• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : چگونه در بورس فريب نخوريم؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + شخص شما 
    ممنون از توجه شما ، در پست هاي مربوط به بانک گفته بوديد مبلغ ناچيزي مثل پنج هزار يا شايد پنجاه هزار تومان هم به حساب بانکي شما واريز شود، بلافاصله آن را برداشت مي کنيد، کنجکاو شدم که شغل شما چيست که بلافاصله مبلغ را از حساب بانکي خارج مي کنيد چون فکر مي کردم آن را احتمالا در شغل خود سرمايه گذاري مي کنيد.

    توصيه شما به طلاب براي ازدواج کردن چيست؟ بهتر نيست ازدواج نکنند زيرا اگر قرار باشد با پروژه گرفتن امرار معاش کنند که پروژه گرفتن که فقط براي قشر محدودي از طلاب ممکن است و راهي براي امرار معاش عموم طلاب نيست
    راه ديگري هم که بتواند درآمد مکفي دائمي داشته ظاهراً نيست بطور مثال شما به زبان هاي خارجي تسلط داريد يا تبليغ مي رفته ايد يا اطلاعات حقوقي خوبي داريد (براي کار از طريق علم حقوق) ولي اين مسيرها را دنبال نمي کنيد اگر از زبان خارجي يا تبليغ درآمد مکفي دائمي حاصل مي شد که از اين مسيرها هم امرار معاش مي کرديد. فکر نمي کنم به غير از زبان و تبليغ مسير ديگر براي درآمد مکفي دائمي براي عموم طلاب باشد زيرا بقيه مسيرها مثل برنامه نويسي يا استادي دانشگاه فقط قشر محدودي از طلاب هست
    پاسخ

    شغلي كه از آن درآمد كسب مي‌كنم دو چيز است: برنامه‌نويسي و پژوهش. با بعضي مؤسسات همكاري پژوهشي دارم. اين‌طور كه موضوعاتي را ارسال مي‌كنند و درباره آن‌ها مطالعه و تحقيق كرده و پس از جمع‌آوري و طبقه‌بندي اطلاعات در قالب يك نمودار و يا متن خلاصه‌شده با نتيجه‌گيري ارسال مي‌كنم، بيشتر همراه با تحليل. بعضي پروژه‌ها هم برنامه‌نويسي است كه درآمد آن نيز مكفي‌ست. همه اين درآمدها به صورت روزمره مصرف مي‌شود. چرا؟ زيرا نه شركت دارم و نه كارمند و نه تبليغات كرده‌ام تا پروژه‌ها زياد باشد و درآمد مازاد بر مصرف داشته باشد. بنابراين آن‌چه به دست مي‌آيد ماندني نيست. ازدواج يك داستان خاص است. خداوند درباره ازدواج حكمي ويژه و منحصر به فرد دارد. خداوند وعده‌اي قطعي فرموده كه حمايت مي‌كند. ازدواج لازم است. اما نه به آن نحوي كه ما معمولاً مي‌شناسيم. طلاب در ازدواج بايد شرايط خود را به خوبي براي خانواده مورد نظر توضيح دهند و از روز اول مشخص كنند وضعيت اقتصادي آن‌ها پرتلاطم و دشوار خواهد بود. اين‌كه مرد طلبه به خواستگاري دختري برود كه سطح زندگي بالايي در منزل پدري داشته و طبيعتاً توقعات بالايي دارد قطعاً رويكرد صحيحي نيست. نگاه طلاب بايد به قشر پايين‌تر از متوسط باشد. كم هم نيستند. من براي تبليغ گاهي به روستا مي‌رفتم. آن روز زن داشتم. ولي اگر نداشتم، بهترين و قانع‌ترين گزينه‌ها براي ازدواج را در آن مناطق مي‌توانست يافت. مي‌ديدم يعني. به اين چند دهه انقلاب نگاه نكنيد. در طول تاريخ زندگي طلاب و خانواده‌هايشان همواره به نحوي بوده كه گاهي براي تهيه نان نيز در مضيقه و فشار بوده‌اند. زناني كه در مناطق محروم رشد يافته‌اند، آمادگي بيشتري براي تحمّل اين شرايط دارند. زندگي شهري اساساً يك زندگي پرهزينه و سخت است. اما انساني كه توقع خود را كم كرده باشد، زهد را اگر تجربه كرده باشد، راه‌هايي مي‌يابد تا از هزينه‌ها بكاهد. در همين شهر قم، مناطقي هست كه با كم‌ترين هزينه‌ها مي‌شود اتاقي اجاره كرد و زندگي مشتركي را پايه گذاشت. آن‌چه كار را مشكل مي‌كند نپذيرفتن از طرف خانواده دختر است. اگر انتخاب به درستي صورت گيرد، ازدواج سخت نيست و با توكل به خدا شدني. موفق باشيد.