سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

خداوند ـ عزّوجلّ ـ می فرماید : «ای محمّد! اگر آفریدگان به ساخته های شگفت من می نگریستند، جزمرا نمی پرستیدند و اگر شیرینی یاد مرا در دل هایشان می چشیدند، ملازم درگاه من می شدند و اگر به ظرائف نیکی های من می نگریستند، به چیزی جز من نمی پرداختند» . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
بی هیچ قضاوتی + پنج شنبه 89 آذر 18 - 11:43 عصر

تحولات چند سال اخیر در عراق
فضای خوبی ایجاد کرد برای از هم پاشیدگی منافقین
افشاگری‌های جالبی در این عرصه‌ها صورت گرفت
توسط کسانی که درون این سازمان ِ منحرف بودند
خانم بتول سلطانی عضو جدا شده شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق
در مصاحبه با بنیاد سحر
از درون سازمان گزارش‌های جالبی داده
توصیه می‌کنم در سایت‌‌شان خودتان بخوانید: http://www.iran-interlink.org/fa

اما؛
بخش‌هایی توجهم را بسیار جلب کرد
شباهت به مورد دیگری داشت
این چند فصل را بخوانید، تا مورد را بگویم:

«زمان ارتقاء درجه در سازمان شروع شد
گفتند می‌خواهیم زن‌ها را رها کنیم، زن‌ها را مسئولیت‌پذیر کنیم
زن ضعیف را می خواهیم مسئولیت بدهیم.
در سال 1370 بحث طلاق اجباری پیش آمد
گفتند هر کس می‌خواهد ادامه این مسیر را بماند باید از شوهرش طلاق بگیرد
به این ترتیب در یک فضای ساختگی و احساسی هر کس می خواست حلقه‌اش را زودتر در بیاورد
و از شوهرش طلاق بگیرد تا بگویند او رهاتر و بهتر است»

* * *
«رجوی اعلام داشت که می‌خواهد زن ها را با این فرصت رشد بدهد.
او گفت که میخواهد تمامی سازمان را دست این زنها بدهد
و این مسائل را طوری بیان می کرد که هیچ تردیدی در انجام آن نخواهد بود.
برای اینکه در این خصوص به اصطلاح خودش مشکلی پیش نیاید،
همه اعضای شورای رهبری را به عقد و صیغه خودش درآورد»

* * *
«توجیه می‌کردند جنس رابطه و ذوب تو در رهبری خیلی فرق می‌کند با جنس و ذوب شدن در گذشته
مریم اعضا را به اصطلاح توجیه می‌کرد
به ما می‌گفت: شماها از این پس در حکم زن‌های مسعود هستید و مسعود شوهر شماست
صریح می گفت منظورش این است که شما همه به مسعود محرم هستید
به قول خودش محرم ایدئولوژیک هستید
بطور رسمی جلسه ای برای این مراسم شبیه مراسم عقدهای معمولی وجود دارد
مسعود وارد جلسه می شد، آنتراکت می‌داد، همه می رفتند وضو می‌گرفتند و بر می‌گشتند
مسعود خطبه عقد را می خواند و زن ها یکی یکی بله می گفتند.»

* * *
«مریم در موضوع نوع و جنس محرمیت زنها با مسعود اینگونه توجیه می کرد که:
محرمیت ایدئولوژیک بالاترین مدار محرمیت در سازمان است
یعنی از مدار محرمیت عادی و زناشویی که یک روحانی با خطبه عقد جاری می کند، بسیار بالاتر است
او به این ترتیب به این عقد و مراسم هم جنبه عقد معمولی و به اصطلاح شرعی کردن رابطه را می داد
و هم اینکه آن را در دستگاه فکری خودش می برد و به اصطلاح جواب می گرفت.»

* * *
«اما در مورد شکل اجرایی و مسائل مربوط به حاشیه و متن این مراسم
برگزار کننده این جلسات خود مریم بود.
سناریو اینطور پیش می رفت که ابتدا مریم از مسعود می خواست وارد این جلسه بشود
علی الظاهر مسعود هم با اکراه و اجبار وارد این جلسه می شد
که نمی خواهد وارد چنین جلسه ای بشود، اما به اصرار مریم وارد می شود.
جالب تر اینکه مریم سر اعضای شورای رهبری منت هم می گذاشت
که چون می خواهیم از شما مسئله و تضاد را حل کنیم، دست به این کار می زنیم.
می گفت ذهن شما هنوز درگیر آن محدودیت ها و محذوریت های شرعی و سنتی است
این می تواند در ادامه کار باعث بروز مشکل بشود
بنابراین ناگزیریم تضادهای شما را حل کنیم.
خطبه عقد هم دقیقا به همان شکل سنتی خوانده می شد، و بله گرفته می شد.
هر سری به سری که اعضای شورای رهبری انتخاب و یا جابجا و جایگزین می شدند
یکی یکی به عقد رجوی در می آمدند»

