• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : قداست ِ نام
  • نظرات : 1 خصوصي ، 26 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    +
    شما ساکن شهري مذهبي مثل قم هستيد و طبيعي هستش که درصد خرافات در اونجا کم باشه.اما اگه به شهرهاي کوچکتر که تعدادشون هم کم نيست سر بزنيد،خواهيد ديد که تلاشهاي علماي حوزه،تکافوي رفع خرافات رو نمي کنه.البته نميخوام در مورد مقصر واقعي،اظهار نظر کنم...من حرفم اين بود که در اين چهل سال،بايستي خيلي تغييرات به وجود ميومد که فکر مي کنم خيلي کمه(لااقل به نظر من).در مقابل اون هزينه ها و اعتباراتي که خرج ميشه و البته حيف و ميل بسياري هم که اتفاق مي افته،نتيجهء قابل قبولي عايد نشده.
    پاسخ

    در مقياس «فرهنگ» و تحوّلات فرهنگي، چهل سال رقم اندكي‌ست و قابل ملاحظه نمي‌باشد. يك سنّت چهارشنبه سوري هزاران سال قدمت تاريخي دارد و اگر چه سنّت ناپسندي‌ست، هنوز كسي نتوانسته آن را برچيند. اين به نظر ناشي از كم‌اطلاعي باشد كه فردي بپندارد در چهل سال خيلي اتفاقات بزرگي در فرهنگ يك ملّت مي‌تواند بيافتد. انسان‌ها به آداب و رسوم خود آن‌چنان تنسّك دارند كه معمولاً به سادگي از آن دست بر نمي‌دارند. البته كه اين خصلت پسنديده‌اي نيست، ولي حقيقتي‌ست عيني كه بايد در محاسبات مديريت فرهنگي به حساب آورد. ائمه (ع) نيز به همين دليل توصيه فرموده‌اند كه با آداب و رسوم ملّت‌ها تا جايي‌كه مي‌شود برخورد نشود. اسلام از همين روست كه نوروز را پذيرفت. حوزه علميه و روحانيت وظيفه دارند تا براي اصلاح جامعه تلاش كنند و هر چه هم عمل كنند باز هم كم است، اين درست، ولي گمان نكنيم تحوّلات فرهنگي سريع اتفاق مي‌افتند.
    +

    در مورد مباهته بايد عرض کنم که در سالهاي قبل از انقلاب و حتي سالهاي اول انقلاب،چنين حرفهائي وجود داشت که البته من از سايت حوزه پرسيدم گفتند چنين چيزي در اسلام وجود نداره. متاسفانه اين روش غلط رو بعضا در جامعه مي بينيم که برخي ها که توانائي جوابگوئي به شبهات رو ندارن،افراد شبهه افکن رو به اتهاماتي محکوم مي کنن که نمونهء بارزش،اون فردي بود که مادرش رو به رابطهء نامشروع با يک يهودي متهم کردند...اينها براي جامعهء اسلامي،خيلي بده...مطمئن باشيد من نه به اينترنت اعتماد دارم و نه اصلا به ماهواره دسترسي دارم.

    پاسخ

    تهمت و بهتان در اسلام حرام است.
    +

    سلام.باز هم ميخوام شما رو به قياس مع الفارق متهم کنم!(مزاح بود به دل نگيريد) همونقدر که نمي تونيم انبياء عظام و از جمله حضرت نوع(ع) رو به کم کاري متهم کنيم،مي تونيم غير معصومين و از جمله متوليان امور ديني جامعه مون رو(البته با رعايت انصاف)به کم کاري متهم و از اونا انتقاد کنيم.اگر درصد مدافعين حرم نسبت به جمعيت جامعه رو با درصد متخلفين جامعه،اعم از نجومي ها و آفتابه دزد ها مقايسه کنيد،به نتايجي مي رسيد که براي جامعه اي که ادعاي انتظاز ظهور رو داره، تأسف باره...

