• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : كم‏فروشي ِ فرهنگي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + sarv 
    سپاسگزارم از توضيحات دقيق جنابعالي
    پاسخ

    موفق باشيد.
    + sarv 
    کتاب رو همين امروز تهيه کردم، به همراه کتاب جامعه شناسي خودکامگي.
    اولين کتاب هايي است که تو زمينه جامعه شناسي ميخوام مطالعه کنم!!!
    توصيه اي که فرموديد در عدم مطالعه اين کتاب من رو بر آن داشت که هرچه زودتر مطالعه کنم.:)
    پاسخ

    هنگام مطالعه دقت بفرماييد كه مسحور «سياه‌نمايي» كتاب نشويد. لازم است نكته‌اي را عرض كنم تا آسيب كمتر شود إن‌شاءالله. نويسنده اين كتاب «اسلام» را برابر با ايران عصر مغول و صفويه و افشاريه و زنديه گرفته است. تصوّري كه خيلي از ما نسبت به تاريخ اسلام و تشيع داريم. گمان مي‌كنيم نخستين بار در ايران بود كه شيعه حاكميت يافت و تمام آسيب‌هاي حاصله را بر همين اساس ترسيم مي‌نماييم. نويسنده غفلت كرده كه «فاطميون» بسيار پيشتر از حمله مغول به ايران، در مصر به قدرت رسيدند و حكومت شيعي را پايه‌گذاري كردند و به سطوح بالاي از دانش دست يافتند. غفلت كرده كه تمدن اسلامي عظمت علمي خود را پيش از اين‌كه امثال ابن‌سينا در ايران بدرخشند، در دانشگاه حضرت زهرا(س) در قاهره به دنيا نشان داد. جنگ‌هاي صليبي كه نويسنده كتاب، اصرار دارد پيشرفت علمي غرب را پس از آن و متأثر از آن بداند، به هدف نابود كردن تمدن پيشرو شيعه در مصر بود. اساساً آشنا شدن غربي‌ها با علوم مدرن از رهاورد آشنايي آن‌ها با شيعيان فاطمي در مصر اتفاق افتاد. در آن زمان ايران هنوز علوم جديد را نمي‌شناخت. اين كه نويسنده مشكلات علمي ايران را بررسي مي‌‌كند، گزارش‌هاي درستي‌ست، اما اين‌كه اين‌ها را به مسلمانان نسبت دهيم، چيزي كه از فحواي سطور كتاب فهميده مي‌شود نادرست است. در نهايت فاطميون را صلاح‌الدين ايوبي سرنگون كرد، به حمايت از خلفاي عباسي. امروز اگر پرچم فلسطين سياه و سبز و سرخ دارد، چون خود را وارث عباسيون، فاطميون و امويون مي‌دانند كه سه رنگ مزبور نشان هر كدامشان بود. ما متأسفانه تمام تاريخ شيعه را به ايران منحصر مي‌كنيم و طبيعتاً نيمي از تمدن پيشين شيعه را نمي‌آموزيم. فاطميون يك حكومت شيعي بود. كافيست در اينترنت جستجو كنيد و درباره آن بخوانيد. اين نكته را اگر توجه داشته باشيد، اميد است آثار سوء كتاب كمتر شود. موفق باشيد.
    + sarv 
    شبهه در دستمزد!!!؟؟
    واقعا اگر استادي چنين مطلبي برايش مهم باشد، چنين تدريسي خواهد کرد؟؟!!
    حداقل به اندازه نيم ساعت قبل از حضور در کلاس مطالعه نخواهد داشت؟؟!!
    يا دانشجوش(خودم) رو بخاطر اينکه اشتباهش رو که ممکنه براي هرکس ديگه پيش بياد رو تذکر ميده، ميندازه؟؟!!
    نه،واقعا اينطور نيست.
    اگر چنين نکته اي براي يک استاد مهم بود از پايه همه رفتارهايش درست مي بود.
    کاش سيستم آموزش يه غربالگري ميشد و اساتيد برتر رو وارد سيستم مي کرد که کم هم نيستن اين اساتيد.
    ما استاد داشتيم با مدرک کارشناسي ارشد به قدري تسلط داشتن روي درس که استاد با مدرک دکتري چنين تسلطي نداشت!!!
    کاش تغييري ايجاد مي شد، وگرنه بايد منتظر مرگ تدريجي رشد علم و فرهنگ بود.
    پاسخ

