سلام عرض شد
بله با وجود همه ي اين حرف و حديث ها وبتون خيلي خيلي آموزنده هستش همين ديروز يكي از دوستان تماس گرفت مي گفت خيلي چيزها ياد گرفتم ولي چون اون هم گيج شده بود يه مقدار شاكي بود والا قصد فضولي نداريم به اندازه كافي گرفتار هستيم(من هم داشتم جدا ميشدم ولي بايد اعتراف كنم كه شما كمكم كردين ) بايد به ما هم حق بدين با اين شيوه نوشتن واقعا نميدونستم چي به چيه كي به كيه ؟! درضمن تشكر مي كنم كه حق مطلب رو ادا مي كنيد و شفاف توضيح ميدين از گمراهي در اومدم و تشكر فراوان مي كنم كه باز هم نميدونم چرا كامنت خصوصي منو توي بخش عمومي ميذارين كاش ميدونسم هدفتون چيه اين يه مورد ديگه فضولي و تجسس نيست حق منه خواننده هستش من اگر متوجه شده باشيد ابتدا از وبلاگتون اصلا خوشم نيومد(چند صباحي خواننده خاموش بودم ) و بهتون هم غير مستقيم گفتم ولي بعدش نظرم عوض شد الان هم مي خوام به يه جمع بندي كلي برسم زماني كه بچم خواب هستش سر ميزنم ...اينقدر ميخونم كه برگ ديگري در زندگيتان ورق بخورد(اگر فضولي نباشه) سبز و سرشار باشيد.5793
اوكي حالا متوجه شدم پس متهم اين پرونده اي كه باز كردين دوستتون هستش درسته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!دارم مي خونم همچنان ولي به پاي سواد ما نميرسه خيلي نوشته هاتون ثقل و سنگينه بعضي هاش البته بي سواد هم نيستماااااااااا زير دكترا بروووووو
واي خدا بيچاره اين دختر تو رو خدا برويد برش گردانيد من خيلي دلم برايش مي سوزد يه ذره مغرور است اما بي پناه است نمي شه تحملش کنيد گناه داره باهاش صحبت کنيد ببينيد دست از کارهايش بر ميدارد البته خب طفلکي نمي تونه که به پدرش هم احترام نذاره عجب گيري افتاده خدا نياره خيلي سخته
بين انتخاب شوهر و پدر نگذاريدش بهش بگوييد اگر برگردد مي گذاريد با خانواده اش در ارتباط باشد حتي پدرش خب بالاخره پدرش است
اما نبايدبه مکتب پدرش در خانه ي شما رفتار کند البته قبول دارم که ايشان خيلي در حق شما کوتاهي کرده اما بخشش از بزرگان است
در حديث است که رحم کنيد تا خدا به شما رحم کند البته بنده مي دانم شما رويهتان بر همين است صبر و مدارا و مي دانم خيلي تلاش کرده ايد اما باز هم سعي کنيد خدا ان شا الله ياري گر شما باشد
«پدرم گفته: صلاح شما اين است که بنده به زندگي شما بازگردمبنده هم هيچ اشتباهي نکردهامهر چه هم در دادگاه گفتم حقيقت بوده استو حالا هم ميخواهم به زندگي برگردمفقط به خاطر اينکه پدرم گفته است صلاح شما در اين است»
همين اعتماد به نفسش همه را بيچاره کرده.آخه بگو تو مگه قدرت تشخيص داري که اظهار نظر مي کني؟
از من بشنو که مي دانم:حضور بچه ها ديوانه اش کرده اند طاقتش طاق شده.راستي مي دانيد که بچه هاي پسر دوم هم آنجا هستند.گندي زده و در آن مانده.چاره را در اين ديده که از اين شلوغي خلاص شود.اين اصطلاح (صلاح شما در اين است)را هم به کار برده تا حرفش نمود علمي پيدا کند.وگرنه او را چه به اظهار نظر؟؟!!!!
http://chamankhah.com
مي خواهيد از ان استفاده كنيد خواهش مي كنم اين كار را نكنيد هيچ وقت
البته خيلي بهتر است كه اصلا پاكش كنيد چه از ذهنتان چه از زندگي و چه از هستي بگذريد
گوشت تن اين دختره رو اين قدر نلرزونيد با گفتن اين سايته گناه داره
بگذر برادر
خواهش مي كنم مطمئنم اگه بگذري جايزه بهتون مي دهند
همان اسمي را که براي خود به کار برديد بهتون مي گم خدا صبرتون بده به نظر من درد مشکلات خانوادگي حالا هر چي که مي خواد باشه از همه چيز بيشتره
خدايا چنان کن سر انجام کار که تو خشنود با شي و ما رستگار
سلام حلماي دلسوز
حرف شما صحيح ولي بعدش چه ؟ متاسفانه به جهت برخي مصالح که سيد عزيز مطلعند بنده ديگر نمي توانم اينجا خيلي راحت بتنويسم وگرنه برايتان توضيح ميدادم که مساله به اين سادگي ها نيست و ممکن است تا سالها طول بکشد ...
سلام پي نوشت را تازه خواندم ديديد حدسم درست بود مي خواد برگرده اما مغروره فکر کنم علت غرورش هم اينه که از بچگي فکر مي کرده شخص مهمي ست به خاطر پدرش اما شايد پدر واقعا اين حرف را زده اما علتش چيست نمي خواد مسئوليت دختر را بپذيره فکر نمي کرده شما محکم براي طلاق بايستيد
ببينيد درد اجتماع همين رذائل اخلاقي ست که ادم ها مي شوند به قول امام خر ديزه
البته خود دختره استاد است ولي بعد از ديدن دوستم و دختر خاله ام مطمئنم اخلاقشون تغييري نمي کنه خدا کمکشون کنهراستي مادرتان مگر خانه شان تهران نيست؟وقتي ايشان نباشند غذا را چه مي کنيد؟
لطفا يک سوال هم برايم از مادرتان بپرسيد خورشتهاي الو اسفناجم به خوبي شمالي ها نمي شه ايا فوت خاصي دارد چهگونه درست مي کنند؟
مرسي
سلام به قول خودتان عجب