ما دو گزینه بیشتر نداریم یا بپذیریم که جهان واقع در حال حرکت و تغییر است و یا قائل به سکون ِ مطلق در واقعیت شویم (یعنی هیچ تغییر و تبدیل و حتی جابهجایی در واقع رخ نمیدهد) اگر گزینه دوم را نپذیریم راهی جز نفی علیّت نخواهیم داشت
استاد حسینی(ره) برای این بیان خود اینگونه استدلال میآورد که: 1. اگر خواصّ اشیاء واقعی ثابت میبود و غیر قابل تغییر هیچ حرکتی رخ نمیداد زیرا تأثیر و تأثر میان اشیاء بیمعنی میشد ترکیب و تجزیه مصداقی پیدا نمیکرد و ربط و ارتباط میان آنها هیچ تصوّری نمیداشت و هر واقعیتی با واقعیات دیگر متباین بود به تمام ذات خود (نفی اصالت ذات) 2. اگر ارتباط میان اشیاء تابع اثر آنها در یکدیگر میبود که این اثر برای هر شیء ثابت بود و تغییر نمیکرد تمام اشیاء اثر ویژه خود را اگر میداشتند به صورت ثابت باز هم دیگر حرکت و تغییری نبود تمام حرکتها انجام میشد و پایان مییافت هر تأثیر و تأثری کار خودش را میکرد و تغییر به انتها میرسید (نفی اصالت ربط) 3. همچنین است اگر آثار را ثابت ندانیم ولی تابع قواعد و قوانین خاصی اگر معتقد شویم آثار اشیاء تغییر میکند چیزی که امروز میتواند قابل انفجار و آتشزا باشد (H و O) میتواند در شرایطی دیگر آتش را خاموش کند (H2O) اما این تغییرات را مشخص و معیّن بدانیم مثلاً تابع فرمولهای فیزیک و شیمی و ... باز هم حرکت پایان مییافت گویا نقشه ثابتی را بر عالم واقعیت حاکم بدانیم قواعدی که نحوه تغییر آثار و خواص را بیان کند (نفی اصالت تعلّق)
پس میماند یک گزینه گزینهای که هیچ بخش ثابتی نداشته باشد
نه خواص در آن ثابت باشد؛ مانند تعریفی که از ماهیت میشود و برای واقعیت حدّی قائل است به نام جنس و فصل و غیرقابل تغییر یا مانند حقیقت وجود که ذات شیء را چیزی جز «بودن» نمیداند و حدّ این بودن را غیر قابل تغییر
نه کنش و واکنشها و تأثیر و تأثرها ثابت باشد و نه البته قواعدی که بر این کنش و واکنشها حاکم است هیچ عنصر ثابتی نباید فرض شود
هر وعائی که ثبات در یک گوشه آن وارد شود حرکت از گوشه دیگر خارج میشود پس: تمام آثار و تغییرات و حرکتها باید تابع «ارادهها» باشد!
[اشکال نکنید که در باب واجبالوجود چه میگوید استاد که فرض حرکت و تغییر در او خلاف واجب بالذات بودن اوست استاد دایره بیان فلسفی خود را از ابتدا محدود میکند به مخلوقات و خارج از این دایره را قابل بحث فلسفی برای مخلوقی چون انسان نمیداند لذا اصلاً با این شبهه مواجه نمیشود!]
اگر هیچ نحوه ثباتی در عالم نباشد پس جهان خلقت به چه بند است؟!
[همچنان ادامه دارد] برچسبهای مرتبط با این نوشته: آقامنیر 117 -
|