سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

بزرگى آفریننده در اندیشه‏ات ، آفریده را خرد مى‏نمایاند در دیده‏ات . [نهج البلاغه]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
جذّابیت ِ آب + پنج شنبه 98 اردیبهشت 19 - 5:0 صبح

نمی‌دانم دقیقاً چرا
ولی
همه‌مان
آب را دوست داریم
بازی با آن را هم
بی‌خود نیست که شهربازی‌های آبی زیاد شده‌اند



پارکی رفته بودیم
حوض زیبایی ساخته بودند
باد می‌آمد
موج‌های لطیف و منظّمی
نیم‌ساعت ایستاده و تماشا می‌کردند
همین موج‌ها را
خیلی جالب
کودکان عاشق آب‌اند
بزرگ‌ترها هم
چه رازی در این عشق نهفته است؟!

قال الأمیر (ع): «اللَّهُمَّ اسْقِنَا ذُلُلَ السَّحَابِ، دُونَ صِعَابِهَا.» (نهج‌البلاغه، ح472)
خداوندا! به وسیله ابرهاى رام به ما باران عنایت کن نه به وسیله ابرهاى سرکش (و خطر آفرین). (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
شطرنج سه نفره + سه شنبه 98 اردیبهشت 17 - 5:0 صبح

ما از این بازی‌ها نداشتیم
هیچوقت یعنی
بچه‌ها به آن «منچ» می‌گفتند
به اشتباه
وقتی این‌طرف و آن‌طرف می‌دیدند

دیدم توجه‌شان جلب شده
دارند از این صحبت می‌کنند که بسازند
گفتم: کمک‌تان می‌کنم!

روی اینترنت که گشتم
برای یافتن چیزی آماده
ناگهان با سه نفره آن برخورد کردم
- چه بهتر، شما هم سه تا هستید!

در خانه پرینت گرفتم
خودشان بریدند و چسباندند
بازی کردند و لذّت بردند



نه فقط از خود ِ بازی
بلکه
بیشتر از لذّت هم‌بازی
این‌که
مجبور نیست یک نفر بیرون بماند
همه هم‌زمان
در رقابتی جذّاب!

قال مولانا (ع): «قَلِیلٌ تَدُومُ عَلَیْهِ، أَرْجَى مِنْ کَثِیرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ.» (نهج‌البلاغه، ح278)
کار کمى که (با نشاط) آن را ادامه دهى امیدبخش تر از کار زیاد و خسته کننده است. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - بازی 21 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
کثرت ِ قدرت + یکشنبه 98 اردیبهشت 15 - 12:16 عصر

فرزند قدرت است
بوده و هست
همیشه هست

البته اگر تربیت بهتر باشد
این قدرت در دست‌تر
و گرنه غیر این نیست
هر جای دنیا که باشد

در نظافت همّت کردند
یاری و کمک
کارهای حتی سخت
با علاقه و اشتیاق



پیش از سفر نوروزی
نظافتی بهاری
خانه را تمیز کردیم و رفتیم
روزهایی را که تعطیل بودند
یکی دو هفته

و من متحیّر از این پرسش
چرا فرزند کم شده
فرزندآوری یعنی
وقتی به رایگان چنین قدرتی فراهم می‌کند
ابتدا برای خانه و خانواده
سپس برای کشور و جامعه!

قَالَ (علیه السلام): «لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثُ سَاعَاتٍ؛ فَسَاعَةٌ یُنَاجِی فِیهَا رَبَّهُ، وَ سَاعَةٌ یَرُمُّ مَعَاشَهُ، وَ سَاعَةٌ یُخَلِّی بَیْنَ نَفْسِهِ وَ بَیْنَ لَذَّتِهَا فِیمَا یَحِلُّ وَ یَجْمُلُ.» (نهج‌البلاغه، ح390)
انسان باایمان ساعات شبانه‌روز خود را به سه بخش تقسیم مى‌کند: قسمتى را صرف مناجات با پروردگارش مى‌کند و قسمت دیگرى را براى ترمیم معاش و کسب و کار زندگى قرار مى‌دهد و قسمت سوم را براى بهره‌گیرى از لذات حلال و دلپسند مى‌گذارد. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - کار 38 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
میز ِ تنیس + جمعه 98 فروردین 30 - 5:0 صبح

