تابستان است، درس تعطیل، ماه صیام، روزهداری و تماموقت در منزل با فرزندانم بیشتر دمخورم و قاطی بزرگشدنشان را به طرز عجیبی «میبینم»!
هر کودکی وقت خاصی برای بلند شدن انتخاب میکند همهشان میل به صعود دارند میخواهند از هر چیزی بالاتر باشند این است که بغل را همهشان ترجیح میدهند هر کدام زمانی خاص اشیاء را گرفته و روی دو پا میایستند و از ظاهر حیوانی به انسانی راهرونده بدل میشوند فرزندان من تقریباً هفتماهگی بلند شدند و نزدیک ده ماهگی راه افتادند بعضی زودتر و بعضی دیرتر چند وقت است سیدمرتضی هم راه افتاده خیال آدم راحت میشود! بچه سه مرحله بحرانی دارد که هر کدام باری از دوش برمیدارد راه بیافتد، به حرف بیاید و از پوشک خارج شود هر کدامش یک نفس راحت است برای ولی اولین نفس راحت از سیدمرتضی را کشیدم!
اما بعد؛ تجربه این بوده که هر کدام راه افتاده، بعدی منعقد شده حیف که امکانات نیست و گرنه از خدا طلب کردهام فرزند سالم دیگری عطایم کند در همین ایام که میهمان خدا هستم نامش را هم برگزیدهام؛ سیده سـ... موشح نه... تا خدا نداده لو نمیدهم د:
هر نوزادی خصوصیات اخلاقی خود را با خود دارد وقتی متولد میشود این را به یقین رسیدهام یکی حرص به خوردن دارد، یکی کیش شخصیت، دیگری وسواس تمیزی و آن یک در گِل هم بیافتد ابایی ندارد! تنها کاری که ما میکنیم؛ خصلتی را تضعیف کنیم و دیگری را تقویت، همین! میخواهم بار دیگر اقبالم را بیازمایم اینبار خدا چه خصائصی به فرزندم هنگام تولد میدهد؟! دوست دارم در این حدیث شریک شوم: «قیل [فی تفسیر الکوثر] هو کثرة النسل و الذریة و قد ظهرت الکثرة فی نسله [نسل النبی(ص)] من ولد فاطمة(ع) حتى لا یحصى عددهم و اتصل إلى یوم القیامة مددهم» (بحارالأنوار،ج8، ص17 و مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن، ج10، ص836) تا خدا چه خواهد و او چه پسندد.
برچسبهای مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
|