• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : تنها مجتهد روي كره زمين!
  • نظرات : 6 خصوصي ، 44 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     
    + ت 
    در باب قران سوزي هم منورم سوزاندن قران در تهران روز عاشورا بود و در كل مي خواستم اين مطلب را برسانم كه كم لطفي مراجع باعث پر رويي دشمن خارجي و داخلي شده ولي ملت از بزرگان توقع دفاع از اسلام را دارند اگر انها يك اعلاميه ندهند كي بدهد چرا براي وقايع تهران هيچ كاري نكردند حرفم اين بود
    پاسخ

    بايد برداشت آقايان از حوادث را تحليل كرد. يادتان هست ابوموسي ادعا كرد دعواي علي ع و معاويه سر قدرت است، پسر عمو هستند و هر كدام مي‏خواهد خودش خليفه باشد! بايد به گفتگو نشست كه ديدگاه آن دسته از مراجع در اين خصوص چه بوده است، شايد به تحليل‏هاي ناسره‏اي چون اين دست يازيده‏اند! اين باب گفتگو نيز كه خيلي شفاف و باز نيست!
    + ت 
    بدايه را با استاد خوانده ام استادم هم شاگرد علامه حسن زاده بودند مي خواهم بيشتر بخوانم در ضمن عربي بهتر است خودتان مي دانيد چرا
    پاسخ

    قطعاً بهتر است. اما براي شما گفتم شايد دشوار باشد، آن ميزان كه شما بخواهيد مطالعه بفرماييد منابع فارسي هم موجود است. شرح بدايه و شرح نهايه هم به فارسي شده است و در بازار يافت مي‏شود.
    + ت 

    بنده مراجع را دوست دارم به انها احترام مي گذارم اما سوال هم دارم

    مقصودم اين بود كه از حرفهايي كه مي زنم قصد بي احترامي ندارم

    پاسخ

    نقد عادلانه و مشفقانه، بهترين است!
    + ت 
    از شهيد مطهري ره معروف است كه گفت: «شك پل خوبي است، ولي جايگاه خوبي نيست». اساتيد ما هم مي‏گفتند دغدغه داشتن علت حركت است، متأسفانه تا وقتي علم نداريم دغدغه داريم و وقتي آن را داريم ديگر اين را نداريم و اين مي‏شود كه عالمان بي‏عمل مي‏شوند و عمل‏كنندگان غيرعالم كار را به دست مي‏گيرند و عده‏اي به خاطر خدا كاري مي‏كنند كه به نظام ضربه مي‏زنند و رهبري بايد دقيقه 90 خطاهايشان را رفو كند!
    چه ربطي به كامنت من داشتم نفهميدم
    پاسخ

    جدي نگيريد!
    + ت 
    ديگه دستم درد گرفته و مغزم کف کرده
    پاسخ

    از شهيد مطهري ره معروف است كه گفت: «شك پل خوبي است، ولي جايگاه خوبي نيست». اساتيد ما هم مي‏گفتند دغدغه داشتن علت حركت است، متأسفانه تا وقتي علم نداريم دغدغه داريم و وقتي آن را داريم ديگر اين را نداريم و اين مي‏شود كه عالمان بي‏عمل مي‏شوند و عمل‏كنندگان غيرعالم كار را به دست مي‏گيرند و عده‏اي به خاطر خدا كاري مي‏كنند كه به نظام ضربه مي‏زنند و رهبري بايد دقيقه 90 خطاهايشان را رفو كند!
    + ت 

    «العلم نورٌ يقذفه الله فيقلب من يشاء»

    ان شا الله خداوند نظر ويژه کند به همه و از سر تقصيراتم بگذرد

    اتفاق جالبي ديشب برايم افتاد من اين حديث را قبلا نديده بودم بعد از اينکه شما به ان اشاره کرديد مي خواستم بروم دنبالش اما خودش ديشب امد دنبالم دم سجاده نشسته بودم در خانه اقوام کاغذ نصفه اي را برداشتم که در کناري بگذارم ديدم رويش نوشته بصري وقتي کامل بازش کردم ديدم همين حديث عنوان بصري ست

    بنده هم بيشتر ناراحتي هم همين است که فهميده ام نمي خواهند راهم دهند هر چي هم به در گاهشان ناله مي کنم جواب نمي گيرم عنوان دو رکعت نماز خواند من روي مفاتيح را سفيد کردم حرفم اين نيست که من قابليت دارم به من بدهند حرفم اين است که خدا و ائمه قابليت دادن علم به بي سر و پايي مثل من را دارند به خودشان نگاه کنند به صفت خودشان نه من به کرمشان به جودشان و...

