سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

آن که میانه‏روى گزید ، درویش نگردید . [نهج البلاغه]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
مسأله شناخت 18 + یکشنبه 99 آذر 16 - 5:0 صبح

دنیایی که خدا خلق کرده است؟
مگر موقتی نیست؟
مگر نیامده‌ایم که برویم؟
رهگذر
آیا رهگذر این‌قدر در جزئیات مسیر ریز می‌شود؟
که چه بشود؟
اگر بداند می‌گذرد
ماندنی نیست
آیا وقت می‌گذارد؟ 

بله فرمایش شما صحیح است. ولی چند تذکر لازم است. هرچند خودتان آگاهتر هستید، جهت یادآوری می گویم:
آموختن علم عبادت است از دو جنبه. ابتدا جنبه ی نخست را می گویم. اینکه تفکر در طبیعت مستقل از جنبه ی کاربرد آن نیز عبادت است.
191 آل عمران:  "وَ یَتَفَکَّرُونَ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً"
امام علی(ع): "لا عبادة کالتفکر فی صنع الله عزوجل"
آیات و احادیث در این زمینه زیادند.
در موارد زیادی، ریز شدن در جزئیات ما را به فهم عمیق تری از عبارت "رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً" رسانده است. حتی اگر آن نتایج به کاربردی در زندگی منجر نشده باشد.
مثلا دانشمندانی در زندگی مورچه ها به پژوهش و آزمایشات فراوانی پرداخته اند و ما را با زندگی اعجاب آور لانه سازی و ارتباطات و تقسیم کارشان آشنا می کنند.
و یا بررسی دقیق تفاوت برگ ها در گیاهان، رابطه ای که شکل برگ با شکل ریشه دارد،‌ شیوه ی آبرسانی تا برگ از طریق آوند و ...
زمانی تفکر در ابعاد زیر اتمی از دید منتقدین کاری فلسفی و بیهوده تلقی می شد. ولی با پیشرفت علم شیمی بر اساس جدول تناوبی و توصیف کوانتومی آن، می بینیم چقدر دقیق و منظم عناصر به ترتیب با افزایش عدد اتمی و نیز پر شدن الکترون ها در لایه های اتمی به دست می آیند.


در فکر پاسخ به ایمیلتان بودم. داشتم آنچه را که از علوم و نظریات مختلف آموخته بودم در ذهن خود مرور می کردم.... این همه نظم و زیبایی بدون هیچ ناسازگاری و خلل،.... احساسی بهم دست داد. احساس حقارت در پیشگاه خداوند کردم. بر خود لازم دیدم و بلند شدم نماز شکر خواندم.
بله تفکر در طبیعت عبادت است، منجر به خشوع می شود حتی اگر تفکر عمیق روی مفاهیم فیزیکی پشت نظریاتی باشد که هنوز مشاهده ی مستقیم نکرده ایم.  این را بارها احساس کرده ام.
از زیست و شیمی مثال زدم. در فیزیک نیز همین گونه حتی از جانب فیزیکدانان غربی: 
برخی از فیزیک دانان موحد صریحا اذعان داشته اند:
تامسون: "با هر پیشرفت علم ما به این نتیجه می رسیم که آثار خداوند، عظیم هستند"

ما در زندگی روزمره و مهندسی مکانیک با مکانیک نیوتونی سر و کار داریم. نسبیت خاص و عام اینشتن تاثیر بسیار نامحسوسی در این سطح دارد. برای اندازه گیری آن، ابزارهای بسیار دقیقی لازم دارد. حتی سال ها بعد از آنکه اینشتن نظریه هایش را مطرح کرد، از لحاظ تجربی نظریاتش تایید شد. ولی همین ها نسبت به نظام خلقت ما را به شناخت و به تبع آن به شگفت و خشوع می اندازد:
-مثلا:  نسبیت عام می گوید که جسمی را که پرتاب می کنیم از بین تمام مسیر های ممکن بین دو نقطه مسیری در فضا زمان می رود که کمترین فاصله داشته باشد. پس چرا جسم در حرکت پرتابی در مسیر خمیده روی زمین می افتد؟ پاسخ این است که در فضا اینگونه دیده می شود ولی در فضا زمان به خاطر خمیدگی فضا زمان، در مسیر مستقیم حرکت می کند.
اینجاست که نوع هندسه ی فضا اقلیدسی، هذلولوی و یا بیضیوی بودن بسیار مهم می شود. دیگر نمی توان گفت که چون در حد اندازه گیری های معمول تفاوتی بین این هندسه ها در فضای اطراف زمین نیست ما همان اقلیدسی کار کنیم. خیر نمی شود این کار را کرد. ارکان یک نظریه با هم هستند. زیرا اگر فضا را اقلیدسی بگیریم نمی توان حرکت اجسام را به هندسه فضا مربوط کرد. مجبور می شویم همان نیروی گرانش نیوتونی به صورت عاملی بیرونی خارج از هندسه اعمال کنیم. می شود همان گرانش نیوتونی. گرانش نیوتونی نیز با اصل اولیه ی نسبیت عام که قوانین فیزیک نسبت به ناظرین مختلف ناوردا است ناسازگار است.