    .


    پاسخ

    آسيب‌هاي فرهنگي به قدري زياد هستند كه اگر همه علما و فضلاي ما تمام وقت هم اهتمام به آگاهي‌بخشي جامعه براي رفع آن‌ها نمايند، باز هم كم است. إن‌شاءالله خداوند بر توفيقات مسئولين فرهنگي و نخبگان جامعه بيافزايد تا در امر هدايت فعال‌تر و خدمتگزارتر باشند.
    +
    ببخشيد اين دوتاي آخري رو جا به جا فرستادم...
    پاسخ

    ...فراموش نكنيد كه «محصول» تابع دو اراده است «فاعل» و «قابل». مي‌گوييد با دوران امام علي (ع) مقايسه نكنيم؟! چرا نكنيم؟! چرا اين را قياس مع الفارق مي‌دانيد؟! مگر ائمه (ع) نيامدند تا الگوي ما باشند؟! دقت كنيد، هر كدام از انبياء و هر كدام از ائمه تنها يك گام و يك پله جامعه را به رشد و ارتقاء رساندند، همين. تا چه شود؟! تا جامعه برسد به قابليتي كه بتواند نظم واحد جهاني اسلامي را در زير سايه پرچم موعود (عج) پذيرا باشد. وظيفه ما هم همين است. امام خميني (ره) يك پله جامعه را به پيش برد. ما هم بايد يك پله به پيش ببريم. نسل بعد هم همين‌طور. خيلي جاهلانه است كسي فكر كند كه امروز بايد تمام اسلام به يكباره محقق شود و چون نشده پس همه و همه و همه در اشتباهند. پس همه چيز را تعطيل كنيم و جامعه را بدهيم دست ليبرال‌ها و آمريكايي‌ها و برويم در خانه منتظر شويم تا حضرت ظهور نمايند! در اين صورت هرگز حضرت ظهور نخواهند كرد. ما بايد يك گام به جلو برويم تا آماده ظهور شويم. همان‌طور كه امامان ما در دوران حيات خود گام به گام جامعه را پيش بردند و هيچ‌كدام نتوانستند جامعه اسلامي را محقق سازند.
    +

    ادامه:يکي از همين چند تا عالمي که اسمشون رو آورديد،عليرغم احترامي که من به همشون قائلم و به سخنراني هاشون هم بعضا گوش ميدم، در يکي از سخنراني هاش يک دروغ شاخداري رو به زبون آورد و تلاش کرد که با اين دروغش،يکي از دگر انديشان رو بکوبه.من شخصا خيلي از اين رفتارش ناراحت شدم که چرا يک عالم،چنين کاري بايدانجام بده و بدتر از اون،هيچيک از کساني که پاي منبر ايشون نشسته بودن،کوچکترين عکس العملي نشون ندادن.جالبه که برخي از اين تيپ علما،ادعا مي کنن که در اسلام،اصلي رو داريم به نام مباهته؛به اين معنا که اگه کسي عقايد انحرافي داشت،با بهتان زدن به وي،کاري کنيم که مردم و مخصوصا جوانان،نسبت به وي بدبين شوند و به حرفاش توجه نکنند...شما خودت که اهل علم هستي و ميدوني که اين جور کارها نتيجهء عکس ميده:چون خورشيد هيچوقت پشت ابر نمي مونه و مردم متوجه اون بهتان ها ميشن و اتفاقا بيشتر به اون فرد منحرف توجه ميکنن...

    ادامه داره...

