سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

وفاداری، عامل الفت گرفتن [مردم با شخص] است. [امام علی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
جنگل ِ شهری + سه شنبه 98 خرداد 14 - 5:0 صبح

حسابی خسته شدیم
یک‌ساعت پیاده‌روی
جنگل‌پیمایی دقیقاً

پل طبیعت را که رد کردیم
وارد یک جنگل شدیم
نام پارک روی آن گذاشته بودند
انسان ساخته
اما
چیزی از جنگل کم نداشت!



دل ِ بشر تنگ شده است
برای طبیعت
قبل‌تر خراب می‌کرد
جنگل را
دریاچه را
حالا امروز
خودش می‌سازد
همان‌هایی که خراب کرده

اما
این‌بار نه همان‌قدر طبیعی
مصنوعی
ساختگی
تلاشی برای بازگشت به زندگی انسانی
به جای ماشینی
می‌خواهد اشتباه خود را جبران کند
انسان مگر چقدر وقت دارد تا همه راه‌ها را با آزمون و خطا طیّ کند؟
بدون هدایت از بیرون
زندگی انسان مثل چرخیدن اسب عصّاری‌ست!

در جنگل رفتیم
تا اتفاق جالبی
جای جالبی را پیدا کردیم
یک موزه بود انگار
«موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس»
روی سردر آن که این‌طور نوشته!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
جاپارک راهپیمایی + جمعه 98 خرداد 10 - 6:47 عصر

پیدا کردم
همین راحتمان کرد

همیشه مشکل داشتیم
سال‌هاست
اوایل نزدیک پارک می‌کردیم
مشکل ترافیک بود
بعد هم دور
کلّی باید پیاده می‌رفتیم تا تازه به آغاز راهپیمایی برسیم
این شد که...

این‌بار نقشه را گستراندم
تمام اطراف حرم حضرت معصومه (س) را
مسیر راهپیمایی را
خوب گشتم
و یافتم
جایی را که در مسیر نبود
عوارض طبیعی و مصنوعی جدا کرده
اما
راهی داشت
میان‌بری تا مسیر

خوب است
خودش است
همین است
امروز ماشین را بردم و آن‌جا پارک کردم
دیگرانی نیز فهمیده
همان‌جا آمده
از میان‌بر رفتیم و زود به راهپیمایی رسیدیم
در بازگشت نیز
خیلی سریع
بدون هیچ ترافیکی!

راهپیمایی روز قدس امسال
امروز صبح
خیلی خوش گذشت
برای بچه‌ها هم راحت بود
راحت‌تر از گذشته



کجا؟
نمی‌گویم
بگویم که دفعه بعد جا برای خودمان هم گیر نمی‌آید
نباید لو برود! :)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - خودم 11 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
الگوی مصرف + پنج شنبه 98 خرداد 2 - 5:0 صبح

حرص ایجاد می‌کند
زندگی مدرن
کاپیتالیزم این را ایجاب کرده
فاصله طبقاتی در مصرف

هر غذایی را هر کسی نباید بخورد
هر سینمایی را هر کسی نباید برود
هر خودرویی را هر کسی نباید سوار شود
هر استخری برای هر کسی نیست
این فاصله طبقاتی‌ست



فاصله طبقاتی باید باشد
از ارکان نظام سرمایه‌محور است
نباشد می‌پاشد
چرا؟

کارگر یا کارمند
هر کسی که کالا یا خدمات تولید می‌کند
درآمدی داشته است
باید می‌داشته
حالا که نظام سرمایه‌داری آمده
بانک که راه افتاده
باید بخشی از این درآمد را بدهد
بخش بزرگی هم
ربا به اندک راضی نمی‌شود که
بدهد برای کسی که کار نمی‌کند و درآمد دارد
رباخوار یعنی
کسی که پول برایش پول می‌آورد
بانکدار یعنی
آن‌که از تورّم نان می‌خورد
دلّال و محتکر یعنی

پس
او باید بیشتر کار کند
کارگر و کارمند
هر کسی که تولید می‌کند
کالا یا خدمات
تا
بتواند همان مقدار قبل درآمد کسب کند