    پاسخ

    اين كامنت را بايد در وبلاگ خدا و ائمه بگذاريد، به بنده مربوط نمي‏شود!
    + ت 

    ماهيت لابشرط است و نه ماهيت بشرط لا،

    لطفا اين عبارت را بيشتر توضيح دهيد

    بنده در فلسفه فقط بدايه را خوانده ام سير را نمي دانم لطفا سير ديهيد و برياي سير هم شرح وسيدي معرفي کنيد منطقمان هم تلخيص علامع مظفر بوده ديگر چه بخوانم ايا منطق نوين سيدي يا شرح دارد

    واقعا از شما به خاطر دراز گويي و سوال عذر مي خواهم اما تشنه ام چه کنم

    پاسخ

    ماهيت لابشرط مقسمي سه قسم دارد؛ ماهيت لابشرط قسمي، ماهيت بشرط شيء و ماهيت بشرط لا. تصور كنيد كه انسان را تقسيم كنم، آيا «انسان»، «انسان مسلمان»، «انسان مطلق»، «مطلق انسان» با هم برابرند اين چهار تا؟ اولي لابشرط مقسمي است كه هيچ چيز در آن داخل نشده است و خالص ماهيت است، اصطلاحاً ماهيت ليسيده! دومي بشرط شيء است، چون مسلماني براي انسان شرط شده است، سومي بشرط لا است كه انسان مشروط به عدم قيد شده است، و آخري لابشرط است، لاكن لابشرط قسمي، چون لابشرط بودن در آن قيد شده است! بدايةالحكمة علامه را با استاد خوانده‏ايد؟ شايد خوب نخوانده‏ايد، چون قوي است. البته اگر نهايةالحكمة را هم بخوانيد ديگر ته خط خواهيد بود. اما توصيه مي‏كنم به كتاب‏هاي فارسي مانند آموزش فلسفه آقاي مصباح مراجعه كنيد و آموزش منطق آقاي غرويان. چرا خودتان را درگير زبان عربي مي‏كنيد!
    + ت 


    //seyedmonir.ir

    فيلم ها باز نمي کنه

    پاسخ

    مرورگرتان پلاگين مدياپلير را در اختيار ندارد. مسأله‏اي نيست، در كنار هر فيلم، سمت راست و پايين يك آيكون فلاپي‏ديسك است، از آن‏جا دانلود كنيد و استفاده كنيد.
    + ت 

    اولاً اين فقه اشتراكي است

    پس امکان نداره که اين نظريه عملي شه حالا که يک نفر نظر مي ده اوضاع اينه واي به روزي که بشن هزار تا ان وقت هيچ وقت به هيچ نتيجه اي نمي رسند چون مي گويند اين نظر ماست عمرا هم نظرشان را هيچ کدام تعديل نمي کنند و کوتاه نمي ايند البته در زمان امام خدا رحمت کند اقاي گلپايگاني و اراکي را ،زعامت را به دست امام دادند و پشتيباني مي کردند هر چند که از لحاظ علمي هم خيلي بالا بودند اما خودشان اعلام کردند امام براي زعامت ارجحيت دارد اما مشکل امروز اين است که بزرگان اين مطلب را نمي پذيرند و مي خواهند اقا برود پيششان و از محضرشان تعلم کند

    پاسخ

    وقتي خداوند اراده وقوع مطلبي را داشته باشد، شرايط آن را نيز فراهم مي‌نمايد. اگر غلبه اسلام بر كفر بخواهد واقع شود، به دليل اين‌كه كفر قدرت كار اشتراكي و گروهي را يافته است، اسلام بايد بتواند اين روش را به دست آورد تا گروهي و اشتراكي عمل نمايد تا توان‌ها در هم ضرب شده و مضاعف شوند. مضاعف شدن كار به همين است كه با كار ديگران كاملاً همسو تركيب شود. بزرگان هم مانند موي سر شما هستند، يا ناخن دستانتان، كم‌كم ريزش پيدا مي‌كنند و تازه‌ها و لطيف‌هايي از ميان آن‌ها جوانه مي‌زنند. آقا درباره ريزش و رويش كه خيلي صحبت كردند. شما به فكر رويش‌هاي آينده باشيد، نسل‌هايي خواهند آمد كه شبكه تحقيقات فقه را ادراك خواهند كرد و پايه‌گذاري خواهند نمود. دل من كه روشن است! د:
    + ت 

