سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

از حکمت [مرد مؤمن]، شناخت خویشتن است . [امام علی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
سؤالات ِ سخت + سه شنبه 95 مهر 20 - 9:25 عصر

شروع شده است انگار
سیل پرسش‌های دشواری که کودکان معمولاً می‌پرسند
وقتی که قرار است بزرگ شوند
وقتی که یکهو عقل‌شان افزایش می‌یابد انگار
آری...
به نظرم چنین است
به یک سنّی می‌رسند که
چیزهایی در نظرشان می‌آید که...
چیزهایی که
قبلاً به آن‌ها نمی‌اندیشیدند

اگر در رشد کودکان دقّت کنیم
من این‌طور یافتم
یک روزهایی تغییر ناگهانی دارند
تغییری که کاملاً محسوس است
کودکی که قبلاً به ظاهر و لباسش اهمیت نمی‌داد
یک‌روز نسبت به آن حساس می‌شود
کودکی که پیش از این خیلی به بزرگ‌تر احترام نمی‌گذاشت
راحت بود یعنی
ناگهان می‌بینی آداب نشست و برخاست جلوی بزرگ‌ترها را در نظر می‌گیرد
کودکی که تا دیروز اصلاً به «خدا» و ماوراء نمی‌اندیشید
امروز یکهو
می‌بینید که مدام پرسش‌های «معنوی» می‌کند!

چند روز پیش مریم پرسید: «خدا استراحت نمی‌کند؟ خسته نمی‌شود؟»
در خود فرورفتم: آخر آدم چطور می‌تواند این سؤالات سخت را پاسخ دهد؟!
پاسخی در ذهن دارم
ولی چگونه بیان کنم که یک کودک بتواند درک کند؟!
از آن‌چه پیش از این گفته بودم کمک گرفتم:
«قبلاً بهت گفته بودم که این دنیا فرقش با تمام عوالم دیگه تو چیه
تو این‌که محدودیت داره
همه منابع تو این دنیا محدودن
محدودیت اصلاً خاصیّت اصلی دنیاست
برای امتحان
پس وقتی ما کاری انجام می‌دیم
ماهیچه‌های ما به خاطر همین محدودیت پر از اسید اوریک می‌شن
مواد زائدی که به خاطر سوخت و ساز سریع توشون جمع شده
انرژی کم میارن
این باعث میشه احساس خستگی کنیم
اما از این عالم که بریم بیرون
دیگه محدودیت نیست
پس انرژی هم کم نمیاد
پس هیچ کی احساس خستگی نمی‌کنه که نیاز به استراحت داشته باشه
خدا هم فراتر از همه هفت تا عالمه»


ادامه داد: «خب مگه خدا مغز نداره؟ خوابش نمی‌گیره؟»
- دختر گلم
منظورت اینه که «خدا تفکّر می‌کنه؟»
خدا با ما انسان‌ها فرق داره
خدا برای فکر کردن نیازی به مغز نداره
مغز برای ما انسان‌هاست
فکر کردن خدا خیلی متفاوته با اون چیزی که تو ذهن ماست!

گفت و گویمان به طول انجامید
اما
مطمئن نشدم در نهایت
که در پس آن‌همه سؤال و جواب
آیا متقاعد شد
یا خیر
سکوتش نمی‌توانست بیّنه‌ای محسوب شود بر پذیرش!

اما امروز
با پرسش‌های دشوار دیگری مواجه شدم
سیداحمد پرسید
وقتی که در حرم بودیم
هنگامی که دسته‌های عزا برای سلام به حضرت (س) داخل صحن می‌شدند:



«اون چیه؟»
- عَلَم یا علامت.
«چرا این شکلیه؟»
-...
«چرا مردم با زنجیر خودشان را می‌زنند؟»
-...
«چرا بالا پایین می‌پرند؟»
-...
«اینا چه کار زشتی کردن، به سرشون گِل مالیدن!»
-...
«...»

قبل‌ترها که می‌دید نمی‌پرسید
این‌بار اما...
این‌بار دشواری کار در سمت «درک ماوراء» نبود
ناشی از «انحراف از سنّت‌های اسلامی» بود
چطور باید برای او توضیح می‌دادم که بعضی از این‌کارها اشتباه است
در اسلام وارد نشده
چه بسا نهی هم شده
چگونه برایش بگویم که بعضی از این سنّت‌ها
غیراسلامی‌ست
مردم ما در گذشته تاریخی خود
از هندوها یا مسیحیان برداشته‌اند
بعضی از این شیوه‌های نادرست عزاداری را
یواش در گوشش گفتم:
«راستش من هم هنوز نفهیده‌ام که آن عَلَم بزرگ چیست
و از کجا آمده است!»


سعی کردم نه تأیید رسمی کنم
و نه ردّ
اجمالاً مطلب را در ابهام نگهداشتم:
«خودت بزرگ شدی تحقیق کن ببین اینا چیه و برای چی»
بلکه خودش پاسخش را بیابد!

پاسخ به این قبیل سؤالات نیز سخت است
وقتی که کودک خطایی را از بزرگی می‌بیند:
«اگه دروغ بده چرا فلانی دروغ گفت؟!»
«اگه خبرچینی زشته، چرا فلانی خبرچینی کرد؟!»


وقتی با ذهنی مواجه می‌شوی که بکر است
تازه با دنیا آشنا شده
هنوز کشت و زرعی در آن نشده
انسان نگران می‌شود
نگران این‌که چطور آن را بپرورم که ضایع نشود
و از ضایعان روزگار نگردد!

«اِنَّما قَلْبُ الْحَدَثِ کَالاْرْضِ الْخالِیَةِ، ما اُلْقِىَ فیها مِنْ شَىْء قَبِلَتْهُ» (نهج‌البلاغه، نامه31)
قطعاً دل جوان همانند زمین خالى است، هر بذرى در آن ریخته شود مى پذیرد.


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 -
<< مطلب بعدی: فلسفه حجاب
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

دوشنبه 103 آذر 5

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سؤالات ِ سخت - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X