وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
چگونه در بورس فريب نخوريم؟
نظرات :
0
خصوصي ،
3
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
شخص شما
با نظر شما مخالفتي ندارم
به نظرم اگر دو گروه با ضريب هوشي يکسان را در نظر بگيريم که کدام گروه در پيشرفت علمي حوزوي موفق هستند؟ يک گروه کساني هستند که هيچ گاه دنبال مباحثه و مطالعه و تدريس دروس حوزوي اضافه تر از مقدار لازم آن نرفتند حتي کلاس ها را هم فقط اگر مجبور بودند حضوري رفتند و بقيه را نوار گوش دادند و متمرکز شدند تا با اخذ مدارک حوزوي از طريق حوزه و نوشتن چند مقاله در دانشگاه هيأت علمي شوند يا در پژوهشگاه هاي وزارت علوم استخدام شوند يا قاضي شوند و سپس با توجه به اينکه از نظر حقوق ماهيانه کاملاً خيال شان راحت شد اکنون با خيال آرام مطالعه کرده و براي تدريس دروس حوزوي مثل رسائل و مکاسب اقدام مي کنند يعني به خوبي عقب ماندگي علمي حوزوي خودشان را جبران مي کنند و پژوهشگاه هاي قضايي و وزارت علوم هم قرار دادهاي کلان پژوهشي با آنها منعقد مي کنند. و پيشرفت علمي حوزوي خوبي دارند و کتابها و مقالات علمي حوزوي خوبي هم منتشر مي کنند.
ولي آن دسته از کساني که از نظر هوش و استعداد معادل همين افراد بودند و تمام تلاش شان را روي مباحثه و تدريس و تحقيق در حوزه گذاشته بودند الآن حداقل شش ماه از سال را براي تأمين معاش روزانه بايد به تبليغ روند (محرم ، صفر، رمضان، سه ماه تابستان، فاطميه، اعتکاف، تبليغ هاي ايام انتخابات يا دهه فجر...) و عملاً وقت و فرصتي براي مطالعه جهت اينکه يک استاد موفق کفايه الاصول يا درس خارج شوند را نخواهند داشت. يعني پيشرفت علمي حوزوي خوبي هم نسبت به گروه اول ندارند. سطح رفاه زندگي شان هم نسبت به گروه اول خيلي کمتر است.
به نظرم بهتر است به طلاب پايه اول که تازه به حوزه وارد مي شوند گفته شود از همان روز اول بايد دنبال يافتن مهارت ديگري مثل برنامه نويسي باشند. والا در پيشرفت علمي حوزوي هم از ديگران عقب تر خواهند بود
پاسخ
بسيار تأسفبار است. اين وضعيتي كه ميفرماييد قطعاً مطلوب نيست. سخنرانيهاي آقاي اكبرنژاد را اگر پيگيري بفرماييد به كرّات همين نكات را اشاره ميفرمايند. مؤسسهاي هم تأسيس كردهاند در شهر قم. سايتي هم دارند و اصرار دارند تحوّلي كه حضرت آقا دستور فرموده بودند بايد در حوزه اتفاق بيافتد. بله، شما صحيح ميفرماييد. اين وضع نميتواند ادامه پيدا كند و بايستي تغيير كند.
+
شخص شما
ممنون از توجه شما ، در پست هاي مربوط به بانک گفته بوديد مبلغ ناچيزي مثل پنج هزار يا شايد پنجاه هزار تومان هم به حساب بانکي شما واريز شود، بلافاصله آن را برداشت مي کنيد، کنجکاو شدم که شغل شما چيست که بلافاصله مبلغ را از حساب بانکي خارج مي کنيد چون فکر مي کردم آن را احتمالا در شغل خود سرمايه گذاري مي کنيد.