    حالا اين‏جا آقاي صانعي فتوا به برابري ديه زن و مرد مي‏دهد، دختر را 13 سالگي بالغ مي‏كند، رد فاضل ديه مرد را بر مي‏دارد، اما مراجع فقط به يك جمله يا كلام كوتاه بسنده مي‏كنند و احساس نمي‏كنند تكليف دارند بروند و با او مناظره كنند كه چگونه از دليل كتابي «إن الله لا ظلام بالعبيد» به اين فتاوا رسيده‏اي

    قران رانه دي مي سوزانند در داخل کشور به نماز گزاران حمله مي کنند در روز عاشورا پرچم هاي عزاداري را مي سوزانند امول ملت را غارت مي کنند به جانشين امام زمان و امام بي احترامي مي کنند زن و مرد مسلمان و بسيجي را لخت مي کنند در روز روشن بسيجي 18 ساله را مي کشند نيروي انتظامي و حافظ امنيت را مي زنند ودر يک شهرک سه نفر از انها را که در عقب نشيني جا مي مانند ان قدر در سرشان مي زنند که مي ميرند پس از بازگشت به درون شهرک ماموران بر سر جنازه هاي انان و خيابان گلگون گشته به خون انها ميرسند

    مراجع عزيز يک اعلاميه ي خشک و خالي نمي دهند

    چه دليلي بالا تر از اين براي قران سوزي اين کشيش چه طور به خود اجازه داد

    وقتي داخل اين اتفاق بيافتد و يک موضع گيري نشود و بزرگان منفعل باشند ان هم به خود جرات مي دهد

    تازه مجلس به جاي انکه مامور رسيدگي به عوامل فتنه شود پي گير اين مي شود که در فلان شهرک که لانه ي اوباش شده و به اين ياغيان جا داده بودند و پشتيباني مي کردند عارض نيروهاي انتظامي مي شود زمين به اسمان مي بارد

    مگر اقا نفرمودند که طرح نظارت بر مجلس را تصويب کنند بعد يکي از مراجع مخالفت رسمي مي کند مجلس راي نمي دهد بعد به خاطر مشايي مي گويند دولت به حرف اقا بي توجهي مي کند اما شماييد که به در مسائل اصلي با اقا مخالفت مي کنيد در قضيه ي وقف و غيره

    اقاي صانعي پيش کش براي قران سوزي در داخل کشور اعلاميه ندادند اصلا قران سوزي در امريکا تقصير کساني ست که به علت سکوتشان اينها را پرو کردند و به عنصر امريکا با سکوتشان کمک کردند روز اول اگر در دهان اين قورباغه سبز دهن گشاد مي زدند امروز ما تحريم نميشديم هر چه در چهار سال اول احمدي نژاد رشته کرد اينها پنبه کردند به خاطر چي نظرشان اين بود نظرشان به خاطر خدا اين بود يا به خاطر دفاع از فلاني

    در درگاه خ0دا مسئولند من به عنوان يک مسلمان هيچ وقت ازشان نمي گذرم به خاطر اشک اقايم در ان نماز جمعه چرا اين قدر اذيتش مي کنيد مگر امام زمان ايشان را تاييد نکرده (به پايگاه صالحات مراجعه کنيد تا ببينيد حرفم مستند است)

