نیازها از کجا میآیند؟! انسان چطور پی به نقص و ضعفی در خود میبرد که با انضمام رفتاری خاصّ گمان میکند برطرف میگردد. نظریههای مشهور در این باب معمولاً از اصطلاحات «لذّت»، «شوق»، «سرور» استفاده مینمایند. حالتی در انسان پدید میآید که در پی آن میل به عمل پیدا میکند. هر طایفهای از دانشمندان رفتارشناس، از فلاسفه گرفته تا عرفا، از روانشناسان تا جامعهشناسان، از متکلمین تا علمای علم اخلاق، نامی برای این حال درونی برگزیدهاند و با آن نام به آن حال اشاره کردهاند. حالی در انسان که میل به رفتار در وی پدید میآورد. ما با تعبیر لذّت از آن یاد میکنیم. لذّت طبیعتاً یک نقیض هم دارد، زمانی که انسان فاقد لذّتی خاصّ باشد، گرفتار نوعی غم است، نوعی ضعف که معمولاً با اصطلاح درد و ألم از آن یاد میشود. انسان با حسّ ألم متوجه میشود که نیازی دارد و باید آن را برطرف کند. اما صرف برطرف شدن آن به صورت حداقلی برای وی کفایت نمینماید، بلکه هر چه کیفیت ارضای این نیاز بهتر باشد، لذّت بیشتری را نصیب وی مینماید. لذا ظاهراً به همین دلیل است که به سراغ افراد موفق میرود و از آنها تبعیّت میکند و نوعی سبک زندگی را برمیگزیند، الگویی برای انتخابهای خود در تمام دایره حیات.
این نیازها چه هستند؟! نیازهایی که انسان از نبودشان احساس ألم مینماید و از داشتنشان لذّت میبرد، به قدری که وی را به تحرّک وامیدارند و به سوی عمل و فعل سوق میدهند، به قدری که اگر فاقد آن باشد رنج میکشد و این رنج وی را به سمت بیماری میکشد و دچار کاستی در عملکرد میگردد؟! در این مقوله نیز نظریات مختلفی وجود دارد. دانشمندان هر علمی به دستاوردی رسیدهاند. علمای روانشناسی رشد هرم مازلو را پذیرفتهاند و کارشناسان مدیریت آن را مبنای استخدام قرار دادهاند:
و نیازهای انسان را در پنج طبقه بیان نمودهاند6: 1. نیازهای زیستی(Physiological Needs): در اوج سلسله مراتب قرار دارند. تا زمانیکه قدری ارضا گردند، بیشترین تأثیر را بر رفتار فرد دارند. نیازهای زیستی نیازهای آدمی برای حیات خودند؛ خوراک، پوشاک و مسکن. تا زمانی که نیازهای اساسی برای فعالیتهای بدن به حد کافی ارضاء نشدهاند، عمده فعالیتهای شخص احتمالاً در این سطح بوده و بقیه نیازها انگیزش کمی ایجاد خواهد کرد. 2. نیازهای ایمنی و تأمین(Security/Safety): نیاز به رهایی از وحشت، تأمین جانی و عدم محرومیت. به عبارت دیگر نیاز به حفاظت از خود در زمان حال و آینده را شامل میشود. 3. نیازهای اجتماعی(Social Needs): احساس تعلق و محبّت. انسان موجودی اجتماعی است و هنگامی که نیازهای اجتماعی اوج میگیرد، آدمی برای روابط معنیدار با دیگران سخت میکوشد. 4. احترام(Esteem Needs): قبل از هر چیز نسبت به خود. سپس قدر و منزلتی که توسط دیگران برای فرد حاصل میشود. اگر آدمیان نتوانند نیاز خود به احترام را از طریق رفتار سازنده برآورند، ممکن است برای ارضای نیاز جلب توجه و مطرح شدن، به رفتار خرابکارانه یا نسنجیده متوسل شوند. 5. خودشکوفایی(Self–Actualization Needs): شکوفا کردن تمامی استعدادهای پنهان آدمی. این استعدادها هر چه میخواهد باشد. همان طور که مازلو بیان میدارد: «آنچه آنسان میتواند باشد، باید بشود».
6 http://www.pajoohe.com/25513/index.php?Page=definition&UID=30695 برچسبهای مرتبط با این نوشته: فرهنگ 89 -
|