وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
تقويم نماز
نظرات :
3
خصوصي ،
18
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
1
2
>
+
سلامت
ممنونم عالي بود
+
اوقات شرعي
سپاسگزار عالي بود
پاسخ
در پناه خدا.
+
خ
سلام
خدا قوت بخاطر تمامي زحماتي که در تربيت فرزندانتان متقبل مي شويد.
يک آرزو برآرزوهايم اضافه شد..
زنده باشم وببينم موفقيت اين 3فرزند را با اين تربيت
خدا حفظشان کند
موفق باشيد
پاسخ
سلام و تشكر از نظرات دلگرمكننده حضرتعالي. ان شاء الله تمام كودكان اين سرزمين اسلامي، آيندهاي درخشان در زير سايه اين نظام الهي داشته باشند. خدا به شما نيز فرزندان صالح عطا فرمايد. در پناه حق.
+
sarv
خداوند همه ي مارو از اين صفت ناپسند دور نگاه دارد
انشاالله
ممنونم از شما و توجهتون
پاسخ
خدا يارتان.
+
sarv
خيلي خوشحال ميشم:)
پاسخ
اجالتاً تصويري از تئاتر امروز گذاشتم صفحه اول وبلاگ. پست «نمايش كودكانه». پسزمينه را كمي محو كردم. ولي صحنه تئاتر را نشان ميدهد!
+
sarv
آقاي موشح دلايل شما کاملا قابل قبول هست
اما ب فکر نوشتن باشيد.
من از الان منتظر اولين کتاب شما هستم....
نويسنده سيد مهدي موشح
پاسخ
... ... ... ... ... اولين حديثي كه امام خميني (ره) در كتاب چهل حديث خود ذكر كردهاند درباره «عُجب» است. آنجا حرفهايي دارند كه تن آدم را ميلرزاند. إنشاءالله خدا حقير را از «عُجب» حفظ فرمايد. به فرمايش شما هم بيشتر فكر خواهم كرد. تشكر!
+
sarv
خوشابحالتون
تماشاي تئاتر بدون هيچ هزينه اي!!!!
خوشحال ميشم منم اين تئاتر رو ببينم
نفرماييد جناب، بنده از کلمه ب کلمه سخنان شما سعي ميکنم استفاده کنم
پاسخ
شرمنده نفرماييد، به مريم عرض كنم در زمان اكران نمايشهاي بعدي، دعوتنامه بفرستند؟
+
sarv
بسازيد
مستند رو بسازيد
خداي من!!!!
چي ميشه اگر بشه
پاسخ
اخيراً دچار مشكلاتي شدهام، مستندسازي كه هيچ، حتي براي قرار دادن تصاوير كودكانم بر وبلاگ. خب، دخترم نه سالش تمام است. قبلتر خيلي راحت عكس ميگرفتم و در وبلاگ ميگذاشتم. حالا مدام بايد هر عكسي ميگيرم، او را حذف نمايم تا بتوانم منتشر سازم! فقط وقتي بيرون ميرويم و در پارك هستيم، تصاوير قابل نشر ميگردند. اين قيودات كار را دشوار ميكند. بهترين مستند هم زمانيست كه پنهاني فيلم ميگيرم. ولي زرنگترند، معمولاً تا بخواهم مخفيانه از فعاليتهايشان فيلم بگيرم ميفهمند. وقتي هم بفهمند خب رفتارشان آنقدر طبيعي نيست كه بشود مستندش كرد! ولي تا بخواهيد عكس و فيلم ازشان دارم. هر سه تايشان از روز تولد عكس و فيلم دارند تا امروز. همه را تاريخ گذاشته و دستهبندي كرده نگهداري ميكنم. به نظرم بخش مهمي از هويّت انسان را «گذشته» او تشكيل ميدهد. وقتي در بزرگسالي، انسان طفوليت خود را ميبيند، فراموش نميكند چه بوده، چه اهدافي داشته، چه ميخواسته، چه تمايلات و آرزوها و آرمانها و اميدهايي داشته. ما از «غفلت» نابود ميشويم. اينطور اسناد و مدارك ميتواند غفلت را از انسان بگيرد. من خودم كه هر بار تصاوير كودكيام را ميبينم، مثلاً عكسي كه با همكلاسيها داشتهام، ناگهان تمام آرزوهاي آن دوران را به خاطر ميآورم و بعضي حرفهايي كه با هم زدهايم. انسان متوقف ميشود يك لحظه و احساس مي:كند چقدر دور شده از صفا و دلپاكياش. اين ميشود كه ممكن است تلاش نمايد خود را اصلاح كند. تشكر از توجه شما.
