شهید آسیدمحمدباقر صدر میگوید: این سلطنت یک چیزی است متفاوت از امکان و وجوب (امتناع هم که عدمی است) یعنی معتقد به سه مفهوم هستیم؛ وجوب، سلطنت، امکان!
اما این سلطنت چیست؟ سلطنت چیزی است مانند امکان چون نسبت به وجود و عدم متساویالطرفین است و چیزی است شبیه به وجوب چون برای ایجاد بدون ضمیمه کفایت میکند یعنی مانند وجوب اگر بود موجود میکند و دیگر نیاز به چیز بالغیری ندارد اما این ایجاد متفاوت از وجوب است چون ضرورتی در خود ندارد یک جورایی، دیگر باید بگوییم: «إن الشیء لم یوجد إلا بالوجوب أو بالسلطنة»
صدر اولی را همان رابطه علیّت میداند که در تکوینیّات رخ میدهد و دومی را همان فعلی که از واجبالوجود سر میزند و از انسان وقتی عملی را از روی اختیار انجام میدهد
آسیدمحمدباقر اینبار هم از «وجدان» یاری میگیرد بخش سلبی را چون سیدمنیر نشان میدهد اینکه اختیار با علیّت نمیسازد ولی در بخش ایجابی بحث «سلطنت» را طرح میفرماید و درک آن را بر عهده وجدان مینهد هم در مرحله ثبوتی و هم در مرحله اثباتی!
مثالی هم برای درک وجدانی بهتر آن دارد: رغیفَی الجائع و طریقَی الهارب یعنی...
[ادامه دارد] برچسبهای مرتبط با این نوشته: آقامنیر 117 -
|