میگوید: «بابا از پولهای من برای خودت جوراب بخر» - چرا پسرم؟ «آخه امروز روز پدره میخوام بهت هدیه بدم» من در حالی که بغلش کردم میبوسمش و سفت فشارش میدم: دستت درد نکنه پسر گلم، خیلی ممنونم ازت! بلافاصله میگوید: «اما جوراب ِ گرون نخر بابا، پولام تموم نشه!» :)
عیدیهایشان را از نوروز در پاکتهایی گذاشتهام به دیوار هر کدام به اسم خودش هر از چند گاهی برگهای بر میدارند و با هم میرویم بیرون و هر چه بخواهند میخرند حس «مالداری»شان گرفته!
و عجیب که حس «حرص» و «طمع» از طفولیت با انسان است و چه مسیر دشواری و چه زحمات و تلاشهایی تا اخلاق رذیله از بشر دور شود و با اخلاق حسنه جایگزین گردد! جایگزینیای که بر عهده والدین است.
حق فرمود که: «إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا» (معارج:19) برچسبهای مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - اقتصاد 141 - سید مرتضی 271 -
|