آیا کارگر یا کارمند می‌پذیرد؟
البته که خیر
اگر دست خودش باشد
قطعاً نمی‌پذیرد

پس تمدن نیاز به حرص دارد
تحریص کند
بستنی با روکش طلا درست می‌کند
خودرو با دست‌دنده طلا
استخرهایی که شهوانی‌تر باشند
لباس‌هایی که
پوشیدن‌شان برند و مارک محسوب شود
خودروهایی که
حتی دیدن‌شان دست و دل آدم را می‌لرزاند

سرمایه‌داری این است
با تفاخر روی الگوی مصرف
با فاصله طبقاتی
حرص ایجاد می‌کند
آرزو می‌سازد
«بابا یه روز می‌شه ما هم بالای برج میلاد نهار بخوریم و دور خودمون بچرخیم؟»
رستوران گردان در ارتفاع بالا برای همین است
حالا
دیگر او با رضایت خود بیگاری می‌دهد
بیشتر درآمد خود را
با دست خود
تحویل بانک و رباخوار
سرمایه‌دار
چون الگوی مصرف طبقاتی شده است
و او نمی‌خواهد تحقیر شود!

قال علی بن ابی‌طالب (ع): «فَلْتَکُنِ الدُّنْیَا فِی أَعْیُنِکُمْ أَصْغَرَ مِنْ حُثَالَةِ الْقَرَظِ وَ قُرَاضَةِ الْجَلَمِ، وَ اتَّعِظُوا بِمَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ قَبْلَ أَنْ یَتَّعِظَ بِکُمْ مَنْ بَعْدَکُمْ، وَ ارْفُضُوهَا ذَمِیمَةً فَإِنَّهَا قَدْ رَفَضَتْ مَنْ کَانَ أَشْغَفَ بِهَا مِنْکُمْ» (نهج‌البلاغه، خ32)
باید دنیا در چشم شما کم ارزشتر از تفاله برگ هایى باشد که با آن دبّاغى مى کنند (که بسیار بدبو و متعفّن و بى ارزش است) یا (بى بهاتر از) بقایاى قیچى شده پشم حیوانات باشد (که بر زمین مى ریزد و کسى به آن اعتنا ندارد). و از کسانى که پیش از شما بودند پند گیرید، قبل از آن که آیندگان از شما پند گیرند و این دنیاى پست و نکوهیده را رها کنید زیرا کسانى را که از شما شیفته تر نسبت به آن بودند رها ساخت (و به عاشقان خود کم ترین وفایى نکرد).
(ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
افطار ِ غدیر + چهارشنبه 98 خرداد 1 - 12:22 صبح

برای تفریح
خوشی بیشتر
تنوّع و تفاوت
افطار را رفتیم بوستان غدیر

ساده
همانی که قرار بود در خانه بخوریم
نمایشگاه را که دیدیم
«حج همراه با کالای ایرانی»
بعد از نمایشگاه
خانه نیامدیم
از قبل وسایل لازم را پشت ماشین گذاشته بودیم



«می‌شه هر شب افطار رو بیایم این‌جا بخوریم؟»
- نه پسرم
ساعت رو نگاه کن
خیلی دیر می‌شه
از وقت خوابمون می‌گذره!

هوا عالی
بهاری
بوستان هم خلوت
آرامشی وصف‌ناپذیر
اصلاً وقتی آسمان بالای سرت باشد
بدون سقف
احساس حضور خدا هم بیشتر
انگار بهتر تو را می‌بیند
وقتی روزه‌ات را با نام او باز می‌کنی
حضورش را می‌بینی! :)

قال أمیرالمؤمنین (ع): «أَحْمَدُهُ اسْتِتْمَاماً لِنِعْمَتِهِ وَ اسْتِسْلَاماً لِعِزَّتِهِ وَ اسْتِعْصَاماً مِنْ مَعْصِیَتِهِ وَ أَسْتَعِینُهُ فَاقَةً إِلَى کِفَایَتِهِ، إِنَّهُ لَا یَضِلُّ مَنْ هَدَاهُ وَ لَا یَئِلُ مَنْ عَادَاهُ وَ لَا یَفْتَقِرُ مَنْ کَفَاهُ» (نهج‌البلاغه، خ2)
حمد و ستایش مى کنم او را براى جلب اتمام نعمتش و اظهار تسلیم در برابر عزّتش و تقاضاى حفظ و نگهدارى از معصیتش، چرا که آن کس را که او هدایت فرماید هیچ گاه گمراه نمى شود و آن کس را که او دشمن دارد هرگز رهایى نمى یابد و هر که را او کفایت کند محتاج نگردد (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
لاکی بر پشت تهران + سه شنبه 98 اردیبهشت 31 - 5:0 صبح

