سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

در حقیقت، کسی تو را دوست دارد که برایت چاپلوسی نکند و کسی تو را می ستاید که [ستایش خود را] به گوش تو نرساند . [امام علی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
انرژی های آزادشونده غیرهمسو 5 + چهارشنبه 98 مهر 3 - 3:0 صبح

نئومارکسیست‏هایی مانند اینگلهارت
مکانیزمی که آدام اسمیت طراحی کرد، با تحلیل نظام بانکداری اسکاتلند و کاغذهایی که به جای طلا و نقره به گردش افتاده بودند و اعتباری قلابی و جعلی را به جامعه تزریق می‏کردند، بارها و بارها اصلاح شد و توانمندی خود را افزایش داد.
نخستین بار «مالتوس» * بود که متوجه ایراد این سیستم شد. تعادلی که اسمیت ادعا می‏کرد، با نظریه‏ای که مالتوس ارائه داد غیرقابل وصول و تحقق بود. اسمیت می‏گفت: هر چقدر که سرمایه در دست اشراف انباشته شود، چون قابل مصرف نخواهد بود، به چرخه تولید وارد می‏گردد و تقاضای کار را بالا می‏برد. طبیعتاً چون عرضه،‏ یعنی تعداد کارگر، تغییر نکرده است، دستمزد افزایش یافته و از سوی دیگر، اشتغال کامل نیز ممکن می‏شود. اشتغال کامل وضعیتی در اقتصاد است که تمامی آحاد جامعه در حال کار باشند و هیچ‏کس بیکار نباشد. اما مالتوس می‏گوید: اسمیت توجه نداشته که وقتی دستمزد کارگر بالا برود، بهداشت و تغذیه در میان کارگران که قشر مستضعف جامعه بودند بهتر می‏شود و در نتیجه مرگ و میر فرزندان‏شان کمتر شده و بیشتر زاد و ولد می‏کنند و در زمانی کوتاه عرضه کارگر در جامعه آن‏قدر زیاد می‏شود که دوباره از تقاضا بالا زده و بیکاری را با وضعیت سابق باز می‏گرداند.
طبیعتاً مالتوس دخالت در بازار آزاد را برای دولت لازم دانست، کمکی که بتواند در تعارض مکانیزم کار با مکانیزم بازار، طرف بازار را گرفته و تعادل را حفظ کند. پیشنهاد او تشویق مردم به جلوگیری از زاد و ولد بود. اما تلاش‏های او و دنباله‏روانش مثل «ریکاردو» ** کفایت نکرد و عملاً نتوانستند افزایش جمعیت کارگران را کنترل کنند. این‏جا بود که نظریه «جان استوارت میل» کارساز شد و تلاش ناکام مالتوس را به کام نظام غرب کرد.
«میل» با نگارش «بردگی زنان» *** به همراهی همسر *2* و دخترخوانده‏اش *3* توانست انقلابی عظیم در جامعه اقتصادمحور غرب راه بیاندازد و آن‏چه امروز با عنوان جریان «فمینیسم» *4* شناخته می‏شود زاده اندیشه «میل» و تلاش هر سه آن‏هاست. نکته اصلی و راز ماندگاری نظریه «میل» این بود که: زنان به این دلیل سختی مادر شدن و زاد و ولد و نگهداری از فرزند و خانه‏داری را می‏پذیرند که «نمی‏توانند» و قادر نیستند مقاومت کنند. آن‏ها تحت ظلم پدران و شوهران خود ناگزیر هستند تا به تولید نسل ادامه دهند. پس: اگر دولت با وضع قوانین و تغییر ساختارها فرصتی پدید آورد که زن‏ها از این بردگی خلاص شوند، به صورت طبیعی هیچ زنی تلاش نمی‏کند صاحب اولاد شود، مگر در رفاه فراوان باشد. طبیعتاً آن‏طور که مالتوس می‏خواست جمعیت کارگران کاهش یافته و آن‏طور که اسمیت می‏گفت وضعیت اشتغال کامل حاصل خواهد شد.
