چه بگویم؟ اصلاً چه میتوانم بگویم؟ أعنی، وقتی جدّم موسیبنجعفر، از پدرش، صادق آل محمد (علیهم الصلاة و السلام جمیعاً) چنین نقل میکند:
«اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فَاطِمَةُ ع فِیها مِصْباحٌ الْحَسَنُ الْمِصْباحُ فِی زُجاجَةٍ الْحُسَیْنُ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ فَاطِمَةُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ بَیْنَ نِسَاءِ أَهْلِ الدُّنْیَا یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ إِبْرَاهِیمُ ع زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ لَا یَهُودِیَّةٍ وَ لَا نَصْرَانِیَّةٍ یَکادُ زَیْتُها یُضِیءُ یَکَادُ الْعِلْمُ یَنْفَجِرُ بِهَا وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ إِمَامٌ مِنْهَا بَعْدَ إِمَامٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ یَهْدِی اللَّهُ لِلْأَئِمَّةِ مَنْ یَشَاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ» (کافی، ج1، ص195؛ در تبیین آیه 35 سوره نور)
مرحوم کلینی برای آن پنج سند ذکر کرده است که سه تایش قابل خدشه نیست! یعنی تمام راویهای آن بر اساس نظر متخصصین علم رجال: «إمامیُ، ثقة جلیلُ» بزرگانی چون: علی بن محمد علان الکلینی سهل بن زیاد الآدمی موسى بن القاسم البجلی علی بن جعفر العریضی محمد بن یحیى العطار العمرکی بن علی لذا حدیثی است «صحیح» و قابل استناد به معصوم، علیه السلام.
دیگر من چه میتوانم بگویم جز همان کلام دکتر را: «فاطمه، فاطمه است» همین و فقط همین!
پ.ن. ترجمه متن حدیث، برای کسانی که شاید آشنا نباشند: امام صادق علیه السلام راجع به قول خداى تعالى فرمود: «خدا نور آسمانها و زمین است، حکایت نور او چون فانوسى است» آن فانوس فاطمه علیها السلام است «که در آن فانوس چراغیست» آن چراغ حسن است «چراغ در آبگینه است» آبگینه حسین است «آبگینه مانند اختر درخشانى است» آن اختر درخشان فاطمه است در میان زنان جهان، «از درخت پر برکتى برافروزد» آن درخت حضرت ابراهیم (ع) است «درخت زیتونى است نه خاورى و نه باخترى» نه یهودى و نه نصرانى «که نزدیکست روغنش برافروزد» نزدیکست علم از آن بجوشد «اگر چه آتشى باو نرسد، نوریست روى نورى» از فاطمه امامى پس از امامى آید «خدا هر که را خواهد بنور خود رهبرى کند» هر که را خدا خواهد به واسطه امامان رهبرى کند «و خدا براى مردم مثلها میزند». (ترجمه محمدباقر کمرهای، ج2، ص109)
متن آیه: «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ یَکادُ زَیْتُها یُضیءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ» (نور:35)
ترجمه آیه: «خداوند نور آسمانها و زمین است؛ مثل نور خداوند همانند چراغدانى است که در آن چراغى(پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابى قرار گیرد، حبابى شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، این چراغ با روغنى افروخته مىشود که از درخت پربرکت زیتونى گرفته شده که نه شرقى است و نه غربى؛ (روغنش آن چنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعلهور شود؛ نورى است بر فراز نورى؛ و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت مىکند، و خداوند به هر چیزى داناست.» برچسبهای مرتبط با این نوشته: خواص 17 -
|