    پاسخ

    ... چطور اين تغيير پيدا شده و هيچ سروصدايي حتي در خود آمريكا هم نمي‌كند؟! دليل آن نظريه رونالد اينگلهارت يهودي‌ست كه بنده قبلاً درباره آن در اين نوشته http://rastan.parsiblog.com/Posts/312 صحبت كرده بودم. جامعه جهاني در حال تحوّل است و طبق فرمايش رهبري وضعيت فحشا در جهان از اين بدتر هم خواهد شد. خب قطعاً كنترل دروني بالايي مي‌خواهد تا جوان خود را از اين مفاسد حفظ نمايد. اين را نمي‌شود گذاشت به حساب كم‌كاري علما. اين حمله‌اي كه شما در مطالب خود آغاز كرده‌ايد، بنيان و اساس قابل اتكا و معتبري ندارد و قابل استدلال نيست. شما تمام اقشار جامعه را اگر كاوش كنيد، صنف نجار، صنف بنا، صنف اقتصاددان و... هيچ صنفي را نمي‌يابيد كه به اندازه صنف روحاني و آخوند و فقيه و مجتهد و منبري و ملا، كه در طول صدها سال اخير در مقابل استعمار و استثمار خارجي مقاومت كرده باشد، در مقابل فساد و فحشاي فرهنگي در داخل مقاومت كرده باشد، در مقابل ظلم و جور سلاطين و مسئولين مقاومت كرده باشد، براي امنيت و استقلال و آرامش مردم خدمت كرده باشد. واقعاً نمي‌يابيد. تاريخ را كافي‌ست تورّقي بفرماييد و حقايق را ملاحظه بفرماييد. اما اين‌كه كسي بگويد «اگر جامعه اصلاح نشده معلوم است كه آخوندها تنبلي كرده‌اند» اين برداشت درستي نيست. امام حسين (ع) به مسلخ رفت كه چه شود؟! كدام يك از ائمه ما توانستند در دوران حيات پربركت خويش جامعه را به تعالي اسلامي برسانند؟!...
    +
    ادامه:

    چرا اکثر جوانان و حتي فرزندان خانواده هاي مذهبي،در انتخاب رشتهء دانشگاهي به سراغ رشته هاي فني و پزشکي ميرن و کمتر به طرف رشته هاي علوم انساني و مخصوصا الهيات و معارف اسلامي ميرن؟مگر نه اينکه جامعهء اسلامي به اين رشته ها بيشتر نياز داره؟چرا يک جوان مذهبي هم مثل جوانان غير مذهبي،دغدغهء شغل و درآمد و به قول حوزوي ها نگراني رزق و روزي رو داشته باشه؟چرا اين نوع جوانها به اين مرحله از اعتقاد نرسيده اند که رزق و روزي دست خداست و يک فرد مذهبي در وهلهء اول بايد دغدغه و حساسيت دين و اعتقاداتش رو داشته باشه؛نه دغدغهء نون و آب و ....رو؟چه کساني مي بايستي اين نوع اعتقاد و طرز تفکر رو در ذهن جوانان،غالب مي کردن؟مگه قرآن نمي فرمايد که:والذين جاهدوا فينا لنهدينّهم سبلنا...و يا مگر در روايات نيومده که کسي که در راه علم قدم بر ميداره،خدا رزق و روزي شو تضمين(و نه فقط تأمين)کرده؟شما که ادعا مي کني علما وظيفه شون رو انجام دادن:پس کو نتايجش؟چرا موضوع رو به شرايط زمان علي(ع) تشبيه و به قول خودتون قياس مع الفارق مي کنيد؟مي بينيد که قضيه خيلي بيخ داره...ممنون ميشم که به اين چند تا منکري که اسم بردم نظر بدين تا بعد....دستتون درد نکنه.

