• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : حفظ ِ فضيلت
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + .... 
    سخت ميگيريدااااا
    کلي دوق درون اين روزها نهفته
    البته شما خود اصولي داريد
    ولي به طر من که اين روزا خييييلي جذابه
    علي الخصکص روز دخترش:))))
    پاسخ

    اگر فقط ذوق ملاك باشد، بله خب، انسان از خيلي اتفاقات ذوق مي‌كند و شاد مي‌شود. بعضي هم با روشن كردن آتش و جشن چهارشنبه آخر سال ذوق مي‌كنند. ولي اگر توجه به فرهنگ و آثار تمدني آن داشته باشيم، ناگزير مي‌شويم دقت كنيم كه چه ذوق‌هايي چه سنّت‌هايي ايجاد مي‌كنند و چه تأثيراتي در جامعه ما خواهند داشت. آن‌وقت كار سخت مي‌شود و نياز به تأمل و بررسي بيشتر دارند. ممنون از لطف شما. سپاس. :)) پ.ن. وقتي ما جامعه را قشربندي مي‌كنيم، طبقاتي؛ زنان، مردان، دختران، پسران، مجردان، متأهلان، كارگران، كارمندان، آتش‌نشانان، خلبانان و... و براي هر كدام يك روز و ساعت و زمان و وقت و مكان و جشني در نظر مي‌گيريم، در حقيقت در حال تكه‌تكه كردن جامعه هستيم. جامعه‌اي كه قبلاً با قبايل و اقوام تكه‌تكه مي‌شد، در دنياي مدرن به اين شكل مي‌بُريم، انسان را تنها مي‌كنيم. فردگرايي را رواج مي‌دهيم. آن‌گاه دختر در خانه خود احساس جدايي مي‌كند، زن در خانواده، شوهر نيز، هر كدام خود را متعلّق و وابسته به قشري مي‌داند كه جايي در بيرون از خانه پايگاه دارد. خانه و خانواده تبديل مي‌شود به معركه درگيري و مواجه قدرت‌هاي اقشار اجتماعي. زن مسئول احقاق حقوق از دست رفته قشر بانوان جامعه، مرد مسئول انتقام گرفتن از قيام اجتماعي و اقتصادي زنان عليه مردان و ... خلاصه اين‌ها ديگر در كنار هم «يك»‌ نمي‌شوند. تمام اين‌ها ابزارهايي‌ست تا انسان را از تعلّقات حقيقي خود جدا كنند. مثلاً وقتي ما جشن نوروز مي‌گيريم، خود را از امّت اسلام كنده‌ايم. وقتي جشن اصفهاني بودن مثلاً بگيريم، از كشور ايران، وقتي جشن دختران مي‌گيريم، آن‌ها را از درون خانواده‌هايشان ربوده‌ايم و هويّتي خارج از محيط خانواده به آن‌ها بخشيده‌ايم كه اين هويّت پشتوانه اجتماعي ندارد. خانواده پشتيبان تمام اعضاي خود است، ولي وقتي اين شكاف‌ها ايجاد شود، منيّت‌ها شكل مي‌گيرد، در قالب «ما زنان»، «ما دختران»، «ما مردان» و نتيجه: گفتمان درون خانه متفاوت مي‌گردد. آثار آن را امروز تا حدودي و در آينده با شدّت بيشتري مشاهده خواهيم كرد. تأسيس هر قشر جديدي، يعني يك شكاف در جامعه متحد و يكپارچه. ما چرا روز جهاني «انسان» نداريم؟! روز جهاني «موجودات زنده» اگر داشته باشيم، حتي گياهان و حيوانات هم داخل مي‌شوند و با آن‌ها هم حسّ وحدت مي‌كنيم. پيشرفت جامعه در وحدت است، نه گسست.