سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

دانش، زندگیِ دلهاست و روشنایی دیدگان از نابینایی و توانایی پیکرها ازناتوانی . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
چه کنیم 3 + جمعه 95 مرداد 29 - 6:0 عصر

و بعد:

منظورتون از راه استخاره چی بود؟
به نظرتون اصلا این سئوالات درسته؟
تا در پی جواب بگردیم.
در مورد اتاق فکر هم آری.
یه چیزی بدست آوردم که هنوز کاملا مطمئن نیستم
اگر اتاق فکری جدا از بالا ترین نهاد اداره کننده تشکیل شود، فقط محکوم به فکر کردن است ولا غیر.
یعنی باید اهرم اعمال قدرت(فکر) داشته باشد.
که البته همه جا مدعی هستند که دارند.


مطایبه بود
این‌‌‌‌که عرض کردم
به غیر راه استخاره!
یعنی اگر راه حلی را به روشی علمی یافتید
روشی منطقی
روشی هماهنگ با داشته‌‌‌‌های‌‌‌‌مان
نه ناهماهنگ با تمام تلاش‌‌‌‌های گذشتگان‌‌‌‌مان
بفرمایید تا بنده هم استفاده کنم!

این سؤالات قطعاً درست است
دغدغه بنده هم هست
بوده است از ابتدا
اصلاً اگر نبود، مگر مسیر صاف و مستقیم حوزه را رها می‌‌‌‌کردم
مسیر هموار و کاملاً همگانی
و به چالش اندیشه‌‌‌‌های متفاوت گرفتار می‌‌‌‌شدم؟
امام (ره) انقلاب کرد
جامعه دگرگون شد
به حدّی که فهم عوام از خواص فزونی گرفت
عوام پیش تاختند
و بعضی خواص جا ماندند
این را که یقین داریم
این‌‌‌‌که نظام در آستانه یک تحوّل بزرگ است
این‌‌‌‌که سال‌‌‌‌هاست همه‌‌‌‌مان منتظر این تحوّل هستیم
این‌‌‌‌که قرار بود زندگی ما اسلامی شود
سبک زندگی
نشد اما
هیچ‌‌‌‌کسی تردید ندارد که نشد
پس این سؤالات بی‌‌‌‌تردید درست است
بحث در شیوه رسیدن به جواب است

قدیم‌‌‌‌ترها راحت بودم
جواب را گذاشته بودم بر عهده دیگران
مانند کوهنورد آماتور
طناب را می‌‌‌‌گیرد و دنبال می‌‌‌‌کند
راه را دیگری انتخاب کرده
میخ‌‌‌‌ها را کوبیده
طناب را هم آویزان کرده
تنها زحمتی که می‌‌‌‌کشی بالا رفتن است

اما وقتی متوجه نادرستی مسیر می‌‌‌‌شوی
باز هم مشکلی نیست
زیرا یکی از راه‌‌‌‌های موجود را برمی‌‌‌‌گزینی
طناب‌‌‌‌های زیادی که آویزان است
طناب درس خارج را می‌‌‌‌بینی که به کجا می‌‌‌‌رود
طناب فرهنگستان را می‌‌‌‌گیری
تا این‌‌‌‌جا هم باز بحث انتخاب است
این‌‌‌‌که کدام طناب را برگزینی
و در چه زمانی مسیر را تغییر داده
بهتر را انتخاب کنی

