سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

[ و او را گفتند خردمند را براى ما بستاى فرمود : ] خردمند آن بود که هر چیزى را به جاى خود نهد . [ پس او را گفتند نادان را براى ما وصف کن ، گفت : ] وصف کردم . معنى آن این است که نادان آن بود که هر چیز را بدانجا که باید ننهد ، پس گویى ترک وصف ، او را وصف کردن است چه رفتارش مخالف خردمند بودن است . ] [نهج البلاغه]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
داستان ِ بانکدار 6 + شنبه 103 شهریور 10 - 5:0 صبح

دانا ساکت شد
قرار شد دیگر مردم را آزار ندهد
با بیان واقعیت
مصلحت نبود
مصلحت نیست
سر و صدا نمی‌شود راه انداخت
هراس ایجاد می‌شود
پانیک
هراس عمومی
اگر مردم بفهمند که هفت سال باید گرسنه باشند
اگر بانکدار دیگر به آینده نرود

دیگر همه محتاج بانک هستند
چاره چیست؟
تا هفت سال تمام منابع مصرف شده
چیزی باقی نمانده
اگر امروز همه چیز را متوقف کنیم
اگر بانک دیگر از آینده نیاورد
اگر وام ندهد
همین الآن همه منابع
همه ذخایر
همه انباشته‌ها صفر نه
منفی می‌شود
تا هفت سال هر چه تولید کرده و خواهیم کرد را قبلاً خورده‌ایم
مصلحت نیست با بانکدار در بیافتیم

وام یعنی این
وام یعنی خوردن از آینده
امروز مصرف کن
فردا پرداخت
مگر فردا قرار است بیشتر از امروز تولید کنم؟
اگر امروز ندارم که پرداخت کنم
فردا بیشتر نخواهم داشت
مگر دوباره از فردای آن بیاورم
وام روی وام

بانک‌ها با خلق پول و اعتبار چنین می‌کنند
ربا جنگ با خدا
همه می‌دانستند که بانکدار رباخوار است
همه می‌دانستند دشمن خداست
با خدا اعلام حرب کرده است
ولی مصلحت نبود
نخبگان این را می‌دانستند
فهمیده یعنی
«بگذار همین‌طور با خدا بجنگد»
چرا؟
«ما معلّقیم بین جنگ با خدا و جنگ با گرسنگی مردم»
امروز بانک را تعطیل کنیم، فردا چه کنیم؟
تا هفت سال چطور مردم را سیر کنیم؟
مردم از گرسنگی خواهند مرد
«خدا هم راضی نمی‌شود که مردم از گرسنگی بمیرند»

دیگر کاریست که شده
از اول نباید بانکدار را راه می‌دادیم
بارون جولیوس دو رویتر را
صاحب تجارتخانه منچستر انگلستان
سال 1267 هجری شمسی که به ایران آمد
و اولین بانک را در کشور ما تأسیس کرد
آینده‌خوری را او آورد
و کار از کار گذشت
دیگر چه می‌شود کرد؟

به مردم هم که نمی‌شود واقعیت را گفت
استخوانی‌ست در گلو
بانک باشد مدام وضعیت بدتر می‌شود
بانک نباشد هم به فقر عظیم گرفتار
همه در یک قحطی فرو می‌رویم
وقتی ثروت ده‌سال بعد را مصرف کرده‌ایم
پیش‌پیش!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: اقتصاد 141 -
مطلب قبلی: فلسفه حجاب >>
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

جمعه 103 آذر 2

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
داستان ِ بانکدار 6 - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X