    پاسخ

    ...آيا اين شاخص فراري بودن و معاند بودن اين جوانان با دين و مذهب است؟! كشوري كه رهبر آن مدام و پيوسته سفارش مي‌نمايد كه ما نيازمند رشد و توسعه علوم و فناوري هستيم، خب جوانان مذهبي نزديك‌ترين افراد به اين خواسته رهبري مي‌باشند و قطعاً براي تأمين نيازهاي جامعه، ترجيح مي‌دهند كه سراغ اين موضوعات بروند. چطور مي‌توان اين را شاخص بي‌اعتمادي و عدم علاقه ايشان به دين دانست. اتفاقاً جالب اين است كه اگر به حوزه تشريف بياوريد، خيلي از طلبه‌ها در سال‌هاي اخير، دانشجويان فني و مهندسي هستند! هم حجره‌اي خود من در سال 1378 در مدرسه معصوميه (س) يك ليسانس الكترونيك بود! امروز هم ملبّس شده و در همين حوزه نفس مي‌كشد و فعاليت مي‌نمايد. اين ادعا كه «جامعه اسلامي به رشته‌هاي الاهيات بيشتر نياز دارد» نوعي كج‌فهمي از اسلام و دين است. جامعه اسلامي به همه علوم نياز دارد و كسي كه اين مطلب را نفهمد دچار تحجّر و ارتجاع شده است. گذشته جامعه اسلامي هم اين را نشان مي‌دهد. بزرگ‌ترين فقها و طلابي كه دانشمندان شيمي و فيزيك و مكانيك و نجوم و طب بوده‌اند، در قرن‌هاي پيش. اصلاً يكي از اعتراضات ما به همين حوزه علميه خودمان اين است كه چرا مانند گذشته ما فقيه منجّم نداريم، فقيه طبيب نداريم و... دفتر آيت‌الله سيستاني به همين منظور بيست سال پيش يك مؤسسه نجوم در قم تأسيس كرد كه هنوز هم وجود دارد. بنده دو سال در همين مؤسسه آموزش ديدم و مدتي هيئت تحريريه نشريه آن بودم. البته من اين را مي‌پذيرم كه جوانان ما تمايلات كمتري به دين دارند نسبت به دهه‌هاي قبل. ولي اين يك رخداد جهاني‌ست. مربوط به فقط ايران ما نمي‌شود. وقتي ماهواره آمده، اينترنت آمده، اين‌همه ابزار براي توسعه فحشا و منكر. اصلاً غرب خودش هم همين‌طور. شما فيلم‌هاي هاليوودي بيست سال قبل را ببينيد و مقايسه كنيد با فيلم‌هاي سال‌هاي اخير. فيلم تايتانيك به خاطر يك صحنه كه پورنو هم نبود و سكس پنهان داشت، چقدر سر و صدا كرد. ولي سال‌هاي اخير معدود فيلمي توليد مي‌شود كه صحنه رابطه جنسي كامل در آن نباشد...
    +

    سلام و تشکر از اينکه براي عرايض بنده وقت مي گذاريد و توضيحات مبسوط ارائه مي کنيد....

    همهء اين حرفهائي که گفتيد درست؛اما موضوع اينجاست که محدود کردن دايرهء نهي از منکر به اين چيزهائي که اشاره کرديد صحيح نيست.مثلا همين الان در سطح جامعه،خرافات زيادي وجود داره که بايستي علما با اونا برخورد و يا لااقل آگاهي بدهند.مردم عوام که تشخيص نميدن چي جزو دينه و چي جزو خرافات.همين عزاداري هاي ايام محرم رو در نظر بگيريد:تا کي بايد در عزاداري هائي که از سوي ائمه اطهار توصيه شده،شاهد اعمال جاهلانه اي باشيم که لااقل توي اين 38 سالي که از انقلاب گذشته،بايستي از بين ميرفتن؟اصلا از اين همه مراسمي که انجام ميشه،اعم از عزاداري ها و جشن ها و اعياد و ...،چه خروجي مثبتي رو شاهد هستيم؟غير از اينکه عزادارا فکر مي کنن که با اين اعمالشون،شفاعت ابا عبدالله رو در يوم الورود به دست خواهند و آورد و ديگه نيازي به جهاد و امر به معروف و نهي از منکر ندارن؟من نه منکر عزاداري هستم و نه منکر شفاعت؛اما آيا مي توان عمل مستحبي مثل عزاداري رو جايگزين اعمالي واجب مانند جهاد و امر به معروف و ... کرد؟چه کساني بايستي لااقل در اين 38 سال،مردم رو نسبت به اين قضيه توجيه مي کردن؟آيا اين نوع معضلات،مصداق (منکر) نيستند؟

