان سرازدواج با حقیر متحمل سختی های زیادی از قبیل مالی، آبرویی، خانوادگی و...  شده اند.
خودستایی نیست به چادرم قسم اما،
غیرازآرامش برایشان چیزی نداشتم.
حال خودخواهی نیست که وقتی نمی توانم این شرایط را تحمل کنم ایشان را ازآرامش محروم کنم؟
از طرفی من ظرفیت این را دارم که شیعه ی امیرالمومنین(علیه السلام) و محب اهل بیت(علیهم السلام) ونیرووسرباز برای امام زمان(عجل الله تعالی) به دنیا بیاورم. اما با ادامه دادن این زندگی باید از این نعمت الهی صرف نظر کنم.
شرایط سختی با دست خودم رقم زدم که ایشان نیز
درگیرآن شده اند. چه باید بکنم تا بتوانم مثل الگوهای الهی
از پس این امتحان الهی بر بیایم؟
چه باید بکنم؟


«چه باید بکنم؟»  
پرسش بسیار مهمی‌‌‌‌ست
این پرسش همه آدم‌‌‌‌های روی کره زمین است
در همه مراحل زندگی‌‌‌‌شان
از کودکی با همین پرسش مواجه هستند
تا بزرگ شوند
نوجوانی
جوانی
حتی تا وقتی که پیر می‌‌‌‌شوند
با هر مسأله و مشکلی که مواجه گردند
از خود می‌‌‌‌پرسند: «چه باید بکنم؟»
من جواب این سؤال شما را نمی‌‌‌‌دانم
یعنی قطعاً می‌‌‌‌دانم که نمی‌‌‌‌توانم به شما پاسخ دهم
که چه باید بکنید
اما می‌‌‌‌توانم درباره این پرسش توضیحاتی عرض نمایم
از منظر فلسفی
از نگاه به انسان
از همان زاویه‌‌‌‌ای که پیش از این اشارتی بدان رفت
دنیا دار امتحان است یعنی چه؟!
یعنی انسان پیوسته و مداوم
هر روز و هر ساعت
روبه‌‌‌‌روی گزینه‌‌‌‌هایی قرار می‌‌‌‌گیرد
که باید بین آن‌‌‌‌ها برگزیند
باید یکی و فقط یکی را
از میان تمام افعالی که می‌‌‌‌تواند انجام دهد
فقط یک گزینه
آن را که شایسته‌‌‌‌تر تشخیص می‌‌‌‌دهد
همان را به انجام برساند
امتحان کجاست؟!
امتحان در انجام فعل است؟!
پس چرا به «نیت خیر» هم ثواب می‌‌‌‌دهند؟!
امتحان در انتخاب است
امتحان در گزینش میان راه‌‌‌‌هاست
امتحان در حقیقت، رسیدن به پاسخ همین سؤال است
سؤالی که شما پرسیدید: «چه باید بکنم؟»

[ادامه دارد]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - خانواده 57 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

<      1   2   3   4   5   >>   >

چهارشنبه 103 آذر 7

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
خانواده - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X