دیروز اتفاقی صحبت شد مادرم پرسید: «چرا مریم؟ چرا فاطمه نه؟!» این شبهه زیاد طرح شده بود گفتم شاید در ذهن خیلیها هم باشد حتی یک افطاری در مسجدی چند سال پیش دخترم روی پایم بود کسی پرسید: «اسم دخترتون فاطمه است؟» از پاسخ منفی تعجب کرد: «جالبه! همه طلبهها اسم دخترشون فاطمه است، خصوصاً سادات!»
وقتی ازدواج با دخترش را پیشنهاد کرد استخاره کردم تمام جریان در همین استخاره است آیهای از سوره مریم فرزند صالح از استخاره فهمیده میشد همانجا نیت کردم که نامش را «مریم» بگذارم از بابت عهدی که کردم با خدا برای توجه ویژه به تربیت این فرزندی که وعده شده اتفاقاً مادرزن نیز اصرار داشت که خوابی دیده است و در آن وعده به فرزند صالحی!
مادرم با تعجب پرسید: «حالا اگر سوره هود میآمد، نامش را هود میگذاشتی؟» به سخره این را پرسیده بود که کارم را نادرست نشانم دهد پر بیراه هم نمیگفت خدا را شکر کردم که سوره «جن» نیامد! :)
اما «سید احمد» که تصاویر فوق او را نشان میدهد دیگر چنان حکایتی نداشت سرّ نام او در انتخاب امام (ره) قرار داشت آسیدمصطفی فرصتی برای یاری امام در انقلاب نداشت اگر چه در بُعد علمی شخصیتی والا بود که حتی تفسیری فلسفی نوشتن آغازیده که مقداری از آن موجود است و باقی را مجال تکمیل نیافت اما آسیداحمد چیز دیگری بود فداکاری او برای انقلاب و در راه امام (ره) و تلاش شگفتش مرا به شگفتی آورده بود به پاسداشت زحمات این مرد بزرگ نام پسر اولم را «سید احمد» گذاشتم انتخاب نام مناسب حقی است که فرزند بر گردن پدر دارد آنطور که در روایات وارد است اگر میخواستم انتخاب نام را به مشارکت دیگران بگذارم مثلاً مادرشان نام دخترم «عارفه» یا «نرگس» میشد و نام پسرم «عرفان» یا «موسی»!
أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ ص فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا حَقُّ ابْنِی هَذَا قَالَ تُحْسِنُ اسْمَهُ وَ أَدَبَهُ وَ ضَعْهُ مَوْضِعاً حَسَناً (الکافی، ج6، ص48) رسول خدا (ص) در پاسخ مردی که از حق فرزندش پرسیده است میفرماید: نام و ادب او را نیکو کن و در جایگاهی نیک قرارش ده. (از این دست روایات زیاد است، ولی این یکی سند قوی دارد و تمام راویان آن ثقه هستند و مورد تأیید کتب رجالی) برچسبهای مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 -
|