بچه‌های من خوشحالند
آن‌ها که در تهران زندگی نمی‌کنند
آن‌ها گرفتار افسردگی کلان‌شهری که نیستند
آن‌ها
فقط زیبایی‌های تهران را می‌بینند
آن‌چه
عصاره روح و حیات مردم شهر است
چکیده تمام لذّت‌هایشان
که از آن‌ها گرفته شده
غصب شده

وقتی در یک جا جمع شود
بله
پارک‌های وسیع و دلربا را می‌سازد



فرزندان من که تهران زندگی نکرده‌اند
آن‌ها
خمودگی و بی‌روحی آدم‌ها را نچشیده‌اند
آن‌ها
فقط زیبایی تفرّجگاه‌ها را می‌بینند
نتیجه چه می‌شود؟
حسرت

کاربرد اصلی شهرهای مدرن حسرت است
تا جان بکنند
تا شیره جان کارگران را بمکند
حسرت زندگی در کلان‌شهر را به جان شهرستانی‌ها می‌اندازند
حسرت زندگی در شهر را به جان روستایی
در زندگی مدرن
همه حسرت می‌خورند
باید بخورند
تا کار کنند
بیشتر و بیشتر
با درآمد کم
تا باقی درآمد به جیب سرمایه‌داران بانک‌دار برود

انسانی که با روزی هشت ساعت کار
در شهر یا روستا
یک زندگی متوسطی را با عیال زیاد اداره می‌کرد
امروز
در کلان‌شهری مثل تهران
ده دوازده ساعت باید کار بکند
جمعیت خانواده را هم اندک نگه دارد
تا بلکه
بلکه بتواند از مخارج زندگی پرخرج مدرنش بر آید
این زندگی‌ست؟!

قال أمیرالمؤمنین (ع): «لَقَدْ بُصِّرْتُمْ إِنْ أَبْصَرْتُمْ وَ أُسْمِعْتُمْ إِنْ سَمِعْتُمْ وَ هُدِیتُمْ إِنِ اهْتَدَیْتُمْ» (نهج‌البلاغه، خ20)
اگر چشم بصیرت را بگشایید، وسایل بینایى شما فراهم شده است، و اگر گوش شنوا داشته باشید سخنان حق به گوش شما رسانده شده، و اگر اهل هدایت باشید وسایل هدایت فراهم گشته (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
گنبد مینا + یکشنبه 98 اردیبهشت 29 - 5:0 صبح

تناقض مدرنیته
تهران مدرن شده است
مظاهر آن را می‌شد دید
از همان روزی که تیمورتاش خانه‌های قدیمی را خراب کرد
دوطبقه‌های شمالی و جنوبی راه انداخت
تناقض تهران آشکار شد

فشار جمعیت
شلوغی فراوان
اما
در کنار تمام آلودگی‌ها و خسته‌کنندگی
مدرنیته همین است
زیباترین و دلگشاترین پارک‌ها را می‌سازند
جذابیت‌های بی‌بدیل



شهر غربی دیگر یکنواخت نیست
تهران حداقل نیست
معمولی بودن محله‌ها را بر می‌دارند
انگار شهر را چلانده‌اند
همه زیبایی‌ها را یک‌جا جمع می‌کنند
در بعضی مناطق
باقی خالی می‌شود
از هر چه که آرامش می‌دهد

این هم مزید بر علّت
روزی که می‌شد در خانه خودت نفس بکشی
حالا نمی‌شود
حالا همه مردم شهر
برای نفس کشیدن باید رانندگی کنند
چند کیلومتر
تا به تفرّجگاه‌های شهر برسند
بر سنگینی ترافیک بیافزایند
شهر را چلانده‌اند
تمام زیبایی‌هایش را چکانده‌اند
در عباس‌آباد و چیتگر و چند نقطه دیگر
باقی از دست رفته است
در خانه‌ها زندگی ممکن نیست
تهران گرفتار مدرنیته غربی شده است!

