پس از آنکه منابع را مطالعه کردم در این موضوع چنین نموداری به دست آمد
نسخه کامل نمودار اینجاست: http://movashah.id.ir/o/citizen.png
و سپس یک صفحه متن فقط برای توصیفی خلاصه از آنچه فهمیدم:
شهروندی مترادف با واژه لاتین Citizenship اصطلاحی است که با پیدایش حکومتهای دموکراتیک در غرب جایگزین واژه «تبعه» شد، واژهای که پیش از آن برای توصیف «فرد» در نسبت «دولت-مردم» به کار گرفته میشد.
این واژه به صورتهای گوناگون تعریف شده که مشهورترین آنها مشتمل بر افرادی است که در محدوده جغرافیایی مشخص و تحت حاکمیت یک دولت سیاسی واحد، ملزم به رعایت قوانین و دارای حقوقی معیّن میباشند.
به نظر پارهای از کارشناسان، این اصطلاح در حقیقت در برابر رژیمهای سلطنتی مستبدی پدید آمده که جوامع را به صورت طبقاتی اداره نموده و تفاوت مشخصی بین حقوق اشراف و نجیبزادگان با رعایا، احرار با بردگان و سفیدپوستان با رنگینپوستان و حتی بین مردان و زنان معتقد بودهاند. پدید آمدن این مفهوم حاکی از مقابله با این نگاه به آحاد جامعه و بیانگر رویکردی برابر نسبت به حقوق مردم بوده است.
اما با نظر به تعالیم اسلام و سیره نبی مکرّم(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) اساساً این مفهوم به صورت نهادینه در حکومت اسلامی وجود دارد و آنچه در قالب حقوق شهروندی بیان میشود، بخشی از تکالیف بیان شده در احکام اسلامی و قسمت عمدهای از اعتقادات کلامی اسلامی نسبت به انسان و خلقت اوست.
با پیدایش انقلاب اسلامی در قانون اساسی اصولی روشن در بیان حقوق مردم و انسانها بیان شده است که پس از آن نیز در قوانین عادی در سه مورد مشخص تلاش شده ضمانت اجرایی بر مفاد آن ایجاد گردد. با تأسیس کمیسیون حقوق بشر اسلامی در قوه قضاییه (1373)، تصویب لایحه حقوق شهروندی در مجلس شورای اسلامی (1383) و موظف کردن دولت به تولید منشور حقوق شهروندی در قانون برنامه چهام توسعه (1384).
در آذرماه 1392 نیز دولت یازدهم پیشنویس اول منشور حقوق شهروندی را مشتمل بر سه فصل: قواعد عمومی، مهمترین حقوق شهروندی و سازمان کار، توسعه و نظارت بر اجرای منشور، توسط معاونت حقوقی ریاست جمهوری و با مشارکت مرکز بررسیهای استراتژیک خود تولید نموده و به صورت غیررسمی منتشر کرده است. فصل دوم آن شامل بیست عنوان مهم در تبیین حقوق شهروندی است. این منشور در پانزده ماده تنظیم شده است.
کارشناسان عمدتاً حقوق شهروندی را در چهار سرفصل: «حقوق سیاسی»، «حقوق اقتصادی»، «حقوق فرهنگی» و «حقوق قضایی» طرح مینمایند که پارهای از آنان دو سرفصل «حقوق مدنی» و «حقوق اجتماعی» را نیز به چهار سرفصل قبلی اضافه نموده و بخشهایی از مفاد سرفصلهای قبلی را به این دو منتقل نمودهاند. «حق آزادی بیان» و «حق برابری در مقابل دادگاه» دو مورد از مهمترین حقوق شهروندی برشمرده شدهاند که مورد تأکید بیشتر کارشناسان میباشند.
در الگوی قدیمی (کلاسیک) شهروندی تنها از حقوق شهروندان سخن به میان میآمد، ولی امروزه در الگوی «شهروند کامل» به وظیفه اجتماعی شهروندان نیز در کنار حقوق آنان اشاره میشود. وظیفه مشترکی که تمامی شهروندان در حفظ و نگهداری جامعه خود دارند تا یک همبستگی اجتماعی و تعامل پویا پدید آورند. در این الگوی جدید از شهروندی، فرد انسانی در شبکهای از تاریخ، گذشته، حال، سنّتها، زبان و پیشباورهای اجتماعی تعریف میشود و نسبت به محیط اجتماعی خود و مشارکت در فعالیتهای آن، هم «حق» و هم «تکلیف» دارد.
به نظرم آمد اصلاً حقوق شهروندی زاییده اسلام است زاییده ادیان توحیدی متولّد از کلام انبیاء کاملترین حقوق شهروندی را خدا تعیین کرده است خیلی دقیقتر از آنچه امروز طرح میشود
به گمانم باید یک حقوق شهروندی از متون دینی استخراج نماییم که کف اینها ببُرد طوری که ظلم شدید شبکه اقتصاد سرمایهداری بر گرده ملتهای دنیا حتی شهروندان کشورهای غربی نشان دهد و درمان نماید رِبایی که تمام عرصههای زندگی امروز بشر را گرفته و خون ملتها را به شیشه کارتلها میمکد اقتصادی که اساسش هرمی است پیچیدهتر از شبکههای هرمی گلدکوئیستی غربی و شرقی و مسلمان و مسیحی و آتئیست هم نمیشناسد اساس کاپیتالیسم بر هدم حقوق شهروندی مبتنیست
همه مردم دنیا امروز دچار فقدان حقوق بشرند فقدان حقوق شهروندی و خودشان در جهالت... برچسبهای مرتبط با این نوشته: سند 31 -
|