    كتاب «جامعه‌شناسي نخبه‌كشي» را خوانده‌ايد؟! توصيه مي‌كنم اصلاً نخوانيد. تأثرآفرين است و روح انسان را آزار مي‌دهد. بيشترش تاريخ است. بيشتر هم به صورت مقايسه‌اي؛ ايران و اروپا. آن روزي كه نخستين دانشگاه‌ها را در ايران تأسيس كردند، وارونه مي‌نگريستند به علم به معناي مدرنش، يعني Science. اين شد كه آن شد و ديديم چگونه به جاي «توليد» به «تقليد» روي آوردند و هنوز هم ممكن نشده كه «بومي» شود دانش‌ها. هدف از طراحي «نقشه جامع علمي» همين بود ظاهراً. بحث لزوم تحوّل در علوم انساني هم كه جاي خودش. وقتي كتاب «ثروت ملل» آدام اسميت را مي‌خوانيد، روند پيدايش دانشگاه‌ها در انگليس را شرح مي‌دهد. آن‌جاست كه مي‌فهميد چگونه «دانشگاه» از دل ِ «صنعت» زاده مي‌شود. علم براي علم درست نمي‌شود، بلكه علم براي صنعت. آن‌جاست كه تازه متوجه مي‌شويد اين‌كه به استاد و درجه آن Master‌ مي‌گويند، در حقيقت همان «اوستاكار» بوده كه پيش از آن به هر استاد صنعتگري گفته مي‌شد. خلاصه دانشگاه را در كشور ما صحيح بنيان نگذاردند و كار به جايي رسيده كه خيل زيادي از فارغ‌التحصيلان، در رشته‌هايي غير آن‌چه تعليم ديده‌اند مشغول به كار شده‌اند. يك فكر اساسي بايد براي اين معضل كرد. فكر ما هم كه به تنهايي قاصر. اجتماعات بزرگ و انجمن‌ها و گروه‌هاي مفصل بايد تشكيل شود و هم‌رأيي كنند تا به راه حل برسند. آرزو هست كه بشود روزي.
    + sarv 
    و واي به حال استادي که وقتي دانشجوش دو مرتبه اشتباهش رو که داره بدون هيچ سوادي به نسل بعد منتقل ميکنه تذکر ميده(در کمال احترام ) و يک ترم اون رو عقب بندازه و از اون درس توسط استاد گرامي بعلت ناتواني خودشون در تدريس نمره قبولي نگيره!!!!
    واقعا واي به حال اين افراد
    استادي که بياد سر کلاس خط به خط کتاب رو از رو براي دانشجو بخونه و با ارائه يه پرزنت صفر، توهم اين رو داشته باشه که استادي رو تموم کرده واقعا تأسف برانگيز هستش.
    پاسخ

    حقيقتاً همين‌طور است كه مي‌فرماييد. حتي دستمزدي كه استاد در اين حالت مي‌"گيرد چه بسا شبهه داشته و شايد مخلوط به حرام باشد. زيرا به اندازه آن دستمزد كار نكرده است. تشكر از نكته خوبي كه اضافه فرموديد به مطلب.
    + طهورا 
    بله اقا هم به اين مطلب اشاره نموده اند که بدون مطالعه خيلي از اساتيد سر کلاسها مي روند لذا کلاس ها پر بار نمي شه و کشور در فقر علمي فرهنگي مي ماند
    پاسخ

    خدا به دادمان برسد! نياز به تحوّل داريم.