جنبه ی دوم در علم، به کاربرد آن مربوط می شود. اینکه به قول قرآن : "و استعمرکم فیها"

ما علم رامی آموزیم تا به آبادانی طبیعت بپردازیم. این آبادانی در جهان بینی اسلامی مسیر کاوش علمی نیز می دهد. ولی در بسیاری از موارد ابتدا در حوزه ی نظری و شناخت خلقت به چیزی دست می یابیم و سال ها بعد کاربرد آن مشخص شده است. البته قبول دارم غرب دنبال کاربرد در جهت رفاه مادی بوده است. نیازهای اخروی را توجه نکرده است که بحث مستقلی است.

مثال: سال ها  پیش از آنکه فیزیکدانی به نام هرتز، امواج الکترومغناطیس را در آزمایشگاه تولید کند، معادلات این امواج توسط ماکسول کشف شده بود. آن زمان هم که هرتز آن را تولید کرد هیچ کاربردی برای آن متصور نبود.

 آیا این امکان برایتان متصور است که ما در دوران کنونی در علم به تفکر در زمینه ای بپردازیم و نظریاتی بدهیم. سال ها بعد در نسل بعدی ما،‌این نظریه مورد سنجش واقع شود و محققین به کاربردی از آن دست یابند که ما را در آبادانی زمین یاری کند. آیا نسل آینده از ما تشکر نمی کند؟ اعمال ما تاخراست دیگه!...


یک مرور کنم:

شما روش علمی را به زبان متغیرها بیان نموده بودید و تاکید کردید که همیشه علم اینگونه پیش رفته است.

بنده گفتم این روش علمی به زبان متغیرها در غرب شکست خورده است و مثال بدیل های نسبیت عام  و یا دیگر نظریات زدم که در سطح اندازه گیری های کنونی یکسان هستند.

شما فرمودید وقتی در دوران کنونی که این متغیرها ثابت هستند و قابل اندازه گیری نیستند چه نیازی به پرداختن به آن داریم وقتی عمر نیز محدود است و ماندنی نیستیم.

پاسخ دادم که در جهان بینی اسلام، علم به معنای تفکر در طبیعت و صنع خدا، مستقل از کاربرد آن، عبادت تلقی شده است. و از جنبه ی دیگر نیز ممکن است فعلا نظریه ای مطرح شود و سنجش و کاربرد آن جهت آبادانی زمین سال ها بعد مطرح شود. بنده هر چند این را ممکن می بینم ولی این روش علمی را نامناسب می بینم. که برای انتخاب بین بدیل ها این قدر صبر کنیم تا مورد آزمون قرار گیرد. قبلا پیشنهادی هم دادم. اینکه با تفکر عمیق، از یک سری مشاهداتی که برایمان قابل اندازه گیری هستند، مشاهداتی که قابل اندازه گیری نیستند را استنتاج منطقی کنیم.

شما فرمودید که این کار شدنی نیست. کار عقل سنجش است. چیزی که مشاهده نکرده ایم عقل در آن مسکوت باید باشد. فلسفه ی دیفرانسیل و انتگرال را نیز بیان کردید که بنده استفاده کردم.   

 مثال نسبیت خاص را می زنم. اینشتن دو اصل را فرض گرفت و با استفاده از یک سری استنتاج های منطقی ضمن چند فرض ساده ی دیگر، انقباض طول و اتساع زمان و رابطه ی جرم و انرژی و .... را اثبات کرد. پیش بینی های وی سال ها بعد تایید شدند. اثبات رابطه ی اتساع زمان بسیار ساده است. یک آزمایش ذهنی. احتمالا خوانده اید. ماشینی نسبت به ناظری در حال حرکت است. نوری از دید ناظر داخل ماشین از پایین به بالای ماشین می تابانیم. از دید ناظر بیرونی که ماشین را در حرکت می بیند. نور مسیر مورب می رود. با در نظر گرفتن ثابت بودن نور نسبت به دو ناظر و رابطه ی ساده ی فیثاغورث، اتساع زمان نتیجه می شود.