این نگرش میل اگر چه به کاهش جمعیت کارگران حقیقتاً انجامید، ولی نتوانست وضعیت زندگی آن‏ها را بهبود بخشد، وعده‏ای که اسمیت به کارگران می‏داد. این‏جا بود که مارکس نظریه اقتصاد اشتراکی *5* خود را طرح کرد و مدعی شد دولت باید بازار آزاد را کنترل کند و تمام منافع آن را به صورت برابر میان مردم تقسیم نماید. همه انسان‏ها تحت یک نظام یکپارچه و واحد به مثابه یک شرکت فعالیت کنند و از انباشتگی سرمایه جلو بگیرند. در حقیقت مارکس پی برد نظریه اسمیت از اساس نادرست و ناتوان است و قادر به ایجاد تعادل در زندگی بشر نیست. زندگی‏ای که البته بر اقتصاد مبتنی‏ست، یک زندگی دنیاپرستانه و کافرانه. مارکس فهمید انباشتگی ثروت همواره به بردگی بخش عظیمی از جامعه منتهی می‏شود که در قاعده آن قرار دارند.
زندگی در تحت لوای نظریه مارکس دوام زیادی نداشت. مردم نمی‏توانستند بدون رقابت و منافع شخصی انگیزه کافی برای تلاش و حرکت داشته باشند و اقتصاد دنیاپرستی در این ساختار از هم پاشید و ناتوانی آن خیلی زود معلوم شد. نگرانی بیکاری و مشکلات اجتماعی آن، «کینز» *6* را به تکاپو واداشت تا نظریه جدیدی در عرصه اقتصاد طرح نماید. کینز بر خلاف اسمیت، مالتوس، ریکاردو و میل از اساس مخالف دست نامرئی بازار آزاد بود. او مدعی بود حتی اگر چنین تعادلی به صورت خودکار و بدون دخالت بخواهد محقق شود، آن‏قدر به طول می‏انجامد که نیمی از مردم کره زمین از بین رفته‏اند. یا به تعبیری دیگر، پرولتاریای مارکس دست به کار شده و نظم اجتماعی را بر هم زده است. بنابراین وظیفه دولت است که مستقیم دخالت کرده و بازار را متوازن کند. یعنی با افزایش هزینه‏های خود اشتغال را افزایش داده و از بیکاری بکاهد. او توانست رئیس جمهور آمریکا را متقاعد کند تا مدیریت اقتصادی‏اش را بر نظریه او بنیان نهد. برخلاف سایر اقتصاددانان که می‏گفتند: رفتار اقتصادی مردم برای رسیدن به منافع شخصی‏شان کاملاً عقلانی است، او معتقد بود بازارها غیرعقلانی عمل می‏کنند و به همین جهت نمی‏توانند به تعادل برسند.
اقتصاد آمریکا که بر مبنای نظریه کینز مدیریت می‏شد، چند بحران را تجربه کرد که ناتوانی مدل کینز را به اثبات رساند. پس از آن بارها و بارها نظریات گوناگونی سر کار آمده و زمام طراحی ساختارهای نظام اقتصادمحور غرب را بر عهده گرفتند. یکی از آخرین نظریات مربوط به گروهی می‏شود که خود را «نئومارکسیست» می‏نامند. این گروه که «رونالد اینگلهارت» *7* یکی از معروف‏ترین چهره‏های آن‏هاست معتقدند نظریه تاریخی مارکس صحیح بوده، ولی نیاز به اصلاحاتی دارد تا بتواند دوباره ساختارهای پیشین خود را بازپس بگیرد.
شگفتی مطلب در چیست؟ و این فهرست بلندبالایی که جمع کردم؟ «حفظ جهت»! وقتی می‏بینیم با تغییر یک رئیس جمهور تمام روندهای اجرایی کشور ما تغییر می‏کند و نهادها جابه‏جا می‏شوند، تعجب می‏کنیم که غرب چطور قرن‏های متمادی تغییر جهت نداده و با آمد و شد این‏همه آدم‏های متفاوت که از پایه و اساس در سلیقه و شخصیت با هم در تعارض‏اند، همچنان همان سمت و سوی دنیاپرستی اقتصادمحور را تداوم بخشیده. راز این هماهنگی تاریخی در «ساختارمحوری» است. وقتی ساختار، محور تعریف و توصیف جهت و برنامه حرکت باشد، ساختار که بر جامعه سایه بیاندازد، متوقف نمی‏شود. حرکت می‏کند و مردم را «وادار» به حرکت در جهت خود می‏نماید. ساختارمحوری بسیار قدرتمندتر از فردمحوری می‏تواند جوامع بشری را کنترل کند.