    ادامه داره...
    پاسخ

    حضرت نوع چند هزار سال تلاش كرد براي دعوت مردم به دين، جز عده اندكي ايمان نياودند. يا بايد معتقد شويم كه ايشان در تبليغ خود كوتاهي كرده‌اند و يا بپذيريم كه مردم با اختيار خود نخواستند مؤمن شوند. پس آثار خارجي تابع هر دو اراده است؛ هم تبليغ و هم پذيرش. اين‌كه شخصي مدعي شود «آثار مثبتي» از محرم و صفر به دست نيامده، علي فرض صحّت اين مطلب، صرفاً متوجه علماي دين نيست. اگر چه افرادي هم هستند كه به شدّت مخالف با اين فرض مي‌باشند و معتقدند عزاداري‌هاي ما آثار و بركات فراواني دارد كه هر روزه شاهد آن مي‌باشيم. امام خميني (ره) اصل انقلاب را حتي از آثار محرم و صفر مي‌دانست. امروز اگر مظهر استكبار جهاني، شيطان بزرگ، قادر نشده نام اسلام حقيقي را از روي زمين محو نمايد، به جهت مبارزه و جهاد جواناني‌ست كه از درون عزاداري‌هاي محرم و صفر برآمده‌اند و هر روز به خاك و خون كشيده مي‌شوند. شما شهداي مدافع حرم را ببينيد. اين‌ها از كجا آمده‌اند؟! غير از محرّم و صفر؟! اين‌كه در عزاداري‌هاي ما خرافات هست، شكي نيست. شهيد مطهري هم عالم بود. از همين حوزه بود. به شدّت هم با خرافات مبارزه كرد. جامعه مدرسين حوزه علميه هم بنده شخصاً خبر دارم، به شدّت روي اين موضوع مطالعه و كار كرده و مي‌كنند. ولي مگر تغيير فرهنگ مردم آسان است؟! فرهنگي كه قرن‌ها نفوذ كرده؟! رهبري هم به شدّت با بدترين‌هاي خرافات مبارزه كرده‌اند. فرهنگ تدريجي تغيير مي‌كند و آناني‌كه اين را بدانند، صبر و حوصله مي‌كنند و شتاب نمي‌نمايند. ساده‌انگاري‌ست كه خيال كنيم در سي چهل سال مي‌شود فرهنگ يك جامعه را عوض كرد. اما راجع به «مباهته»... تا همين لحظه كه كامنت شما را خواندم، هرگز و هرگز اين واژه را نه شنيده بودم و نه ديده بودم. حقير بيست سال است كه در حوزه علميه «زندگي» مي‌كنم و «نفس» مي‌كشم. با هر گروه و فرقه‌اي هم نشست و برخواست داشته‌ام. هرگز چنين اصلي را كه شما مي‌فرماييد نديده‌ام. ولي توصيه‌اي به شما دارم. به «اينترنت» اعتماد نكنيد. بنده خود از سال 1378 پيوسته در اينترنت فعال هستم و با آن كاملاً آشنا. من اينترنت را «ثقه» نيافتم، بلكه بيشتر فاسد. اگر مطلبي را در شبكه مجازي ديديد، فرض را بر كذب بگذاريد، تحقيق كنيد و تا صحّت آن ثابت نشده نپذيريد. اما اين‌كه چرا جوانان مذهبي سراغ رشته‌هاي معارف نمي‌روند، من نمي‌فهمم اين كجايش بد است؟!...
    +
    سلام مجدد.
    من که به اين سن رسيدم،هنوز نميدونم چه جوري بايد نهي از منکر کنم.علما فقط حرف تکراري تحويل مردم ميدن.از طرفي خودشون اصلا نهي از منکر نميکنن.مگه نه اينکه:کونوا دعاة الناس بغير السنتکم...علما وظيفه ندارن خودشون هم نهي از منکر کنن؟کي گفته فقط وظيفهء مردمه که نهي از منکر کنن و علما از اين وظيفه،مبرّا هستن؟
    پاسخ