* * *
«آنها خطاب به رجوی می‌گفتند تو حجت زمانه ای
در باب نوآوری هایی که رجوی در تفسیر و تاویل آیات و روایات می کرد
از جمله همین بحث جهاد اکبر یا مثلا بحث گذشتن از خود یا مفهوم فدا و صدق
به او سیمایی می‌بخشیدند که گویی در مدار و جایگاهی همطراز با نعوذبالله حضرت علی (ع) و حضرت محمد (ص) است!
در خصوص تشکیل شورای رهبری و یا دیدگاه هایی که درباره زن مطرح می کرد
مدعی بود اینها دیدگاه‌های پیامبر (ص) در زمان خودش است که بواسطه جهل حاکم بر مردم حضرت نتوانسته اجرا بکند
اما در عصر حاضر از طریق او دارد محقق می شود.
در واقع می خواست بگوید کاری که الان من می کنم ادامه خواسته آنها است.»

* * *
«یادم می آید یکی از زن های شورای رهبری می‌گفت:
من خوانده ام که زنها در زمان پیامبر به عقد حضرت رسول (ص) درمی آمدند، تا گناهان شان پاک شود
و تلاششان این بود که در نزد ایشان جایگاه بالاتری داشته باشند
با چنین قیاس های مع الفارقی سعی می کردند نسبت رجوی و خودشان را با یکدیگر توجیه و تئوریزه بکنند.
در این زمینه ها تلاش می کردند موقعیت رجوی را با امامان (ع) مقایسه و نتیجه گیری خاص خود را بکنند.»


حالا به این مکالمه پدر و دختر توجه کنید:

دختر: «الآن زن‌ها چکار می‌توانند بکنند؟
شما می‌گویید 15 درصد از زنان جامعه که زن‌های سنتی هستند دارند زجر می‌کشند
پس ما هم بی قید و شرط بشویم تا زجر نکشیم؟»
پدر: «نه، آن‌هایی که غیرسنتی هستند نیز جور دیگری زجر می‌کشند، آن‌ها برای رسیدن به دنیا ریاضت می‌کشند»
دختر: «ولی خودشان احساس نمی‌کنند دارند زجر می‌کشند، احساس می‌کنند آزادند.
مهم آن‌چیزی است که آدم احساس می‌کند، مهم آن چیزی نیست که واقعیت دارد.»
پدر: «حالا اگر بخواهیم یک حرکتی و جریانی راه بیاندازیم برای ارائه راه حل مشکلات زنان در جامعه،
یعنی بخواهیم یک تشکیلاتی راه بیاندازیم،
باید شورای محارم درست کنم.
یکیش تو هستی که دخترمی، یکی همسرمه، حالا مثلاً دو تا سه تا دیگه هم لازمه ...»
دختر: «چرا باید محرم باشه، بدون محرمیت نمیشه؟!»
پدر: «نه، معذرت می‌خوام! ما باید کار گروهی کنیم، من باید چند تا محرم داشته باشم، حداقل سه تا معاون می‌خواهم...»
دختر: «خب، سه تا هست که؛ من، مامان، خانم ...» [زن دوم پدر را نام ‌برد]
پدر: «تو...؟! متأسفم، باید بری تازه از اول آموزش ببینی!» [خنده بلند پدر]
دختر: «اتفاقاً من از همه این‌ها جوان‌ترم و نیرویم از هر دوی آن‌ها بیشتر است»
پدر: «جوانی فایده نداره، عقبی...، تو مشکل خونه و بچه و این‌ها داری، تو یه شوهری داری که به تمام وجوه می‌خواهدت» [با خنده]
دختر: «خُب، استعفا می‌دم!» [یعنی طلاق می‌گیرم]
پدر:‌ «موقعی که در لبه لبه این کار بودی [استعفا] نکردی، بهت گفتم اون موقع هم [که طلاق بگیر]
نیومدی! دیگه تموم شد، برو بشین تو خونه»
دختر: «نمی‌تونم تو خونه بشینم!»


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
<< مطلب بعدی: فلسفه حجاب
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

پنج شنبه 103 آذر 8

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
بی هیچ قضاوتی - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X