سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

هر که به حکمت شناخته شود . چشمها او را به دیده وقار و شکوه بنگرند . [امام علی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
موانع طراحی ساختار حکومت دینی 4 + سه شنبه 103 مهر 17 - 4:0 صبح

تزاحم احکام و تکالیف
چند دقیقه به آخر وقت نماز است. لحظه‌ای درنگ کند، قضا می‌شود. صدای داد و هواری که می‌شنود سر می‌کشد و غریقی می‌بیند، فردی که بی‌وقت و بی‌گدار به دریا زده و عن‌قریب تلف می‌شود. - چه کنم؟! نماز را ادا کنم تا قضا نشده، یا انقاذ مهم‌تر است؟ - البته که باید نماز را رها کنی. جان انسان نزد خدا عزیزتر از نماز. تکلیف داری. اصلاً نماز بخوانی بعضی باطل دانسته. تزاحم در تکالیف، تکلیف اهمّ که آمده، وجوب دیگری را بُرده، اتیان کدام واجب را با ادای نماز خواهی کرد؟!
به این نکته مهم توجه نشده. تزاحم در موضوعات مربوط به فرد است. یک انسان در یک زمان فقط قادر به انجام یک تکلیف است. نمی‌تواند، یعنی قدرت عینی ندارد، امکان ندارد برای او که هم نماز بخواند و هم انقاذ غریق کند. اما در جامعه این‌طور نیست. حکومت می‌تواند گروهی را مأمور به انقاذ نماید که پیوسته دریا را بپایند. این تفاوت مهم بین احکام فردی و حکومتی ایجاب می‌کند تا از نظرگاه نوینی به فقه توجه شود. استنباط احکام شرعی این بار باید با توجه به این مطلب باشد که تزاحم نیست و هزاران احکام بایستی در کنار هم و در توازن و همسویی از منابع استخراج شوند.
دستیابی به نظام احکام را باید به پژوهش‌های خود اضافه کنیم. احکامی که به جای تزاحم، متوجه اولویّت‌ها هستند. می‌خواهیم الگوی تخصیص پیدا کنیم. هر بخش از جامعه چه مقدار در نزد شارع اهمیّت دارد، تکالیف اجتماعی چه نسبتی با هم دارند. پژوهش‌هایی را سامان دهیم تا ما را به این الگوی تخصیص برساند.

در غزوه ذات الرقاع پیامبر اسلام (ص) مأمور شد تا الگوی جدیدی از نبرد را پیاده نماید. دیگر تزاحم نماز جماعت با نبرد نبود. تخصیص بود؛ گروهی با رسول خدا (ص) نماز خواندند و گروهی مسلّح و آماده دفاع. سریع جایگزین شدند و گروه دوم نماز و گروه اول دفاع.

اعتباری بودن جامعه
دانشمندانی که خواستند خودرو بسازند، خودرویی که درست کار کند، تمام قطعات را باز کردند و شروع کردند به طراحی و تولید. - وقتی داشتید باز می‌کردید، دقّت کردید که جای هر کدام کجاست؟ - مگر مهم است؟ خودرو تعدادی قطعه است دیگر. این‌ها را بسازیم خودرو ساخته شده. قطعات را ساختند، ریختند روی هم، خودرو نشد که نشد! تقریباً اکثر قریب به اتفاق اندیشمندان حوزوی جامعه را امری اعتباری می‌دانند که واقعیت خارجی ندارد. لشکر چیست؟ تعدادی سرباز در کنار هم، همین! آن‌چه واقعی است فرد است. وقتی ده نفر کنار هم بایستند می‌شوند ده نفر. ما در ذهن خود یک جعل و ساخته‌ای داریم که به آن‌ها اطلاق می‌کنیم گروه. در واقعیت خارج از ذهن چیزی غیر از ده انسان نیستند. فلسفه ما این را می‌گوید. تا زمانی که معتقد باشیم دو به اضافه دو، چهار می‌شود، از این تفکر سیستم و نظام و جامعه و گروه در نمی‌آید. حکومت هم. واقعیت این‌طور است که گاهی دو به اضافه دو، پنج می‌شود، جایی که رابطه خاصّی میان این دو و آن دو برقرار شود. خود این رابطه هم یک امر واقعی و عینی است که وجود دارد. نه صرفاً به وجود ذهنی، بل وجود خارجی.
به این نکته مهم نپرداخته‌ایم که چطور این بحران نظری می‌تواند تمام الگوی حکومت را به چالش بکشد و فرو بریزد. با چنین مبنای علمی نمی‌توان حکومتی را تصوّر کرد، چه برسد به طراحی.
لازم است پژوهش فلسفی اضافه شود، در مسیر تحوّلی که بتواند ربط و رابطه و ارتباط و تعاضد را در موجودات واقعی خارجی ببیند. اشیا باید بازتعریف شوند، به گونه‌ای که سیستم و نظام از منظر فلسفه قابل تصوّر گردد.

وقتی لاستیک و رینگ به هم متصل شوند، روی محور بسته، سیستم تعلیق خودرو را شکل می‌دهند و کارآیی پیدا می‌کنند، امکان حرکت خودرو را فراهم. این‌جا یک چیزی اضافه‌تر پدید آمده و خلق شده است، تا زمانی که لاستیک را کنار رینگ و در مجاورت محورها قرار دهیم. این‌ها با هم فرق دارند. این فرق در ربط است. وقتی ارتباط صحیح را برقرار کردیم، یک چیز جدید، یک شیء جدید، یک پدیده‌ای را تولید و ایجاد کرده‌ایم، اولی کارآمد نبود، دومی هست، این چیز جدید سبب کارآمدی شده است، موجودی که واقعیتی منحاز و متمایز از اجزا دارد. فلسفه ارسطویی، فلسفه صدرایی، فلسفه مشائی، فلسفه اشراقی، فلسفه‌هایی که ما امروز در حوزه‌های علمیه داریم، این تفاوت را نمی‌فهمد و نمی‌تواند توصیف کند. چطور می‌تواند منابع دین را از این زاویه ملاحظه کند و احکام حکومت در آورد.

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فلسفه 73 - آقامنیر 117 -
<< مطلب بعدی: فلسفه حجاب
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

چهارشنبه 103 آذر 28

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
موانع طراحی ساختار حکومت دینی 4 - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X