در مورد مباهته بايد عرض کنم که در سالهاي قبل از انقلاب و حتي سالهاي اول انقلاب،چنين حرفهائي وجود داشت که البته من از سايت حوزه پرسيدم گفتند چنين چيزي در اسلام وجود نداره. متاسفانه اين روش غلط رو بعضا در جامعه مي بينيم که برخي ها که توانائي جوابگوئي به شبهات رو ندارن،افراد شبهه افکن رو به اتهاماتي محکوم مي کنن که نمونهء بارزش،اون فردي بود که مادرش رو به رابطهء نامشروع با يک يهودي متهم کردند...اينها براي جامعهء اسلامي،خيلي بده...مطمئن باشيد من نه به اينترنت اعتماد دارم و نه اصلا به ماهواره دسترسي دارم.
سلام.باز هم ميخوام شما رو به قياس مع الفارق متهم کنم!(مزاح بود به دل نگيريد) همونقدر که نمي تونيم انبياء عظام و از جمله حضرت نوع(ع) رو به کم کاري متهم کنيم،مي تونيم غير معصومين و از جمله متوليان امور ديني جامعه مون رو(البته با رعايت انصاف)به کم کاري متهم و از اونا انتقاد کنيم.اگر درصد مدافعين حرم نسبت به جمعيت جامعه رو با درصد متخلفين جامعه،اعم از نجومي ها و آفتابه دزد ها مقايسه کنيد،به نتايجي مي رسيد که براي جامعه اي که ادعاي انتظاز ظهور رو داره، تأسف باره...
.
ادامه:يکي از همين چند تا عالمي که اسمشون رو آورديد،عليرغم احترامي که من به همشون قائلم و به سخنراني هاشون هم بعضا گوش ميدم، در يکي از سخنراني هاش يک دروغ شاخداري رو به زبون آورد و تلاش کرد که با اين دروغش،يکي از دگر انديشان رو بکوبه.من شخصا خيلي از اين رفتارش ناراحت شدم که چرا يک عالم،چنين کاري بايدانجام بده و بدتر از اون،هيچيک از کساني که پاي منبر ايشون نشسته بودن،کوچکترين عکس العملي نشون ندادن.جالبه که برخي از اين تيپ علما،ادعا مي کنن که در اسلام،اصلي رو داريم به نام مباهته؛به اين معنا که اگه کسي عقايد انحرافي داشت،با بهتان زدن به وي،کاري کنيم که مردم و مخصوصا جوانان،نسبت به وي بدبين شوند و به حرفاش توجه نکنند...شما خودت که اهل علم هستي و ميدوني که اين جور کارها نتيجهء عکس ميده:چون خورشيد هيچوقت پشت ابر نمي مونه و مردم متوجه اون بهتان ها ميشن و اتفاقا بيشتر به اون فرد منحرف توجه ميکنن...
ادامه داره...
چرا اکثر جوانان و حتي فرزندان خانواده هاي مذهبي،در انتخاب رشتهء دانشگاهي به سراغ رشته هاي فني و پزشکي ميرن و کمتر به طرف رشته هاي علوم انساني و مخصوصا الهيات و معارف اسلامي ميرن؟مگر نه اينکه جامعهء اسلامي به اين رشته ها بيشتر نياز داره؟چرا يک جوان مذهبي هم مثل جوانان غير مذهبي،دغدغهء شغل و درآمد و به قول حوزوي ها نگراني رزق و روزي رو داشته باشه؟چرا اين نوع جوانها به اين مرحله از اعتقاد نرسيده اند که رزق و روزي دست خداست و يک فرد مذهبي در وهلهء اول بايد دغدغه و حساسيت دين و اعتقاداتش رو داشته باشه؛نه دغدغهء نون و آب و ....رو؟چه کساني مي بايستي اين نوع اعتقاد و طرز تفکر رو در ذهن جوانان،غالب مي کردن؟مگه قرآن نمي فرمايد که:والذين جاهدوا فينا لنهدينّهم سبلنا...و يا مگر در روايات نيومده که کسي که در راه علم قدم بر ميداره،خدا رزق و روزي شو تضمين(و نه فقط تأمين)کرده؟شما که ادعا مي کني علما وظيفه شون رو انجام دادن:پس کو نتايجش؟چرا موضوع رو به شرايط زمان علي(ع) تشبيه و به قول خودتون قياس مع الفارق مي کنيد؟مي بينيد که قضيه خيلي بيخ داره...ممنون ميشم که به اين چند تا منکري که اسم بردم نظر بدين تا بعد....دستتون درد نکنه.
سلام و تشکر از اينکه براي عرايض بنده وقت مي گذاريد و توضيحات مبسوط ارائه مي کنيد....
همهء اين حرفهائي که گفتيد درست؛اما موضوع اينجاست که محدود کردن دايرهء نهي از منکر به اين چيزهائي که اشاره کرديد صحيح نيست.مثلا همين الان در سطح جامعه،خرافات زيادي وجود داره که بايستي علما با اونا برخورد و يا لااقل آگاهي بدهند.مردم عوام که تشخيص نميدن چي جزو دينه و چي جزو خرافات.همين عزاداري هاي ايام محرم رو در نظر بگيريد:تا کي بايد در عزاداري هائي که از سوي ائمه اطهار توصيه شده،شاهد اعمال جاهلانه اي باشيم که لااقل توي اين 38 سالي که از انقلاب گذشته،بايستي از بين ميرفتن؟اصلا از اين همه مراسمي که انجام ميشه،اعم از عزاداري ها و جشن ها و اعياد و ...،چه خروجي مثبتي رو شاهد هستيم؟غير از اينکه عزادارا فکر مي کنن که با اين اعمالشون،شفاعت ابا عبدالله رو در يوم الورود به دست خواهند و آورد و ديگه نيازي به جهاد و امر به معروف و نهي از منکر ندارن؟من نه منکر عزاداري هستم و نه منکر شفاعت؛اما آيا مي توان عمل مستحبي مثل عزاداري رو جايگزين اعمالي واجب مانند جهاد و امر به معروف و ... کرد؟چه کساني بايستي لااقل در اين 38 سال،مردم رو نسبت به اين قضيه توجيه مي کردن؟آيا اين نوع معضلات،مصداق (منکر) نيستند؟