قال مولانا (ع): «فَإِنَّکُمْ لَوْ قَدْ عَایَنْتُمْ مَا قَدْ عَایَنَ مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ لَجَزِعْتُمْ وَ وَهِلْتُمْ وَ سَمِعْتُمْ وَ أَطَعْتُمْ، وَ لَکِنْ مَحْجُوبٌ عَنْکُمْ مَا قَدْ عَایَنُوا وَ قَرِیبٌ مَا یُطْرَحُ الْحِجَابُ» (نهج‌البلاغه، خ20)
آنچه را که مردگان دیدند اگر شما مى دیدید، ناشکیبا بودید و مى ترسیدید، و مى شنیدید و فرمان مى بردید. ولى آنچه آنها مشاهده کردند بر شما پوشیده است (ترجمه دشتی)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
پل طبیعت + جمعه 98 اردیبهشت 27 - 5:0 صبح

تهران
نوروز 98
آمده‌ایم برای دیدوبازدید
با بچه‌ها

در خانه نمی‌شود ماند
خانه‌های تهران
آپارتمان
کوچک
باید بیرون رفت
قرار شد برویم پل طبیعت



ترافیک سنگین همّت
عجیب بود
مگر قرار نبود عیدها تهران خلوت باشد
دیگر نیست
با این جمعیت فزاینده
دیگر عیدها هم خلوت نیست
یک ساعت در شلوغی ماندیم
حرکت‌های لاک‌پشتی
«بچه‌ها تهران این است
جای زندگی نیست
انسان‌ها این‌جا می‌میرند
روح‌شان
در این ترافیک‌های وحشتناک
حتی استفاده از اتوبوس و مترو هم خسته‌کننده است
این شهر دیگر جان ندارد!»

قال أمیرنا (ع): «وُقِرَ سَمْعٌ لَمْ یَفْقَهِ الْوَاعِیَةَ وَ کَیْفَ یُرَاعِی النَّبْأَةَ مَنْ أَصَمَّتْهُ الصَّیْحَةُ، رُبِطَ جَنَانٌ لَمْ یُفَارِقْهُ الْخَفَقَانُ»(نهج‌البلاغه، خ4)
گران باد گوشى که نداى نصیحت را نشنود، و آن که آواى بلند گوشش را کر نموده چگونه صداى ملایم مرا بشنود. آرام باد قلبى که از خوف خدا از ضربان باز نمى ایستد. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
ادب ِ حضور + دوشنبه 98 اردیبهشت 23 - 5:0 صبح

انسان در جامعه می‌زیَد
جامعه ابعاد مختلف
کوچک خانواده
بزرگ می‌شود تا جامعه جهانی

هر بُعدی آدابی دارد
متفاوت و متشابه
جایی بعضی ساقط می‌شود
جایی دیگر واجب

کودکان یک دور آموزش جامعه‌پذیری می‌خواهند
جامعه را بشناسند
ابعاد مختلف
کاری در خانه می‌شود
در مهمانی نمی‌شود
در مهمانی خانوادگی بشود
در مهمانی غریبگی نمی‌شود
آدابی هم بین رفقا و دوستان شفیق ساقط می‌شود

این یک پروژه خاصّ است
در تربیت
در آموزش روابط اجتماعی



هر جایی که برویم
هر فضای خاصی
آداب آن را پیشاپیش توضیح می‌دهم:
«فلان کار شاید زشت نباشه
ولی
در این مکان انجام دهید بدشان می‌آید
مردم ما
فرهنگ ما این طور است»

