صورت مسأله: یک سایت میخواهیم که محل رجوع تمام شیعیان جهان باشد و از همه سایتهای شیعه جامعتر!
سالهاست پاسخگوی چنین پرسشهایی هستم معمولاً هم صورت مسأله همینگونه است در یک خط کوتاه و مختصر میخواهند بهترین باشند! «یک یا دو صفحه بیشتر نباشد؛ شامل زمان و هزینه!»
خیلی غصه میخورم وقتی جهالت مردمم را میبینم جهالتی که چون مُرکّب است راهی برای خلاصی ندارد
مختصر پاسخی برای صورت مسأله فوق نوشتم نام آن را هم گذاشتم:
صبحی بردم و تقدیم کردم در سه نسخه رنگی که در اختیار کارشناسان خود قرار دهند و اصلاحات انجام شود و برود برای رؤیت در سطوح بالای مدیریتی با سرفصلهای ذیل:
. پیشگفتار . ضرورت هماهنگسازی فعالیتها . راهکارهای هماهنگی فعالیتها . عدم تخریب سازوکارهای موجود . پیشنهاد تأسیس مرکز اطلاعات شیعه . امنیت اطلاعات . اینترنتزدایی اطلاعات . ساختار اجمالی مرکز اطلاعات شیعه . تأکید بر آنچه محتاج تأکید است
و پیشگفتار آن چنین است: جنبشهای اسلامی بعد از نمایش جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراطوری عثمانی و دولت صفوی به شدّت فروکاسته شده و کشورهای اسلامیِ تجزیه شده به قبیلهها آنقدر حمیّت اسلامی و دینی نداشتند تا قادر به تشکّلیابی و بازگشت به دوران مبارزه و استقامت باشند. حکومتهای دیکتاتوری و سلطنتی با اتوریته بسیار بالا و تأیید مستقیم دول استکباری دنیا مانعی بزرگ برای رشد اندیشه مبارزه و انقلاب بودند. فعالیتهای رسانهای و روشهای مدرن فریب جوامع نیز تأثیر فراوانی در این رکود و کاستی داشت. در این میانه، از بعد جنگ دوم جهانی، صدای ضدکاپیتالیستی مارکسیسم- کمونیسم توانست نگاهها را به خود متوجه سازد و تقریباً تمامی بلاد اسلامی را از مسیر اصلی انقلاب اسلامی دور ساخته و مسحور شوونیزم و بعث کارگری نماید. در تمام این دوران، گروههای اسلامی ترجیح دادند برای ایجاد روحیه مبارزه و انسجام نیروهای خود، تبعیّت محض از جریانهای چپ و سرخ نموده و به سوی کمون نهایی حرکت کنند. پدیده انقلاب اسلامی در ایران ناگهان تمامی معادلات را بر هم زد. مذهب که در نزد تمام انقلابیون عالم، در آن عصر، افیون تودهها شناخته میشد و ابزار استعمار شاهان و مستکبران که از طریق آن به تحمیق ملّتها پرداخته و شیره جانشان به قدرت خود ملحق سازند، توانست حرکتی نو و جدید ایجاد نماید، حرکتی ضداستکباری و ضد استعماری. این معجزهای غیرقابل پیشبینی در تمامی مبانی و نظریات انقلابی عالم بود. نتیجه اینکه، ضربه وارده بر پیکره کمونیسم، از سوی انقلاب اسلامی مردم ایران، فرسایش زمانی آن را تسریع بخشید و در دومین دهه انقلاب، اتحادیه جماهیر شوروی، مظهر اقتدار مارکسیسم- کمونیسم- سوسیالیسم، از هم پاشید و به عصر نظریه اشتراکی پایان بخشید. از آن پس تمامی جریانهای مبارز، آنانی که بالضروره فشار ناشی از استعمار استکبار جهانی را بر گرده ملّتها حسّ میکردند، گزیری جز تمسّک به «اسلام» به عنوان تئوری انقلاب نیافتند. اما کدام اسلام؟! اسلام با مذاهب اربعه اهل سنّت نمیتوانست و نمیتواند مبارزه انقلابی را با دیکتاتوریسم سامان دهد. فقهی که حکومت هر ناکسی را حجّت بداند و عمل به دستورات آن را واجب، اعتقادی که عدالت را برای حکمران الزامی نشناسد، اساساً چنین مذهبی قابلیت لازم برای انقلاب را ندارد. در این میان، مذهب شیعه، با اندیشه خالص و ناب، تنها گریزگاه انقلابیون مسلمان جهان میتوانست باشد.