    پاسخ

    در باب قرآن‌سوزي خانم زياد تند نرو! ما احكام اسلام را داريم. در احكام ما اگر مسلماني اهانت به مقدسات كند مرتد مي‌شود مانند سلمان رشدي كه امام ره حكم برايش داد. اگر كافري هم در بلاد اسلامي چنين كند حربي محسوب شده و اسير مي‌شود. نديديد رهبري حكم نداد، حتي روز عيدفطر هم در اين باره صحبت نكرد، با اين‌كه همه توقع آن را داشتند، ترجيح داد مسأله سيل پاكستان را طرح نمايد. دليل آن است كه ما مسئول نيستيم اگر يك كافر در بلاد كفر به اسلام اهانت نمايد. يعني ظاهراً بر مبناي فقه ما خداوند ما را مكلف نكرده است كه برويم و درگير شويم. البته شعار چيز ديگري است. بايد محكوم كنيم و كار سياسي. ولي تكليف شرعي من نديدم براي اين مطلب باشد. مگر زمان پيامبر ص نبود كه به اسلام توهين مي‌كردند و اهانت به مقدسات دين. هميشه بوده است و اگر از فرد كافري سر بزند خب طبيعي است چون كافر است. اما با اين نكته كه علماي ما عقب‌تر از مردم هستند و ديرتر عكس‌العمل نشان مي‌دهند با شما موافقم. اين هم باز مي‌گردد به درايت‌شان كه مردم به كوچك‌ترين تحريكي وارد عمل مي‌شوند، ولي يك تريلي تا از صفر كيلومتر در ساعت به ده برسد نيم‌ساعت طول مي‌كشد! چون بايد چيزهايي را احراز كند كه عندالشارع مسئول نباشد. البته قبول دارم اين خوب نيست، بايد مانند امام ره باشند كه پيش از وقوع حوادث اجتهادش را كرده بود و پيش‌بيني‌اش را لذا آمادگي داشت تا حادثه بروز كند موضع‌گيري نمايد تا سكان جامعه از دست نرود. اما مراجع ما اين مسائل را قبل از وقوع پيش‌بيني نكرده‌اند شايد، و حال كه بروز مي‌يابد چند روز طول مي‌كشد تا به حكم برسند و عمل كنند. نمي‌دانم!
    + ت 
    تا کي نواب صفوي ها بايد اعدام شوند به خاطر عدم هماهنگي ها وگوش دادن به حرف ادم هاي بي صلاحيت به جاي انسان هاي بي صلاحيت ان روز اگر ان مرجع به جاي اينکه به حرف اطرافيانش گوش دهد به حرف امام گوش مي داد نواب زنده مي ماند
    پاسخ

    اين قصه را كه از امام ره شنيده‌ايد حتماً: پدري پسرش را به زور مكتب مي‌فرستاد، پسر كه بيزار بود از مكتب، نفرين مي‌كرد و معلم مي‌مرد و پدر او را به مكتب ديگري مي‌سپرد. مكتب‌داري ماجرا فهميد، به پسر گفت: دعا كن خدا ريشه را بخشكاند، تا پدرت زنده است چه خاصيت كه معلم‌ها بميرند، خب يكي ديگر! مشكل ما با آدم‌ها نيست، مشكل با تفكرهاست. بايد ديد چه تفكري است كه در حوزه‌ها رواج يافته و نتيجه‌اش عدم حمايت از نواب صفوي‌ها شده است. آيا يك تفكر سكولار؟ خب از كجا آمده است؟ ناشي از ترسي است كه زماني پادشاهان در قلب ما انداخته‌اند؟ يا ناشي از اهميتي كه به خون مردم مسلمان مي‌داديم كه سكوت نماييم تا مردم كشته نشوند؟ اين را بايد ريشه‌يابي كرد، قطعاً يك تفكر خطا در اين‌جا رخنه كه اگر بررسي شود، منشأ تحليلي صحيحي داشته است در زمان خود. يعني در يك زماني مراجع و علما صحيح عمل مي‌كرده‌اند از اين‌كه اين‌گونه مي‌انديشيدند، اما آن انديشه براي امروز نادرست است ولي چون تبديل به سنت و فرهنگ شده گريبان ما را گرفته است. آدم‌ها بر اساس تفكراتشان قدم برمي‌دارند، منظورم آدم‌ها عاقل و متفكر است!
    + ت 
    بنده مراجع را دوست دارم به انها احترام مي گذارم اما سوال هم دارم
    پاسخ

    آن‏ها هم براي دريافت سؤالات شما سايت دارند، حتي ايميل هم دارند!
    + ت 

    اقاي تبريزي وقتي زنده بودند(خدا رحمتشان کند) وقت مي گذاشتند هر روز يک ساعت در خانه شان را باز مي گذاشتند و مردم بدون درد سر مي امدند و با خود ايشان گفت گو مي کردند اما بقيه مراجع چه طلاب دسترسي ندارند چه رسد به مردم بسيار اين نقدها را از مردم شنيده ام وباعث دلسردي خيلي ها شده

