• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : آموزش ِ شكست
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + .... 
    چند بار تا حالا اين پست رو ديدم
    ولي الان يهو دلم خواست:)
    به سيده مريم بگيد يه قنادي توپ ميتونه بزنه هاااااا
    اين همه هنر......
    يقينا به باباش رفته
    پاسخ

    ممنووووون! من اولين بار يادم هست دبيرستان بودم كه شيريني درست كردم. زمان ما تازه شيوه آموزش دبيرستان عوض شده بود و به آن «نظام جديد» مي‌گفتند. ما مثل دانشگاه دو ترم در يك سال تحصيلي داشتيم و ابتداي هر ترم بايد انتخاب واحد مي‌كرديم؛ 18 واحد درسي. ما كه تا قبل از آن تمام وقت در مدرسه بوديم، با اين روش ترمي، ناگهان يكي دو ساعت در هفته درس نداشتيم و مي‌توانستيم از مدرسه خارج شويم. مشق در خانه هم ديگر از بين رفته بود. از طرف ديگر يك تحوّل بزرگي در صداوسيما هم پديد آمده و به جاي انحصار برنامه‌ها در ساعات پنج تا ده شب و خالي بودن باقي وقت تلويزيون، تصميم گرفته بودند برنامه‌ها را روز بعد تكرار كنند. يعني روزها هم تلويزيون برنامه داشته باشد!!! خيلي براي ما عجيب بود اين اتفاق. همان زمان بود كه برنامه خانواده راه افتاد كه ظهرها پخش مي‌كرد و هر روز هم يك شيريني را آموزش مي‌دادند. بيكاري ناشي از نظام جديد و پخش اين برنامه سبب شد كه راديوضبط را بردارم و كاست (يك وسيله داراي دو سوراخ براي چرخش نوار مغناطيسي) گذاشته و با گذاشتن در كنار تلويزيون صدا را ضبط نمايم. بعد با پخش مجدد نوار، شيريني‌ها را مي‌پختم و امتحان مي‌كردم. وقتم پر مي‌شد. :) ممنون از اين‌كه سبب شديد اين خاطره‌ها در ذهنم زنده شود. فرزندان شما نيز بهترين خواهند شد إن‌شاءالله. :))