از پارسال در فکر ساختش بودم
برای سرگرمی بچه‌ها
برای بازی در خانه
فکر خوبی‌ست
داشتن یک میز پینگ‌پونگ

قیمت گرفتم
زیر 500 هزار تومان نبود
این شد که طراحی کردم
برای ساخت در خانه



طرح کامل شد
با نئوپان روکش‌دار
ملامینه یعنی
بخرم و با بچه‌ها بسازم
مثل کمدهایی که با هم ساختیم
این‌جا

ولی نشد
نیاز نشد
چون شهرداری ساخت
زیاد هم
در خیلی از پارک‌ها نصب کردند
چند وقت پیش
خیلی هم بهتر



دیگر عادت کرده‌اند
هر هفته می‌رویم
عصرهای پنجشنبه
تنیس روی میز بازی می‌کنند
رایگان
فقط راکت و توپ از خودمان!

اصلاً پارک خوب است
خیلی خوب
بهتر از گذشته
خصوص این‌که وسایل ورزشی خوبی هم دارد
در همه‌شان تقریباً



تابستان که می‌شود
هر شب پارک می‌رویم
هر غروب یعنی
یک ساعت بازی می‌کنند
یک ساعت مطالعه می‌کنم
به همه‌مان خوش می‌گذرد

چقدر خوب است انسان وقت آزاد زیاد داشته باشد
از وقتی ساعتی کار نمی‌کنم
در این ده سال
احساس می‌کنم چقدر وقتم آزادتر است
چقدر روحیه‌ام بهتر
بیچاره کارمندانی که هر روز ساعت می‌زنند
دلم برای عمری که از دست می‌دهند می‌سوزد
درست مثل روزهایی که ساعت می‌زدم!

قَالَ (علیه السلام): «أَهْلُ الدُّنْیَا کَرَکْبٍ یُسَارُ بِهِمْ، وَ هُمْ نِیَامٌ» (نهج‌البلاغه، ح64)
اهل دنیا چون کاروانى هستند که آنان را مى برند در حالى که در خوابند (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
رفاقت ِ خانوادگی + پنج شنبه 98 فروردین 29 - 5:5 عصر

تا مجری آمد
مریم که دید
این جمله را به من گفت:
«حیف که قدش کوتاست، وگرنه اینو برات انتخاب کرده بودم!»
خیلی مادرانه حرف زد
این شد که تعجب کردم!

ماجرای ازدواج است
بچه‌ها گاهی پیشنهاد می‌دهند
بیشتر مریم
از خیلی سال پیش
پیشنهاد ِ همسر برای پدر!

شبکه را عوض که کردم
خانم مجری که آمد
از مریم پرسیدم:
«این قدش بلنده، اینو پسند نکردی؟!»
قصد شوخی داشتم
و گرنه که پسند خودم نبود
و مریم با بی‌تمایلی پاسخ داد:
«خب... این شاید ازدواج کرده باشه!»



چند وقت پیش هم فروشگاهی رفته بودیم
خانمی چادری متصدّی بود
کمی که دور شدیم
مریم زیرگوشی پرسید:
«ببین حلقه نداره؟»
- یه انگشتر داره، شاید به جای حلقه استفاده کرده باشه. چطور؟
«خیلی خانم خوبی به نظر می‌رسه آخه!»
- از چه نظر؟
«رفتارش خوبه، می‌خنده، مهربونه»
- دختر گلم!
نباید زود قضاوت کرد
بیشتر آدم‌ها در محیط کار مجبور هستند خوش‌رفتار باشند
باید در محیط خانه دید چه رفتاری دارند
از روی ظاهر نمی‌شود فهمید!

