• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : ما شستيم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نوري 
    سلام آقاي موشح
    سوالم بي ارتباط با مطلب بالاست ولي...
    شما تحصيلات دانشگاهي هم داشتيد؟ اگر بله چه رشته اي؟
    و اينکه در کل تحصيل همزمان حوزه و دانشگاه رو چطور مي بينيد؟
    پاسخ

    سلام. من يك باور دارم كه پاسخ همه اين سؤالات در آن نهفته است: «علم براي علم نه!» كه البته براي مدرك هم نه. پس هر فرد بايد به برنامه زندگي خود بنگرد. مي‌خواهد چه كند؟ براي اين كاري كه مي‌خواهد انجام دهد چه اطلاعاتي نياز دارد؟ آن اطلاعات در كجاست كه برود و ياد بگيرد؟ اگر لازم است هم حوزه و هم دانشگاه را بكاود، پس بايد هر دو را طي كند. يادم هست روزهايي كه مي‌خواستم به حوزه بيايم، تمام اعضاي خانواده مخالف بودند، سخت! بعد كه در كار انجام شده قرارشان دادم، اصرار داشتند كه همين شهر تهران بمان و درس بخوان، چرا قم؟ عرض كردم: اگر مي‌خواستم متخصص فيزيك شوم، مي‌رفتم آمريكا تا از بهترين‌هاي فيزيك درس بگيرم. زيرا، نمي‌خواهم وقت تلف كنم كه، مي‌خواهم تا تهش پيش بروم. مسأله اين است: ما از علم چه مي‌خواهيم؟ اگر فقط مدرك، اين اتلاف عمر است. و اگر خود علم را، بايد براي آن هجرت كنيم، زحمت بكشيم، ته آن را پيدا كنيم. تعجب مي‌كنم كه مي‌بينم بعضي مثلاً ليسانس رياضي مي‌گيرند، بعد فوق ليساني مثلاً علوم قرآني! آيا واقعاً به صرف عمر براي اين دو رشته نياز داشتند؟ يا در يكي وقت تلف كرده‌اند؟ مسأله اين است: ما چند بار زندگي مي‌كنيم؟ چقدر براي تحصيل وقت داريم؟ علوم امروزه عمق زيادي دارند، اگر من بخواهم وقتم را در دو علم صرف كنم، آن هم تخصصي، آيا همان‌قدر عمق علمي پيدا مي‌كنم كه يك نفر ديگر در يكي از آن‌ها؟ پس من هميشه در هر دوي آن‌ها عقب خواهم بود، از كساني كه تمام وقت خود را صرف يكي از آن‌ها كرده‌اند. البته مي‌دانم كه امروزه آن‌چه در كشور ما اهميت دارد «علم» نيست. كارآمدي آن هم نيست. معمولاً كارآمدي «مدرك»‌ آن است. البته كه اگر دو مدرك يا سه مدرك داشته باشد، موفق‌تر است. پذيرفته‌تر در جامعه. اين امر قابل انكاري نيست! من تحصيلات دانشگاهي نداشتم. به اصرار خانواده البته و چون خودشان دفترچه خريده بودند، سال 1376، با پايان دبيرستان، در كنكور شركت كردم. رشته الكترونيك دانشگاه فارابي پذيرفته. ولي من دنبال درد ِ انقلاب بودم و اعتقاد داشتم مشكل انقلاب اسلامي در حوزه است. به همين جهت آمدم قم. مي‌خواستم راه امام خميني (ره) را ادامه دهم. با اين هدف. دانشگاه نرفتم هرگز. نه اين‌كه دانشگاه را خوب ندانم، بلكه در مسير خود نديدم. موفق باشيد. (امروز هم معتقدم حوزه علميه است كه انقلاب اسلامي را زمين‌گير كرده است!)