وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
كتاب به زبان ساده
نظرات :
3
خصوصي ،
8
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
sarv
شايد اگر اين پيج عمومي نبود هر روز برايتان مي نوشتم.:(
پاسخ
توكل بر خدا. إنشاءالله كه در پناه حضرت حق، تمامي مشكلات، به احسن وجه مرتفع گردد. خدا يارتان.
+
Sarv
کاش اين کلمات و جملات قدرتمند هر روز برايم مرور مي شد تا وقتي که اين برزخ رو سپري کنم!!
ازتون ممنونم که وقت گذاشتيد و راهنماييم کرديد
پاسخ
شيفته نوشتنم، منتظر بهانه، مديون آنان كه بهانه ميآفرينند! تشكر از شما. موفق باشيد. :)
+
مجله پارسي نامه
کاربر گرامي، سلام
در تاريخ
شنبه 95 خرداد 22
نوشته شما با عنوان
كتاب به زبان ساده
برگزيده شده و در جايگاه
تيتر يک
در
مجله پارسي نامه
قرار گرفته است. دبير تحريريه ي اين انتخاب و دبير سرويس آن
منيره غلامي توکلي
بوده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
پاسخ
خيلي خوشحال شدم. باعث افتخار است؛ تيتر يك!!! باورش سخت. از لطف دوستان پارسينامه سپاسگزارم كه اين توفيق را نصيب حقير نمودند.
+
sarv
در اقيانوسم و در چشمم از ساحل نشاني نيست
ميان موج ها غير از توکل ريسماني نيست
آقاي موشح ازتون ممنونم از دل گرمي که بهم داديد
اما واقعيتش اميد برام شده ديوار در حال ريزشي که از ناتواني بهش تکيه کردم و شايد اين ديوار ذره ذره تمامش ريزش کنه و من زير آوار نااميدي نتونم ديگه قدم از قدم بردارم!!!
راستش يه بخشي از پاسختون تو وجودم پارادوکسي از خوشحالي و ناراحتي ايجاد کرد؛(خيلي ها هم هستن که از وقت پيدا شدنشون گذشته)
خوشحال از اين اميدي که تو اين جمله موج ميزنه
اما ناراحتم از اينکه نکنه از وقت پيدا شدن من هم گذشته!!!!
اصلا حال خوبي ندارم
برام دعا کنيد
خيلي محتاجم
پاسخ
چشم. من دعا ميكنم براي شما و همه مسلمانان اين سرزمين. فقط يك سلسله از ملازمات عقلي به نظرم رسيد ناگهان همين الآن، گزارهها و قضايايي كه با هم لازم و ملزومند از نظر عقل: حروف دارند در مرورگر نقش ميبندند، پس من دارم آنها را تايپ ميكنم، من براي تايپ با انگشتانم روي كليدهاي حروف فشار ميآورم، من براي فشردن كليدها بايد حيات داشته باشم و زنده باشم، پس من زندهام كه دارم تايپ ميكنم، هر انسان ِ زندهاي فرصت براي تغيير دارد، پس من ميتوانم تغيير كنم! پس چطور ميتوانم از تغيير كردن نااميد باشم؟! ما انسانها تا زنده هستيم، در امتحان هستيم. خداوند ما را ميآزمايد. آزمونها پاسخهاي سادهاي دارند. چيزي كه سخت است: اينكه چطور اين پاسخهاي ساده را با «هواي نفس» خود سازگار نماييم! اما اگر دست از هوا و هوس برداريم و بيخيالشان شويم، عمل به پاسخهاي ساده آسان است! وقتي به اطرافيانم مينگرم، ميبينم بيشتر سختيشان همين است؛ جمع كردن بين «امتحان» و «نفس». دماغش بزرگ است، ميخواهد هم مؤمن باشد و هم دماغ قلمي داشته، تحت فشار است كه چطور توجيه نمايد تا مجوّز عمل بگيرد. چاق است و پرخور. هم ميخواهد خوش بگذراند و مطابق خواهش نفس بخورد، هم لاغر شود و به دستور سلامتي اسلام عمل كند! سختيها را ما به خود ميدهيم، وقتي ميخواهيم بين دنياپرستي و خداپرستي جمع كنيم. اما اگر دنيا را رها نماييم، يك لحظه حتي تصوّر هم بكنيم، تمام سختيها ناگهان محو ميشوند و خلاص! هيچ دشواري باقي نميماند براي انسان. ما قرار نيست دنيا را تغيير دهيم، ما فقط بايد رفتار خود را مطابق دستور كنيم، تا خودمان تغيير كنيم. باقي لطف خداست. راه هم روشن است. صراط مستقيم هيچگاه محو نميشود. هدايت پيچيده نيست. خدا حاجات خير همه مسلمانان را به حق همين ماه عزيز تأمين و فراهم نمايد، إنشاءالله.