حال مشابه نسبیت خاص،‌ آیا نمی توان از یک سری فرض ها بر مبنای تجربه و مشاهده شروع کنیم و بین بدیل های نسبیت عام و یا بدیل های گرانش کوانتومی یکی را استنتاج کنیم؟


آن‌چه درباره دیفرانسیل و انتگرال عرض شد
برای این بود
که
بگویم تمام محاسبات فیزیک نظری
مبتنی بر مشاهده هستند
اگر نه مستقیم
با واسطه

پس این‌که بدون آزمون تولید شده باشند
خیر
بدون آزمون محاسبه شده‌اند
ولی
این محاسبات
مبتنی بر داده‌های اولیه‌ای است
که
آن‌ها همگی از آزمون بیرون آمده‌اند
زیرا اصلاً کار دیفرانسیل کلّی‌سازی نتایج آزمون است

پس
اگر انیشتین
یک نظریه جدید داده
که خود آن نظریه را نیازموده
بعدتر آزمون شده
و صحت آن ثابت
خیر
صحّت آن از ابتدا ثابت بوده
زیرا
با استفاده از ریاضیات
از مواد اولیه‌ای حاصل شده
که
آن مواد اولیه آزمون شده
و صحّت آن ثابت بوده

آن‌چه بعدتر ثابت شده
اثبات عملی و عینی این نتیجه بوده است
در حالی که
صحّت آن قبل‌تر با ریاضیات اثبات شده

اما
آیا مگر ریاضیات می‌تواند چیزی از واقع به ما نشان دهد؟
خیر
ریاضی ارتباطی با واقع ندارد
ولی
ریاضیات نسبت میان گزاره‌ها را نشان می‌دهد
مثل منطق
حالا
اگر گزاره‌ای را از مشاهده‌ای به دست آوریم
که با آزمون علمی ثابت کنیم
حالا
در ریاضیات
تمام تحوّلات آن به گزاره‌های جدید
گزاره‌های جدید را هم ثابت می‌کند
این روش ریاضی است
که فقط بر روی گزاره‌های آزمون‌شده اولیه استوار است

پس
با محاسبه نظری محض نمی‌شود
بدون آن مواد اولیه مشاهده‌ای
بدون گزاره‌های ثابت شده اولیه
که آن گزاره‌ها
دیگر نظری نباشند
در عمل ثابت شده باشند

اما
این‌که
به علومی بپردازیم که کاربرد امروز آن معلوم نیست
ولی
در آینده کاربرد دارند...
امروز از کجا می‌توانیم بفهمیم؟
این‌که
کدام علوم در آینده مفید خواهند بود
تا به آن‌ها بپردازیم
از
علومی که در آینده کاربرد نخواهند داشت؟

علم مبتنی بر نیاز است
انسان اصلاً این‌طوری‌ست
انسان بدون احساس نیاز حرکت نمی‌کند
کار انجام نمی‌دهد
حالا
یا این نیاز نقد است
همین الآن هست
یا نسیه
امروز نیاز ندارد
ولی
می‌داند در آینده محتاج آن خواهد شد
پس
امروز به آن می‌پردازد
امروز کار می‌کند
تا فردا بخورد

این مقبول است
اما
به شرط این‌که بفهمیم کدام علوم را در آینده نیاز خواهیم داشت
کدام علومی که
امروز کاربرد ندارند
به امید آینده تولید می‌شوند

درباره با استدلال به آیات قرآن
به نظر می‌رسد پاسخ در خود آیات هست:
«وَ یَتَفَکَّرُونَ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً»

نخست این‌که
به نظر می‌رسد
این تفکر مبتنی بر مشاهده است
زیرا قرائنی در قرآن وجود دارد
جاهایی که می‌فرماید به طبیعت نگاه کنید

دیگر این‌که
کارآمدی آن بلافاصله بیان شده
تفکری که به ایمان به خدا منجر شود
خب
وقتی نتیجه حاصل شود
علم به پایان رسیده
دیگر چرا ادامه یابد؟

مثال:
کسی قرار است با تفکر در علم نجوم
به این برسد که ستارگان خود به خود درست نشده‌اند
خلق شده‌اند
خالقی دارند
خب
وقتی این را فهمید
مثلاً پس از دو روز
هدف حاصل شده
روز سوم دیگر چرا باید در علم نجوم تفکر کند؟!
دیگر دلیلی ندارد که
ایمان قرار بود بیاورد که آورد
حالا باید برود در علومی مطالعه کند که به درد دنیا و آخرت او بخورد
دنیایی که فانی‌ست
و آخرتی که جاودان

ما درباره علوم بی‌فایده هم دلایل روایی داریم
این مطلب مثلاً:
https://www.porseman.com/article/%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%8A%D8%A7%D8%AA/7126

خوشحالم
که
با جدیّت به این بحث نگاه می‌کنید
و ادامه می‌دهید
توفیقات روزافزون جنابعالی را از خداوند منّان خواستارم

در پناه خدا

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
<< مطلب بعدی: فلسفه حجاب
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

چهارشنبه 103 آذر 7

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
مسأله شناخت 18 - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X