+
sarv
آقاي موشح هرچه بيشتر از تاثير تربيتيان روي بچه ها ميخوانم بيشتر ذوق ميکنم و از سويي بيشتر تاسف ميخورم که چرا نبايد بجاي دعوت از دکترين گرام در زمينه روانشناسي در مدارس، انسانهايي از جنس شما رو پيدا کنن و براي مادران و پدران فقط و فقط چند نکته تربيتي برايشان بگويند و ازشان بخاهد که تا ديدار بعدي همين چند نکته را فقط تمرين کنن!!!
همين
اما متاسفانه ....
آقاي موشح دلم ميخاد از ته قلبم ازتون بخام خودتون رو ب تمام ايران و جهان معرفي کنيد.
نميدونم ب هر طريقي(ارائه همايش،شرکت در کانون ها و مهمتر از همه نوشتن کتاب....)
از طرف من هر سه فرشته هاي روي زمينتون رو ببوسيد
پاسخ
وقتي اينطور تشويق ميفرماييد، انسان به بيشتر نوشتن ميل پيدا ميكند! ببخشيد اگر پاسخها طولاني ميشوند. همين نيمساعت پيش مشغول تماشاي تئاتري بودم كه بچهها بازي ميكردند. مريم چند روز است برادرانش را آموزش ميدهد تا چند نمايش اجرا نمايند. حدود يك ساعت پيش صدايم كرد كه تمرينشان تمام شده و آماده اجرا هستند. گاهي آدم تعجب ميكند كه اين بچهها دبستاني هستند! من با گوشي مشغول فيلمبرداري شدم. سيدمرتضي خود را معرفي كرد و آخرش گفت: «در نقش راوي». سيداحمد در حالي كه عبايش را روي دوشش انداخته، شال سبز مريم را گرد كرده و روي سرش گذاشته و با شال زردي صورتش را پوشانده پس از معرفي خود گفت: «در نقش پيامبر ص». مريم هم چادر مشكي عربي با روبنده آبي (يك روسري آبي توري). او نيز خود را «در نقش حضرت فاطمه س» معرفي كرد. همين نيمساعت پيش تمام شد. همه را ضبط كردم. تصوير هم گرفتم. كارگرداني و طراحي لباس و بازيگرداني همه با مريم بود. حتي ايده هم از خودش. آخر كار هم گفت: «اين نمايش هديه روز پدر است!» فيلم را يكبار روي همان گوشي گذاشتم خودشان تماشا كردند. خودشان بيشتر لذّت بردهاند از بازيشان انگار. سيدمرتضي هنوز خيلي از كلمات را نخوانده و تازه به درس تشديد رسيدهاند. مدام غلط ميخواند. اما در كل خيلي جالب بود! متن نمايش در كتاب فارسيشان بود. مريم گفت چند نمايش ديگر هم در نظر دارد تا روزهاي آينده تمرين و اجرا كنند. ببخشيد زياده عرضي شد. تشويق فراوانتان، كلامافزاست. ممنونم.
+
sarv
مطمئن باشيد که سه فرشته تربيت کرده ايد!!
اما اينکه مي فرماييد تصميمتان ب نوشتن زماني هست که محصول عمل و زحماتتون رو ببينيد، فکره خوبي هست، اما نميدونم چرا حس ميکنم دير ميشه!!!
بنظرم بايد براي هر فصل از زندگيتون کتابي بنويسيد و ب چندين جلد برسيد، چرا که فکر ميکنم ثمره ي هر بخشي از تربيتتون رو ديديد.(ميدونم که بخش بخش خاطراتتون با فرزندانتون رو حفظ هستيد، اما يکبار قسمت «شامپوي ممنوع» رو بخونيد. اين پست يه بخش کوچک از نتايج تربيت درست شما هستش)
ميتونم بگم مطمئن هستم. حالا چرا انقدر مطمئن هستم؟؟!!
ب اين خاطر که شما هرآنچه در ذهن و دست توانمندتون بوده براي فرزندانتون عملي کرديد و اينکه در آينده چه خاهد شد فکر نميکنم بشه خيلي بهش تکيه کرد، چون انسان ها دائم در حال تغيير هستن و بنظرم بيشتر وابسته ب نفسشون هست و اينکه پدر و مادر چقدر تونسته نفس فرزندش رو پرورش داده باشه و اين يک عمل شخصي هستش و در هيچ کتابي شايد نشه جاي بگيرد!!!