    يا مثلا در باب عيد فطر ببينيد چه برنامه اي راه افتاد خوب چرا يک تصميم نمي گيرند بعد اعلام کنند اصلا وقتي حاکم شرع گفته فلان روز عيد است چه معني دارد که يک روز ديگر را عيد اعلام کنند ونماز را نخوانند چون فردا را عيد مي دانند وقتي انها نمي پذيرند به زبان بي زباني يعني اينکه ما شما را در حد يک عادل هم نمي دانيم که حرف شما را قبول کنيم

    پاسخ

    اين كامنت را مي‏توانيد در وب‏سايت مراجع بگذاريد. امروز تقريباً تمامي دفاتر سايت مستقل دارند!
    + ت 

    در امور فرهنگي دولت را متهم مي کنند اما سوال من اين است که دولت بايد نيروي فرهنگي از کجا بياورد از مريخ

    ايا اين حوزه ها نبودند که بايد نيروي فرهنگي براي نشر اسلام تربيت مي نمودند تا نويسندگي کنند رمان هاي اسلامي بنويسند مثلا ما به غير از امير خاني چه کسي را داريم چرا فيلم نامه نويس نداريم خوب حوزه وقتي فيلم نامه نويس نداره از وجود اين همه فيلم سخيف هم اعتراض نکنه کار حوزه شده فقط اعتراض به زمين و زمان بدون اينکه خودش مدلي ارائه دهد خوب مي شود با وجود شبکه هاي ماهواره اي در سينما و تلوزيون را تخته کرد نمي شود بلکه مي شود فيلم اسلامي سلاخت خوب فيلم اسلامي از دامن يک سکولار که بيرون نمي ايد اينجا کم کاري حوزه در به وجود اوردن نيروهاي متخصص رخ مي نماياند در حوزه يک عالمه انسان متعهد است اما تخصصشان فقط در ضمينه فقه واصول است و تبليغ از طريق سخنراني وچهره به چهره و کلاسداري اما تبليغ بايد به روز تر شود استفاده حوزه از تلوزيون هم باز به پخش سخنراني ست در صورتي که ساخت فيلم ميتواند خيلي راه گشا در امر تبليغ باشد فيلم هاي اسلامي هم که ساخته مي شود بسيار از نظر محتوايي ضعيفند

    پاسخ

    دوران دبيرستان مدتي مسئول تبليغات پايگاه بسيج مسجد امام رضا ع فاز 3 شهرك اكباتان بودم و عضو شوراي فرماندهي پايگاه. در يكي از جلسات دوستان اعتراض كردند به نبود امكانات كه تبليغات ضعيف شده است و امكانات نياز دارد. جانشين پايگاه رو به من كرد و گفت: تبليغات قوي شو، چرا ضعيفي؟! آن قدر برايم شگفت‏انگيز بود كه هرگز از خاطرم نرفت. متأسفانه خيلي امور را دستوري تصور مي‌كنيم كه تا اراده كنيم مي‌شود. حوزه علميه خيلي وقت است تلاش مي‌كند نيروهاي انساني متخصص در ساير رشته‌هاي مورد نياز نظام توليد كنيد. آيا مي‌‌دانيد آقاي مهدوي كني براي چه دانشگاه امام صادق ع را تأسيس كرد؟ آقاي موسوي اردبيلي براي چه دانشگاه مفيد را؟ چرا آقاي مصباح مؤسسه امام خميني ره را؟ چرا مركز آموزش‌هاي تخصصي در حوزه راه‌اندازي شده است؟ هدف از راه‌اندازي مدرسه هنر اسلامي چه بوده است؟ انجمن‌هاي تخصصي حوزه را براي چه تأسيس كرده‌اند؟ مدرسه سفيران هدايت چيست و چه هدفي دارد؟ و... مؤسساتي كه براي توليد نيروهاي انساني ويژه براي نظام درحوره به راه افتاده‌اند، از ابتداي انقلاب تا كنون كم نيستند، ولي مشكل جاي ديگري است. مي‌دانيد دانشكده صداوسيما در قم راه انداختند و فقط از ميان طلبه‌ها در رشته فيلمنامه‌نويسي و كارگرداني دانشجو مي‌گيرند، چندين سال است، چه شد؟! رجوع كنيد كه كتاب‌هاي شهيد آويني، مقالات مهدي نصيري را در ماهنامه صبح بخوانيد، خواهيد فهميد كه مشكل در «متخصص فيلم» نيست كه اگر «متعهد» باشد كار حل شود، مشكل در «تخصص فيلم» است كه بچه مسلمان هم وقتي مي‌رود آن داخل براي امام علي ع فيلم مي‌سازد از تويش «قطام» در مي‌آيد! تمام اين مراكز در تلاش بودند كه «متخصص متعهد» تربيت كنند و ما امروز پس از اين تجربه شكست‌خورده فهميده‌ايم كه نياز به «تخصص متعهد» داريم، زيرا متخصص متعهد يك انسان دوپاره است كه وقتي از اقتصاد بپرسي چونان يك اقتصاددان لائيك جوابت را مي‌دهد و چون مسأله شرعي، چونان فقيهي مجتهد همه فروعات را از حفظ است!
    + ت 

