• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : ليبراليزم ِ كافي شاپ
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    پس الان ايده تأسيس کافي شاپ اسلامي را براي گذاشتن تخت چوبي و دادن چايي در مغازه کبابي خيابان صفاييه به کسي پيشنهاد نخواهيد کرد؟ (که در کامنت هاي مطلب قبلي تشريح کرده بوديد)

    اين

    ««خروج از جامعه قبيله‌اي و ورود به جهان بين‌الملل.
    جايي که معمولاً نام تو را نمي‌دانند ولي به کلام تو گوش فرا مي‌دهند!»»

    چيزهاي خيلي خيلي بدي هستند؟ يا فقط کمي بد هستند؟

    اصولاً اگر تعريف کافي شاپ در ايران را اينگونه بگيريم (جايي که صندلي را به مدت حدود 45 دقيقه در اختيار داريد) اين تعريف شامل پيتزاخوري ها هم مي شود و مدت حدود 45 دقيقه را در آن هستيد دليل اينکه پيتزاخوري خوب و کافي شاپ بد هست چي است؟
    http://yon.ir/DYJ3f
    پاسخ

    هاهاهاها... خير، بنده سر ايده خودم هستم و آن را همچنان پيشنهاد مي‌دهم. و اگر روزي كاري براي انجام نداشته باشم، سرمايه‌گذاري پيدا كرده و خودم راه انداخته و پاي سماور آن مي‌ايستم. :) حقيقتاً بنده معتقد نيستم كه امروز در كشور ما كافي‌شاپ‌ها چنين كاركردي دارند. چون واقعاً ندارند. (چه بد! كاش جايي عمومي براي تفكّر و تبادل نظر پيدا مي‌كرديم!) ولي خب، در گذشته بود. جايي كه مثلاً جلال آل احمد، نيمايوشيج و شهريار و خيلي‌هاي ديگر كه دغدغه جامعه را داشتند، (فارغ از اين‌كه در عمل چه كردند) در كافه‌ها بود ديگر. وقتي معرفي آن كتاب را خواندم، توجهم به اين نكته جلب شد كه يك تفكر جديد براي اين‌كه بخواهد خود را ترويج كند، نهادي مخصوص به خود تأسيس مي‌نمايد. اين نكته سبب شد تا اين پست را بگذارم. شايد ما هم اگر بخواهيم تفكر اسلام انقلابي را در جهان و حتي چه بسا كشور خودمان و يا حتي در همين حوزه علميه ترويج كنيم، لازم باشد يك نهادي ويژه براي اين كار طراحي نماييم! از اين جهت عرض كردم. و گرنه كه در آن پست قبل نوشته بودم كاركرد كافه‌ها در ايران حقيقتاً چيست! موفق باشيد و پايدار و سپاسگزارم نظر خود را بيان مي‌فرماييد. خيلي خوشحال مي‌شوم. ياعلي.