پاسخ
جلوي رايانه نشسته بودم امروز صبح كه يهو سيداحمد بهم گفت: قوز كردي بابا! يعني صاف بشين! منم صاف نشستم. بله صحيح ميفرماييد. خيلي اتفاقات جالب افتاده و ميافتد. بارها شده آنها به من تذكر دادهاند و به نظر ميرسد تأثيرات خوبي در تربيت ميبينم. مانند همان قصه شامپوي سير پرژك كه اشاره فرموديد. :) اينقدر لذت ميبرم وقتي ميبينم كه همديگر را نهي از منكر ميكنند كه حدّ ندارد. داشتم صدايشان را ميشنيدم، باز همين امروز صبح كه مشغول بازي بودند. سيداحمد كار اشتباهي كرده بود ظاهراً، سيدمرتضي خواست بيايد به من بگويد، مريم گفت: «خبرچيني كار درستي نيست» و او هم منصرف شد و نيامد! هر وقت خبري از هم ميآوردند، ميگفتم: به خودش بايد مي"گفتي، نه به من. مگر اينكه شكايتي داشته باشي و به تو ضرري زده باشد. اصلاً دلم ميخواست از رفتارهايشان يك فيلم مستند ميساختم. با اينكه معمولاً دو روز يكبار از كارهايشان فيلم ميگيرم با گوشي، اما مستندسازي نميدانم. يك روز يكي از دوستان آمده بود منزل ما، تابستان بود و تعطيلي مدارس، داشتيم صحبت ميكرديم، ناگهان تعجب كرد كه سر ساعت 2 سه فرزندم با هم بلند شدند، دويدند و رفتند سراغ رايانه، به نوبت هر كدام ده دقيقه مشغول بازي شدند و بعد از 30 دقيقه بدون هيچ سر و صدا و دعوايي رها كردند. پرسيد: چرا يهو دويدند و رفتند؟ گفتم: هر روز چهار تا نيمساعت فرصت بازي دارند. الآن وقت بازيشان شده. تعجبش از اين بود كه ميگفت فرزندان خودش را به زور بايد از پاي رايانه بلند ميكرد! بر امام جمعه واجب است كه هر هفته در خطبهها مردم را به «تقواي الهي و نظم در امور» توصيه نمايد. آن توصيه بيشتر تأثير دارد يا رفتار مادرانمان در خانه؟! يك مادر ميتواند نظم را «ذاتي» كودك نمايد. امام جمعه چه؟! حالا بايد به پاسخ اين سؤال بيانديشيم كه: زور «منبر» بيشتر است يا «مادر»؟! كدام آينده نظام اسلامي را اسلامي ميسازد؟! ممنونم از نظرات دلگرمكنندهتان. خيلي سپاسگزارم كه نوشتههايم را ميخوانيد.
+
sarv
سلام
بازهم مثل هميشه خوش فکري شما رو تحسين ميکنم و کاش ما هم در دوران کودکي چنين تقويمي داشتيم!!!
کاش!!!
من به عنوان يه مخاطب ازتون ميخام که در فکر نوشتن کتاب باشيد، البته شايد مشغول نوشتن باشيد
اميدوارم
پاسخ
سلام و تشكر. بارها به نوشتن كتاب انديشيدم. اما ديدم هنوز در ابتداي راهم. هنوز نتيجه تجربياتم مشخص نيست. تصميم گرفتم صبر كنم، كمي بزرگتر شوند. ببينم آدم ميشوند يا ضدآدم! اگر خوب از آب درآمدند، آنگاه به حول و قوه خدا خواهم نوشت. خوف آن دارم كه امروز بنويسم و فردا فرزندان خودم خراب از آب درآيند، آن وقت بفهمم روشهايم نادرست بودهاند! بالاخره آنچه من انجام ميدهم براي تربيت آنها يك شيوه جديد است، تجربهاي كه هنوز ثمره آن روشن نشده! تشكر از حُسن ظنتان. اميد كه شما نيز نوآوريهاي جديدي در تربيت فرزندان آينده خود خلق كنيد و با جلوههاي تازهاي از تربيت بدرخشيد.