    من سال 1376 طلبه شدم و آمدم قم. قبل از آن عضو بسيج بودم و پيوسته، شايد بشود گفت هر شب، مسجد محل. از سال 1372 اهل رفتن به مسجد. پاي منبر بسياري از علما نشستم. از دوران راهنمايي تا دبيرستان و پيش‌دانشگاهي. آن‌چه من از زبان علما شنيدم، هزاران بار، بلكه بيشتر، اصرار بر امر به معروف و نهي از منكر و همچنين شيوه انجام آن. مراحل سه‌گانه‌اي كه معمولاً به ما مي‌گفتند. سيره علما را هم كه نگاه مي‌كردم، پيوسته خودشان اهل مبارزه با منكر بوده‌اند. كوچك‌ترين منكرها را هم حتي اگر حساب كنيم، بارها مي‌ديدم كه اهل علم هستند كه در خيابان به منكرات عكس‌العمل نشان مي‌دهند. همين چند سال پيش مگر نبود كه يك طلبه‌اي با لباس روحانيت به خاطر همين نهي از منكر در تهران چاقو خورد و شهيد شد؛ اولين شهيد امر به معروف! بزرگ‌ترين منكرها را هم كه حساب كنيم، مگر همين اهل علم نيستند كه مدام به اختلاس و ربا و فساد و مسئولين و هر خلافي كه مي‌بينند گير مي‌دهند. شما همين شبكه‌هاي مجازي را ببينيد فراوان است از فيلم‌هاي علما و منبري‌هايي كه دارند نهي از منكر مي‌كنند. آقاي كافي و فلسفي و خزعلي و دانشمند و بگيريد تا ماندگاري و رفيعي و پناهيان و ... اووووه خيلي زيادند. شما حتي تلويزيون را هم روشن كنيد، تا به يك روحاني فرصت مي‌دهند صحبت كند، شروع مي‌كند تاختن به منكرات اجتماعي. اصلاً نهي از منكر عادت اهل علم است. من متوجه نمي‌شوم منظور شما از امر به معروف چيست كه در زندگي علما نمي‌يابيد. مگر بد رفتاري شوهر با زن منكر نيست؟ مگر خوردن مال مردم منكر نيست؟ مگر بي‌نمازي منكر نيست؟ آقاي قرائتي كم نهي از منكر كرده است؟ شما منبر علما را جمع كنيد و آمار بگيريد، من بعيد مي‌دانم زير 80 درصد آن‌ها حاوي نهي از منكر نباشد. مگر نهي از منكر اين است كه يقه شخص فاسد را بگيرند و در خيابان كتك بزنند؟! نهي از منكر اين است كه اهل فساد و منكر را از اين كار «نهي» نمايند. نهي ابتدا با ابراز انزجار قلبي‌ست و سپس بيان با لسان و زبان. مرحله سوم نيز مربوط به نيروي انتظامي و حاكميت است كه با منكر برخورد قضايي نمايد. اگر كسي نمي‌داند نهي از منكر چه جوري‌ست به گمانم بايد بيشتر پاي منابر بنشيند. من خودم به خاطر همين كه مي‌ديدم اين آخوندها اين‌طور به سنّت‌هاي ناشايست مي‌تازند خوشم آمد و طلبه شدم. اين‌كه مي‌ديدم در مقابل ظلم ايستادگي مي‌نمايند.
    +
    پس با اين حساب،بايد اين وظيفه رو تعطيل کرد؟