+
sarv
سلام
قبول باشه طاعات و عباداتتون
امشب نيومدم که در مورد پستتون نظر بدم
امشب اومدم با يه خواهش!!!
ازتون ميخام برام دعا کنيد
حداقل تو اين ماه هرشب برام دعا کنيد
دعا کنيد که پيدا بشم
يعنيگمشده م رو پيدا کنم
دعام کنيد که سخت محتاجم
پاسخ
سلام. چشم. من دعا ميكنم. شمام دعام كنيد. يه چيزي هست كه از گم شدن هم بدتره؛ نااميد شدن از پيدا شدن. همينكه اميدواريد پيدا بشيد، خيلي خوش به حالتون. اونايي كه از وقت پيداشدنشون گذشته و كمكم دارن نااميد ميشن، اگه نگيم شدن، اونا چه كنن؟! همينكه در تلاش براي پيدا شدنيد، پيدا شدهايد، اين از تناقضهاي معجزهآميز اين دنياست. انواع مختلفش هم وجود دارد؛ طالب علم مانند عالم، طالب شهادت مانند شهيد، طالب حقيقت مانند راهيافته و طالب پيدا شدن مانند پيدا شده. خداوند جابر ضعفهاي ماست. موفق باشيد در اين تلاش.
+
سلام
سلام
سپاسگذارم
پاسخ
من قرائت سوره الرحمن آقاي قحطاني را خيلي دوست دارم. قرائت تأثيرگذاري دارند. به جاي قاري قبلي ميتوانيد استفاده بفرماييد. در پناه حق. (سپاسگزارم صحيح است)
+
سلام
سلام ،آيا پيمودن اين مسير بدون استاد امکان پذير است؟من بي نهايت محتاج کلاس اخلاق هستم ولي متاسفانه همسرم از اين جو ها مي ترسد که مريد و مرادي پيش بيايد و بحث هاي غير منطقي وووو...همين شب هاي ماه رمضان که تا صبح الکي بيداريم کلي جلسات دعا و مناجات هست که من محرومم حقيقتا گاهي که پيش مياد و در اين جلسات شرکت ميکنم تاثيرش رو در خودم ملموس حس ميکنم ولي خوب نميشود بدون اذن همسرم شرکت کنم و اصلا خودش بايد ببرد که امکانش نيست...البته حتما براي انسان با اراده همه چيز امکان دارد...من ديشب اتفاقي يک ترتيل جزء به جزء پيدا کردم که هر جزء را در نيم ساعت ميخواند،خيلي خوشحال شدم و يک جزء را موفق شدم اينطوري بخونم البته وقت هيچ تدبري در اينطوري قران خواندن نيست ولي بي فايده هم حتما نيست همين قدرش هم از سر من زياده
پاسخ
سلام. ايشان صحيح ميفرمايند. آفتهايي در اين مسير هست كه خطر كردن را بر نميتابد و عقل سليم، اگر يكبار حتي تجربه كرده باشد، ديگر خود را در معرض قرار نميدهد. بنده نه يكبار، چند بار تجربه كردم و موفق نبودم. در نهايت اين نظريه را پسنديدم: صراط مستقيم از راه عمل به «احكام شرعي» ميگذرد. هر راه ديگري انسان را در معرض خطرات غيرقابل پيشبيني قرار ميدهد. اما متأسفانه آفتي كه امروز ما را گرفتار كرده و جامعه را مبتلا نموده، كتابهاييست كه پيوسته منتشر ميشوند و فضاي دين را فضايي «مريد و مرادي» جلوه ميدهند. هر جواني با مطالعه اين كتابها يا شنيدن قصههايشان ميپندارد حتماً بايد استادي پيدا نمايد و خود را مخاطب اين كلام حس ميكند: «طي اين مرحله بيهمرهي خضر مكن». در صورتي كه مسأله اينطور نيست. استاد اخلاق را كسي نياز دارد كه پله واجبات و محرمات را طي كرده، حالا براي رسيدن به درجات كمال، بايد هم «تربيت» شود و هم «مربّي». اينجاست كه به مربّي نياز دارد و در آن مرحله، با توجه به قاعده