+
نجمه
سلام کاش واسه پرينت اينجا ميزاشتين تا ما هم استفاده کنيم.... ممنون ميشديم
پاسخ
سلام. گمان نميكردم براي ديگران قابل استفاده باشد. زيرا من از روزي كه دقيقاً نه سال قمري سيده مريم تمام ميشود، تقويم را درست كردم تا پنج شش سال. يعني هر روز با تاريخ دقيقش ذكر شده. يك تقويم مشترك نيست. طبيعتاً براي هر فرزندي تفاوت ميكند اين تاريخ. اما فايل اكسل آن را گذاشتم در اين نشاني
http://movashah.id.ir/o/Maryam.xlsm
كه ميتوانيد برداريد و تاريخها را متناسب با نياز خود تغيير دهيد و سپس به Word منتقل كرده و چاپ كنيد.
+
رسول
سلام
واقعا لذت بردم
بعضي وقت ها که اين مطلب رو مبينم، ته دلو دوست دارم جاي فرزندان شما باشم، يا اينکه براي بچه ام همين کارها را انجام بدم
اميدوارم تا وقتي محمدطه ي من به اين سن ميرسه اين مطالب يادم باشه و خدا توفيق دهد
پاسخ
سلام. هر كدام از فرزندانم كه به دنيا آمدند، حتي همان اولي كه نرسيده رفت، نامشان و تاريخ قمري ولادتشان را پشت قرآن نوشتم. شناسنامهشان كه آمد، با نرمافزار ابوثمامه (توليدي مؤسسه لواء) تاريخ دقيق رسيدن به سن تكليفشان را درآوردم و در آخرين صفحه شناسنامهشان، با رنگ قرمز، يك گوشه نوشتم. هر وقت هم كه صحبت ميشود، بهشان يادآوري ميكنم: تا به سن بلوغ نرسيدهايد، كار و بارتان با من است، بعد از سن بلوغ ديگر طرف حساب خدا هستيد، شما ميدانيد و او، بيواسطه خودش بر امورات شما نظارت مينمايد و تربيت شما را بر عهده ميگيرد. مفهوم «رب» را برايشان معنا كردم و تا قبل از تكليف آن را از آن خودم و پس از آن، در انحصار پروردگار برايشان ترسيم نمودم. از سه چهار سالگي اين حرفها را زدم و «بلوغ» را برايشان تبديل به يك «اتفاق بزرگ» كردم. گويا دوباره متولد ميشوند، اصلاً با بلوغ داخل آدم شده، انسانيت مييابند، مخاطب رب العالمين ميشوند! همه اينكارها را كردم، تا از هزل و شوخي درآيند، اينكه زندگي را جدّي بگيرند و كودكيشان را در يك مرزي پايان دهند. نشوند مثل ما كه تازه وقتي سيچهل سال از عمرمان ميگذرد، تازه دست از كودكي بر ميداريم و وارد زندگي ميشويم؛ زندگي واقعي. هميشه از اينكه جوانان كشور ما دوران كودكي طولاني دارند نگران بودم. ميانگين سن كودكي در كشور ما حدود 25 سال است و متأسفانه روزبهروز هم بيشتر ميشود. جوانان ما ازدواج هم كه ميكنند، هنوز كودكند و زندگي را واقعي نميپندارند! اين دغدغهها سبب شد... عرفاي بزرگ ما ميگفتند: يك نفر را هدايت كني، براي همه عمرت كافيست، خدا كه چند كودك را در اختيار ما ميگذارد براي هدايت، سادهتر از هدايت انسانهاي شكليافته حتي، چون هر چه بگويي ميپذيرد و خام است... چه عبادتي بالاتر از چنين انسانسازي... خدا توفيق بدهد كه تا انتها موفق باشم. براي شما نيز آرزوي موفقيت مينمايم. تشكر.
+
jafar
بسيار عالي ان شالله از ياران و ياوران صاحب الزمان عج باشد.
پاسخ
تشكر. إنشاءالله.
+
حسين
سلام و عرض تبريک به مناسبت فرا رسيدن عيد سعيد غدير خم
چند صباحي است که با وبلاگ شما آشنا شدم از جستجو اجرت المثل به اينجا رسيدم و خيلي چيزهاي مهمتر و مفيدتر ياد گرفتم حال روز امروز من مثال 4-5 سال پيش شماست و اميدوارم به لطف و عنايت خدا
و ايتکه فردا که به دخترم رسيدم از روشها و تجارب شما در زندگي بهره گيرم
شاد و پيروز باشيد
پاسخ
إنشاءالله در رسالت پدري خود موفق باشيد. عيد غدير بر شما نيز مبارك باشد.
1
2
>