    پاسخ

    از كجاي كلام بنده فهمديد كه بايد وظيفه را تعطيل كرد؟! اتفاقاً خاطراتي كه عرض كردم دقيقاً ناظر بر ضرورت اداي تكليف بود. علما وظيفه دارند حكم خدا را بگويند و به اطلاع مردم برسانند كه مثلاً اختلاس دزدي‌ست و حرام است. پس وظيفه من و شماست كه اگر رئيس اداره‌مان در حال اختلاس است و ما مي‌دانيم، جلوي او را بگيريم. با تذكر دادن به خودش و اگر نشد به بازرسي و اگر نشد به سازمان‌ها و نهادهاي ديگر و حراست و غيره. حالا يك عده چون مي‌دانند بعد از اين برخوردها، حقوقشان قطع خواهد شد و حالشان گرفته، بي‌خيال مي‌شوند و همان‌طور كه فرموديد وظيفه را تعطيل مي‌كنند. حالا اين تقصير بر گردن علماست؟! آيا وظيفه علماست كه به تمام ادارات سر بزنند و تمام تخلفات را گزارش كنند؟ يا وظيفه تك‌تك پرسنل همان اداره؟! اين بي‌انصافي‌ست كه هواپرستي‌هاي خودمان را گردن ديگران بياندازيم و با فرافكني بخواهيم عمل نكردن به وظيفه خودمان را توجيه كنيم. ببينيد، من خودم يك زماني هر كسي را كه با فرزندش به مشكل مي‌خورد تقبيح مي‌كردم كه اشتباه كردي، وگرنه فرزندت خوب تربيت مي‌شد. گمان مي‌كردم هر انسان بدي حتماً تربيت بدي در خانواده داشته است و گرنه آدم حسابي مي‌شد. ولي وقتي با «اختيار» بيشتر آشنا شدم، فهميدم اشتباه مي‌كردم و بوي جبر از انديشه‌ام بر مي‌آمد. پسر نوح با اين‌كه پسر نوح بود فاسد شد. يعني يعقوب در تربيت پسرانش كم گذاشته بود؟! اگر اصلاً هر اشتباه فرزند به والدين باز گردد، پس ثواب و عقاب اخروي كه كلاً غيرقابل توجيه و نارواست! بلكه فرزند در بهترين تربيت هم مي‌تواند پس از رشد و بلوغ، مسير كج را برگزيند و در خوب بودن مجبور نيست! علما وظيفه دارند مردم را «آگاه» كنند. تمام تكليف عالم همين است. نجّار از چوب مي‌سازد، آهنگر از آهن، هر متخصصي آن‌چه كه دارد را به مردم خدمت مي‌دهد. عالم علم دارد، همين. پس همين علم را به جامعه تقديم مي‌كند و مي‌شود آگاهي. او كه نمي‌تواند مردم را وادار به اطاعات از مسير حق نمايد. اين وكلا را مردم به مجلس مي‌فرستند، اين رؤسا را مردم به دولت مي‌فرستند. رفتار اين‌ها مظهر خواست جامعه است. نيست؟! غرض اين‌:كه مردم بايد بخواهند هزينه نهي از منكر را بپردازند. علما اين را به ما ياد مي‌دهند؛ با آيه و روايت و فتواي فقيه. حالا خيلي‌ها نمي‌خواهند اين هزينه‌ها را بپردازند، گناه علما چيست؟!
    +
    سلام.هرچند که من هم با شما موافقم که مواظب باشيم اسماء متبرکه رو دستاويز و وجه المصالحهء اقدامات خود نکنيم؛اما به نظر من،موضوع مهم تري رو بايستي در نظر بگيريم:آيا پخش شله زرد و نذري و ... واجب تر هستش يا انجام عملي امر به معروف و نهي از منکر و جهاد و ...؟؟؟چرا در جامعهء اسلامي مون هيچ اثر واقعي از امر به معروف و نهي از منکر ديده نميشه و فقط حرفش زده ميشه؟چرا علما هيچ راهکار عملي رو در اين موارد به ما ياد نميدن و فقط آيات و روايات و احاديث و فتاواي مراجع رو دائما تکرار مي کنن؛بدون اينکه واقعا اثري در جامعه داشته باشه؟
    پاسخ