چقدر خوب است
این‌که
جرأت دارند این‌طور صحبت کنند
با بزرگ‌تر خود
من این جرأت را به آن‌ها دادم
فرصت
از کودکی
اجازه دادم نظر خود را بگویند
محترمانه
نقد کنند
پیشنهاد بدهند
اصلاً سؤال می‌کردم و می‌کنم
مدام نظرشان را
می‌خواهم تا بگویند
اصرار دارم تا نقد کنند

مسئولین باید این‌طور باشند
جرأت بدهند
فضا ایجاد کنند
بخواهند

ما هم
باید بتوانیم با بزرگان خود این‌طور راحت باشیم
تا
بتوانیم دوستشان باشیم
دوست باشیم با آن‌ها
دوست بداریم‌شان
کمک‌شان کنیم
پیشنهاد و انتقاد

و گرنه
فاصله می‌افتد
بین ما و بزرگان‌مان
فاصله‌های زیاد
شکاف‌های پُرنشدنی
اگر
ناگزیر باشیم با هزار پیشوند و پسوند صدایشان کنیم!
«حضرت مستطاب»، «آیت الأرض و السماء»، «حجت خداوند بر مسلمانان»، «مقام عالی»...

قال مولانا أمیرالمؤمنین (ع): «إِنَّ مِنْ أَسْخَفِ حَالاتِ الْوُلَاةِ عِنْدَ صَالِحِ النَّاسِ أَنْ یُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ الْفَخْرِ وَ یُوضَعَ أَمْرُهُمْ عَلَى الْکِبْرِ، وَ قَدْ کَرِهْتُ أَنْ یَکُونَ جَالَ فِی ظَنِّکُمْ أَنِّی أُحِبُّ الْإِطْرَاءَ وَ اسْتِمَاعَ الثَّنَاءِ وَ لَسْتُ بِحَمْدِ اللَّهِ کَذَلِکَ، وَ لَوْ کُنْتُ أُحِبُّ أَنْ یُقَالَ ذَلِکَ لَتَرَکْتُهُ انْحِطَاطاً لِلَّهِ سُبْحَانَهُ عَنْ تَنَاوُلِ مَا هُوَ أَحَقُّ بِهِ مِنَ الْعَظَمَةِ وَ الْکِبْرِیَاءِ» (نهج‌البلاغه، خ216)
از بدترین و سخیف ترین حالات زمامداران نزد مردم صالح این است که گمان برده شود آنها دوست دار تفاخرند و کار آنها را بر نوعى برترى جویى حمل کنند، من خوش ندارم که این فکر در ذهن شما جولان کند که مدح و ستایش را دوست دارم و از شنیدن آن لذت مى برم. من بحمدالله چنین نیستم و به فرض که من (به مقتضاى طبیعت بشرى) مدح و ثنا را دوست مى داشتم، آن را به سبب خضوع و تواضع در برابر خداوند سبحان ترک مى کردم. خداوندى که با عظمت و کبریاییش از همه سزاوارتر براى ثنا و ستایش است. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - خودم 11 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
میل ِ استخدام + شنبه 98 فروردین 24 - 5:0 صبح

به خدمت گرفتن
انگار در خون ماست
شاید هم در ژن‌ها
همه انسان‌ها
از کودکی

پارک که می‌رویم
تا می‌بینند
می‌خواهند سوار شوند
سواری بگیرند
هر بار که می‌رویم
استثنا ندارد
از مجسمه‌ها
از حیوانات بی‌جان
انگار ننشینند آرام نمی‌گیرند
اصرار و اصرار



انسان است دیگر
سیطره می‌خواهد
تسلط
سلطه‌گری

هوای نفس است
آرام ندارد
می‌خواهد همه عالم خدمت او کنند
اگر زورش به زنده‌ها نرسد
بلکه مرده‌ها
بلکه مجسمه‌ها
بکله نمادها حتی

مرد می‌خواهد که غلبه کند
و نفس را به زنجیر کشد!