------------------------------
*  توماس رابرت مالتوس (به انگلیسی: Thomas Robert Malthus) ‏ (14 فوریه 1766–29 دسامبر 1834) استاد دانشگاه انگلیسی بود که تأثیر بسیار زیادی روی جمعیت‏شناسی و اقتصاد سیاسی گذاشته‏است مالتوس به خاطر پایه‏گذاری نظریه رانت مشهور است. البته کتاب مشهوری نیز به نام اصل جمعیت نگاشته است و اولین بار به این موضوع اشاره کرده‏است که افزایش جمعیت راه‏حلی برای پیشرفت نیست. وی در کمبریج به تحصیل الهیات پرداخت و پس از تکمیل تحصیلات در سال 1805 استاد تاریخ و اقتصاد در کالج هال بیوری گردید. مالتوس کتاب خود را تحت عنوان اصل جمعیت در سال 1798 و چاپ دوم و کامل آن را در سال 1803–1817 انتشار داد. مالتوس معتقد بود که موجودات زنده با سرعت سرسام‏آوری تکثیر پیدا می‏کنند و اگر قحطی و جنگ و غیره وجود نداشته باشد جمعیت به شکل تصاعد هندسی زیاد می‏شود و ممکن است در هر 25 سال دو برابر گردد در حالی که وسایل ارتزاق در بهترین شرایط با یک تصاعد ریاضی بالا می‏رود و لذا هر 25 سال جمعیت دو برابر می‏شود و حال آنکه ازدیاد خواربار و مواد غذایی بسیار ناچیز است ولی برخی عوامل چون جنگ و قحطی می‏توانند موانع طبیعی در امر ازدیاد جمعیت باشند.
**  دیوید ریکاردو (به انگلیسی: David Ricardo) (زاده 18 آوریل 1772 در لندن - درگذشته 11 سپتامبر 1823 در لندن) اقتصاددان انگلیسی است که در کنار رابرت مالتوس، آدام اسمیت و جان استوارت‏میل در زمره تأثیرگذارترین اقتصاددانان کلاسیک قرار دارد. ریکاردو از 1819 تا پایان عمرش نماینده مجلس عوام بریتانیا بود.
***  انقیاد زنان (به انگلیسی: The Subjection of Women) ، جان استوارت میل، ترجمه علاءالدین طباطبایی، ناشر هرمس
*2*  هریت تیلور میل مشهور به هریت هاردی (زاده 8 اکتبر 1807 در لندن - درگذشته 3 نوامبر 1858 آوینیون)، فیلسوف و مدافع حقوق زنان بود. همسر دوم او جان استوارت میل، یکی از متفکران برجسته قرن 19 بود. مجموعه نوشته‏های اصلی او را می‏توان در «آثار کامل از هریت تیلور میل» مطالعه نمود. گفته می‏شود او تا حد زیادی الهام بخش و تأثیرگذار بر نوشته‏های جان استوارت میل بوده‏است.
*3*  هلن تیلور که دختر هریت تیلور از شوهر اولش بود. بعدها و پس از مرگ مادرش هریت، کمک بسیاری به نشر آراء میل در بحث آزادی زنان کرد.
Helen Taylor (1831–1907) was an English feminist, writer and actress. She was the daughter of Harriet Taylor Mill and stepdaughter of John Stuart Mill. After the death of her mother she lived and worked with Mill, and together they promoted women"s rights. From 1876 to 1884 (when she quit due to her health) she was a member of the London School Board. In 1881, she joined the Democratic Federation.
*4*  فمینیسم (به انگلیسی: Feminism) گستره‏ای از جنبش‏های سیاسی، ایدئولوژی‏ها و جنبش‏های اجتماعی است که هدفی مشترک را دنبال می‏کنند: تعریف، برقراری و دستیابی به سطحی از حقوق زنان که در زمینه‏های سیاسی، اقتصادی، شخصی و اجتماعی، با مردان برابر باشد. این هدف شامل تلاش برای برقراری فرصت‏های برابر برای زنان در اشتغال و برابری حقوق مادی به ازای کار برابر با مردان می‏شود. فعالینِ حقوقِ زنان (فمنیست‏ها) باور دارند که جنسیت در زندگی انسان‏ها نباید عاملی تعیین‏کننده برای جایگاه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آنها باشد، زیرا باور دارند زن و مرد باید از حقوق برابری در زمینه‏های مختلف برخوردار باشند و به برابری جنسیتی معتقدند. اعتقاد به برابری حقوق زن و مرد دارند. فمینیسم بیش‏ترین تمرکزِ خود را معطوف به تهدیدِ نابرابری‏های جنسیتی و پیش‏بردِ حقوق، علایق و مسایل زنان کرده‏است. فمینیسم عمدتاً از قرن 20 میلادی «انتشار اولین اساس‏نامه حقوق بشر» پدید آمد. زمانی که مردم به‏طور گسترده‏ای این امر را پذیرفتند که زنان در جوامع مرد محور، سرکوب می‏شوند. بخشی از حقوقِ زنان دربرگیرنده‏ این موارد می‏شود: تمامیتِ بدنی و خودمختاری، حقِ رأی، حقِ کار، حقِ دستمزدِ برابر به‏خاطرِ کارِ برابر، حقِ مالکیت، حقِ تحصیل، حقِ شرکت در ارتش، حقِ مشارکت در قراردادهای قانونی و در نهایت؛ حقِ سرپرستی فرزندان، حقِ ازدواجِ آزادانه و آزادی مذهبی، و آزادی در برابر تمام تصمیمات، حق انجام کارها بدون اجازه همسر یا پدر.
