سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

نزد نیکوترین گمانم به تو باش ای گرامی ترین گرامیان! و مرا با عصمت تأیید فرما و زبانم را به حکمت بگشای . [امام زین العابدین علیه السلام ـ در دعای استغفار ـ]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
اقتصاد کلان + سه شنبه 96 اسفند 1 - 10:13 صبح

وقتی کشور را یک خانه فرض کنیم
یک خانواده بزرگ
یک ملّت
بحث اقتصاد در آن
نگاهی کلان می‌یابد
گردش مالی
گردش کالاها
بازار کار و نیروی انسانی
سرمایه‌ها و زمین و ابزار

توّرم و رکود را
با چنین نگرش‌هایی بررسی می‌کنند
پیش‌بینی
و تلاش برای کنترل

در اینترنت هر چه گشتم
بیشترین تکرار با این نمودار بود
نموداری که بر اساس آخرین مدل بررسی
در اقتصاد کلان
گردش مالی را نشان می‌دهد



ترجمه فارسی از آن ندیدم
جز چند نمودار دست‌نویس
این شد که دوباره ساختم
به فارسی



[تصویر بزرگ]
محور آن دو بخش از اقتصاد است
خانواده
و شرکت
بنگاه‌ها جاهایی هستند که تولید صورت می‌گیرد
اگر کالا باشد
یا خدمات
یک مکانیکی هم بنگاه اقتصادی محسوب می‌گردد
زیرا خدماتی را ارائه می‌کند
که درآمد دارد



[تصویر بزرگ]
سپس دولت وارد نمودار می‌شود
آن هم یک بنگاه است
اما به دلیل تفاوت‌هایی که دارد
به خاطر گرفتن مالیات
و تزریق یارانه و کمک‌های مالی
تفکیک شده است

سه بازار شکل می‌گیرد
یک بازار قدیمی
همان بازار کالا و خدمات
هر چه که تولید می‌شود و خریداری می‌گردد
و بازار پول و سرمایه
بانک‌ها و بورس‌ها
یک بازار کار هم وجود دارد
عوامل تولید در آن عرضه می‌شود
نیروی کار جذب می‌گردد
و دستمزدها پرداخت
زمین و سرمایه را نیز در این بخش در نظر می‌گیرند
با عنوان عام «عوامل تولید»

گردش اقتصادی این‌طور سامان می‌یابد
بنگاه زمین را اجاره می‌کند
یا ابزاری را
و نیروی کار
سپس کالا یا خدماتی را عرضه می‌نماید
به چه کسی؟
به مردم
که در عنوان خانوار جای می‌گیرند
خانواده‌ها مصرف‌کننده هستند
کالا و خدمات را خریداری می‌کنند
در مقابل چه عرضه می‌نمایند؟
پول را به بنگاه می‌دهند
و عوامل تولید را
نیروی کار عرضه می‌نمایند
و زمین و سرمایه را تأمین

سپس بخش چهارم اضافه می‌گردد
به بنگاه و خانوار و دولت
بازار جهانی
کشورهای خارجی
صادارت و واردات نیز در گردش اقتصاد کلان اثر می‌گذارند
در حقیقت، تعامل کشور با بیرون
که اقتصاد را از بسته بودن رها می‌کند

پس چهار عامل مؤثر در گردش اقتصاد پیدا می‌شود
بازیگران اصلی
و سه بازار برای تعامل
برای برهم‌کنش‌های مالی و اقتصادی

پس بانک‌ها کجا هستند؟
آن‌ها در پس ِ بازار مالی پنهان شده‌اند
نهادهایی که «نباید» بنگاه اقتصادی باشند
ولی در عمل
بیشترین سود اقتصادی را می‌برند
از گردش مالی در اقتصاد کلان

خب می‌رسیم به تحلیل
این‌که شکاف کجاست
جایی که بحران پدید می‌آورد
شکافت درآمد و هزینه
همان دخل و خرج خودمان
وقتی که به هم نمی‌خورند