گاهی
خیلی از اوقات شاید
خیلی از سنّت‌ها بن‌مایه عقلی ندارد
ریشه‌های خِردورزانه
ولی
سنّت که می‌شوند
فرهنگ که بشوند
چه من بدم بیاید یا نیاید
چه بخواهم یا نخواهم
آثاری در دیگران دارد
و در اعتباری که نزدشان دارم:
«بچه‌ها
شما نیاز به اعتبار اجتماعی دارید
هر انسانی دارد
ما داریم
بدون اعتبار اجتماعی
زندگی ممکن نیست
پس
باید به فرهنگ و سنّت‌های مردم احترام بگذاریم
تا پذیرفته شویم
تا اعتماد کسب کنیم
تا جایی که تعهدمان نسبت به خدا را بر هم نزده است
با تعالیم دین‌مان تعارض نکرده»

یاد گرفته‌اند
مؤدب شده‌اند
تعریفی
هر کسی که رفتارشان را در محیط اجتماعی می‌بیند
حتی در مدرسه
زبانزد معلم و ناظم و مدیر!

قال علی (ع): «لِسَانُ الصِّدْقِ یَجْعَلُهُ اللَّهُ لِلْمَرْءِ فِی النَّاسِ خَیْرٌ لَهُ مِنَ الْمَالِ یَرِثُهُ غَیْرُهُ.» (نهج‌البلاغه، خ23)
نام نیکى که خدا از شخصى در میان مردم رواج دهد بهتر از میراثى است که دیگرى بردارد. (ترجمه دشتی)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
حق الناس + شنبه 98 اردیبهشت 21 - 5:0 صبح

«نه پسرم دست نزن، خراب میشه!»
کِی گفتم؟
وقتی نمایشگاه رفته بودیم
در یکی از غرفه‌ها
میزهایی می‌فروخت
کنار هم چیده
رنگ وارنگ
توجه هر کودکی را جلب می‌کرد

«من شش‌ساله نمایشگاه میام، اولین باره می‌بینم کسی به بچه‌اش بگه دست نزن خراب میشه»
که گفت؟!
صاحب غرفه
و ادامه داد:
«قفل این یکی خراب شده، از بس هر بچه‌ای دست زد و باز و بسته‌ش کرد، به بچه‌هاشونم هیچی نمی‌گن!»

خوشحال شده بود
تعجب هم
می‌گفت اولین بار است
قبل‌تر ندیده!



حق الناس است
برای بچه‌ها توضیح داده‌ام
از قبل‌ها
تکرار هم
یاد بگیرند حرمت هم را نگه دارند
سایر انسان‌ها
اموال هر کسی محترم است
تصرّف در آن اجازه می‌خواهد
حتی اگر نمایشگاه باشد
آمده‌ایم که تماشا کنیم
اگر باز و بسته کنیم
این همه آدمی که می‌آیند
چیزی از آن باقی می‌ماند؟!

قال امیرالمؤمنین (ع): «وَلْیَکُنْ أَحَبَّ الاُْمُورِ إِلَیْکَ أَوْسَطُهَا فِی الْحَقِّ، وَأَعَمُّهَا فِی الْعَدْلِ، وَأَجْمَعُهَا لِرِضَى الرَّعِیَّةِ» (نهج‌البلاغه، ن53)
باید محبوب ترین کارها نزد تو امورى باشد که در جهت رعایت حق از همه کامل تر و از نظر عدالت شامل تر و از نظر رضایت عمومى مردم جامع تر باشد. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
جذّابیت ِ آب + پنج شنبه 98 اردیبهشت 19 - 5:0 صبح

نمی‌دانم دقیقاً چرا
ولی
همه‌مان
آب را دوست داریم
بازی با آن را هم
بی‌خود نیست که شهربازی‌های آبی زیاد شده‌اند



پارکی رفته بودیم
حوض زیبایی ساخته بودند
باد می‌آمد
موج‌های لطیف و منظّمی
نیم‌ساعت ایستاده و تماشا می‌کردند
همین موج‌ها را
خیلی جالب
کودکان عاشق آب‌اند
بزرگ‌ترها هم
چه رازی در این عشق نهفته است؟!

قال الأمیر (ع): «اللَّهُمَّ اسْقِنَا ذُلُلَ السَّحَابِ، دُونَ صِعَابِهَا.» (نهج‌البلاغه، ح472)
خداوندا! به وسیله ابرهاى رام به ما باران عنایت کن نه به وسیله ابرهاى سرکش (و خطر آفرین). (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

چهارشنبه 103 آذر 7

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سید مرتضی - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X