لطف، پروردگار از باب اينكه خود، ولايت مؤمنين را بر عهده گرفته است، (الله وليّ الذين آمنوا) استادي اگر نياز باشد تأمين ميكند. ما هنوز در واجبات و محرّمات اسيريم، باور بفرماييد كه بسياري از ما اسيريم. به جاي تمام كتابهاي ديگر، يكبار رساله عمليه را بايد از ابتدا تا انتها با دقّت بخوانيم و گناهان را از رفتار خود بالكل بزداييم. و گرنه گشتن دنبال استاد جز خسران در پي نخواهد داشت. زيرا انسان را مبتلا به افراد مدعي نموده، به انحراف ميكشد. فراموش نفرماييد كه هر كس به مرحلهاي برسد كه «موسي» رسيد، خداوند خودش «خضر» را در مسيرش قرار ميدهد. ياعلي
+
سلام
سلام
خيلي دوست دارم قران بخونم ولي اصلاميلي بهش ندارم...قرائت العفاسي واقعا زيباست جزء يک رو دانلود کردم که بخونم ولي متوجه شدم ايشان از جنگ يمن حمايت کرده و از شنيدن صداش منصرف و منزجر شدم....چقدر قران خوندن خوبه ولي نميدونم چه گناهي کردم که لذتش رو نمي تونم حس کنم ...اگر مطلبي به نظر شما ميرسه که براي اين مشکل مفيد باشه بفرماييد
پاسخ
سلام. انسان قدرت تصرّف و تغيير در بسياري از اشياء پيرامون خود را دارد، ميتواند يك سنگ را ذوب و نرم نموده، شيشه بسازد. ميتواند خاك را گل كرده، انواع كوزه و ظروف متعدد خلق نمايد. اما انسان، بر اساس استدلالي فلسفي، نميتواند «در خود» تصرّف كند و «حالات و روحيات» خود را تغيير دهد. ما انسانها قادر نيستيم «نفس» خود را تغيير شكل دهيم. بلكه اين كار تنها از آنهايي بر ميآيد كه بر نفس ما تسلّط داشته باشند، خدا ميتواند ما را تغيير دهد. يادتان هست موقع سال تحويل چه ميخوانديد: حوّل حالنا الي احسن الحال. خداوند است كه حال عبادت ميدهد، يا ميگيرد. اما بر چه اساس؟! سنتهاي خداوند تغيير نميكنند. در قرآن فرموده است كه: لاتجد لسنة الله تبديلا. اين سنت الهي است كه پارهاي امور بر حال عبادت ميافزايد و پارهاي رفتارها بالعكس. خدا رحمت كند استاد خوشوقت را، ايشان نيز مانند بسياري ديگر از بزرگان اخلاق و معرفت، ميفرمودند آنچه انسان را ميسازد و رشد ميدهد، انجام واجبات و ترك محرمات است. خواندن قرآن از مستحبات است. اگر انسان به مستحبات ميل و رغبت ندارد، حتماً حتماً و بدون شك جايي در واجب و حرام كم گذاشته است و هنوز كميتش لنگ است. خوب است يك بار رساله احكام را باز كنيم و تمامي واجبات و محرّمات آن را بررسي نماييم، ببينيم نكند اشتباهي در يك يا چند تا از آنها كوتاهي كردهايم. برويم كتابهاي اخلاقي بخوانيم، مثلاً چهل حديث امام خميني ره را كه فوقالعاده است. مهمترين رذائل اخلاقي را كه گريبانگير ماست معمولاً بيان فرمودهاند. ببنيم آيا گرفتار دروغ هستيم، عجب هستيم، كينه يا حسد، غيبت يا... هر چه كه هست، آن را بيابيم. اگر تكليف واجب و حرام مشخص شد، انساني كه پله واجبات را طي كرد، مستحبات برايش لذّتبخش ميگردد. خداوند يعني در نفس او تغييري پديد ميآورد، بر حسب سنت خود، تا آن انسان حالات متفاوتي پيدا كند نسبت به خواندن قرآن مثلاً. موفق باشيد.