    سلام. راهكار عملي؟! منظور شما از راهكار عملي چيست؟! مثلاً اين: اگر ديديد كه رئيس شما براي استفاده شخصي از خودروي دولتي استفاده كرد، آهسته به سمت او برويد، سلام كنيد و با ادب و احترام به او بگوييد: «شما اجازه استفاده از خودروي اداره براي استفاده شخصي نداريد. لطفاً از ماشين پياده شويد». منظور شما اين است؟! يعني امر به معروف و نهي از منكر يك راهكار عملي ويژه و عجيبي دارد كه بايد علماي ما بيايند و آموزش دهند؟! يا اين‌:كه خير، منافع مردم در خطر است و دنياپرستي مانع مي‌شود تا به خاطر منافع شخصي خود نهي از منكر نمايند. وقتي من ببينم اگر به رئيس خود ايراد بگيرم، مرا اخراج مي‌كنند و نان زن و بچه‌ام قطع مي‌شود، سكوت مي‌كنم. اين را بايد به مردم ياد داد؟! اين‌:كه به خاطر ايمان‌شان بايد از دنياي‌شان گاهي بگذرند؟! برادر عزيزم، من در مدرسه معصوميه(س) درس مي‌خواندم، مسئول امور حجراتي كه گذاشتند رفتار بدي داشت، رفتم و نهي از منكر كردم، محل نگذاشتند، شبنامه نوشتم و در مدرسه پخش كردم، يك شير پاك خورده‌اي احساس تكليف كرد و رفت به مدير مدرسه خبر داد، سال بعد مرا اخراج كردند. در مدرسه حقاني درس مي‌خواندم، يك روز در دفتر مدرسه از حق يك طلبه‌اي دفاع كردم، مدير مدرسه با خبر شد، گفت: دفتر مدرسه را متشنّج كرده‌ايد. هم اخراجم كردند و هم نمرات يك‌سال مرا نفرستادند مركز، مجبور شدم پايه پنجم طلبگي را دو بار بخوانم. نهي از منكر خرج دارد. عرض بنده اين است كه تمام مشكلات را نمي‌توانيم به رهبران جامعه باز گردانيم. امام علي (ع) چقدر از مردم زمان خود مي‌نالند. ايشان شيوه عملي نهي از منكر را آموزش نداده بود كه مردم آن طور دنياپرست شدند؟! وظيفه علما چيست؟! آيا علما وظيفه‌اي بالاتر از امام معصوم (ع) دارند كه انجام نداده‌اند و جامعه رو به فساد گذاشته است؟! اگر فلان مسئول مملكتي فساد مي‌:كند، يا اطرافيانش، و بعد كه فسادها لو مي‌رود، اكثريت جامعه مي‌خواهند باز هم او بر سر كار باشد، آيا از دست علما كاري بر مي‌آيد؟! اگر هر فردي در جايي كه نشسته، دست از دنياپرستي بردارد، كدام مسئولي مي‌تواند فساد كند؟! از ماست كه برماست!
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ شنبه 96 خرداد 27 نوشته شما با عنوان قداست ِ نام برگزيده شده و در جايگاه پيوندها در مجله پارسي نامه قرار گرفته است. دبير تحريريه ي اين انتخاب انديشه نگار و دبير سرويس آن در انتظارِ آفتاب بوده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    با تشكر از لطف دبيران محترم.
     <      1   2