قَالَ (علیه السلام): «یَا أَسْرَى الرَّغْبَةِ أَقْصِرُوا، فَإِنَّ الْمُعَرِّجَ عَلَى الدُّنْیَا لَا یَرُوعُهُ مِنْهَا إِلَّا صَرِیفُ أَنْیَابِ الْحِدْثَانِ. أَیُّهَا النَّاسُ تَوَلَّوْا مِنْ أَنْفُسِکُمْ تَأْدِیبَهَا، وَ اعْدِلُوا بِهَا عَنْ ضَرَاوَةِ عَادَاتِهَا» (نهج‌البلاغه، ح359)
اى اسیران هوا و هوس، آرزوها را کوتاه کنید، زیرا مردم دلبسته به دنیا را جز صداى دندانهاى حوادث از این دنیا نمى ترساند، اى مردم، خودتان عهده دار ادب کردن خود شوید، و نفس را از جرأت بر عادات هلاک کننده باز گردانید. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
ارزان ِ چسبان + پنج شنبه 98 فروردین 22 - 5:0 صبح

نامردند
اصلاً بر نامردی استوار شده
شرط می‌بندم پول داده‌اند
نصف قیمت را
و گرنه که این‌طور ارزان نمی‌شد
پول ِ پارچه‌اش هم نیست

بله
این‌ها را من گفتم
کی؟
وقتی به خانه آمدیم
وقتی پوشید
وقتی امتحان کرد
وقتی دیدیم چه کلاهی سرمان رفته است!

بازار
نرفته بودیم لباس بخریم
ولی
قیمت را که دیدم:
- مریم باورت می‌شه پیراهن به این قشنگی فقط 17 تومن
شلوار هم 12
امکان نداره اصلاً
بریم داخل مغازه را ببینیم

پر بود
مغازه پر بود از لباس
همه پیراهن‌ها 17
همه شلوارها 12
محال بود
قیمت پارچه را داشتم
پارچه‌اش بیشتر از این می‌شد!

- آقا تنگ است یا گشاد؟ چسبان نباشد؟
: نه، نیست!
- شلوارها چطور؟
: این سری این طرف ساپورت نیست!
- اتاق پرو دارید؟
: نه، نداریم!

امکان امتحان کردن که نبود
تابلو هم زده بود: پس گرفته و تعویض نمی‌شود!
اعتماد کردیم
مریم خوشش آمد
پیراهن و شلواری انتخاب کرد
به نظر گشاد می‌آمدند
بدون پوشیدن که نگاه می‌کردی
این شد که خریدیم
و...

بله
در خانه فهمیدیم تنگ است
لباسی
که در شأن خانوادگی ما نبود
لباس‌هایی چسبان
با قیمتی ارزان
همین است که ظاهر جامعه تغییر می‌کند
و فرهنگ
وقتی با ارزش‌ها گران می‌شود
و بی‌ارزش‌ها ارزان
چرا؟!

- مریم!
شک ندارم که آمریکا نصف پولش را داده
یعنی اصلاً
به نظرم
همین سوروس و بنیاد دموکراسی آمریکا آمده‌اند
پول دستی داده‌اند به یارو
گفته‌اند این لباس‌ها را نصف قیمت بفروش
و گرنه امکان ندارد
این‌قدر ارزان؟!