*5*  جامعه‏خواهی، جامعه‏گرایی یا سوسیالیسم (به فرانسوی: Socialisme، سوسیالیسم)، اندیشه‏ای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که برای ایجاد نظم اجتماعی مبتنی بر انسجام همگانی می‏کوشد، جامعه‏ای که در آن تمامی قشرهای اجتماع سهمی برابر در سود همگانی داشته‏باشند. هدف سوسیالیسم لغو مالکیت خصوصی بر ابزارهای تولید و برقراری مالکیت اجتماعی بر ابزارهای تولید است. این «مالکیت اجتماعی» ممکن است مستقیم باشد، مانند مالکیت و اداره‏ صنایع توسّط شوراهای کارگری، یا غیرمستقیم باشد، از طریق مالکیت و اداره‏ دولتی صنایع.
*6*  جان مینارد کینز (به انگلیسی: John Maynard Keynes)، (زاده‏ 5 ژوئن 1883 - درگذشته‏ 21 آوریل 1946)، یکی از اقتصاددانان برجسته قرن بیستم محسوب می‏شود. کینز، در زمان جنگ جهانی اول در خزانه‏داری انگلیس مشغول به‏کار بود و پس از جنگ، ریاست هیئت نمایندگی خزانه‏داری انگلیس در کنفرانس صلح پاریس را بر عهده داشت. در سال 1919 نماینده وزیر دارایی در شورای عالی اقتصاد انگلستان شد. کینز در سال 1936 کتاب نظریه عمومی اشتغال، بهره و پول را منتشر نمود که یکی از تأثیرگذارترین کتاب‏های اقتصادی قرن بیستم محسوب می‏شود. پیش از کینز، تصور عمومی اقتصاددانان بر آن بود که نوسان‏های اقتصادی، عدم تعادل‏هایی هستند که در کوتاه‏مدت توسط مکانیزم بازار اصلاح می‏شوند و شرایط اشتغال کامل مجدداً احیا می‏شود. اما کینز معتقد بود که این چرخه‏های مخرب ممکن است در بلندمدت برگشت‏ناپذیر باشند و لذا دولت می‏بایست برای رسیدن به اشتغال کامل در اقتصاد دخالت نماید.
*7*  معرفی فارسی از وی در دسترس نیست. معرفی او به زبان انگلیسی چنین است:
Ronald F. Inglehart (born September 5, 1934) is a political scientist and professor emeritus at the University of Michigan. He is director of the World Values Survey, a global network of social scientists who have carried out representative national surveys of the publics of over 80 societies on all six inhabited continents, containing 90 percent of the world"s population. The first wave of surveys for this project was carried out in 1981 and the latest wave was completed in 2014. Since 2010 Inglehart has also been co-director of the Laboratory for Comparative Social Research at the National Research University - Higher School of Economics  in Moscow and St Petersburg. This laboratory has carried out surveys in Russia and eight ex-Soviet countries and is training PhD-level students in quantitative cross-national research methods. In the seventies Inglehart began developing an influential theory of Generational Replacement causing intergenerational value change from materialist to post-materialist values that helped shape the Eurobarometer Surveys, the World Values Surveys and other cross-national survey projects. Building on this work, he subsequently developed a revised version of Modernization theory, Evolutionary Modernization Theory, which argues that economic development, welfare state institutions and the long peace between major powers since 1945, are reshaping human motivations in ways that have important implications concerning gender roles, sexual norms, the role of religion, economic behavior and the spread of democracy.


[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
<< مطلب بعدی: فلسفه حجاب
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

جمعه 103 آذر 2

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
انرژی های آزادشونده غیرهمسو 5 - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X