چون اساس این اقتصاد «سرمایه» است
پول مبنای سنجش می‌شود
ابزار اندازه‌گیری
خط‌کش محاسبه
جایی که پول تزریق می‌شود به بنگاه‌ها
یعنی تولید کالا و خدمات صورت گرفته
این یعنی «ثروت»
در یک عنوان عام
فرض بر این است
هر چه ثروت یک ملّت افزایش یابد
اقتصاد توسعه یافته
و هر چه ثروت کاهش یابد
کاهش تولید
چه کالا باشد و چه خدمت
کشور فقیر شده
این‌جاست که نمودار زیر از کار در می‌آید



که به فارسی می‌شود این



[تصویر بزرگ]
بنگاه‌ها و خانوارها که کار خودشان را انجام می‌دهند
قبلاً هم می‌دادند
از گذشته‌های دور
در اقتصاد سنّتی
قبل از این‌که آدام اسمیت نظام جدید را پیشنهاد دهد
کاپیتالیسم را
نظام انباشت سرمایه
در کتاب «ثروت ملل»

اما افزوده شدن دولت
بانک‌ها و بورس‌ها
و تجارت خارجی در نظام نوین آن
سه بخش جدید در اقتصاد کلان پدید آورده است
که عدم توازن در آن‌ها
کمبود پدید می‌آورد
سبب بحران
سه شکاف پدید می‌آید
شکاف سرمایه‌گذاری و پس‌انداز
شکاف مالیات و هزینه‌های دولت
و شکافت صادرات و واردات

دخل و خرج ما در خانه
در یک مغازه یا حجره در بازار
چه زمانی به هم می‌خورد؟
وقتی ورودی و خروجی مساوی نباشد
به تعادل نرسد
به زبان ساده
بیش از درآمد، هزینه کنیم
خرج کنیم
بیشتر از آن‌چه که در آورده‌ایم
پول‌مان کم می‌شود
انگار که «نشت» کرده باشد
کیسه سکه‌هایمان
جیب لباسمان!

در اقتصاد کلان هم همین است
جیب یک ملّت سوراخ می‌شود
وقتی نشتی در یکی از این سه شکاف پدید آید
یا در همه‌شان
مانند این نمودار



اگر مردم پول‌شان را سرمایه‌گذاری نکنند
در اختیار بنگاه‌های تولیدی قرار ندهند
چطور؟!
مثلاً طلا بخرند و سکه
پول نقد در خانه نگه دارند
زمین بخرند و رها کنند
خانه بخرند و اجاره ندهند
ابزار تولید داشته باشند
در خانه بیکار افتاده باشد
هر مالی
هر چه که به درد تولید بخورد
اگر بی‌مصرف بماند و دست بنگاه‌ها نرسد
این‌ها می‌رود پشت شکاف پس‌انداز
از چرخه ثروت ملی خارج می‌گردد
نشتی در اقتصاد کلان است

شکاف دوم دولت است
دولت مالیات می‌گیرد
با این کار پول را از گردش خارج می‌سازد
طبیعتاً تولید را کاهش داده
حالا خرج می‌کند
هزینه می‌نماید
در سه قالب
یارانه می‌دهد به خانواده‌ها
خب آن‌ها کالا می‌خرند
یا خدمات
به گردش باز می‌گردانند
یارانه می‌دهد به بنگاه‌ها
آن‌ها هم بر تولید می‌افزایند
به گردش می‌آیند
یک خرج سوم هم دارد
حقوق کارمندانش را می‌دهد
خودش مصرف می‌کند
کالا می‌خرد و خدمات
این نیز به چرخه اقتصاد باز می‌گردد

اگر دولت مالیات بگیرد و خرج نکند
همان را به اقتصاد باز نگرداند
باز هم تولید ثروت کاهش می‌یابد
تراز دخل و خرج کشور به هم می‌خورد
این نیز نشتی محسوب می‌شود
جایی که پول می‌رود و باز نمی‌گردد

شکاف سوم صادرات و واردات است
برای وارد کردن کالا و خدمات
پول از کشور خارج می‌شود
ارز و طلا
این نشتی بزرگ است
و در مقابل
صادرات صورت می‌پذیرد
تا ثروت باز گردد
اگر تراز نباشد
کشور به سمت فقر پیش می‌رود

حالا وضع کشور ما چطور است؟!
دولت چه می‌کند؟!
مردم چه می‌کنند؟!
بنگاه‌های اقتصادی چه؟!

