مگر طلاق واجب و مستحب هم دارد؟! البته که دارد بسیاری گمان میکنند طلاق همیشه کراهت دارد و مبغوض پروردگار است ولی گاهی همین طلاق بله همین طلاق مستحب میشود یا واجب میگردد
چرا این بحث را مطرح میکنم؟! نمیخواهم طلاق را ترویج کنم که به اندازه کافی رواج پیدا کرده در این سالها میخواهم موارد لزومش را بدانند مواردی که جامعه را در معرض گناه قرار میدهد و بعضی افراد نادان یا مُغرض به بهانه کراهت طلاقی که میتواند مُنجی یک انسان باشد را بلوکه میکنند!
ببینید صاحب جواهر چه میگوید: «النظر الثانی فی أقسام الطلاق ... وجوبا مخیرا، کطلاق المولى و المظاهر الذی یؤمر بعد المدة بالفیء أو الطلاق، کما ستعرف إنشاء الله، و ندبا، کالطلاق مع الشقاق و عدم العفة، أو کراهته کالطلاق عند التیام الأخلاق.» (محمدحسن نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج32، ص116) سه حکم برای طلاق ذکر مینماید: 1. طلاق واجب 2. طلاق مستحب و 3. طلاق مکروه
واجبش معمولاً یقه ما را نمیگیرد ولی طلاق مستحب خیلی گریبانگیر جامعه ماست صاحب جواهر میگوید «مع الشقاق و عدم العفة» طلاق مستحب است شقاق را خیلی خودمانی کنیم میشود همان متارکه و عدم عفت را هم که معنایش را همه میدانند اینجا مستحب است مستحب یعنی محبوبیت دارد نزد مولا که مرد زن خود را طلاق دهد
دلیل استحباب را مرحوم ملامحسن بیشتر باز میکند: «و قد یستحب کالطلاق مع الشقاق و عدم رجاء الوفاق، و إذا لم تکن عفیفة یخاف منها إفساد الفراش.» (محمدمحسن فیض کاشانی، مفاتیح الشرائع، ج2، ص312)
اگر امید به بازگشت زن نیست زنی که قهر کرده و رفته است متارکه به حدّی رسیده که امید سازگاری وجود ندارد، عدم رجاء الوفاق یا اگر زن اهل پرهیز و خودداری نیست ورع ندارد و در مظان گناه به گونهای که مرد میترسد آن زن خیانت کند و بسترش را بیالاید، یخاف منها إفساد الفراش اینجاها طلاق مستحب است یعنی محبوب مولا و مطلوب و مندوب، که میتوان برای آن قصد قربت هم کرد! معنای مستحب مگر غیر از این است؟!
خیلی دور رفتم؟ امروز مردم صاحب جواهر را نمیشناسند داماد ملاصدرا، فیض کاشانی را کسی به خاطر ندارد باشد همه طلبهها که مجبورند لمعه را بخوانند از لمعه میگویم کتابی که سال چهارم طلبگی تعلّم آن شروع میشود: «وَ هِیَ إِمَّا حَرَامٌ وَ هُوَ طَلَاقُ الْحَائِضِ إِلَّا مَعَ الْمُصَحِّحِ لَهُ وَ کَذَا النُّفَسَاءُ وَ فِی طُهْرٍ جَامَعَهَا فِیهِ وَ الثَّلَاثُ مِنْ غَیْرِ رَجْعَةٍ وَ کُلُّهُ لَا یَقَعُ لَکِنْ یَقَعُ فِی الثَّلَاثِ وَاحِدَة. وَ إِمَّا مَکْرُوهٌ وَ هُوَ الطَّلَاقُ مَعَ الْتِئَامِ الْأَخْلَاقِ. وَ إِمَّا وَاجِبٌ وَ هُوَ طَلَاقُ الْمَوْلَى وَ الْمُظَاهِرِ. وَ إِمَّا سُنَّةٌ وَ هُوَ الطَّلَاقُ مَعَ الشِّقَاقِ وَ عَدَمِ رَجَاءِ الاجْتِمَاعِ وَ الْخَوْفِ مِنَ الْوُقُوعِ فِی الْمَعْصِیَةِ.» (محمد بن مکی، اللمعة الدمشقیة فی فقه الإمامیه، ص194)
متن از خود شهید اول است ایشان طلاق را بر چهار حکم میداند: 1. طلاق حرام 2. طلاق مکروه 3. طلاق واجب 4. طلاق مستحب
اگر زن اخلاق خوش داشت، طلاق مکروه است همان مبغوضی که در نظر همه ما هست ولی همیشه همین یک حکم نیست اگر جدایی و متارکه بود یا ترس از افتادن زن به گناه، الخوف من الوقوع فی المعصیه طلاق مستحب میشود
تصور فرمایید زن به قهر خانه پدر رفته چند ماه گذشته است هر چه پیغام و پسغام هم فرستادهای قصد بازگشت ندارد زن است احتمال دارد نیازش او را به سمت خطا و گناه و معصیت سوق دهد زن است و نیازهایی دارد مرد هم البته ایضاً ولی برای مرد مسیر حلال را خداوند باز گذاشته برای زن اما به دلایلی متقن که حفظ نسل و کیان خانواده از آن فهمیده میشود هیچ راهی وجود ندارد هیچ راهی ابداً و مطلقاً پس مرد ثواب دارد مستحب است و کار نیکویی است که زن را طلاق دهد و بیش از این در تنگنا و فشار نگه ندارد تا زن هم به کار خود مشغول شود و از گناه مصون ماند
حتی اگر مرد مقصر در شقاق نباشد؟ برای متارکه و جدایی نگفتهاند استحباب مشروط است به مقصر بودن مرد اگر زن هم کوتاهی کرده اگر زن اشتباه کرده و با مرد جنگیده به هر دلیلی اکنون که شقاق و متارکه حاصل شده و امید بازگشت از دست رفته حتی اگر حق با مرد باشد و زن مقصّر برای مرد مستحب است که زن را طلاق دهد!
این حدیث هم حُسن ختام: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَمَّادٍ الْحَارِثِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص خَمْسَةٌ لَا یُسْتَجَابُ لَهُمْ رَجُلٌ جَعَلَ اللَّهُ بِیَدِهِ طَلَاقَ امْرَأَتِهِ فَهِیَ تُؤْذِیهِ وَ عِنْدَهُ مَا یُعْطِیهَا وَ لَمْ یُخَلِّ سَبِیلَهَا وَ رَجُلٌ أَبَقَ مَمْلُوکُهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ لَمْ یَبِعْهُ وَ رَجُلٌ مَرَّ بِحَائِطٍ مَائِلٍ وَ هُوَ یُقْبِلُ إِلَیْهِ وَ لَمْ یُسْرِعِ الْمَشْیَ حَتَّى سَقَطَ عَلَیْهِ وَ رَجُلٌ أَقْرَضَ رَجُلًا مَالًا فَلَمْ یَشْهَدْ عَلَیْهِ وَ رَجُلٌ جَلَسَ فِی بَیْتِهِ وَ قَالَ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی وَ لَمْ یَطْلُبْ.» (محمد بن علی ابن بابویه، الخصال، ج1، ص299) امام صادق (ع): «رسول خدا (ص) فرمود پنج گروهند که دعایشان مستجاب نمیشود؛ نخست مردی که خداوند طلاق را به دست او داده است و زنش او را آزار میدهد ...» حالا بنشیند و مدام دعا کند که خدایا مرا از شرّ این زن برهان! :) برچسبهای مرتبط با این نوشته:
|