من البته کم نیاوردم
پارچه مناسب در خانه داشتم
از نظر رنگ
یک ترکیب مناسب انتخاب کردم
پیراهن را گشاد کردم
شلوار را هم



درز را از دو طرف باز کردم
از آستین تا دامن لباس
پارچه اضافه کردم
هر طرف 20 سانت
دوختم و سردوزی کردم
درست شد مثل لباس آماده
هر کسی که دید نفهمید
همه اول فکر کردند همین‌طور خریده‌ایم
تا وقتی که نگفته بودیم

دشمن هست
ممکن نیست نباشد
وقتی هدف ما دو تاست
هر کدام
تلاش می‌کند تا مسیر دیگری را تغییر دهد
دو هدف دو مسیر می‌خواهد
از یک مسیر که نمی‌شود رفت
هر کدام
منحل شدن دیگری را می‌خواهیم در خودمان!

قال امیرالمؤمنین علی (ع): «وَ اللَّهِ إِنَّ امْرَأً یُمَکِّنُ عَدُوَّهُ مِنْ نَفْسِهِ یَعْرُقُ لَحْمَهُ وَ یَهْشِمُ عَظْمَهُ وَ یَفْرِی جِلْدَهُ لَعَظِیمٌ عَجْزُهُ ضَعِیفٌ مَا ضُمَّتْ عَلَیْهِ جَوَانِحُ صَدْرِهِ. أَنْتَ فَکُنْ ذَاکَ إِنْ شِئْتَ، فَأَمَّا أَنَا فَوَاللَّهِ دُونَ أَنْ أُعْطِیَ ذَلِکَ ضَرْبٌ بِالْمَشْرَفِیَّةِ تَطِیرُ مِنْهُ فَرَاشُ الْهَامِ وَ تَطِیحُ السَّوَاعِدُ وَ الْأَقْدَامُ وَ یَفْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ ذَلِکَ ما یَشاءُ» (نهج‌البلاغه، خ34)
سوگند به حق، کسى که زمینه سلطه دشمن را بر خود فراهم کند تا دشمن گوشتش را بخورد، و استخوانش را بشکند، و پوستش را بکند، عجز و بى غیرتیش بزرگ، و دلش که در قفسه سینه اش جاى دارد ناتوان و ضعیف است. تو اگر مى خواهى این گونه باش، اما من به خدا قسم قبل از آنکه فرصت سلطه به دشمن بدهم با شمشیر مشرفى چنان بزنم که استخوان ریزه هاى سرش بپرد، و بازو و قدمش قطع شود، و بعد از آن خداوند هر چه را خواهد انجام دهد. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - خیاطی 10 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
تیپ ِ مردانه + سه شنبه 98 فروردین 20 - 5:0 صبح

همه کودکان دوست دارند
بزرگ شدن را
توهّم بزرگ بودن را
همین است که پا در کفش بزرگ‌ترها می‌کنند
از همان روزهایی که راه رفتن می‌آموزند

این خوب است
به گمانم
اصلاً طریق رشد
راه بزرگ شدن یعنی
بچه‌ها باید بخواهند
تا بشوند
و بزرگ‌ترها...
تعجب می‌کنم که چرا این‌قدر اصرار دارند آن‌ها را کودک نگه دارند!؟



بزرگ نگاهشان می‌کنم
نه مثل خیلی از پدران و مادران امروزی
سعی‌ام از ابتدا این بوده
این‌جا هم مفصل نوشتم
سعی کردم بزرگ بپوشند
نه کودکانه
لباس بچگی نخرم
لباس بزرگی
طرح‌های آدم‌واری
بدون طرح‌ها و نوشته‌های کودکانه
تا
احساس کنند
بزرگی خودشان را
و هم
به خواست‌شان برسند
این‌که بزرگ شده‌اند
وقتی
تیپ ِ مردانه می‌زنند!

قال (ع): «طُوبَى لِمَنْ ذَکَرَ الْمَعَادَ، وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ، وَ قَنِعَ بِالْکَفَافِ، وَ رَضِیَ عَنِ اللَّهِ» (نهج‌البلاغه، ح44)
خوشا به حال کسى که (پیوسته) به یاد معاد باشد و براى روز حساب عمل کند، به مقدار کفایت قانع گردد و از خدا راضى باشد (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
بازی ساز + یکشنبه 98 فروردین 18 - 5:0 صبح

یک‌بار فقط دید
بازی را
در نمایشگاهی که رفته بودیم
خوشش آمد
خانه که آمد ساخت



به نظرم کشمکش
همچو اسمی داشت
دایره‌هایی که با کش پرتاب می‌شوند
با یک تفاوت
بازی اصلی یک حفره برای جابه‌جایی دارد
و سیداحمد
سه سوراخ برای حمله تعبیه کرد!

