این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

نیکو نیست خاموشى آنجا که سخن گفتن باید ، چنانکه نیکو نیست گفتن که نادانسته آید . [نهج البلاغه]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
بچه ها را پس داد! + شنبه 91 تیر 17 - 10:30 عصر

- پس داد؟
این پرسش را همین چند دقیقه پیش
با ناباوری پرسیدم
وقتی با خوشحالی تماس گرفت:
«امروز بچه‌ها را آورد، انداخت در خانه و در رفت» 
- در رفت؟
«حتی از ماشینش هم پیاده نشد»

از ابتدا هم فرزندان را نمی‌خواست حضانت‌شان را
قصدش را در نگاره‌های قبل توصیف کرده بودم
نتیجه‌ای که از گفتگو با زوج
و بررسی اعمال و رفتار زوجه به دست آمده بود
- بچه‌ها راضی‌اند؟ نگفتند مامان می‌خواهیم؟
«گفتند نمی‌خواهیم، مادر نمی‌خواهند دیگر»

ظاهراً فرزندان نیز دیگر از مادر خسته شده‌اند
مادری که حال مادر بودن ندارد
هر روز باید سر کلاس پدر حاضر شود
و گفته‌های او را پیاده و ویراست کند
و هم تایپ
دیگر مادری چه می‌فهمد؟!
«می‌گویند: در خانه ما را تنها می‌گذاشت و بیرون می‌رفت
بچه‌های چندساله را تنها در خانه...!»
بچه‌ها را هم گرفته بود که اذیت کند زوج را
و حالا ناکام مانده
دست از پا درازتر

- ساعت ِ چند؟
«دو ساعت نمی‌شود، بچه‌ها گفتند مامان ما را نمی‌خواهد
ما را از خانه بیرون کرده» 

از رحمت خداوند دور باد
هر مادری که راز مادری نمی‌داند
و درکی از حس آن
و بویی از لطافت و زیبایی آن نبرده
در آخرین کلامش با خوشحالی گفت:
«تا زنده هستم برای‌شان مادری می‌کنم
همان‌طور که یک‌سال پدری بودم از مادر مهربان تر
که حتی یک بار هم سرشان داد نزدم» 

برایش دعا کردم که در مادری کردن موفق باشد :)
با خوشحالی تمام گوشی را قطع کرد
بعد از خداحافظی! 

پ.ن.
صبح فردایش در دادگاه
خانم منشی دفتر قاضی تماس گرفته با موبایل زوجه
چون از دادگاه بوده جواب داده
منشی گفته بیایید برای مشخص شدن تکلیف بچه‌ها
که اگر می‌خواهید حضانت را به زوج بدهید
اقدام شود
که زوجه گفته می‌آیم
و بعد از سه چهار ساعت انتظار در دادگاه
دوباره منشی تماس گرفته
زوجه می‌"گوید نمی‌آیم دادگاه!
حالا فرزندان را داده
ولی نمی‌آید حضانت را بدهد!

- چرا؟
«باز هم می‌خواهد آزار دهد
خیال می‌کند آزار زوج است
نمی‌داند دارد بچه‌ها را اذیت می‌کند
که مثلاً دو روز دیگر بچه‌ها را دوباره بیاید بگیرد
شاید این‌بار هم دوباره با مأمور کلانتری بیاید» 

- که دل بچه‌ها دوباره بترکد؟
«چه می‌"گویی؟ این چیزها را که نمی‌فهمد
اگر می‌فهمید همان دفعه آن کار را نمی‌کرد!»

بچه‌ها را انداخته و رفته
حضانت را هم نمی‌دهد
این چه معنایی دارد؟! زوج‌آزاری یا فرزندآزاری؟!
با تعجب و تأثّر می‌گفت:
«بچه‌ها مدام التماس می‌کردند در دادگاه که ما را به مامان برنگردون! هر چی بگی گوش می‌کنیم!» 
خدایا پناه بر تو! این «نامادری» چه کرده با بچه‌ها! 

مطلب مرتبط:
 رنج ِ فرزند  


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
<< مطلب بعدی: فلسفه حجاب
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

دوشنبه 103 آذر 12

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
بچه ها را پس داد! - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X