سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

هیچ کس به لاغ نپرداخت جز که اندکى از خرد خود بپرداخت . [نهج البلاغه]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
اصول تربیت فرزند 13 + دوشنبه 98 اسفند 12 - 5:0 صبح

«ترتیب امیر، بنده، وزیر درست نیست»

بارها شنیده بودم
و هنوز هم
وقتی خلاف آن عمل کردم
مدام می‌گفتند
این گزاره‌ای را که معتقدم «قطعاً» نادرست است

اصلاً مگر می‌شود
مگر می‌شود انسانی با اراده ضعیف را
هفت سال امیر دانست
و بدتر از آن
چطور می‌شود امیری را از امارت پایین کشید
بعد از هفت سال
و به نقطه بندگی کشاند؟
چطور می‌شود؟
غیرممکن است
خطرناک است
قطعاً آسیب می‌بیند:
«من ِ امیر چه اشتباهی کرده‌ام که از امروز باید بنده باشم؟!»
این سؤالی بدیهی‌ست که از خود می‌پرسد

روایت ضعیف است
گشتم و دیدم
اصلاً‌ مرفوع است
راوی ذکر نشده
متنی که این‌طور مشهور شده
و به نبی مکرّم اسلام (ص) منتسب:
«فرزند امیر است هفت سال و عبد است هفت سال و وزیر است هفت سال...» (مکارم الاخلاق، ص222)

امکان ندارد
این ضدّ تربیت است
این‌که
همراه با رشد کودک
اختیارات او رشد نکند
برعکس
کاسته شود
کودکی که تا هفت‌سالگی اختیارات مطلق داشته
دستش باز بوده
حالا پس از هفت‌سالگی
ناگهان دستش بسته شود
کنترل گردد
محدود شود
این نمی‌شود
شورش می‌کند
اگر بتواند قیام می‌کند
اگر هم نتواند
درون‌گرا می‌شود و دور خود دیوار می‌کشد
زیرا باور نمی‌کند با افزایش مهارت‌هایش
این‌طور محدود شده باشد

این نظریه قابل قبول نیست
ولی متأسفانه
زیاد هم دهان به دهان می‌شود
این خلاف تجربه من است

من
تمام کودکانم را
از محدودیت شدید شروع کردم
و پیوسته کاهش دادم
از کنترل‌هایشان
آزادتر شدند
روز به روز
طوری که حس کردند
باید حس کنند

این مقاله را ببینید:
http://hadith.riqh.ac.ir/article_12541_0.html
می‌نویسد:
«جالب این‌که نقل «الولد سید» - که بین ما رواج دارد و مشهور است - از اهل سنت بوده و به اعتراف خودشان جعلی است!»
یعنی همین روایت!

اما روایت دیگری که صحیح است
سند دارد و معتبر
«مهلت دادن به کودک است»
این متفاوت است از «امیر بودن هفت ساله کودک»
متن این است:
«فرزندت را مهلت بده تا شش سال بر او بگذرد، سپس هفت سال ملازم خودت گردان و با ادب خودت آموزش بده...» (کافی، ج11، ص441)

این درست است
سند هم دارد
راویان هم مورد اعتماد
همین‌که امروز هم فرزندان از هفت‌سالگی مدرسه می‌روند
این درست است
تا قبل از هفت‌سالگی قرار نیست آموزش آغاز شود
اما این غیر از «امیر» بودن کودک است

همان اشتباهی که امروز زیاد شده
کودک را قبل از مدرسه به آموزش می‌فرستند
پیش‌دبستانی
کلاس‌های آموزشی
حفظ قرآن حتی
توصیه امام صادق (ع) این بوده که آموزش از هفت‌سالگی آغاز شود
نه زودتر

این روایت هم صحیح است:
«کودک هفت سال بازی کند و هفت سال کتاب بیاموزد و هفت سال حلال و حرام یاد بگیرد» (کافی، ج11، ص441)
اما این‌جا نیز
بحثی از «امارت» و «سیادت» کودک نیست
فقط بحث آموزش است
و اتفاقاً منظور از «کتاب» همان «قرآن» است

انسان رشد می‌کند
توانایی‌هایش پیوسته ارتقا می‌یابد
بیشتر می‌شود
پس
حق دارد
این حق اوست
و تکلیف ما
حق اوست که حوزه و دایره اختیاراتش بیشتر شود
ما موظفیم این آزادی‌ها را به او بدهیم
یعنی
روز به روز کمتر به کارش کار داشته باشیم

کودکی که تا دیروز بدون اجازه نمی‌گذاشتم بیرون برود
امروز می‌تواند
کودکی که دیروز خودم به مدرسه می‌بردم
امروز تنها می‌رود
کودکی که تا دیروز
حق نداشت کابینت آشپزخانه را باز کند
امروز می‌تواند
زیرا امروز پنج‌ساله شده است
دیروز فقط چهار سالش بود

اگر نمودار اختیارات به سن را رسم کنیم
همواره شیبی مثبت خواهد داشت
رو به بالا
هر جا اگر نزولی شد
شیب آن منفی شد
همان‌جا کودک کُب می‌کند
تعجب می‌کند
آن را تنبیه تلقّی می‌کند
این‌که از اختیار او کاسته شده است:
«مگر من چه اشتباهی کردم که باید تنبیه شوم؟»

اگر دلیل را نیابد
آن را ظلم تلقّی می‌کند
ظلم قابل بخشش نیست
حتی اگر فرد ظالم پدر یا مادر باشد
هیچ انسانی نمی‌تواند در قلب خود ظلم را بپذیرد
این فطرت بشر است!

ترتیب من این است:
«بنده، وزیر، رفیق»
کودک چون ناتوان است
او مطیع من است
اما وقتی تواناتر شد
هفت سالگی مثلاً
شاید هم زودتر چه بسا
وقتی توانست کاری را انجام دهد
وزیر می‌شود
همکاری می‌کند
در کارهای خانه
و پس از رشد عقلانی
او رفیق من است
با او دوست می‌شوم
شده‌ام یعنی
امروز فرزندان من دوستان من هستند
هیچ کاری را انجام نمی‌دهیم
مگر همه با هم تصمیم بگیریم
اراده‌های‌مان مرکّب است
با هم ترکیب می‌شود
می‌شود اراده خانواده ما!

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
<< مطلب بعدی: فلسفه حجاب
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

جمعه 103 آذر 2

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
اصول تربیت فرزند 13 - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X