سختی کار درست در مرحله بعد است
وقتی بفهمی که همه این طناب‌‌‌‌ها که می‌‌‌‌بینی
هیچکدام به راهی درست نمی‌‌‌‌روند
این‌‌‌‌جا آدم خلأ امام معصوم(ع) را درک می‌‌‌‌کند
تازه می‌‌‌‌فهمد که غیبت یعنی چه
غیبت و نبودن حجّت در میان مردم
عدم دسترسی مستقیم به حضرت(عج)
این‌‌‌‌که طنابی دیگر نیست
دو مشکل روی می‌‌‌‌دهد؛
نه مسیر معلوم است
زیرا قرار است مسیری را انتخاب کنی که طنابی آن را ترسیم نکرده
نه یاری‌‌‌‌گری
طنابی اصلاً در کار نیست
طناب را تو باید بیاندازی
میخ را تو باید بکوبی
این‌‌‌‌جا اصل قصه تغییر می‌‌‌‌کند
«تشخیص تکلیف» می‌‌‌‌شود خودش تکلیف
این‌‌‌‌جاست که خدا باید کمک کند
باید جهت را بگیری
این‌‌‌‌که قرار است به قله برسی
سفت و محکم همت کنی
و خدا کمک کند
تا کم‌‌‌‌کم مسیری را بشود پیدا کرد
میخ‌‌‌‌ها را کوبید
و طناب را انداخت
بعدی‌‌‌‌ها قرار است از همین مسیر بالا بیایند
آویزان بر طناب تو
اگر البته مسیر تو درست‌‌‌‌تر باشد
حکایت اگر چنین شود کار سخت می‌‌‌‌شود

غرض این‌‌‌‌که شما اگر دنبال آن برادر نروید
دنبال که می‌‌‌‌خواهید بروید؟
دنبال آن یکی آقا نروید
دنبال که می‌‌‌‌روید؟
راه‌‌‌‌ها مگر چند تا هستند؟
دانشگاه می‌‌‌‌روید؟
حوزه را تا انتها بر سبیل اجتهاد؟
درس خارج می‌‌‌‌روید؟
در مراکز حاشیه حوزه داخل می‌‌‌‌شوید؟
تخصصی کلام؟
تخصصی فقه؟
تخصصی فلسفه؟
به فرهنگستان می‌‌‌‌روید؟
بالاخره طناب‌‌‌‌ها همین‌‌‌‌ها هستند
طناب‌‌‌‌هایی که به جهت الهی می‌‌‌‌روند
و می‌‌‌‌توانند انقلاب را نجات دهند
که از غرب نمی‌‌‌‌آیند
باید در همین ایران باشند
مرکز دینی ایران هم مگر غیر از همین حوزه‌‌‌‌هاست؟!

حدیث نفس کردم
این‌‌‌‌ها حرف‌‌‌‌هایی‌‌‌‌ست که مرا هم مشغول داشته
اگر هیچکدام از طناب‌‌‌‌ها را حجّت ندانم
باید دست به میخ شوم
چکش بردارم
باید طناب بر شانه افکنم
و این کوه را گز کنم تا قله
آیا می‌‌‌‌توانم؟!

این فرمایش شما که طرح تأسیس یک اتاق فکر است
در بالاترین نهاد اداره‌‌‌‌کننده کشور
اگر چنین چیزی تأسیس شود
آن را بالاترین آدم‌‌‌‌های کشور پر می‌‌‌‌کنند
تصور می‌‌‌‌فرمایید جایی به شما می‌‌‌‌دهند؟!
اگر راهی دارید که چنین اتاق فکری تأسیس کنید
و جای خود را در آن محکم نمایید
تا با طرح شما تا پایان پیش روند
نعم المطلوب
طوبی لکم و حسن مآب
چه نیک اندیشه‌‌‌‌ای
و چه نیک ترفندی
ولی زعم بنده جز این است
اهرم‌‌‌‌های قدرت در کشور ما
به نحوی توزیع می‌‌‌‌شود
که مبتنی بر...
گسترش نیروی انسانی به گونه‌‌‌‌ای نیست که نخبه‌‌‌‌گرا باشد
باید راهی دیگر جست

اگر بتوان کار کرد
در کنار هم و در جهت واحد
خیلی هم خوب
ولی با هم کار کردن
نیاز به هم‌‌‌‌فکری دارد
نمی‌‌‌‌شود یکی فکر کند و دیگران کار!
بدون هم‌‌‌‌دلی و هم‌‌‌‌فکری و هم‌‌‌‌کاری پیش‌‌‌‌روی میسّر نیست ظاهراً

التماس دعا


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
<< مطلب بعدی: فلسفه حجاب
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

جمعه 103 آذر 2

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
چه کنیم 3 - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X