روشن است که واردات ما بیش از صادرات است
این شکاف را با فروش نفت خام پر می‌کنیم
تا فقیر نشویم
تورّم هم در کشور نهادینه است
در سالیان متمادی
تورّمی که دیگر «انتظاری» شده است
همه‌مان پذیرفته‌ایم
شب عید که می‌شود منتظرش هستیم
انگار مهمانی‌ست
که هر سال به ما سر می‌زند
یک ماه مانده به شب عید
همین روزها یعنی

چند روز پیش داخل مغازه‌ای بودم
در میدان مطهری قم
بودیم یعنی
با بچه‌ها
پیرمرد گفت 64هزار تومان
پسرش گوشی موبایل در دست
فوری صدا زد
«سه تومان رفت روی قیمت»
تماس با تهران داشت
بازار تهران
گفت همین الآن رفت بالا
خندیدم
پرسیدم از بعد ِ من یا قبل ِ من؟!
گفت شما 64 بده
از بعد ِ شما 67
نپرسیدم
بحث را ادامه ندادم
ولی مگر شما این کالا را از قبل نداشتی؟!
مگر نباید به قیمت قبل معامله کنی؟!
شما که امروز نخریدی تا قیمت روز را محاسبه کنی؟!

این تورّم انتظاری بی‌اعتمادی می‌آورد
نتیجه آن چه می‌شود؟!
شکاف در پس‌انداز و سرمایه‌گذاری
می‌ترسند
و از بابت این ترس
طلا و ارز مخفی می‌کنند
کنز می‌کنند و پول را از چرخه خارج می‌سازند
کسانی که دست‌شان به دهان‌شان می‌رسد

این شکاف را چگونه پر می‌کنند؟
بانک‌ها بهره پول را افزایش می‌دهند
تعدادشان را زیاد می‌کنند
مدام بانک درست می‌شود
مؤسسات پولی و اعتباری
مردم را تشویق
با جوایز
که بیاورند و سرمایه‌گذاری نمایند
دولت به بورس دامن می‌زند
شاخص را مثبت نگه می‌دارد
که خانه‌ها از کنزها خالی گردد

اما شکاف دولت
مالیات و هزینه‌ها
این شکاف در کشور ما ظاهراً معکوس است
دولت آن‌قدر خرج دارد
عائله وسیع
هزینه‌های مصرفی
بیش از درآمد خرج می‌کند
تزریق به بازار
چگونه؟!
مگر می‌شود؟!

البته که می‌شود
وقتی چاپ اسکناس دست دولت باشد
وقتی بانک مرکزی تسلیم
البته که می‌شود
کاغذ است دیگر
کمی جوهر هم می‌خواهد
اگر چه جوهر و کاغذ ِ مخصوص
ولی دولت در اختیار دارد
چاپ می‌کند
و هزینه‌ها را پرداخت

این مال ِ گذشته بود
امروزه حتی نیازی به چاپ هم نیست
امروز بانک‌ها هم پول بدون پشتوانه منتشر می‌سازند
چطور؟!
با اعتبار
چند «عدد» است دیگر
وقتی مردم با «کارت اعتباری» کار می‌کنند
این یک فرصت بزرگ است
هم برای دولت
و هم بانک‌ها
مهم بانک مرکزی‌ست
که جواز بدهد
اجازه‌اش کافیست
یک عدد را زیاد می‌کنی
درآمد دولت افزایش می‌یابد
و درآمد بانک
می‌تواند از «هیچ» خرج نماید
بادکنکی یعنی

کشور مانند یک خانه است
و همه ما
اعضای یک خانواده
ما با هم ورشکست می‌شویم
و با هم ثروتمند
یک جای کشتی‌مان نشتی داشته باشد
همه با هم غرق می‌گردیم
همه باید از این گردش اقتصاد کلان با خبر باشیم
همه‌مان درگیریم
همه‌مان نقش داریم
همه چیز باید شفاف باشد
حتی نشر پول
زیاد شدن اعداد در بانک‌ها
پدیده‌ای که از آن با عنوان «خلق پول»‌ یاد می‌شود!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: اقتصاد 141 -
<< مطلب بعدی: فلسفه حجاب
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

یکشنبه 103 آذر 4

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
اقتصاد کلان - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X