میگوید: «این که نوشتی طرح مرکز است ما سایت میخواهیم طرح سایت را بنویس»
میپرسم: سایت چیست؟ منظور شما از طرح سایت چیست؟
میگوید: «از نظر محتوایی، چه سرفصلهایی باید سایت داشته باشد؟! ساختار محتوایی را میخواهیم»
پاسخی ندارم! روزی که با اینترنت آشنا شدم آلالبیت سایت داشت حدوداً چهارده سال پیش و میخواست جامعترین باشد و بسیار هم البته جامع و خوب این همه سال فعالیت کرده و بسیاری سایتهای دیگر نیز آمده حتی جستجوگر شیعه آمد همان سالها و جامعترین متاسایت شیعه شد حالا این دوست ما میخواهد جامعترین سایت شیعه را راه بیاندازد و برای آن طرح میخواهد خیلی سریع هم البته و کارفرمایان پروژه هم بسیار عجله دارند!
این را میدانستم لذا در آخرین بخش طرح چنین نوشتم تا از جهالتها بکاهم ولی تجربه نشان داده جهالتهای مزبور از نوع بسیط نیست که با این توضیحات مرتفع گردد:
تأکید بر آنچه محتاج تأکید است وقتی به ما میگویند: «بیا و سایت تأسیس کن»، بیش از آنکه به سازوکار مدیریت آن بیاندیشیم، به ابزارهای سختافزاری و نرمافزاری توجه میکنیم. بلافاصله و بلادرنگ سراغ یک برنامهنویس و طراح سایت را میگیریم، فوراً قیمت سرور، دومین و هاستینگ را میپرسیم و بدون هیچ اندیشه و تأملی دنبال راهاندازی سایت میافتیم. غافل از اینکه یک سایت در حقیقت ابزار کار یک تشکیلات است، یک مرکز، یک نهاد، یک ارگان و سازمان. مانند یک روزنامه است یک سایت. آنانکه کار مطبوعات را بشناسند، میدانند که راهاندازی یک روزنامه اصلاً به معنای اجاره یا خرید چند دستگاه چاپ، مقداری کاغذ و چند کامپیوتر و نرمافزار صفحهبندی نیست. چه بسا روزنامهها و نشریاتی که اصلاً دستگاه چاپ ندارند و انتشار را برونسپاری میکنند، نرمافزار صفحهبندی هم نمیخرند و این کار را نیز به گرافیستهای خارج از مجموعه خود میسپارند. تنها به مغز مطلب میپردازند و آن چیزی نیست جز فراهم کردن سازوکار تولید اطلاعات برای انتشار روزنامه. صاحب امتیاز روزنامه ابتدا مدیر مسئول خود را مییابد و وعده بودجه را به او میدهد. مدیر مسئول به دنبال سردبیر است. سردبیر را که جست، سرویسها را تأسیس میکند؛ سرویس سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و…، این مدیر مسئول است که جهت کار و فعالیت را تبیین میکند. سردبیر نیز به نوبه خود میگردد و دبیر سرویسها را انتخاب مینماید. کار را توجیه کرده و دبیرها سراغ نویسندگان رفته و مقاله، گزارش، خبر و هر چه که نیاز باشد فراهم مینمایند. آخرین مرحله کار چیست؟! همانکه ما ابتدا به سراغ آن میرویم: صفحهبندی و انتشار! اگر به من بگویند: «یک سایت میخواهیم»، ابتدا میگویم: «نهاد سایت را تأسیس کنید»، سازوکار و ساختاری که قرار است تولید محتوا کند، آن را مدیریت نماید و تمامی روابط کاری را با نیروهای مولّد شکل دهد. ما اگر سایتی بخواهیم که مرجع تمامی شیعیان جهان باشد، آنان که در دل خود احساس تعلّق به اسلام و دغدغه به حفظ مسیر اهل بیت (ع) مینمایند و خواهان حرکت و مشارکت در این مسیر میباشند، باید که آنان را بشناسیم، نیازهایشان را تأمین کنیم و فرصتی فراهم آوریم که خودشان در نتیجه کار مؤثر باشند و این تأثیر را با تمام وجود احساس نمایند. ما ابتدا باید «مرکز اطلاعات شیعه» را تأسیس نماییم و سپس سایت را در ذیل آن و برای ساماندهی پارهای از فعالیتهای مرکز طراحی و تولید کنیم.
باز هم غصّه میخورم پیشترها چیزی درباره «مافیای فرهنگی» نوشته بودم اینکه چگونه منافع سیاسی با منافع فرهنگی و منافع اقتصادی گره میخورند و پروژههای ناندار ولی بیآب منعقد میشوند خدایا صبر عطا فرما...! برچسبهای مرتبط با این نوشته:
|