با هم بازی می‌کنند
بازی مورد علاقه‌شان شده
سیداحمد و سیدمرتضی
و به نظرم
بسیار بیشتر لذّت می‌برند
وقتی خودشان ساخته باشند
از وقتی‌که
خریده شده باشد؛
لذّت ِ خلق کردن!

قال مولانا (ع): «وَ فَسَحَ بَیْنَ الْجَوِّ وَ بَیْنَهَا وَ أَعَدَّ الْهَوَاءَ مُتَنَسَّماً لِسَاکِنِهَا وَ أَخْرَجَ إِلَیْهَا أَهْلَهَا عَلَى تَمَامِ مَرَافِقِهَا» (نهج‌البلاغه، خ91)
خداوند میان زمین و جوّ را فراخ نمود، و هوا را براى تنفس ساکنان آن مهیّا فرمود، و تمام نیازمندیهاى اهل زمین را از دل زمین بیرون آورد (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید احمد 274 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
تناسب ِ جایزه + جمعه 98 فروردین 16 - 5:0 صبح

هاهاها...
مگر می‌شود؟!
خودشان هم خنده‌شان گرفته
باور نمی‌کردند!

من گفته بودم
گفته بودم که اشتباه می‌کنید
ولی
مریم
اصرار داشت برویم
اصلاً باور نمی‌کرد
این‌که با چنین فضایی روبه‌رو گردد



ابتدا خجالت می‌کشیدند
در شأن خود نمی‌دیدند
این‌که
وارد استخر توپ شوند
بازی‌ای بچه‌گانه
در حد کودکان خردسال!

معلم داده بود
به عنوان جایزه
سه تا بلیط
خانه بازی
جایی در خیابان عطاران

گفتم: بچه‌ها
این خانه‌های بازی
مهدکودک‌اند
برای کودکان کوچک
در سن و سال شما نیست

مریم اما باور نمی‌کرد
او به معلمش اعتماد داشت
او فکرش را هم نمی‌کرد
عدم تناسب جایزه با سن جایزه‌گیرنده را :)

قال امیرالمؤمنین (ع): «عِبَادَ اللَّهِ زِنُوا أَنْفُسَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُوزَنُوا، وَ حَاسِبُوهَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تُحَاسَبُوا، وَ تَنَفَّسُوا قَبْلَ ضِیقِ الْخِنَاقِ، وَ انْقَادُوا قَبْلَ عُنْفِ السِّیَاقِ؛ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ لَمْ یُعَنْ عَلَى نَفْسِهِ حَتَّى یَکُونَ لَهُ مِنْهَا وَاعِظٌ وَ زَاجِرٌ، لَمْ یَکُنْ لَهُ مِنْ غَیْرِهَا لَا زَاجِرٌ وَ لَا وَاعِظ» (نهج‌البلاغه، خ90)
بندگان خدا، پیش از آنکه به میزان حق سنجیده شوید خود را بسنجید، و قبل از اینکه به حسابتان برسند خود را محاسبه کنید، و نفس بزنید پیش از آنکه راه نفس بسته شود، و مطیع خدا گردید قبل از آنکه شما را به اجبار به سوى آخرت برانند. و بدانید آن که با واعظ و منع کننده اى از باطن خویش او را یارى نداده اند واعظ و منع کننده اى از غیر خودش براى او نخواهد بود (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

   1   2      >

سه شنبه 103 آذر 13

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
فرزندانم 15 - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X