توصيه شما به طلاب براي ازدواج کردن چيست؟ بهتر نيست ازدواج نکنند زيرا اگر قرار باشد با پروژه گرفتن امرار معاش کنند که پروژه گرفتن که فقط براي قشر محدودي از طلاب ممکن است و راهي براي امرار معاش عموم طلاب نيست
راه ديگري هم که بتواند درآمد مکفي دائمي داشته ظاهراً نيست بطور مثال شما به زبان هاي خارجي تسلط داريد يا تبليغ مي رفته ايد يا اطلاعات حقوقي خوبي داريد (براي کار از طريق علم حقوق) ولي اين مسيرها را دنبال نمي کنيد اگر از زبان خارجي يا تبليغ درآمد مکفي دائمي حاصل مي شد که از اين مسيرها هم امرار معاش مي کرديد. فکر نمي کنم به غير از زبان و تبليغ مسير ديگر براي درآمد مکفي دائمي براي عموم طلاب باشد زيرا بقيه مسيرها مثل برنامه نويسي يا استادي دانشگاه فقط قشر محدودي از طلاب هست
پاسخ
شغلي كه از آن درآمد كسب ميكنم دو چيز است: برنامهنويسي و پژوهش. با بعضي مؤسسات همكاري پژوهشي دارم. اينطور كه موضوعاتي را ارسال ميكنند و درباره آنها مطالعه و تحقيق كرده و پس از جمعآوري و طبقهبندي اطلاعات در قالب يك نمودار و يا متن خلاصهشده با نتيجهگيري ارسال ميكنم، بيشتر همراه با تحليل. بعضي پروژهها هم برنامهنويسي است كه درآمد آن نيز مكفيست. همه اين درآمدها به صورت روزمره مصرف ميشود. چرا؟ زيرا نه شركت دارم و نه كارمند و نه تبليغات كردهام تا پروژهها زياد باشد و درآمد مازاد بر مصرف داشته باشد. بنابراين آنچه به دست ميآيد ماندني نيست. ازدواج يك داستان خاص است. خداوند درباره ازدواج حكمي ويژه و منحصر به فرد دارد. خداوند وعدهاي قطعي فرموده كه حمايت ميكند. ازدواج لازم است. اما نه به آن نحوي كه ما معمولاً ميشناسيم. طلاب در ازدواج بايد شرايط خود را به خوبي براي خانواده مورد نظر توضيح دهند و از روز اول مشخص كنند وضعيت اقتصادي آنها پرتلاطم و دشوار خواهد بود. اينكه مرد طلبه به خواستگاري دختري برود كه سطح زندگي بالايي در منزل پدري داشته و طبيعتاً توقعات بالايي دارد قطعاً رويكرد صحيحي نيست. نگاه طلاب بايد به قشر پايينتر از متوسط باشد. كم هم نيستند. من براي تبليغ گاهي به روستا ميرفتم. آن روز زن داشتم. ولي اگر نداشتم، بهترين و قانعترين گزينهها براي ازدواج را در آن مناطق ميتوانست يافت. ميديدم يعني. به اين چند دهه انقلاب نگاه نكنيد. در طول تاريخ زندگي طلاب و خانوادههايشان همواره به نحوي بوده كه گاهي براي تهيه نان نيز در مضيقه و فشار بودهاند. زناني كه در مناطق محروم رشد يافتهاند، آمادگي بيشتري براي تحمّل اين شرايط دارند. زندگي شهري اساساً يك زندگي پرهزينه و سخت است. اما انساني كه توقع خود را كم كرده باشد، زهد را اگر تجربه كرده باشد، راههايي مييابد تا از هزينهها بكاهد. در همين شهر قم، مناطقي هست كه با كمترين هزينهها ميشود اتاقي اجاره كرد و زندگي مشتركي را پايه گذاشت. آنچه كار را مشكل ميكند نپذيرفتن از طرف خانواده دختر است. اگر انتخاب به درستي صورت گيرد، ازدواج سخت نيست و با توكل به خدا شدني. موفق باشيد.
+
شخص شما
سلام شخص شما خودتان در بورس سرمايه گذاري قابل توجه کرده ايد؟
پاسخ
سلام. من سرمايهاي ندارم تا در بورس بگذارم. درآمد خانواده ما به اندازه كافيست؛ يعني هر چقدر كسب ميكنيم همانقدر مصرف ميكنيم. بيش از اندازه نيست. تراز مالي ما صفر است يعني. برابري دخل و خرج. بدهكار نيستيم خدا را شكر. طلبكار هم نيستيم. هر چقدر از پروژههايم درآمد داشته باشم، خرج ميكنيم و چيزي باقي نميگذاريم تا پس بياندازيم. فقط پس از اينكه سهام عدالت را دولت آزاد كرد، در سايت سجام كه رفتم، پس از احراز هويت، ديدم نوشته 500 هزار تومان سهم داريد كه امروز ارزش آن 8 ميليون تومان است! براي اولين بار داراي سرمايهاي ميليوني شديم كه البته حق فروش آن را محدود كردهاند! :) اطلاعات من از بورس مربوط به مطالعاتم است. پركتيكال نيست! اگر سؤال ديگري هم داريد در خدمت هستم.