    اما در باب اينکه مراجع هماهنگي ندارند فتنه 88 مزاياي بسياري داشت جدا از افاتي که داشت مثلا يک مورد اينکه همه را از خواب خرگوشي بيدار کرد اکنون وظيفه ما اين لست که نگذاريم دوباره خواب همه جا را فراگيرد مزيت بعدي نشان دادن مشکلات و شکافهاي درون پيکره ي متشرعين بود کج فهمي ها و انحرافات فکري و نشان دادن ادم هاي منحرف موذي و نفوذي

    يکي از مزيت ها نشان دادن خلا حوزه و کم کاري حوزه بود مراحل عمل اين است که انسان يک کاري را نياز ببيند بعد شوق پيدا کند بعد حرکت کند حوزه تا قبل فتنه فکر مي کرد همه جا در ارامش است و تحرکات زير زميني را نمي ديد کما اينکه هنوز هم اقشاري در حوزه هستند که نمي پذيرند مشکلي هست يا اگر پذيرفتند حق را به جريان رو به روي اسلام مي دهند و قائل ند از سياست زمين بده وقت بگير استفاده کنند و خود را درموضع ضعف قرار مي دهند چون بهشان القا شده ما در موضع ضعفيم وبراي حفظ اسلام بايد به سقيفه راضي شوند توسط افراد مورد دار درون دفاتر کهنفوذ کرده اند دريغا که امام جواب ايشانم را داده اند اما ايشان که خود را صاحب نظر مي دانند گوش شنوايي ندارند امام عزيزم فرمودند اقايان به هوش باشيد اگر جمهوري اسلامي زمين بخورد اسلام در هيچ جا نمي تواندسر بلند کند ايا فکر کرده اند که نظام از بين مي رود اين ها سکوت کنند تا شيعه را حفظ نمايند اگر امريکا پايش را در اين کشور بگذارد نمي گذارد عمامه به سري ديگر باقي بماند مگر در زمان رضا شاه اين گونه نشد اصلا چرا ما چيزي که داريم را حفظ نکنيم مشکل ديگر اين است که اقايان خود را در واقع صاحب نظر تر از اقا مي دانند هر چند که در حرف چيز ديگري مي گويند مگر يک جامعه چند رهبر مي خواهد بنده به شخصه به دفتر يکي از اقايان در نه دي تماس گرفتم فرمودند که به راهپيمايي نه دي نرويد و کار سبز ها را هم تاييد کرد تازه مي گفت من نمي توانم از پشت تلفن توضيح دهم يعني اين قدر با نظام معاند بود اگر بگويم دفتر کي شاخ در مي اوريد

    پاسخ

    بين قصور و تقصير بايد تفاوت قائل شد، امام ره اين طور عمل مي‏كرد. از ايشان پرسيدند كه آيا آسيداحمد خوانساري عدالت دارد؟ زيرا در آن زمان مخالف آن چه امام ره نظرش بود عمل مي‏كرد، ايشان به تندي پاسخ دادند: ما در عصمت ايشان بحث مي‏كنيم شما به عدالتشان ترديد داريد؟! مي‏دانيد كه للمصيب اجران و للمخطئ اجر واحد، اگر طرف مجتهد باشد و نه مقلد!
     <      1   2   3      >